شاعر و دولتمرد قرن هفتم . اهل مرغینان بود که اکنون شهری است در جنوب استان فرغانه جمهوری ازبکستان ، به نام «مرغیلان » (رجوع کنید به د. ازبکستان ، ج ۷، ص ۲۰ـ۲۲).
بهاءالدّین در عصر استیلای مغول می زیست و به دادخواهی و راست گویی و پشتیبانی از مردم بی پناه شهرت داشت ( د. تاجیکی ، ج ۱، ص ۳۹۵» دایره المعارف ادبیات و هنر تاجیک ، ج ۱، ص ۲۵۴).به سبب فضل و دانشی که داشت در حکومت یَیْسو (۶۴۵ـ۶۵۰)، نواده چنگیز، به وزارت رسید (جوینی ، ج ۱، ص ۲۲۹) اما به سعایت برخی از درباریان ، به دستور امیر حبش عمید، یکی از ملازمان چُغَتای پسر چنگیز، دربند شد (همان ، ج ۱، ص ۲۳۰ـ۲۳۱).
در دوران اسارت هجوی برای حبش سرود (رجوع کنید به همان ، ج ۱، ص ۲۳۱) و به فرمان حبش او را در میان نمدی پیچیدند و آنقدر مالیدند تا جان سپرد (همانجا). جوینی (همانجا) سه رباعی از بهاءالدّین نقل کرده که نمونه ای از توان شاعری او است .
در برخی از مراجع (مثلاً هدایت ، ج ۱، ص ۴۴۷؛ مدرّس تبریزی ، ج ۱، ص ۲۹۳؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۹، قسم ۳، ص ۱۰۳۱) شاعری دیگر به نام بهاءالدّین مرغینانی (متوفی ۵۲۷) از روزگار خوارزمشاهیان ، مذکور است که قطب الدّین انوشتگین خوارزمشاهی (حک : ۴۹۰ـ۵۲۲) را مدح گفته و هدایت (ج ۱، ص ۴۴۷ـ ۴۸۸) قصیده ای بیست بیتی از او نقل کرده است . آقابزرگ طهرانی (همانجا) از دیوان وی یاد کرده و نفیسی (ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۴) این دو شاعر را یکی پنداشته است .
منابع :
(۱) محمد محسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) عطاملک بن محمد جوینی ، کتاب تاریخ جهانگشای ، چاپ محمدبن عبدالوهاب قزوینی ، لیدن ۱۹۱۱ـ۱۹۳۷؛
(۳) محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانه الادب ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۴) سعید نفیسی ، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۵) رضاقلی بن محمد هادی هدایت ، مجمع الفصحا ، چاپ مظاهر مصفّا، تهران ۱۳۳۶ـ ۱۳۴۰ ش ؛
(۶) Ensiklopediya ¦yi adabiya ¦t va san ـ ati Ta ¦jik , I, Dushanbe 1988;
(۷) Ensiklopediya ¦yi Sa ¦vetii Ta ¦jik , I, Dushanbe 1978;
(۸) Uzbek Savet Ensiklopediyas i , Tashkent 1971-1980.
دانشنامه جهان اسلام جلد۴