زندگینامه بدرِ شِروانی(متوفی۸۵۴ه ق)

 شاعر قرن نهم و ملک الشعرای شروانشاهان (انقراض : ۹۴۵). در ۷۸۹ در شهر شماخی از بخش شروان به دنیا آمد ( دیوان ، ص ۶۷، ۲۹۵؛ تربیت ، ص ۶۴؛ مقدمه دیوان ، ص ۴) و در همانجا به تحصیل پرداخت . او از حدود ده سالگی به سرودن شعر پرداخت (مقدمه دیوان ، ص ۷). در کودکی مادرش را از دست داد و نامادری و پدرش ، حاجی شمس الدّین با او رفتار خوبی نداشتند.

با آنکه پدرش متمکّن بود، او در فقر به سر می برد و چون جز شاعری پیشه ای نداشت ، به مدّاحی رجال سیاسی وقت پرداخت ، در برخی از اشعارش بصراحت عادیترین ضروریات زندگی را تقاضا کرده است (همان ، ص ۶، ۹ـ۱۱). دشواری زندگی ، جنگهای محلی و افتادن زادگاهش به دست قراقوینلو * ها، سبب آزردگی و مهاجرت وی شد (مقدمه دیوان ، ص ۱۰؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).

او به قَبَلَه ، دربند، باکو، تبریز، مازندران ، خراسان و جاهای دیگر روی آورد تا برای حکّام این نواحی مدیحه سرایی کند؛ اما چون در این دوران بازار شعر و شاعری رونقی نداشت ، ناگزیر به زادگاه خود بازگشت (مقدمه دیوان ، ص ۱۲). بدر، به گفته خودش ، در خارج از شروان کسب شهرت کرده است ( دیوان ، ص ۲۳۲).

در خصوص تخلّص او گفتنی است که در چند سروده خود را بدر نامیده است (همان ، ص ۳۸، ۶۷، ۴۹۳). او معاصر فضل الله نعیمی و سید یحیی شروانی (باکویی )، از رهبران جنبش حروفی بود ولی با ایشان همصدایی و همدردی نکرد ( ایرانیکا ، ذیل واژه ). بنابر ماده تاریخهای وفات او که یک یا دو شاعر معاصرش سروده اند، می توان گفت که در شوال ۸۵۴ درگذشته است (مقدمه دیوان ، ص ۱۰، ۲۲؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).

اغلب تذکره نویسان ، به نقل از دولتشاه سمرقندی ، بدر را مردی خوشگوی ، نادره جوی و سرآمد شعرای شروان و مضافات آن دانسته و به مشاعره و معارضه او با مولانا محمد کاتبی ، اشاره کرده اند (دولتشاه ، ص ۲۸۵؛ تربیت ، ص ۶۴). و تقی الدّین کاشی ، در خلاصه الاشعار زندگی و آثار او را با بدرچاچی درآمیخته است (رحیموف ، ص ۳).

در بین آثار بدر، قصاید او مقام برجسته ای دارد. وی خود را خاقانی شروان ، خاقانی زمان و خاقانی ثانی نامیده و بعداز خاقانی و عنصری و انوری ، استاد فن زمانه خوانده ، و ضمن اظهار ارادت و اعتقاد به خاقانی ، به اقتفای چند قصیده از اوپرداخته است ( دیوان ، ص ۱۲ـ ۱۵، ۱۹ـ۲۲، ۶۶ـ ۶۸، ۹۹، ۲۱۹ـ ۲۲۵، ۲۳۷، ۳۴۶؛ مقدمه دیوان ، ص ۱۷).

در دیوان او تصویرهایی واقعی از زندگی شخصیش ، و نیز طنزها و هجویاتی وجود دارد که در آنها به تخطئه حکام پست ، رجال دینیِ کم سواد، کدخداها و شحنه ها پرداخته است و از آنان با صفاتی چون بی هنر، نااهل ، ناجنس ، بخیل ، حسود، چاپلوس نام برده که پیوسته کوشیده اند از مقام و حرمت شاعر بکاهند و او را در انظار خفیف و ناچیز جلوه دهند (مقدمه دیوان ، ص ۱۷، ۱۹). بدر در قصاید خود از ازرقی ، عنصری ، انوری ، مجیربیلقانی ، و نظامی نام برده و به سخن خود مفاخره کرده است ( دیوان ، ص ۱۴۳، ۲۰۷، ۳۷۴).

او در دیوان خود از آل نبی و اهل بیت علیهم السلام و چندین بار با اخلاص و ارادت از علی علیه السلام و حسنین علیهماالسلام یاد کرده و به مدح چهارخلیفه پرداخته است (ص ۹۳، ۱۶۲، ۳۴۳، ۳۶۸، ۴۴۰، ۴۴۴). در چند قطعه و رباعی نیز حافظ نامی را هجو کرده ، اما جامع دیوان در مواردی ، به سبب رکاکت لفظ ، از ضبط آن خودداری کرده است ( دیوان ، ص ۵۳۲ـ۵۳۳، ۵۴۴ـ۵۴۵).

زبان اشعار او ساده و روان است . به عقیده او شعر باید ساده ، رنگارنگ و متنوّع باشد تا از یکنواختی بیرون آید ( دیوان ، ص ۴۵۶). وجود بعضی مصراعهای عربی در دیوان بدر، حاکی از تسلط وی به این زبان است . همچنین در اشعار خود به غزلهای ترکیش اشاره کرده ( دیوان ، ص ۴۹۳) اما در دیوان موجود او، تنها قطعه ای به این زبان وجود دارد ( دیوان ، ص ۴۹۳؛ مقدمه دیوان ، ص ۱۵ـ۱۶). همچنین در دیوان او ملمّعی به فارسی و ترکی و یکی از گویشهای ناشناخته زبان فارسی ضبط شده که تنها با استناد به وجود کلماتیچون «لفظ گیلی » و «زبان روستایی » در آن ، می توان احتمال داد که زبان سوم ، زبان روستاییانی بوده است که به گویشی ناشناخته از زبان گیلکی سخن می گفته اند ( دیوان ، ص ۲۶۹، ۴۳۸، ۴۶۷؛ مقدمه دیوان ، ص ۸ و۹). همچنین او اشعاری دارد به لهجه ای از زبان فارسی که آن را زبان کنارِ آب (زبان حاشیه غربی ساحل دریای خزر) نامیده است ( دیوان ، ص ۶۶۵؛ ایرانیکا ، ذیل واژه ).

دیوان بدرشروانی به اهتمام ابوالفضل هاشم اوغلی رحیموف ، ایران شناس جمهوری آذربایجان ، از روی یگانه نسخه خطی آن در کتابخانه مؤسسه خاورشناسی ابوریحان بیرونی وابسته به فرهنگستان علوم ازبکستان ، در ۱۳۶۴ ش /۱۹۸۵ در مسکو چاپ و منتشر شده است (مقدمه دیوان ، ص ۲۰؛ ایرانیکا ، ذیل واژه )، این دیوان شامل ۸۲۴ قطعه شعر در قالبهای قصیده ، غزل ، مثنوی ، قطعه ، رباعی ، مسمّط ، ترجیع بند و موضوعاتی از قبیل مرثیه ، هزل و مطایبه ، مادّه تاریخ ، معمّا، خبیثه گویی ، هجو و طنز، مجموعاً ۴۷۳ ، ۱۲ بیت است . همچنین جُنگی حاوی حدود پانصد بیت از قصاید او، در کتابخانه شخصی مرحوم حاجی حسین آقاملک خراسانی موجود است (تربیت ، ص ۶۴؛ مقدمه دیوان ، ص ۲۱).



منابع :

(۱) دیوان بدر شروانی ، به اهتمام ابوالفضل هاشم اوغلی رحیموف ، اداره انتشارات دانش ، مسکو، ۱۹۸۵؛
(۲) محمدعلی تربیت ، دانشمندان آذربایجان ، تهران ۱۳۱۴ ش ، ص ۶۴؛
(۳) دولتشاه سمرقندی ، تذکره الشعراء ، چاپ محمد رمضانی ، تهران ۱۳۳۸ ش ؛
(۴) شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول ۱۳۰۶-۱۳۱۶/ ۱۸۸۹-۱۸۹۸، ذیل «بدر شروانی »؛

(۵) Encyclopaedia Iranica , s.v. ûBadr ëirva ¦ n ¦ â ý, (by A.H. Rahimov).

دانشنامه جهان اسلامجلد ۲

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *