شاعر فارسیگوی قرن هشتم و دختر مسعود شاه اینجو(حک: ۷۳۶ـ۷۳۹). تاریخ دقیق ولادت و وفات او معلوم نیست؛ احتمالاً، پس از ۷۲۵ به دنیا آمده و قطعاً تا ۷۸۴ زنده بوده است (رجوع کنید به جهانملک خاتون، مقدمه، ص نه). از ۷۰۳ تا ۷۵۸ نیایش شرفالدین محمداینجو، پدرش جلالالدین مسعود شاه و عمویش شاه شیخ ابواسحاق اینجو، یکی پس از دیگری، در شیراز حکومت کردند و جهانملک در زمان حکومت پدر و عمویش در رفاه زیست، اما پس از به حکومت رسیدن امیر مبارزالدین ظاهراً منزوی شد و به سختی روزگار گذراند (همان، مقدمه، ص شش ـ هفت). ظاهراً پدرش داماد غیاثالدین محمد وزیر، پسر رشیدالدین فضلاللّه (متوفی ۷۱۸)، بود (معینالدین نطنزی، ص ۱۷۲). جهانملک یگانه فرزند مسعود شاه بود (همان، ص ۱۷۴).
عبید زاکانی و حافظ، که از معاصران جهانملک خاتون بودند، عموی او را مدح کردهاند (رجوع کنید به عبید زاکانی، ص ۴ـ ۵، ۸ ـ۱۳؛ حافظ، ج ۲، ص ۱۰۳۴ـ۱۰۳۷). دولتشاه سمرقندی (ص ۲۸۹ـ۲۹۰)، ضمن اشاره به مشاعره و مناظره میان عبید و جهانملک خاتون، ابیاتی از هزلیات عبید زاکانی را در باره جهانملک و همسرش، امینالدین جهرمی، که ندیم و به قولی وزیر شیخ ابواسحاق بود، ذکر کرده است.
جهانملک، از شاعران پیش از خود از سعدی، و از شاعران معاصر خود، از خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی و به خصوص حافظ، تأثیر پذیرفته (برای نمونه تأثیرپذیری از شعر حافظ رجوع کنید به دولتآبادی، ص ۴۱ـ۸۰) و غزلهایی به استقبال از حافظ سروده است (مثلاً رجوع کنید به جهانملک خاتون، ص ۲۸۱ـ۲۸۲، ۳۹۲). در برخی غزلهای جهانملک، با اندوه بسیار از مرگ و ناکامی «سلطانبخت» یاد شده (مثلاً رجوع کنید به همان، ص ۵۰۹) که احتمالاً دختر او بوده که در نوجوانی یا جوانی درگذشته است. سلطانبخت را گاهی مادر و زمانی معشوق او نیز پنداشتهاند.
نام آخرین همسرِ پدر او نیز سلطانبخت بوده است و به نظر میرسد که این نامادری جهانملک، که از خاندانی متنفذ بوده، در دوران سخت زندگی از او حمایت کرده و شاید محبت او سبب شده است که جهانملک نام دختر خود را سلطانبخت بگذارد (همان، مقدمه، ص هفت ـ هشت). صفا (ج ۳، بخش ۲، ص ۱۰۴۹) آن اشعار جهانملک را در باره نامادریاش میداند.
شعر جهانملک نشان میدهد که او با دانشهای ادبی زمان آشنا بوده و از مقدمهای که بر دیوان خود نوشته (ص ۱ـ۴)، برمیآید که با ادبیات فارسی و عربی آشنایی کافی داشته است. نثر مقدمه نیز حکایت از این دارد که نویسنده آن ادیبی پخته و پرورده بوده است. اشعار او در زمان خودش نیز شهرت داشته است.
دیوان جهانملک خاتون، با بیش از پانزده هزار بیت، از نظر کمّی و کیفی بزرگترین دیوانی است که از زنان شاعر قرون قدیم در تاریخ ادبیات فارسی برجای مانده است. مهارت او بیشتر در سرودن غزل بوده است و تخلص جهان را، اغلب به ایهام، در آخر غزلهایش آورده است. دیوان او مشتمل است بر چند قصیدهگونه که برخی از آنها در مدح شاهشجاع (حک: ۷۵۹ـ۷۸۶) است (مثلاً رجوع کنید به ص۷ـ ۸)، چند قطعه، چند رباعی، یک ترجیعبند و ۴۱۳، ۱ غزل. این دیوان به کوشش پوراندخت کاشانیراد و کامل احمدنژاد در ۱۳۷۴ ش در تهران چاپ شده است.
منابع:
(۱) جهانملک خاتون، دیوان، چاپ پوراندخت کاشانیراد و کامل احمدنژاد، تهران ۱۳۷۴ ش؛
(۲) شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ ش؛
(۳) پروین دولتآبادی، منظور خردمند: بررسی احوال و گزیده اشعار جهانملک خاتون، [تهران ? ۱۳۶۷ ش]؛
(۴) دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرهالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۸/۱۹۰۱؛
(۵) ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۷۸ ش؛
(۶) عبیداللّه عبید زاکانی، کلیات عبید زاکانی ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۱ ش؛
(۷) معینالدین نطنزی، منتخبالتواریخ معینی، چاپ ژاناوبن، تهران ۱۳۳۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام جلد۱۱