اصحاب حضرت رسول(ص)

زندگینامه حابس‌ بن سعد طائى ( صحابى و از بزرگان قبیله طَىّ)

حابس‌ بن سعد طائى ، صحابى و از بزرگان قبیله طَىّ*. او برادرِ همسر عدی‌ بن حاتم طائى (متوفى ۶۸)، فرزند حاتِم‌طائى* (ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص۲۸۰؛ صفدى، ج ۱۱، ص ۲۳۳) و از اهالى یمن بود (ابن‌عساکر، ج ۱۱، ص ۳۵۳) که در میان مردم شام به حابس یمانى شهرت داشت (ابن‌عبدالبرّ، ج ۱، ص ۲۷۹؛ ابن‌اثیر، ج ۱، ص ۳۱۴). برخى او را در زمره عابدان شمرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌عساکر، همانجا؛ ذهبى، تاریخ‌الاسلام، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ه ، ص ۵۶۱).

با آنکه ابن‌سعد (ج ۷، قسم ۲، ص ۱۴۶) وى را در شمار اصحاب پیامبر که ساکن شام بوده‌اند، آورده و بخارى (ج ۳، ص ۱۰۸) نیز معتقد است که وى پیامبر را درک کرده است، برخى در صحابى بودن او تردید (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج ۱۱، ص ۳۴۷؛ ذهبى، میزان الاعتدال، ج ۱، ص ۴۲۸) و برخى نیز در این‌باره سکوت کرده‌اند (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌حزم، ص ۴۰۳؛ یافعى، ج ۱، ص ۸۵). به گفته ابن‌سکن (متوفى ۳۵۳) برمبناى روایتى که از حابس نقل شده، گمان می‌رود که او افتخار مصاحبت با پیامبر اکرم را داشته است (رجوع کنید به ابن‌حجر عسقلانى، ج ۱، ص۵۶۰).

حابس چند حدیث از ابوبکر و حضرت فاطمه سلام‌اللّه علیها روایت کرده است (ابن‌عساکر، همانجا) و ابوطفیل و جبیربن نفیر راوى احادیث او بوده‌اند، اما حدیثهاى او مجهول و متروک دانسته شده است (ذهبى، میزان‌الاعتدال، همانجا؛ همو، المغنى، ج ۱، ص ۱۳۹).

حابس به دستور ابوبکر به همراه عده‌اى روانه شام شد و در حمص سکنا گزید (ابن‌عبدالبرّ، ج ۱۱، ص ۳۴۷،۳۵۰). بنابر بیشتر منابع، خلیفه دوم حابس را به عنوان قاضى شهر حمص برگزید (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌حزم، همانجا؛ذهبى، تاریخ‌الاسلام، همانجا؛صفدى، ج ۱۱، ص ۲۳۲)، اما به دلایلى پس از مدت کوتاهى او را عزل کرد (براى تفصیل ماجرا رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۵۲۱ـ۵۲۲؛ابن‌عبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۶۰؛صفدى، ج ۱۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳).

حابس‌بن سعد، بزرگ قوم طىّ، مورد احترام شامیان و از نزدیکان معاویه بود. هنگامى که خفاف‌بن عبداللّه، پسر عموى حابس، براى دیدار او از عراق به شام می‌رفت، عدىّبن حاتم به على علیه‌السلام پیشنهاد کرد که خفاف، با یارى و همراهى حابس، با معاویه گفتگو و او را به بیعت دعوت کند. خفاف و حابس نزد معاویه رفتند. خفاف در آن مجلس مطالبى گفت که معاویه گمان برد او جاسوس على علیه‌السلام است و از حابس خواست تا او را از شام بیرون کند (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۶۴ـ۶۸؛
ابن ابی‌الحدید، ج ۳، ص ۱۱۰ـ۱۱۲).

حابس در جنگ صِفّین* همراه معاویه و پرچم‌دار و فرمانده قبیله طىّ بود (ابن‌حزم؛ابن‌عبدالبرّ، همانجاها). طبق گزارش دینورى (ص ۱۷۱)، وى در اثناى جنگ، ابیاتى در اعتراض به على علیه‌السلام و یارانش سروده است. حابس در همین جنگ، در سال ۳۷ کشته شد. بنابر روایتى (رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج ۱۱، ص ۳۵۳)، هنگامى که امام على علیه‌السلام از کنار جسدهاى کشته‌گان جنگ صفّین می‌گذشت، مالک‌اشتر با دیدن پیکر حابس‌بن سعد در میان مقتولان لشکر معاویه تعجب کرد و گفت من او را مؤمن می‌دانستم و امام على بدون رد کردن سخن مالک، پاسخ داد که او حالا مؤمن است.

با توجه به تاریخ درگذشت او، گزارش مبرّد (ج ۲، ص ۱۹۵) مبنى بر آنکه حوثرهبن وداع اسدى (متوفى ۴۱)، پس از شهادت امام على برای‌حابس‌طائى نامه نوشت تا ریاست خوارج را بپذیرد، صحیح نیست (نیز رجوع کنید به ابن‌ابی‌الحدید، ج ۵، ص ۹۸).



منابع :

(۱) ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۲) ابن‌اثیر، اسدالغابه فى معرفه الصحابه، چاپ عادل احمد رفاعى، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۳) ابن‌حجر عسقلانى، کتاب الاصابه فى تمییز الصحابه، مصر ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۴) ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ( ۱۹۸۲)؛
(۵) ابن‌سعد (لیدن)؛
(۶) ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ على محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۷) ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۸) محمدبن اسماعیل بخارى، کتاب التاریخ الکبیر، (بیروت ? ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
(۹) احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
(۱۰) محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، حوادث و وفیات ۱۱ـ۴۰ه ، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۱) همو، المغنى فى الضعفاء، چاپ نورالدین عتر، (بی‌جا، بی‌تا.)؛
(۱۲) همو، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۱۳) صفدى؛
(۱۴) محمدبن یزید مبرّد، الکامل فى اللغه و الادب، چاپ تغارید بیضون و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۱۵) نصربن مزاحم، وقعه صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
(۱۶) عبداللّه‌بن اسعد یافعى، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷٫

 دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=