یکی از بزرگترین شاعران عرب قبل از ظهور اسلام و در آغاز عهد اسلامى. کنیههایش ابوالولید، ابوالحُسام، ابوعبدالرحمان و ابوالمضرّب بود (ابنسلام جمحى، ص ۲۰۳؛ ابنقتیبه، ج ۱، ص ۳۰۵؛ ابنعساکر، ج ۱۲، ص ۳۷۸؛ ابنحجر عسقلانى، ج ۲، ص ۶۳). او را حُسام نیز نامیدهاند (رجوع کنید به ابنسلام جمحى، ص ۸۹؛ آمدى، ص ۸۹). حسان یمنیالاصل بود. در یثرب بهدنیا آمد و در همانجا رشد یافت (بستانى، ج ۱، ص ۲۷۲؛ بروکلمان، ج ۱، ص ۱۵۲).
او از قبیله خزرج* و از طایفه بنینجار، و از خویشاوندان پیامبر اکرم بود (ابنسلام جمحى، ص ۱۷۹؛ شوقیضیف، ج ۲، ص ۷۷). پدرش ثابت و جدّش مُنذِربن حَرام، از اشراف و بزرگان قوم خزرج بودند (رجوع کنید به ابنسلام جمحى، ص ۱۸۰). مادرش، فُرَیعه، نیز از همان قبیله بود که پس از هجرت پیامبراکرم به مدینه، اسلام آورد (ابنقتیبه؛ ابنحجر عسقلانى، همانجاها). حسّان را ابنفُرَیعه نیز خطاب میکردند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۴۴؛ آمدى، ص ۱۶۵).
حسّان یهودى بود، اما در شصت سالگى، با ورود پیامبر به مدینه، اسلام آورد. بنابراین، او هفت یا هشت ساله بوده است که پیامبر به دنیا آمدند (ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۵ـ۱۳۶؛ قس بروکلمان، همانجا، که نوشته حسّان در زمان هجرت پیامبر کمتر از شصت سال داشته است).
حسّان اهل نبرد نبود و، بهسبب ترسى که بر وى عارض شد، در هیچیک از غزوات شرکت نکرد (ابنقتیبه، همانجا؛ ابنعساکر، ج ۱۲، ص ۴۳۳؛ نیز رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۶۵ـ۱۶۶). با وجود این، ظاهر خود را چون شیر میآراست و در اشعارش به وصف شجاعت خویش میپرداخت، چنان که باعث تبسّم پیامبر میشد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۶، ۱۶۶ـ۱۶۷).
حسّان زبان گزندهاى داشت و با هجو مشرکان و دفاع از پیامبر، مورد احترام و مایه آرامش آن حضرت بود (ابنسلام جمحى، ص ۱۸۱؛ ابنقتیبه، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۴۳، ۱۶۰ـ۱۶۱). نوشتهاند که پیامبراکرم او را تأیید میکرد و میفرمود حسّان از عنایت فرشته وحى برخوردار است (رجوع کنید به ابنسلام جمحى، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۸، ۱۴۲؛ مفید، الارشاد، ص ۹۵). وى در هجو مشرکان قریش، به دستور پیامبر انساب و اخبار آنان را نزد ابوبکر آموخت و بیآنکه به پیامبر و اعقاب ایشان خدشهاى وارد شود چنان اشعارى سرود که تحسین رسول خدا و همگان را برانگیخت و قریش را مبهوت ساخت (رجوع کنید به ابنسلام جمحى، ص ۱۸۰ـ۱۸۱؛ ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۷ـ۱۴۰؛ نیز رجوع کنید به حسّانبن ثابت، ج ۱، ص ۱۷ـ۱۸). هنگامى که بنیتمیم* در برابر پیامبر
اسلام موضع گرفتند و بر خود فخر و مباهات کردند، دفاع حسّان از رسول خدا چنان بود که همه آنان به اسلام گرویدند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۴۶ـ۱۵۱).
در ماجراى اِفْک*، حسّان نیز مؤاخذه شد، اما او با سرودن مدحیهاى درباره عایشه* و یادآورى سابقه خود در اسلام نزد پیامبر، از پیامبر و عایشه عذرخواهى نمود (رجوع کنید به همان، ج ۴، ص ۱۵۶، ۱۶۱ـ۱۶۲؛ مفید، الجَمَل والنُصره، ص ۲۱۷ـ۲۱۹؛ قس ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۵۷ـ۱۶۰، به نقل از دیگران، که نوشته است این مؤاخذه به سبب اعتراض حسّان به عدهاى از تازهمسلمانان مهاجر بود).
خلیفه دوم نمیپسندید که حسّان در مسجد پیامبر شعر بخواند اما دیگر اصحاب پیامبر، از جمله زبیربن عوام* و عبداللّهبن عباس*، و همچنین عایشه، مردم را به تکریم وى و شنیدن اشعارش ترغیب میکردند (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۴۳ـ۱۴۶، ۱۶۳ـ۱۶۴).
در جریان خونخواهى عثمانبن عفان*، حسّان به عثمانیان پیوست (طبرى، سلسله ۱، ص ۳۲۴۵)؛ هر چند قصایدى که در حمایت از عثمان و هجو قاتلانش به حسان نسبت دادهاند چندان معتبر نیست (بروکلمان، ج ۱، ص ۱۵۳؛ نیز رجوع کنید به مفید، الجمل و النصره، همانجا). شوقیضیف (ج ۲، ص ۸۱) این اشعار را برساخته امویان دانسته است تا ننگ هجو قریش را پاک کنند.
پیش از اسلام، حسّان به دربار غسانیان* و پادشاهان حیره*رفت و آمد میکرد و با مدح آنان از ایشان صله میگرفت و این رویه تا پایان عمرش ادامه داشت (ابنسلام جمحى، ص ۱۸۱؛ ابنقتیبه، ج ۱، ص ۱۵۹، ۱۶۴ـ۱۶۵، ۳۰۵ـ۳۰۶). وى در اواخر عمر نابینا شد (ابنقتیبه، ج ۱، ص ۳۰۵).
رحلت
حسّان، با بیش از صد سال زندگى، از معمّرینِ مخضرم* به شمار میرود که تقریباً نیمى از عمر خود را پس از ورود پیامبر اسلام به مدینه گذراند (همانجا؛ ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۵)، تاریخ وفات وى بین سالهاى ۴۰ تا ۵۴ نقل شده است (رجوع کنید به ابنقتیبه، همانجا؛ ابنعساکر، ج ۱۲، ص ۳۸۰، ۴۳۴).
حسّان را برترین شاعر در میان شهرنشینان عرب دانستهاند (اصمعى، ص ۱۱، ۱۹؛ ابنسلام جمحى، ص ۱۷۹؛ ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۶ـ۱۳۷) که شعرش موجب نشاط و طراوت میشد (رجوع کنید به ابنقتیبه، همانجا). وى در تمامى دوران زندگى خود چه قبل از اسلام و چه بعد از آن این برترى را حفظ کرد (ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۳۶)، اما بهنظر اصمعى* (به نقلِ ابنقتیبه، همانجا)، شعر حسّان در دوره اسلامى رو به افول نهاد.
حسّان اشعار برجسته بسیارى دارد (ابنسلام جمحى، همانجا) و از بهترین اشعارش در دوره جاهلى، مدح ملوک غسان است (همان، ص ۱۸۱؛ ابنقتیبه، همانجا). وى از اصحاب مُذَهَّبات (شاعرانى که اشعارشان با آب طلا نوشته میشد) بهشمار میرود (بستانى، ج ۱، ص ۲۷۵). با وجود این، به ابیاتى که در بازار عکاظ در مقابل اعشى* و خَنساء* به نابغه ذبیانى* عرضه نمود اعتنایى نشد و از نظر حُطَیئه* نیز اشعارش استحکام لازم را نداشت (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۴، ص ۱۶۷، ج ۹، ص ۳۴۰).
اشعار حسّان، بهسبب اشاره به حوادث تاریخى و سیره پیامبر و غزوههاى ایشان، اهمیت فراوانى دارد و از مآخذ موثق تاریخ صدر اسلام است (بستانى، ج ۱، ص ۲۷۸؛ براى نمونه رجوع کنید به حسّانبن ثابت، ج ۱، ص ۲۹ـ۳۰، ۶۷ـ۶۸، ۸۵ـ۸۶). سروده او در غدیرخم اولین غدیریه تاریخ اسلام است (امینى، ج ۲، ص ۶۵؛ نیز رجوع کنید به سُلیمبن قیس هلالى، ج ۲، ص ۸۲۸ـ۸۲۹؛ مفید، الجمل والنصره، ص ۲۲۰ـ۲۲۲).
او همچنین، با دفاع از پیامبر، طلایهدار شعر سیاسى است و در مدح ایشان از روشى نو در الفاظ و تعبیرات استفاده کرده که پیش از او در شعر جاهلى سابقه نداشته است. به همین دلیل وى در مدح، شاعرى صاحب سبک شناخته میشود (بستانى، ج ۱، ص ۲۷۸، ۲۸۱). در اشعار او، علاوه بر مدح و فخر و هجا، رثا نیز وجود دارد (سزگین، ج ۲، جزء۲، ص ۳۱۲). بهنظر فروخ (ج ۱، ص ۳۲۶)، حسّان بهسبب استفاده از صنایع بدیعى در مدحیات پیامبر، میتواند نخستین بَدیعیه* سرا به شمار آید.
حجم اشعارى که به وى نسبت داده شده براى هیچ شاعرى روایت نشده است و احتمالاً بسیارى از این اشعار را قریشیان به او نسبت دادهاند (ابنسلام جمحى، ص ۱۷۹، ۱۸۳). همچنین به نظر میرسد که شعر او با اشعار فرزندش عبدالرحمان و برخى شاعران، بهویژه کعببن مالک انصارى* و عبداللّهبن رواحه*، درآمیخته است (شوقى ضیف، ص ۸۰؛ نیز رجوع کنید به ابنقتیبه، ج ۱، ص ۳۰۷ـ۳۰۸؛ حسّانبن ثابت، ج ۱، ص ۱۶۶، ۲۵۰، ۴۸۲، توضیح ولید عرفات).
راویان بسیارى از جمله ابنحبیب (متوفى ۲۳۸) اشعار حسّان را روایت کرده و به جمعآورى دیوان وى و شرح آن پرداختهاند (رجوع کنید به بروکلمان، ج ۱، ص ۱۵۳ـ۱۵۵؛ سزگین، ج ۲، جزء۲، ص ۳۱۴ـ۳۱۶).
منابع :
(۱) حسنبن بشر آمدى، المؤتلف و المختلف فى اسماءالشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمدبن عمران مرزبانى، معجمالشعراء، چاپ ف.کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۲) ابنحجر عسقلانى، الاصابه فى تمییز الصحابه، چاپ علیمحمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۳) ابنسلام جمحى، طبقات فحولالشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره ۱۹۵۲)؛
(۴) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ ـ۲۰۰۱؛
(۵) ابنقتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ ـ۱۹۶۷؛
(۶) ابوالفرج اصفهانى؛
(۷) عبدالملکبن قریب اصمعى، کتاب فحوله الشعراء، چاپ چارلز تورّى، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۸) عبدالحسین امینى، الغدیر فى الکتاب والسنه و الادب، قم ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۲؛
(۹) کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربى، ج ۱، نقله الیالعربیه عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴؛
(۱۰) بطرس بستانى، ادباءالعرب، بیروت ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰؛
(۱۱) حسّانبن ثابت، دیوان، چاپ ولید عرفات، لندن ۱۹۷۱؛
(۱۲) فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربى، ج ۲، جزء۲، نقله الیالعربیه محمود فهمى حجازى، (ریاض) ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۴۱۲؛
(۱۳) سُلیمبن قیس هلالى، کتاب سُلیمبن قیس الهلالى، چاپ محمدباقر انصارى زنجانى، قم ۱۳۸۴ش؛
(۱۴) شوقى ضیف، تاریخ الادبالعربى، ج ۲، قاهره ۱۹۷۲؛
(۱۵) طبرى، تاریخ (لیدن)؛
(۱۶) عمر فروّخ، تاریخ الادبالعربى، ج ۱، بیروت ۱۹۸۴؛
(۱۷) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم: مکتبه بصیرتى، (بیتا.)؛
(۱۸) همو، الجَمَل و النُصره لسیدالعتره فى حرب البصره، چاپ على میرشریفى، قم ۱۳۷۴ش.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۳