بسال ۱۳۵۷ هجرى قمرى، مطابق با ۱۹۳۷ میلادى، در شهر کاظمین کشور عراق، در خانه عالم دینى سید حیدر صدر، کودکى چشم به جهان گشود، که به مناسبت نام مادر حضرت محمد صلى الله علیه و آله او را ((آمنه)) نامیدند. این دختر بعدها به ((بنت الهدى)) شهرت یافت.
از روزگار کودکى آمنه، دو سال بیشتر نگذشته بود، که پدر را از دست داد و با رنج یتیمى دست به گریبان گشت، اما برادر کودک سید محمد باقر صدر، که پنج سال از آمنه بزرگتر بود و نیز مادر او، سرپرستى و تربیت کودک را به عهده گرفتند.
آمنه دخترک با هوش و خوش استعدادى بود، از طرف دیگر آن روزها خانوادههاى مذهبى به سادگى دخترهاى خود را به مدارس دولتى نمىفرستادند، به همین جهت در همان خردسالى مادر و برادرها در خانه، تعلیم و تربیت آمنه را عهده دار شدند.
آمنه خوش استعداد، نخست خواند و نوشتن را خوب فرا گرفت، و سپس همراه با آموختن درسهاى کلاسیک در خانه، به فرا گرفتن علوم صرف و نحو و منطق و فقه و اصول و معارف اسلامى پرداخت. این دختر علاقه زیادى به کتاب و مطالعه داشت، هر کتابى را مىتوانست مىخرید و بعضى اوقات هم کتاب را از دیگران امانت مىگرفت و مطالعه مىکرد و کتاب را به صاحب آن بر مىگردانید.
بنت الهدى، براى آموختن علم و دانش از هر عالمى مى توانست درس مى گرفت، غیر از برادر خود سید محمد باقر، در جلسه هاى درسى بانوى فاضل و دانشمند ((ام على حسون)) شرکت مى نمود، و درسهاى ((شیخ زهیر حسون)) را هم به وسیله نوارهاى ضبط شده، استماع مى کرد و آن را فرا مى گرفت.
بدین ترتیب، آمنه وجود خود را با قدرت علم و دانش آراست و با روح پر تلاش و مسئولیتى که در برابر جامعه خود احساس مىکرد، با شور فراوان و با همه وجود به یارى دخترها و زنهاى عراقى شتافت.
بنظر بنت الهدى، مشکل بزرگ دخترها و زنهاى عراقى و بسیارى از جاها این بود، که تحت تاثیر عراقى و بسیارى از جاها این بود، که تحت تاثیر فرهنگهاى شرقى و غربى قرار گرفته، با فرهنگ انسان ساز اسلام بیگانه شده، در نتیجه اصالت انسانى و شخصیت معنوى خویش را فراموش نموده، و به انحطاط فرهنگى و فکرى و اخلاقى مبتلا گردیده بودند، و مىبایست با بازگشت به خویشتن، عناصر فعال و سازنده نسل کنونى خود شوند.
براى این منظور، او که دختر جوان دانشمند شده و معارف اسلامى را نیز آموخته بود، کمر همت بست و در چند مرحله فعالیت فرهنگى و انقلابى خود را شروع کرد.
بنت الهدى، زبان نرم، بیان جذاب و منطق نیرومندى داشت، بدین جهت وقتى در خانه خود با همکارى تعدادى از یاران، کلاسهاى آموزشى براى دخترها و زنان تشکیل داد، آنان به خوبى تحت تاثیر افکار و مطالب او قرار گرفتند. این کلاسهاى آموزشى به صورت سیار در آمد، و بانوان دیگر نیز، اعضاى جلسه را به خانه خود دعوت مى کردند، پیوسته به دخترها و زنان شرکت کننده افزوده مىشد، و نسل تو و سازندهاى پرورش مىیافتند.
پس از این مرحله بنت الهدى، دایره فعالیت فرهنگى خود را در سطح وسیعترى قرار دادت قلم بدست گرفت و مطالب آموزنده و پر جاذبه خود را بصورت مقاله، در مجله ((الاضواء)) که گروهى از علماى اسلامى آن را اداره مىکردند، منتشر ساخت.
بینت الهدى به وسیله مقالههاى خود توانست، با مخاطبین بیشتر از نسل جوان دردمند و نیازمند به معارف ناب اسلامى سخن بگوید، آنان را تحت تاثیر قرار دهد و با مسئولیت خود و معارف اسلامى آشنا سازد.
در سال ۱۹۵۸ میلادى، گروهى از افراد مومن و دلسوز عراقى ((صندوق خیریه جمعیت اسلامى)) تشکیل داده و از امکانات آن خدمات رایگان درمانى و مساعدتهاى مالى به نیازمندان ارائه مى کردند.
اضافه بر این، با تشکیل مدرسههاى ملى دخترانه ((الزهرا- (س))) در بغداد، که شعبه هاى آن در نجف، بصره، دیوانیه، حله و کاظمین تاسیس شده بود و هم چنین تاسیس مدرسهها و دبیرستانها پسرانه ((الجواد)) در کاظمین، خدمات فرهنگى و اسلامى چشمگیرى صورت مى دادند، که از سال ۱۹۶۷ سرپرستى و برنامه ریزى مدرسههاى دخترانه ((الزهرا- (س))) در نجف و کاظمین به عهده بنت الهدى بود، و او ناچار روزهاى هفته را بین این دو شهر تقسیم کرده و با زحمت فراوان مسئولیت فرهنگى و تربیتى خود را انجام مى داد.
علاوه بر این، بنت الهدى بعد از ظهرهاى خود را براى ملاقات با دانشجویان دختر اختصاص داده بود، براى آنها تدریس مىکرد، و به سوالها و مشکلات علمى آنان پاسخ مىداد.
در سال ۱۹۷۲ که قانون آموزش دولتى به تصویب رسید و مدرسهها در اختیار دولت قرار گرفت، بنت الهدى احساس کرد در آن شرائط نمىتواند رسالت دینى خود را عملى سازد، بدین جهت کارهاى فرهنگى خود را رها کرد، و با وجود این که دولت طى نامه رسمى ابقاء او را خواستار شد، او در جواب گفت:
وجود و حضور من تا کنون در این مدارس، براى جلب رضایت خداوند بود، امام حال که این هدف در این مدارس مطرح نیست، وجود من هم فایدهاى نخواهد داشت.
وقتى بنت الهدى از این سمت ها کناره گیرى مى کند، فرصت مناسبى بدست مىآورد تا با قدرت قلم خود مطالب اعتقادى، حقوقى، اخلاقى، تربیتى و خلاصه معارف اسلامى را در قالب داستان و بصورت کتاب و انتشار جزوهها نوشته و در سطح عموم منتشر نماید.
آثار
کتابها و داستانهاى بنت الهدى، که به زبان عربى بوده، به زبان فارسى هم ترجمه شده و با هر دو زبان بارها تجدید چاپ گردیده، عبارتند از:
۱- فضیلت پیروز است.
۲- اى کاش مى دانستم.
۳- دو زن و یک مرد.
۴- بحث از واقعیت زندگى.
۵- ملاقات در بیمارستان.
۶- خانه گم شده.
۷- در جستجوى حقیقت.
۸- سخنى و دعوتى.
۹- خاطرات سفر حج.
۱۰- زن در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله
۱۱- مجموعه اشعار.
۱۲- مقالات در مجله ((الاضواء))
۱۳- شخصیت زن مسلمان.
کتاب اخیر را اینجانب به زبان فارسى ترجمه کرده ام، و تا کنون سه بار تجدید چاپ شده است.
موضوع مهم درباره آثار قلمى داستانهاى چاپ شده بنت الهدى این است، که او با روح پر تلاش، قلم روان، و به خصوص سرودن اشعار پر محتوى و متعهدانه خود، روح فرهنگ انقلابى و جرات و حضور متهدانه خود، روح فرهنگ انقلابى و جرات و حضور در عرصه فرهنگ و اجتماع را براى دخترها و زنها، به خصوص زنان عراقى، براى مبارزه با افکار استعمارى و ضد دینى ایجاد کرده، و آنان را چون مردان براى تعیین سرنوشت انسانى خویش به میدان زندگى آورده است.
بنت الهدى همراه با نوشتن کتابها و پخش و نشر آن، به منظور یک تحول فرهنگى، اردوهاى علمى و عادى کاروانهاى حج براى زنان عراقى، تشکیل مىدهد و هر سال به عنوان سر پرست کاروان حدود ۲۰۰ زن را به مکه مىبرد، آموزشهاى عملى احکام و مناسک و انجام فلسفه سازنده حج را براى آنان به عهده مىگیرد، و با این اقدام موثر تحول چشمگیرى در وضع فکرى و فرهنگى زنان بوجود مىآورد، که نقش آن را در حرکت انقلاب ضد حکومتى بعثى ملت عراق به خوبى مشاهده مىکنیم.
آمنه بنت الهدى، شاهد تحولات سیاسى اخیر عراق هم بوده، در سال ۱۰۷۹ میلادى هم که حرکات سیاسى مردم به رهبرى برادر او آیت الله سید محمد باقر صدر علیه حکومت بعثى عراق شکل مىگرفت و منتهى به دستگیرى او در ۱۹ ماه رجب ۱۴۰۰ هجرى قمرى گردید، آمنه فعالیت زیاد داشت.
پس از دستگیرى برادر، الله اکبر گویان از بازار نجف مى گذشت و براى افشاگرى و تحریک خشم مردم علیه حکومت، به حرم امیرالمومنین علیه السلام رفت، و بدنبال آن مردم در نجف تظاهرات به راه انداختند، که حکومت از بیم آشوب بیشتر برادر او را آزاد نمود.
اما خبر این دستگیرى و تظاهرات به سایر شهرهاى عراق هم رسید، در بغداد، کاظمین علیه السلام فهود، نعمانیه، سماوه، و حتى لبنان و بحرین و ایران هم مردم تظاهرات و اعلام پشتیبانى از آن حرکت انقلابى به عمل آوردند، بدین جهت حکومت با کمال خشونت به سراغ کانون رهبرى مبارزه، یعنى آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهر او رفت، صبح شنبه ۱۷ جمادى الاول سال ۱۴۰۰ هجرى قمرى آنان را دستگیر و روانه زندان بغداد نمود.
آرى، از مدت زندانى شدن این دو برادر و خواهر فقیه و دانشمند و مبارز، سه روز بیشتر نگذشت، که آنان را به جرم دیندارى و آزادى خواهى زیر شدیدترین شکنجهها قرار دادند و بیستم جمادى الاولى ۱۴۰۰ قمرى مطابق با ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ هجرى شمسى آنان را به شهادت رساندند.
بدین ترتیب زندگى ۴۳ ساله سراسر پر بار بنت الهدى، که حتى به خاطر مشکلات زندگى و فعالیتهاى فرهنگى فرصت ازدواج هم نیافت، به پایان رسید و در وادى السلام نجف به خاک آرمید.
بنت الهدى دانشمند مجاهد، در طول زندگى به خصوص در سالهاى عمر پر برکت خود در راه بیدار کردن زنان و دختران مسلمان، که تحت تاثیر فرهنگهاى مبتذل و ضد دینى بیگانگان قرار گرفته بودند، شب و روز تلاش مىکرد و چون شیر مىخروشید، تا آنان را به حوزه فرهنگ انسانساز اسلام وارد گرداند و همه، دین و عقیده را محور زندگى خود قرار دهند.
تا این که سر انجام خود او هم در راه ایمان و عقیده به اجراى احکام نورانى اسلام جان فدا نمود، اما زندگى و مرگ او در فرهنگ کشورهاى اسلامى تحولى بوجود آورد و حتى از آن روز تا کنون در ایران اسلامى هم بسیارى از افراد نام دختران خود را ((بنت الهدى)) گذاشته اند و دبستانها و دبیرستانهاى فراوانى را بدین عنوان نامیده اند