شعرا-الفشعرا-جشعرای قرن ششم

زندگینامه جمال‌الدین‌اصفهانی‌ ( قرن‌ششم‌)

 محمدبن‌عبدالرزاق‌، شاعر فارسی ‌سرای قرن‌ششم‌. وی ‌به ‌جمال‌الدین‌عبدالرزاق ‌شهرت ‌یافته ‌است‌ و ظاهراً به‌همین‌ دلیل‌ برخی‌ تذکره‌ نویسان‌، به‌غلط‌، او را به‌نام‌پدرش‌، عبدالرزاق‌، نیز نامیده‌اند ( رجوع کنید به آذر بیگدلی‌، ص‌۱۷۵؛ هدایت‌، ۱۳۴۴ ش‌، ص‌۲۸۳).

تاریخ‌دقیق‌تولد جمال‌الدین‌معلوم‌نیست‌، لیکن‌با توجه‌به‌سال‌وفات‌( رجوع کنید به ادامه‌مقاله‌) و ابیاتی ‌از دیوانش (ص‌، ۳۴۷) احتمالاً در ربع‌اول‌قرن‌ششم‌به‌دنیا آمد. زادگاهش ‌اصفهان‌بود (جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌۳۹۸؛ زکریا قزوینی‌، ص‌۱۹۷) و به‌سبب‌ علاقه‌اش‌به‌اصفهان‌، به‌جز چند سفر، باقی‌عمر خود را در آنجا سپری‌کرد (ریپکا، ص‌۵۸۵).

وی‌به‌زرگری‌و نگارگری‌(مینیاتورسازی‌) اشتغال‌داشت‌(جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌۳۳۵؛ نیز رجوع کنید به عوفی‌، ج‌۲، ص‌۴۰۲) و از همین‌رو به‌جمال‌نقاش‌نیز معروف‌شد و ظاهراً مقصود راوندی‌(ص‌۵۷) از جمال‌نقاش‌هموست‌، اما مصحح‌ راحه ‌الصدور جمال ‌نقاش‌ را غیر از جمال‌الدین‌ شاعر دانسته‌است‌(راوندی‌، حواشی‌اقبال‌، ص‌۴۷۷).

اشتباه ‌او از آنجا ناشی ‌شده ‌است ‌که‌شاعری‌به‌نام‌جمال‌، قطعه‌ای‌در مدح‌جمال‌الدین‌عبدالرزاق‌سرود و او را با نام‌ جمال‌ نقاش  ‌ستود و جمال‌الدین‌هم‌در پاسخ‌قصیده‌ای‌سرود، اما این‌دو شعر در دیوان‌جمال‌الدین‌در پی‌یکدیگر و به‌عنوان‌ یک‌ قصیده‌ ضبط‌شده‌است‌. به‌طوری‌که‌گویی‌جمال‌الدین‌، شاعری‌دیگر به‌نام‌جمال‌نقاش‌را ستوده‌است‌(جمال‌الدین‌اصفهانی‌، مقدمه ‌وحید دستگردی‌، ص ‌ز ـ ح‌، نیز رجوع کنید به ص‌۲۹۵).

جمال‌الدین ‌بسیاری‌از امرا و مشایخ‌زمان‌خود، نظیر آل ‌خجند و برخی‌از افراد خاندان‌ صاعدیان ‌اصفهان‌، از جمله‌ خواجه‌   قوام‌الدین صاعد (ص‌۶۹ـ۷۰) و خواجه‌ صدرالدین ‌بن ‌قوام‌الدین‌(ص‌۷۹) و خواجه‌رکن‌الدین‌ صاعد (ص‌۶۵ـ ۶۹، ۳۷۷ـ۳۸۱)، را مدح‌کرده‌است‌. همچنین‌از سلجوقیان‌، ملکشاه‌(حک: ۵۴۷- ۵۵۵؛ ص‌۳۴۶ـ۳۴۷) و محمد بن‌ ملکشاه‌ (متوفی‌۵۱۱؛ ص‌۲۳۲ـ ۲۳۵) و ارسلان‌ بن‌ طغرل‌(حک: ۵۵۶- ۵۷۱؛ ص‌۱۰۹ـ ۱۱۵)، و نیز خواجه ‌نظام‌الملک (متوفی‌۴۸۵؛ ص‌۸۸ ۹۲) و اردشیربن‌ حسن‌، از اسپهبدان   ‌مازندران‌ ، را ستود و از شخص ‌اخیر هدایای ‌گرانبهایی ‌گرفت‌(ص‌۵۷- ۶۰، ۹۵ـ۹۷)، با این‌ حال ‌به‌هیچ ‌درباری‌ منسوب ‌نبود و اگرچه‌ صله‌های ‌فراوانی ‌گرفت‌، از راه‌ صنعتگری‌(ظاهراً نقاشی ‌و زرگری‌) امرار معاش‌ می‌کرد (جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌۲۵۷، مقدمه‌ وحید دستگردی‌، ص‌ز؛ نیز رجوع کنید به ریپکا، ص‌۵۸۴).

برخی‌ از تذکره‌ نویسان‌( رجوع کنید به دولتشاه‌سمرقندی‌، ص‌۱۴۲؛ هدایت‌، ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش‌، ج‌۱، ص‌۴۷۱) وی‌را، به‌ اشتباه‌، معاصر سلطان‌ جلال‌الدین ‌خوارزمشاه‌(حک : ۶۱۷ـ ۶۲۸) دانسته‌اند، در حالی ‌که‌ هنگام‌ مرگ ‌شاعر، جلال‌الدین ‌کودک ‌بود (نفیسی‌، ص‌۱۱۱).

جمال‌الدین‌ با عده‌ای ‌از سخنگویان ‌معاصر خویش ‌مکاتبه‌ و مشاعره ‌داشت‌

، از جمله‌ پس‌از اینکه‌ خاقانی ‌مثنوی‌ تحفه‌العراقین‌ خود را، که ‌در آن ‌مفاخره‌ها کرده ‌بود، به ‌اصفهان ‌فرستاد، جمال‌الدین ‌قصیده‌ای‌ متضمن‌ هجو و مدح ‌برای ‌او سرود. که ‌معروف‌ است‌( رجوع کنید به ص‌۸۵ – ۸۸). وی ‌همچنین ‌قطعه‌ای ‌در مدح‌ رشیدالدین ‌وطواط‌(ص‌ ۱۴۶ـ ۱۴۸) و ترکیب ‌بند مفصّلی ‌در مدح‌ظهیرالدین‌فاریابی‌، با شکایت‌ از روزگار (ص‌۳۴۷ـ۳۵۱)، سروده ‌است‌. او، به‌سبب‌علاقه‌اش ‌به ‌اصفهان‌، در پاسخ‌ به‌ رباعی‌ای ‌که ‌مُجیرالدین‌بَیلَقانی ‌در هجو اصفهان‌ سروده ‌بود، قطعه‌ای ‌با ردیف‌«چه‌رسد» (ص‌۴۰۰ـ۴۰۱) و نیز هجویه‌ای ‌درباره‌ مجیر (رجوع کنید به ص‌۴۰۲) سرود. درنتیجه ‌این ‌هجویات‌، مجیر، که‌از جانب ‌اتابکان‌آذربایجان ‌حکمران‌اصفهان‌ بود، مجبور به‌ترک‌آنجا شد (جمال‌الدین‌اصفهانی‌، همان‌مقدمه‌، ص‌ه).

فرزندان

جمال‌الدین‌ به ‌چشم‌ درد و لکنت ‌دائم‌ مبتلا بود ( رجوع کنید به همان‌، ص‌۲۱، ۳۰۰، ۳۸۸ـ۳۸۹). وی‌ چهار فرزند داشت‌(همان‌، ص‌۲۸۹) که ‌معروف‌ترین‌آنها کمال‌الدین‌اسماعیل‌* ، شاعر نامدار قرن‌ ششم ‌و اوایل ‌قرن‌هفتم‌، است‌. جمال‌الدین ‌پیش ‌از ۵۹۹ و احتمالاً در ۵۸۸ وفات‌ کرد ( رجوع کنید به محمد قزوینی‌، ج‌۲، ص‌۱۶۷) و پسرش‌، کمال‌، مرثیه ‌شیوایی‌ برای‌او سرود ( رجوع کنید به کمال‌الدین‌اسماعیل‌، ص‌۱۳۴ـ۱۳۹).

با اینکه ‌جمال‌الدین‌، به‌ سبب مدح‌اسپهبد مازندران‌، سیدالشعرا لقب ‌گرفت‌(جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌۳۴)، پس‌از آن‌ دوره‌، چندان‌مورد توجه‌نبود، چنانکه‌الغ بیگ ‌گورکان‌(حک : ۸۵۰- ۸۵۳) از اینکه ‌سخن ‌کمال‌الدین‌اسماعیل‌از سخنان ‌پدرش‌، که‌«پاکیزه‌تر و شاعرانه‌ تر» است‌، شهرت‌ بیشتری‌ یافته‌، اظهار تعجب ‌کرده‌ است‌(دولتشاه‌ سمرقندی‌، ص‌۱۴۱ـ۱۴۲).

جمال‌الدین‌ از شاعران‌هموارکننده‌ زمینه ‌بروز سبک‌ عراقی‌ و در واقع ‌از پیشروان ‌آن ‌سبک ‌است‌(دامادی‌، ص‌۸۶۶). به ‌گفته ‌بهار (ج‌۱، ص‌۱۴۱)، وی‌ هم ‌ردیف ‌شاعرانی‌ چون‌ سید حسن‌غزنوی‌، نظامی ‌گنجوی‌، رشیدالدین‌وطواط‌ و عمادی‌شهریاری‌است‌که‌ سبک ‌بینابین ‌را به‌وجود آوردند.

جمال‌الدین ‌در انواع‌ شعر، از قصیده‌ و غزل‌ و ترکیب ‌بند و قطعه‌ و رباعی‌، طبع ‌آزمایی ‌کرده ‌و در قصیده ‌از انوری ‌و سنایی ‌تقلید نموده‌است‌، ولی ‌ناقدان‌، تقلیدش ‌را از سنایی به ‌دلیل ‌نداشتنِ عمق ‌فکر و دقت‌، و تقلیدش‌ را از انوری‌به‌ سبب ‌عدم‌ جزالت ‌در بیان‌، ناموفق ‌دانسته‌اند (فروزانفر، ص‌۵۴۸؛ زرین‌ کوب‌، ص‌۶۱). همچنین ‌قصیده‌ای‌ مشهور با مطلع‌«الحذار ای‌غافلان ‌زین‌ وحشت‌آباد الحذار/ الفرار ای ‌عاقلان‌ زین‌ دیو مردم‌الفرار» در آشوب‌ روزگار به‌ استقبال ‌قصیده‌ معروف ‌سنایی‌(ص‌۱۰۹ـ۱۱۴) سروده ‌و در آن ‌بعضی ‌کلمات ‌و عبارات ‌شعر سنایی‌ را عیناً تکرار کرده ‌است ( رجوع کنید به جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌۱۶۱ـ۱۶۷).

گاه‌ قصیده‌های ‌او از تشبیب ‌و تغزل ‌خالی‌اند و از همان ‌آغاز بی ‌درنگ ‌به‌ مدح ‌پرداخته‌(رجوع کنید به همان‌، ص‌۳۵، ۵۳، ۹۵) و در قصاید، اغلب ‌ردیفها و قوافی ‌دشوار را التزام‌ کرده ‌است‌(مؤتمن‌، ص‌۱۴۶). تأثیر لطف ‌و زیبایی‌ اسلوب ‌غزل ‌در قصیده‌هایش‌ محسوس‌است ‌و در حد امکان‌، آنها را به‌غزل ‌نزدیک ‌ساخته ‌است‌( رجوع کنید به فروزانفر، همانجا؛ ریپکا، ص‌۵۸۵؛ زرین‌کوب‌، ص‌). محتوای‌ قصاید او، علاوه‌بر مدح‌، بیشتر پند و موعظه‌(ص‌ ۱۶۱ـ۱۶۷، ۲۱۶ـ ۲۱۸)، گله ‌و شکایت‌(ص‌۷۹ـ۸۳، ۱۹۳ـ۱۹۶)، رثاء (ص‌۳۰۳ـ۳۰۴) و پاسخ ‌به ‌اشعار دیگران‌(ص‌۱۴۶ـ۱۵۳) است‌.

برخلافِ شاعرانی ‌چون‌سنایی ‌و عطار، که ‌غزل ‌را به‌ لحاظ‌ معنا اوج ‌بخشیدند، جمال‌الدین‌ با انوری ‌و بعدها کمال‌الدین‌اسماعیل‌ در تکامل‌ غزل‌ به ‌لحاظ ‌لفظ‌ کوشیدند و در اصلاح‌ و بهبود آن ‌تأثیر داشتند، به ‌طوری‌ که‌ زمینه ‌ساز ظهور غزل ‌سرایانی‌ چون ‌ سعدی ‌ شدند (مؤتمن‌، ص‌۲۲۴ـ ۲۲۵؛ ریپکا، ص‌۵۸۵؛ دامادی‌، ص‌۹۸۲). غزلهای ‌جمال‌الدین ‌لطیف‌ و خوش‌آهنگ‌و اغلب ‌مردف‌اند ( رجوع کنید به ص‌۴۳۲، ۴۳۸، ۴۶۶) و گاه ‌در آنها ردیفهای ‌بلند به‌کار برده‌است‌، مانند «نه‌این‌بود» (ص‌۴۵۲) و «سره‌بودی‌» (ص‌۴۸۵). غزلهای ‌کوتاه‌، گاه ‌در حد سه‌ یا چهار بیت‌( رجوع کنید به ص‌۴۳۹ـ۴۴۰، ۴۴۹)، در دیوانش ‌بسیار است‌.

جمال‌الدین ‌ترکیب ‌بندهایی ‌نیز در شکایت‌ و مدح ‌سروده ‌که‌ معروف ‌ترین ‌آنها، در بحر هزج‌ مسدس‌، در نعت ‌رسول‌اکرم ‌است‌( رجوع کنید به ص‌۲ـ۱۱). شمس‌قیس‌رازی‌(ص‌۴۰۱) این‌ شعر را ستوده‌است‌. شاید سعدی ‌ترجیع ‌بند معروف ‌خود (با بیتِ برگردانِ «بنشینم‌ و صبر پیش‌ گیرم‌/ دنباله‌ کار خویش ‌گیرم‌»؛ رجوع کنید به ص‌۶۵۱ـ۶۶۲) را با نظر به ‌ترکیب‌بند جمال‌الدین‌ سروده ‌باشد (جمال‌الدین ‌اصفهانی‌، همان‌مقدمه‌، ص‌یه‌). محمد دامادی ‌شرحی‌ مفصّل ‌با فهرستهای ‌متنوع ‌بر ترکیب ‌بند جمال‌ نوشته  ‌است‌ (برای‌ مطالعه‌ بیشتررجوع کنید به شرح‌ بر ترکیب ‌بند جمال‌الدین‌محمدبن‌عبدالرزاق‌ در ستایش پیامبر ، تهران‌۱۳۶۹ ش‌).

شعر جمال‌الدین ‌از تعقید عاری ‌نیست‌( رجوع کنید به مؤتمن‌، ص‌۱۴۴)، چنانکه‌ یکی‌ از دوستان‌ و معاصران ‌وی‌، در قطعه‌ای  ‌این ‌ نکته ‌را در نقد شعر او ذکر کرده‌است‌( رجوع کنید به جمال‌الدین‌اصفهانی‌، ص‌). شعر او به‌ لحاظ ‌انعکاس ‌آشفتگی  ‌اوضاع ‌ عمومی‌ اصفهان ‌و قحطی ‌و گرسنگی‌ مردم‌ نیز مهم‌است‌( رجوع کنید به همان‌، ص‌۱۹۳ـ۱۹۴).

ادیب ‌نیشابوری‌ دیوان‌ جمال‌الدین‌عبدالرزاق‌ را در تهران ‌چاپ سربی ‌کرده ‌است‌(مشار، ج‌۲، ستون‌۲۲۸۲). معتبرترین ‌چاپ‌ دیوان‌ جمال‌، چاپ ‌وحید دستگردی ‌با مقدمه‌ای ‌ممتع ‌است که‌ در ۱۳۲۰ ش‌در تهران ‌منتشر شده‌است‌.



منابع‌:

(۱) لطفعلی‌بن‌آقاخان‌ آذربیگدلی‌، آتشکده ‌آذر، چاپ‌جعفر شهیدی‌، چاپ‌افست‌تهران‌۱۳۳۷ ش‌؛
(۲) محمدتقی‌بهار، بهار و ادب ‌فارسی‌، به‌کوشش‌محمد گلبن‌: «شعر فارسی‌»، تهران‌۱۳۵۵ ش‌؛
(۳) محمدبن‌عبدالرزاق‌جمال‌الدین‌اصفهانی‌، دیوان‌، چاپ‌حسن‌وحید دستگردی‌، تهران‌۱۳۶۲ ش‌؛
(۴) محمد دامادی‌، «معرفی‌اجمالی‌سرگذشت‌جمال‌الدین‌ عبدالرزاق‌»، گوهر ، سال‌۳، ش‌۱۰ (دی‌۱۳۵۴)؛
(۵) دولتشاه‌سمرقندی‌، کتاب‌تذکره‌الشعراء ، چاپ‌ادوارد براون‌، لیدن‌۱۳۱۸/۱۹۰۱؛
(۶) محمدبن علی‌راوندی‌، کتاب‌راحه‌الصدور و آیه‌السرور در تاریخ ‌آل‌سلجوق‌، چاپ‌محمد اقبال‌، تهران ۱۳۳۳ ش‌؛
(۷) عبدالحسین‌زرین‌کوب‌، سیری‌ در شعر فارسی‌، تهران‌۱۳۶۳ ش‌؛
(۸) مصلح‌ بن‌عبداللّه‌سعدی‌، کلیات‌سعدی‌، چاپ‌محمدعلی‌فروغی‌، تهران‌۱۳۶۳ ش‌؛
(۹) مجدود بن‌ آدم‌سنایی‌، دیوان‌، چاپ‌مظاهر مصفا، تهران‌۱۳۳۶ ش‌؛
(۱۰) محمدبن‌ قیس‌شمس‌قیس‌، کتاب‌المعجم‌فی‌معاییر اشعارالعجم‌، تصحیح‌محمدبن‌عبدالوهاب‌قزوینی‌، چاپ‌مدرس‌رضوی‌، تهران‌ [?۱۳۳۸ ش‌( ؛
(۱۱) عوفی‌؛
(۱۲) بدیع‌الزمان ‌فروزانفر، سخن ‌و سخنوران‌، تهران ۱۳۵۸ ش‌؛
(۱۳) زکریابن‌محمد قزوینی‌، کتاب‌آثارالبلاد و اخبارالعباد، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ ‌افست ‌و یسبادن ۱۹۶۷؛
(۱۴) محمد قزوینی‌، یادداشتهای ‌قزوینی‌، چاپ‌ایرج‌افشار، تهران‌۱۳۶۳ ش‌؛
(۱۵) اسماعیل ‌بن‌محمد کمال‌الدین‌اسماعیل‌، دیوان‌، چاپ‌حسین‌بحرالعلومی‌، تهران‌۱۳۴۸ ش‌؛
(۱۶) خانبابا مشار، فهرست‌کتابهای‌چاپی‌فارسی‌، تهران‌۱۳۵۰ـ ۱۳۵۵ ش‌؛
(۱۷) زین‌العابدین‌مؤتمن‌، تحول‌شعر فارسی‌، تهران‌ )? ۱۳۳۹ ش‌( ؛
(۱۸) سعید نفیسی‌، «جمال‌الدین‌عبدالرزاق‌»، ارمغان‌، دوره‌۶، ش‌۲ (اردیبهشت‌۱۳۰۴)؛
(۱۹) رضاقلی‌بن‌محمدهادی‌هدایت‌، تذکره‌ریاض‌العارفین‌، چاپ‌مهرعلی‌گرکانی‌، تهران‌ )۱۳۴۴ ش‌] ؛
(۲۰) همو، مجمع‌الفصحا ، چاپ‌مظاهر مصفا، تهران‌۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش‌؛

(۲۱) Jan Rypka, “Poets and prose writers of the late Saljuq and Mongol periods”, in The Cambridge history of Iran , vol.5, ed. J. A. Boyle, Cambridge 1968.

دانشنامه جهان اسلام  جلد۱۰

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=