نام ملکه سبا در آثار اسلامی . در قرآن (نمل : ۲۰ـ۴۴) و نیز در عهد عتیق (اول پادشاهان ، باب ۱۰:۱ـ۱۵؛ دوم تواریخ ایام ، باب ۹: ۱ـ۱۴) از دیدار و گفتگوی ملکه سبا با سلیمان سخن رفته اما نام او نیامده است ، احتمالاً در فرهنگ اسلامی مفسران به دلایلی که روشن نیست نام بلقیس را به این داستان افزوده اند (به عنوان نمونه رجوع کنید به طبری ، ج ۹، جزء۱۹، ص ۹۵؛ مقدسی ، ج ۳، ص ۱۰۸؛ بیضاوی ، ج ۴، ص ۱۱۵). سپس این نام در داستانهای گوناگون و متعدد در ادبیات رایج شده است .
پیشینه و ریشه نام بلقیس بدرستی دانسته نیست . برخی آن را برگرفته از واژه احتمالاً یونانی Pallaxis ، به معنای دختر باکره یا همخوابه دانسته اند و برای آن معادلهایی در زبانهای آرامی و عبری برشمرده و بعضی ریشه یونانی آن را به معنای نوعی آلت موسیقی دانسته اند و معادلهایی در زبان سومری ، اَکَدیِ بابلی و لاتین برای آن برشمرده اند. همچنین برخی بر این عقیده اند که نام بلقیس برگرفته از واژه اوستایی Pairika در دوره هخامنشیان است که بعدها در فارسی به صورت پری درآمده است .
در هر صورت اینان متفق اند که این واژه وارد زبان عبری شده و در عربی به صورت بلقیس درآمده است ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ؛ حضرانی ، ص ۱۳۴ـ ۱۳۵؛ شانترن ، ج ۳، ص ۸۵۳ ـ۸۵۴؛ بریان ، ص ۲۷۲، ۲۹۰). گفتنی است که نشوان بن سعید حمیری (ج ۱، ص ۳۶۴) بلقیس را مانند «حضرموت » و «بعل بک » نامی مرکب از دو اسم و در اصل «بلقیاس » دانسته و وجه تسمیه آن را تبعیت وی در شیوه حکمرانی از پدرش ذکر کرده است .
به روایت عهد عتیق (همانجاها) بلقیس پس از شنیدن آوازه فراست بی نظیر و دانش بی منتهای سلیمان و به قصد آزمودن وی ، با همراهان و تحفه های بسیار به اورشلیم آمد تا حکمتِ سلیمان را از نزدیک دریابد. او پس از گفتگو با سلیمان و آگاهی از دانشِ وی به بزرگی او اقرار کرد و به سرزمین خویش بازگشت . در قرآن (همانجا) داستان با سراغ گرفتن سلیمان از هدهد شروع می شود، پس از مدتی غیبت ، هدهد حاضر شده و خبر از ملکه سبا و خورشیدپرستی وی می دهد.
سلیمان نامه ای با سرآغاز «بسم الله الرحمن الرحیم » برای ملکه می فرستد و او را برای تسلیم شدن (ایمان آوردن ) به نزد خود می خواند. ملکه پس از مشورت با بزرگانِ بارگاه خود، پیشنهاد مبارزه و رویارویی با سلیمان را نمی پذیرد و این کار را موجب نابودی سرزمینش می داند؛ در عوض هدایایی برای سلیمان می فرستد. با این حال سلیمان پیام پیشین را همراه با تهدید باز پس می فرستد. بلقیس با هدایایی نزد سلیمان می آید اما آنها را در برابر ثروت سلیمان ناچیز می یابد.
پیش از آمدن وی ، سلیمان از راه حکمت و به یاری فردی صاحب «علم کتاب »، که او را وزیرش آصف * بن برخیا یا خضر یا جبرئیل دانسته اند، عرش بلقیس را به کوشک «صرح » خود می آورد. بلقیس با دیدن آن و نیز شفافیت و تابندگی آبگینه کفِ قصر که وی به خطا آب پنداشته بود، به ظلم و شرک خود اقرار کرده ایمان می آورد.
داستان ملکه سبا در روایات اسلامی شرح و بسط بسیار یافته و برخی نکات آن برگرفته از داستانهای تورات و کتابهای یهود (رجوع کنید به اسرائیلیات * ) است ، اما مشخص نیست از چه دوره ای نام بلقیس را به ملکه سبا داده اند ( دایره المعارف فارسی ، ذیل «سبا»). در نسب بلقیس گفته اند که وی دختر هَدهادبن شَرْحَبیل (یا شراحیل )بن مالک ، از بنی یَعْفربن سَکسک و از حمیریان است .
برخی یکی از والدین وی را از جنیان دانسته اند (ابن هشام ، ص ۱۶۱؛ مسعودی ، ج ۲، ص ۷۵؛ بیضاوی ، همانجا؛ ابن کثیر، ۱۴۰۹، ج ۲، ص ۲۰؛ قرطبی ، ج ۱۳، ص ۱۸۲؛ سیوطی ، ج ۵، ص ۱۰۵ـ۱۰۶؛ دیار بکری ، ص ۲۴۴؛ نیز رجوع کنید به دهخدا، ذیل مادّه ). درباره چگونگی به حکومت رسیدن بلقیس ، وصف ثروت و عرش وی گزارشهای بسیاری در دست است (رجوع کنید به ابن کثیر، ۱۴۰۹، ج ۲، ص ۱۹؛ همو، ۱۴۱۲، ج ۳، ص ۳۴۸ـ۳۴۹؛ قرطبی ، ج ۱۳، ص ۱۸۴؛ سیوطی ، همانجا؛ دیار بکری ، ص ۲۴۴ـ ۲۴۵).
درباره محل ملاقات سلیمان با بلقیس اختلاف نظر وجود دارد. در داستانهای یهودی آمده که بلقیس از مملکت سبا، واقع در جنوب غربی عربستان ، عازم دیدار سلیمان (حک : ۹۷۲ـ۹۳۲ق م ) در اورشلیم شده است و احتمال داده اند که این سفر دریایی بوده و حدود سه تا هفت سال به طول انجامیده باشد ( د.جودائیکا ، ذیل « Queen of Sheba » و ذیل « Solomon »).
اما در مقابل ، برخی از مفسران اسلامی بر این نظرند که سلیمان پس از اتمام بنای معبد در بیت المقدس ، بنا به قولی سوار بر باد، عازم سفر حج شد و در راهِ رفت یا برگشت از مکه که مورد اتفاق نیست به سوی سرزمین سبا رفت و در وادی خشکی فرود آمد. وی درصدد یافتنِ آب برآمد و سراغ از هدهد گرفت که شروع داستان از اینجاست . حتی «وادی النمل » را، که در آیات پیش از این داستان نقل شده ، در سرزمین طایف دانسته اند (ابن هشام ، ص ۱۶۲ـ۱۶۳؛ ثعلبی ، ص ۲۷۶ـ۲۷۷؛ بیضاوی ، ج ۴، ص ۱۱۴؛ دیار بکری ، ص ۲۴۲ـ۲۴۳).
گذشته از این ، در تفاسیر آمده که دیوان و جنیان از سر مذمت و کاستن ارج و قرب بلقیس در نزد سلیمان تا مبادا با وی ازدواج کند و فرزند ایشان به سبب نسبت بلقیس با جنیان اسرار آنان را آشکار سازد، به سلیمان خبر دادند که بلقیس پاهای پر مو و سُم دارد. پس سلیمان وی را بر کوشک آبگینه گذراند تا هنگامی که وی دامن از پاها برمی گیرد به صحت این سخن پی ببرد. به روایتی دیگر به دستور سلیمان برای بلقیس ، نوره و زرنیخ و حمام ساختند (طبری ، ج ۹، جزء۱۹، ص ۱۰۶ـ۱۰۷؛ ثعلبی ، ص ۲۸۶؛ مقدسی ، همانجا؛ شریشی ، ج ۴، ص ۴۳؛ دیار بکری ، ص ۲۴۸ـ۲۴۹).
در خصوص ازدواج سلیمان با بلقیس نیز روایتهایی ذکر شده و برخی منابع یهودی بُختُنَّصر را ثمره این ازدواج دانسته اند. بنابر برخی روایات ، سلیمان بلقیس را به همسری تُبَّع ( تبابعه ) ، از حاکمان همدان ، درآورده است . منابع حبشی مِنِلیک اول ، پادشاه حبشه را فرزند سلیمان و مَکِدا (نام حبشی بلقیس ) دانسته و پادشاهان حبشه را از نسل سلیمان برشمرده اند. اینان قائل اند که منلیک اول ، مملکت اَکسوم ، را در شمال حبشه ، تشکیل داده است و به همین سبب ملکه سبا را حبشی دانسته اند؛در حالی که سبا در جنوب غربی عربستان ، و به احتمال زیاد ملکه سبا یمانی و از اهل مأرب بوده است (یاقوت حموی ، ج ۳، ص ۱۱۵؛بیضاوی ، ج ۴، ص ۱۱۸؛دایره المعارف فارسی ، ذیل «بلقیس » و «اکسوم »).
شواهد تاریخی چندانی برای تعیین زمان و مکان دقیق این داستان در دست نیست . و با وجود این که باستانشناسان نام بلقیس را در مجموعه کتیبه های تا کنون کشف شده در یمن نیافته اند، برخی تشکیک در واقعیت تاریخیِ ملکه سبا را بی دلیل دانسته اند (رجوع کنید به حضرانی ، ص ۲۴). داستان ملکه سبا از فرهنگها و ادیان گوناگون این منطقه در دوره های مختلف تاریخی و سیاسی تأثیر پذیرفته است . در یمن برخی آثار باستانی را به بلقیس نسبت داده اند. از قصری به نام «حرم » یا «محرم » بلقیس و از قبرِ وی که در عهد ولیدبن عبدالملک حمیریان در تَدمر کشف کرده اند گزارشهایی در دست است (دیار بکری ، ج ۱، ص ۲۴۹؛زرکلی ، ج ۲، ص ۷۴؛جوادعلی ، ج ۲، ص ۳۴۶). همچنین از آثار برجای مانده عرش بلقیس در یمن گزارشی ذکر شده است (یاقوت حموی ، ج ۳، ص ۶۴۰).
ملکه سبا تنها زنِ حاکم با تواناییهای ویژه است که در قرآن از وی یاد شده است . در عهد عتیق (دوم پادشاهان ، باب ۱۱: ۴) نیز تنها از یک ملکه دیگر به نام عَتَلْیا یاد شده که غاصبانه بر تخت سلطنت جلوس کرده است (هاکس ، ذیل «ملکه »). با توجه به شرایط اجتماعی بین النهرین و جامعه مادرسالاری آن ، همچنانکه در اساطیر نیز انعکاس یافته (به عنوان نمونه اسطوره عِشْتَر)، حکومت زنان امری پذیرفتنی و قابل توجیه است . گفتنی است که ابن عساکر نام ملکه سبا را لیلی دانسته و حمیری بودن بلقیس را دال بر این دانسته که وی ملکه سبا نبوده ؛چرا که سبا شهری در یمن بوده است (سیوطی ، ج ۵، ص ۱۰۵).
این داستان و نام بلقیس در ادبیات عرب ، به صورت نظم و نثر، فراوان مورد استفاده قرار گرفته است (رجوع کنید به ابن حائک ، ج ۱۰، ص ۴۱ـ۴۲؛نشوان بن سعید حمیری ، ج ۱، ص ۳۶۳). در ادبیات فارسی شاعرانی مانند فرخی سیستانی ، منوچهری ، نظامی ، سعدی و مولوی این داستان را به طور کامل یا به اختصار و اشاره آورده اند (رجوع کنید به یوسفی ، ص ۱۰۰). همچنین در ادبیات ترکیبات وصفی از قبیل «عرش بلقیس » و «عروس سبا» ساخته شده و در تلمیحات ادبی کاربرد داشته است (همانجا؛یاحقی ؛دهخدا، ذیل مادّه ). گذشته از این ، نام بلقیس وارد ادبیات عامه نیز شده است . در متون عرفانی ، آیات مربوط به این داستان تأویل شده و هریک از عناصر داستان به صورت رمزی در نظر گرفته شده ، بویژه درباره دانش آصف بن برخیا بیشتر سخن رفته است (رجوع کنید به ابن عربی ، الفتوحات المکیه ، ج ۱۱، ص ۳۲۷ـ ۳۲۸؛همو، تفسیر القرآن الکریم ، ج ۲، ص ۱۹۸ـ۲۰۶).
در آثار هنری ایرانی غالباً بلقیس به صورت زنی تصویر شده که در برابر سلیمان ایستاده و پاهایش در آب است . بر پرده های قلمکاری نیز این تصویر رایج بوده است ( د.اسلام ؛یوسفی ، همانجاها).
منابع :
(۱) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس ، عهد عتیق ؛
(۲) ابن حائک ، الاکلیل من اخبار الیمن وانساب حمیر ، ج ۱۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
(۳) ابن عربی ، تفسیرالقرآن الکریم ، چاپ مصطفی غالب ، ( بی جا ) ۱۹۷۸، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۴) همو، الفتوحات المکیه ، ج ۱۱، چاپ عثمان یحیی و ابراهیم مدکور، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
۵- ابن کثیر، البدایه والنهایه ، ج ۲، چاپ احمد ابوملحم … ( و دیگران ) ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۶) همو، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۷) ابن هشام ، کتاب التیجان فی ملوک حمیر ، صنعا ۱۳۴۷؛
(۸) عبدالله بن عمر بیضاوی ، انوارالتنزیل و اسرار التأویل ، المعروف بتفسیر البیضاوی ، مصر۱۳۳۰، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۹) احمدبن محمد ثعلبی ، قصص الانبیا ، المسمی عرائس المجالس ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۰) بلقیس ابراهیم حضرانی ، الملکه بلقیس ، التاریخ والاسطوره والرمز ، قاهره ۱۹۹۴؛
(۱۱) محمد خزائلی ، اعلام قرآن ، تهران ۱۳۵۵ ش ؛
(۱۲) دایره المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش ؛
(۱۳) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیرنظر محمدمعین ، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش ؛
(۱۴) حسین بن محمد دیاربکری ، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس ، بیروت ( بی تا. ) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت ۱۹۸۰؛
(۱۵) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الدّرالمنثور فی التفسیر المأئور ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۶) احمدبن عبدالمؤمن شریشی ، شرح المقامات الحریری البصری ، چاپ محمد عبدالمنعم خفاجی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۷) محمدبن جریر طبری ، جامع البیان فی تفسیرالقرآن ، ج ۹، قاهره ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۸) جوادعلی ، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸؛
(۱۹) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع الاحکام القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۲۰) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذّهب و معادن الجوهر ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵؛
(۲۱) مطهربن طاهر مقدسی ، کتاب البدء و التاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲؛
(۲۲) نشوان بن سعید حمیری ، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، عمان ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴؛
(۲۳) جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت ۱۹۲۸؛
(۲۴) محمد جعفر یاحقی ، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۲۵) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
(۲۶) غلامحسین یوسفی ، یادداشتهایی در زمینه فرهنگ و تاریخ ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛
(۲۷) P. Briant, Histoire del’ empire Perse de Cyrus Alexandre, Paris 1996;
(۲۸) Pierre Chantraine, Dictionnaire إtymologique de la langue greeque, Paris 1983-1984;
(۲۹) EI 2 , s.v. “Bilk ¦ â ¤ s” (by E. Ullendorff);
(۳۰) Encyclopaedia Judaica, Jerusalem 1978-1982, s.vv. “Queen of Sheba” (by Haفm Z’ew Hirschberg) and “Solomon” (by Bathja Bayer).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴