شهرت حسنبن حسنبن علی بن ابیطالب، فرزند امام حسن مجتبى علیهالسلام و از بزرگان علویان. وى ابومحمد کنیه داشت (ابنعنبه، ص۹۸). مادرش خَوْلَهبنت منظوربن زَبّان فَزارى بود (مصعببن عبداللّه، ص۴۶؛ ابنقتیبه، ص ۱۱۲؛ طبرى، ج۵، ص ۴۶۹). خوله پس از کشته شدن همسرش، محمدبن طلحه بن عبیداللّه، در جنگ جمل* (سال ۳۶)، به همسرى امام حسن علیهالسلام درآمد (ابنعنبه، همانجا؛ قس ابنقتیبه، همانجا).
حسن مثنـّى روز عاشورا در واقعه کربلا حاضر بود و احمدبن ابراهیم حسنى در روایتى به نقل از ابومخنف سن وى را در آن هنگام نوزده یا بیست سال ذکر کرده است (رجوع کنید به ص ۳۷۹؛ قس طبرى (همانجا)، که گفته وى در واقعه عاشورا طفلى بوده است). وى در روز عاشورا همراه امام حسین شجاعانه جنگید و زخمى و اسیر شد. داییاش، اسماءبن خارجه فزارى، وى را نجات داد. او در کوفه تحت درمان قرار گرفت و با بازیافتن سلامت خود به مدینه بازگشت (رجوع کنید به حسنى، همانجا؛ مفید، ج ۲، ص ۲۵؛ ابنطاووس، ص ۶۳) همسر او دختر عمویش، فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام، بود، امام پیش از واقعه عاشورا دختر خود را به عقد وى درآورده بود (رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، ص ۵۱؛ حسنى، همانجا).
حسن مثنـّى بر اساس وصیت على علیهالسلام (رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، ص۴۶؛ حسنى، ص۳۸۴) عهده دار و متولى صدقات و موقوفات امیر مؤمنان علیهالسلام در مدینه بود (مصعببن عبداللّه، همانجا؛ بلاذرى، ج ۲، ص ۴۰۳؛ مفید، ج۲، ص ۲۳). هنگامى که حجّاجبن یوسف ثقفى* والى مدینه بود، از حسن مثنـّى خواست که عمویش، عمربن على، را در تولیت این صدقات با خود شریک سازد، زیرا عمو و از خویشان وى است، اما او به سبب اینکه تولیت صدقات فقط مختص فرزندان فاطمه سلاماللّهعلیها است، از این کار امتناع کرد و به شام نزد عبدالملکبن مروان، خلیفه اموى، رفت. خلیفه نیز حجّاج را از این کار منع کرد (مصعببن عبداللّه، ص ۴۶ـ۴۷؛ بلاذرى؛ حسنى، همانجاها؛ ابنعساکر، ج ۱۳، ص ۶۵؛ ابنعنبه، ص۹۹).
حسن مثنـّى تولیت موقوفات على علیهالسلام را بعد از خود بهفرزندش، عبداللّه، سپرد؛ اما منصور عباسى، عبداللّه را به زندان انداخت و تولیت موقوفات را خود به عهده گرفت (رجوع کنید به حسنى، ص۳۸۳؛ مُحَلِّى، ج۲، ص۲۳۸). هنگامیکه عبدالرحمان بن محمدبن اشعث کندى بر حجّاجبن یوسف شورید، قصد داشت خود را خلیفه معرفى کند، اما چون امر خلافت فقط براى فردى قریشى مورد پذیرش بود، با بزرگان علویان، یعنى على بن حسین امام سجاد علیهما السلام و حسن مثنـّى براى پذیرش خلافت نامهنگارى کرد.
امام سجاد علیهالسلام تقاضاى او را رد کرد و حسن مثنّى نیز که احتمال میداد شورشیان بیعت خود را بشکنند، از اینکار سر باز زد، اما درپى اصرار آنها پذیرفت و با او با عنوان خلیفه بیعت شد. عالمان مشهور عراقى چون عبدالرحمان بنابی لیلى، شعبى، محمدبن سیرین و حسن بصرى با او، که به الرضى ملقب شد، بیعت کردند (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۸۰ـ ۳۸۱). پس از کشته شدن ابناشعث در سال ۸۵، حسن مثنـّى نیز متوارى شد و سرانجام فرستادگان ولیدبن عبدالملک او را مسموم کردند و به قتل رساندند. جنازه او را به مدینه منتقل کردند و در بقیع به خاک سپردند. سن او در هنگام مرگ ۸۳ یا ۸۷ ذکر شده است (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۸۲؛ ابنعنبه، ص ۱۰۰).
در منابع زیدیه از حسن مثنـّى به عنوان یکى از ائمه زیدیه یاد می شود (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۷۹؛محلى، ج ۲، ص ۲۳۵)، اما به گفته شیخ مفید (ج ۲، ص ۲۶)، حسن مثنّى هرگز ادعاى امامت نکرده و کسى نیز به نام او چنین ادعایى ننموده است.
فرزندان ذکور او از فاطمه (دختر امام حسین علیهالسلام) عبارتاند از:
عبداللّه محض،
ابراهیم عَمر
و حسن مثلث،
که هر سه در زندان ابوجعفر منصور، خلیفه عباسى، درگذشتند (ابنسعد، ج ۵، ص ۳۱۹؛بلاذرى، ج ۲، ص ۴۰۳ـ۴۰۴؛ابنعنبه، ص ۱۰۱). بعدها نوادگان او، خاصه نوادگانش از عبدالله بن حسن که خود فردى عالم و ادیب بود (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۲۱، ص ۸۵ـ۹۳)، چون محمد مشهور به نفس زّکیه و ابراهیم مشهور به قتیل باخَمْرى، قیامهاى مهمى علیه عباسیان را رهبرى کردند. حسن مثنـّى از پدر خود امام مجتبى و برخى دیگر روایت کرده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۱۳، ص ۶۱ـ۶۲).
منابع :
(۱) ابنسعد (بیروت)؛
(۲) ابنطاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
(۳) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۴) ابنعنبه، عمدهالطالب فى انساب آل ابیطالب، چاپ محمدحسن آل طالقانى، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
(۵) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروتعکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۶) ابوالفرجاصفهانى؛
(۷) امین؛
(۸) احمدبن یحیى بلاذرى، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛
(۹) احمد بن ابراهیم حسنى، المصابیح، چاپ عبداللّه حوثى، صنعا؛
(۱۰) طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(۱۱) حُمید بن احمد مُحَلِّى، الحدائق الوردیَّه فى مناقب ائمه الزیَّدیه، چاپ مرتضى بن زید محطورى حسنى، صنعا ۱۴۲۳ / ۲۰۰۲)؛
(۱۲) مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳؛
(۱۳) محمدبن محمدمفید، الارشاد فى معرفه حججاللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۳