از شاعران فارسیگوى دربار سلطان محمد فاتح در دوره دوم سلطنت وى (۸۵۵ـ۸۸۶). حامدى در ۸۴۳ در اصفهان به دنیا آمد و به همین سبب، بعدها به حامدى اصفهانى، حامدى عجم، حامدى عجمى، حامدى ایرانى، ملاحامدى و مولانا حامدى شهرت یافت (د. ترک؛ د.ا.د. ترک، ذیل «حامدى»).
وى در مثنوى حسبحالنامهاش، که نوعى زندگینامه خودنوشت است، تولد خود را باتوجه به «قوس نزول» تصوف، تصویر کرده است (رجوع کنید به د. ترک، همانجا، به نقل از کلیات دیوان مولانا حامدى). او پس از اتمام تحصیل، چون ممدوح شایستهاى در اصفهان پیدا نکرد، راه سفر در پیش گرفت و به باکو رفت و به دربار شروانشاهان (حک : ح ۷۸۴ـ۹۴۵)، راه یافت، اما چون شاعران چنان که باید و شاید در آنجا قدر نمیدیدند، باکو را ترک گفت (رجوع کنید به >دایرهالمعارف ادیبان دنیاى ترک<، ذیل «حامدى»؛ د.ا.د.ترک، همانجا؛ د. ایرانیکا، ذیل مادّه).
وى به آناطولى رفت و به دربار سلطانمحمد فاتح راه یافت (د. ا. د. ترک، همانجا). اسماعیل حکمت ارتایلان، با استنباط از حسبحالنامه، نوشته است که اگر سفر حامدى از اصفهان در حدود بیست سالگى شروع شده باشد، وى در حدود پنجاه سالگى به آناطولى رسیده (رجوع کنید به همانجا، به نقل از مقدمه کلیات دیوان مولانا حامدى)؛ اما احمد آتش در نقدى که بر تصحیح همان اثر و مقدمه مصحح نوشته معتقد است وى در سى سالگى به آناطولى رسیده است (ص ۱۱۹). تحسین یازیجى احتمال داده که سبب عزیمت حامدى از قسطمونى به استانبول، الحاق قلمرو اسماعیلبیگ به قلمرو دولت عثمانى بوده است (رجوع کنید به د. ایرانیکا، همانجا).
به سبب علاقهاى که سلطان عثمانى به شاعران ایرانى داشت، حامدى در زمره ندیمان وى قرار گرفت (اوزقریملى، ذیل «حامدى عجمى») و بیش از پانزده سال در دربار وى ماند. حامدى ضمن سرودن اشعارى براى ممدوح خود، آثارى را با خط خوش براى کتابخانه وى استنساخ میکرد (د. ایرانیکا، همانجا) تا آنکه به سبب انتقاد از عطایاى فاتح در مقابل قصیدهاى که وى به مناسبت فتح کفه (رجوع کنید به اوزون چارشیلى، ج ۲، ص ۱۲۷ـ۱۲۹) سروده بود، مغضوب و در ۸۸۱ به بورسه تبعید شد و در آنجا، باقى عمر خود را در مقام متولى مرقد سلطانمراد خداوندگار گذراند (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «حامدى»؛ د. ترک؛ >دایرهالمعارف ادیبان دنیاى ترک<؛ د. ایرانیکا، همانجاها). از تاریخ و محل درگذشت وى اطلاعى نیست.
آثار
حامدى عبارتاند از:
۱) دیوان اشعار، با حدود هفت هزار بیت (ریاحى، ص۱۵۰)، مشتمل بر مثنوى حسبحالنامه، قصاید، تواریخ، غزلیات، رباعیات، مُوَشَّحات، مُعَمَّیات و قطعات. بخش اعظم آن به فارسى و اندکى نیز به عربى و ترکى است و سرودههاى ترکى او داراى خصوصیات ترکى شرقى است (دایرهالمعارف زبان و ادبیات ترکى، ذیل «حامدى عجم»؛ >دایرهالمعارف ادیبان دنیاى ترک، همانجا). دو نسخه از این دیوان در کتابخانههاى استانبول موجود است. اسماعیل حکمت ارتایلان نسخه موجود در کتابخانه مؤسسه تاریخ ترکرا در ۱۳۲۸ش/ ۱۹۴۹ با عنوان کلیات دیوان مولانا حامدىچاپ عکسى کرد. احمد آتش و نیز على جانب یونتم بر دیوان حامدى نقدهایى نوشتهاند (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا).
۲)فالنامهاى به نام جام سخنگوى، به زبان فارسى.
۳) وصیتنامه، که به نوشته عاشق چلبى، حامدى این اثر را، اندکى قبل از درگذشت خود، خطاب به پسرش، جلیلى، سروده است. جلیلى نیز شعر میسرود و افزون بر آثارى با نامهاى لیلیومجنون، خسرو و شیرین، و گل صدبرگ، شاهنامه فردوسى را نیز به نظم ترکى درآورده است (مفتاح و ولى، ص ۲۵۶؛ نیز رجوع کنید به ریاحى، همانجا).
۴)منظومه تاریخ آلعثمان، به ترکى، که به سلطان بایزید دوم تقدیم شده است (د.ا.د.ترک؛ د.اسلام؛ د. ایرانیکا، همانجاها).
منابع :
(۱) محمدامین ریاحى، زبان و ادب فارسى در قلمرو عثمانى، تهران ۱۳۶۹ش؛
(۲) الهامه مفتاح و وهاب ولى، نگاهى به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسى در ترکیه، تهران ۱۳۷۴ش؛
(۳) Ahmed Ates, “[Review of] Kulliyat-i divan-i Mevlana Hamidi”, Turk Tarih Kurumu belleten, XIV, no.53 (Ocak 1950);
(۴) EIr., s.v. “Hamedi Esfahani” (by Tahsin Yazici);
(۵) EI2, s.v. “Hamidi” (by Abdulkadir Karahan);
(۶) Erdogan Mercil, Musluman-Turk devletleri tarihi, Ankara 1997;
(۷) Atilla Ozkirimli, Turk edebiyati tarihi, Ankara 2004;
(۸) TA, s.v. “Hamidi” (by Fevziye Abdullah Tansel);
(۹) Turk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul: Dergah Yayinlari, 1976-1998;
(۱۰) TDVIA, s.v. “Hamidi” (by Ismail Unver);
(۱۱) Turk dunyasi edebiyatcilari ansiklopedisi, Ankara: Ataturk Kultur Merkezi, 2002-, s.v. “Hamidi” (by M. Cunbur);
(۱۲) Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, vol.2, Ankara 1998.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲