ام خـالـد خـزرجـى دخـتـر قیس بن عمرو بن امرئ القیس خزرجى و مادر خالدبن زید معروف به ابـوایوب انصارى اهل مدینه است که به اعتبار اسم فرزندش خالدبن یزید ام خالد, و به اعتبار کنیه فرزند خود ایوب , ام ایوب شهرت یافته است .
از ویـژگـیـهـاى مـمـتاز ام خالد و فرزندش ابو ایوب انصارى اینست که وقتى پیامبر اسلام (ص ) دوشـنـبـه دوازدهـم ربـیع الاول , سال اول هجرت وارد شهرمدینه شد, این مادر و فرزند, میزبان شخصیت اول اسلام بوده اند.
الـبـتـه ابـو ایـوب انـصـارى از یـاران سـرشـنـاس و فـداکـار رسـول خدا(ص ) و از یاران مخلص امـیـرالـمـومنین (ع ) بوده , در همه جنگهاى زمان آن حضرت ,مانند: جنگ جمل , صفین و جنگ نهروان شرکت داشته , و پس از شهادت على (ع ) هم براى جهاد به اسلامبول رفت , و بیمار شد و در همانجا ازدنیا رفت , ومدفون گردید, و مزار او همچنان مورد احترام و زیارت مردم است .
بـه هر حال , ابوایوب و مادرش , اولین میزبان پیامبر(ص ) در مدینه بوده اند, و داستان این میزبانى هـم داسـتـان عـجـیب و شنیدنى است , زیرا در جامعه قبیله اى آن روز, هر قبیله اى مى کوشید او میزبانى رسول خدا(ص ) را به عهده بگیرد, و این افتخار همیشگى را براى خود بدست آورد.
آرى , هـریـک از قـبایل مدینه , بطور دست جمعى به حضور رسول رحمت مى رسند, احترام لازم را مـعـمول مى دارند, و با کمال خضوع و ارادت آن حضرت را به خانه خویش دعوت مى کنند, رسول خـدا(ص ) هـم بـا هـمـراهان , فاصله میان مسجد قبا تا شهر مدینه آن روز را پشت سر مى گذارد, ازکوى و محله هاى مدینه یکى پس از دیگرى بسوى مرکز شهر در حرکت است , استقبال کنندگان دسـتـه دسـته به پیامبر(ص ) خوش آمد مى گویند, ومقدم مبارکش را گرامى مى دارند, زنان و کـودکـان هـم بـر اسـاس رسـم آن روز, با سرود دستجمعى خود, فضاى شهر مدینه را دل آویز و دلپذیرکرده اند.
طلع البدر علینا,من ثنیات الوداع .
وجب الشکر علینا, ما دعا للّه داع .
از پـشـت گردنه محل وداع مسافرین , ماه درخشان براى ما طلوع کرده است , و شکر این نعمت تا مادامیکه دعاکننده اى وجود دارد, براى همه ماواجب خواهد بود.
خـلاصـه , قـبایل دعوت کننده رسول خدا(ص ), بنى سالم , بنى بیاضه , بنى ساعده , بنى حارث بن خزرج , بنى عدى بن نجار و بنى مالک بن نجاربودند که هریک آن حضرت را به خانه خویش دعوت مـى کـردنـد, امـا رسـول خـدا(ص ) بـه هریک مى فرمود: خلوا سبیلها, فانها مامور;۱۲۷;رذچ&, راه شترم راباز گذارید و آن را رها کنید, زیرا این حیوان ماموریتى دارد که خود آن را انجام مى دهد!.
حدیث ام خالد.
شـترى که پیامبر(ص ) بر آن سوار بود, و ماموریت مهمى را داشت , بالاخره در محله بنى مالک بن نـجار توقف کرد, و روى زمین نشست , و رسول خدا(ص ) پیاده شد, و در حالى که باز هرکسى او را بـه خانه خود دعوت مى کرد, ابوایوب انصارى , خورجین زادوتوشه رسول خدا(ص ) را برداشت و به خانه خود برد.
ام خالد مادر او در عالم خواب بسر مى برد, که ابو ایوب فریاد همراه با شادى برداشت : مادرم ! در را بـاز کـن , کـه گرامى ترین شخص از ربیعه ومضریعنى محمد مصطفى (ص ) و پیامبر برگزیده به خانه ما مى آید.
از آن طـرف هنوز پیامبر(ص ) در میان استقبال کنندگان سرگرم پاسخگویى به اداى احترام آنها بـود, که متوجه شد خورجین و اثاث او را منتقل کرده اند, پیامبر(ص ) هم فرمود: انسان باید دنبال اثاث و بار خود باشد, و آن گاه بطرف خانه ابو اى وب حرکت کرد.
امـا ام خـالـد یعنى مادر ابو ایوب که هم راوى این حدیث است و هم میزبان رسول خدا(ص ) خود نـابیناست و درست نمى تواند از میهمان عزیزتازه وارد پذیرایى کند, ولى رسول خدا(ص ) به مجرد ورود بـخـانـه وى دسـت خـود را بـه چـشـم نـابیناى ام خالد مى کشد, و به عنوان اولین معجزه رسول خدا(ص ) در مدینه , ام خالد داراى دو چشم بینا و روشن مى گردد.
اقامتگاه پیامبر(ص ). خانه ام خالد, و فرزندش , از یک اطاق و یک بالاخانه کوچک تشکیل مى شد, که رسول خدا(ص ) در اطـاق اسـتـقـرار یافته بود تا بهتر بتواند بادیدارکنندگان خود معاشرت داشته باشد, اما سکونت رسـول خدا (ص ) در طبقه پائین , از دو جهت ابوایوب میزبان را رنج مى داد, یکى اینکه وى بامادر پیرخویش بسیار مى کوشیدند, به هنگام آب بردن و شستشو قطره آبى به پائین نچکد, موقع پختن غـذا دودى مـزاحـم پـائیـن نـشود, آهسته رفت وآمد و خفت و خواب داشتند, و به منظور این که هـیـچگونه ناراحتى براى پیامبر(ص ) بوجود نیاورند, نهایت دقت و کوشش را به عمل مى آوردند, وباز هم نگران بودند.
جهت دوم , اینکه سکونت در بالاخانه اى را که طبقه پائین آن محل نزول وحى و فرشتگان آسمانى بود, براى خود خلاف ادب مى دانستند, وبهمین جهت حتى ابوایوب مطلب را با همسر خود هم در مـیـان گـذاشـت , و آنان از روى ناراحتى خواب چشم هم نداشتند, ناچار به پیامبر(ص )پیشنهاد کـردند: در بالاخانه مستقر شود, اما رسول خدا(ص ) به همان دلیل راحت تر بودن براى رفت وآمد مردم , تا تهیه خانه و محل مناسب ومستقل در همان اطاق پایین به سکونت خود ادامه داد.
زنان دانشمند و راوی حدیث//احمد صادقی اردستانی