*مفسرانعلما-الفعلمای برجسته معاصر *علمای قرن چهاردهم(معاصر شمسی)

زندگینامه استاد علامه سید جلال الدین موسوى آشتیانى‏

ولادت و تحصیلات ابتدایى‏

استاد علامه سید جلال الدین موسوى آشتیانى سال ۱۳۰۴ شمسى در آشتیان به دنیا آمد. او در دوازده سالگى دوره ابتدایى را در دبستان خاقانى آشتیان به پایان رساند و چند سالى هم نزد دو تن از روحانیان آن دیار، گلستان سعدى، بوستان، منشآت قائم مقام، دیوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسى، نصاب الصبیان و جامع المقدمات و قسمتى از شرح سیوطى و دره نادرى و خط و مقدارى ریاضیات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصیل در دبیرستان عازم تهران مى شود، ولى میرزا احمد آشتیانى او را از این کار بازمى دارد و میفرماید:( عمر خود را ضایع نکن، شایسته است که به قم بروید و به تحصیل علوم قدیمه بپردازید).

تحصیلات حوزوى و اساتید

استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال ۱۳۲۳( در سن نوزده سالگى) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله العظمى بروجردى حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حکیم الهى حضرت علامه طباطبایى الهیات شفا و اسفار الأربعه و قریب یک دوره اصول فقه و قسمتى از تفسیر قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فیض آیت الله سید ابوالحسن رفیعى قزوینى سفر اسفار را آموخت و سپس در سال ۱۳۳۶ جهت تکمیل علوم نقلى راهى نجف شد. مدت دو سال از محضر آیات عظام حکیم، عبدالهادى شیرازى و به ویژه محقق عظیم الشأن آیت الله العظمى میرزا سید حسن بجنوردى بهره مند شد. در همین زمان سخت بیمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتى به حوزه درس اسفار حکیم محقق میرزا احمد آشتیانى و مدتى نیز به طور متفرقه به درس میرزا مهدى آشتیانى راه یافت.

تدریس و تالیف‏

استاد سال ۱۳۳۸ ش آهنگ ارض ملکوتى رضوى کرد و در آن دیار در حدود پنجاه سال به تصنیف و تدریس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسى مشهد( دانشکده الهیات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حکیم الهى است که حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفى- عرفانى است، که نظیر آن را در هیچ یک از تألیفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمى توان یافت و دیگر خیل شاگردانى است که در کشور پهناور ایران پراکنده اند و حتى از کشورهاى دیگر نیز به درس آموزى به خدمت استاد مى رسیدند. همین تألیف ها و تدریس متون عالى از وى شخصیت عظیم جهانى ساخته بود، متونى که تدریس و فهم آنها فیلسوف و عارفى چون حکیم آشتیانى را شایسته و بایسته بود. دریغا که با رفتن این حکیم الهى دوران غریبى این اوراق دوباره فرارسید تا حکیمى و آشتیانى دیگرى و استاد در این باره مى فرماید« اگر کسى مى توانست عبارات شِفا و حکمت الاشراق سهروردى درس بدهد شق ّالقمر کرده بود» و در جاى دیگر به گونه اى صریح تر مى فرماید

« با کمال تأسف چراغ فروزان حکمت متعالیه و عرفان که به دست لرزان افراد نادر از اکابر علماى امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن مى نمود رو به خاموشى رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان که از عهده تدریس آثار عرفانى برآید وجود ندارد و در حکمت و فلسفه نیز جز عده بسیار معدود کسى باقى نمانده است، چرا که محیط موجود، مستعد و آماده براى پرورش شاگرد نمى باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه اى دیده شود باید چیزى شبیه کاریکاتور تلقى شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابید و تارهاى وجودش نغمه هاى حکمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما کَرَّ اللَّیالی و جاوبَتِ الْمَثانی وَالْمَثالی. او عمرى را با حکمت و عرفان زندگى کرد، وجوه حکمت( لفظى، کتبى، ذهنى و عینى) در دل و جان او ریشه کرد و از او حکیمى جامع ساخت، مرتبه اى که هر قلندرى توان دستیابى به آن را نداشت.

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند و آن که این کار ندانست در انکار بماند

وفات‏

سرانجام آن استاد بزرگ و بى نظیر حکمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر برکت و تلاش بى وفقه و خدمتهاى بى نظیر خود، روز چهارشنبه سوم فروردین ماه ۱۳۸۴ دار فانى دنیا را وداع گفت و به دیار ابدیت شتافت.

حیات علمى‏

زندگى علمى علامه سید جلال الدین آشتیانى را مى توان به دوره تحصیل، تدریس و تصنیف تقسیم کرد. دوره تحصیل از آشتیان شروع مى شود و به تهران، نجف و قم ختم مى شود. این دوره، دوره درس آموزى استاد است که نگارش این دوره از گنجایش این مقاله بیرون است، ولى دوره مهمى که بیشتر آثار او هم مربوط به همین دوره است دوره اقامت استاد در ارض اقدس رضوى است. در واقع این دوره که در حدود پنجاه سال از عمر با برکت استاد را شامل مى شود دوره تدریس و تصنیف است و به نظر مى رسد به این دوره باید بیشتر توجه شود، گرچه سراسر زندگى آن بزرگمرد درس و الگوى کامل براى جویندگان علم و معرفت است.

مشهد آن ارض ملکوتى میزبان هشتمین قطب عالم امکان است. جارالرضا بودن بزرگ ترین سعادت و افتخار هر کسى است. علامه آشتیانى به آن دیار پا مى گذارد تا چراغ حکمت علوى و فلسفه الهى را که در آن ارض اقدس به خاموشى گراییده بود با تدریس منظومه، اسفار، شواهد الربوبیه و شرح فصوص قیصرى جانى دوباره بخشد. آشتیانى و مکتب مشهد علامه آشتیانى در تبیین سیر تاریخى ماجراى ضد فلسفه در مشهد چنین مى نویسد:« الآن در حوزه قم زمینه مناسب براى تدریس و کار در فلسفه هست، در مشهد این طور نیست. مرحوم آقاى میلانى را به جهت این که شاگرد مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانى فیلسوف بوده، با این که شیخ محمد حسین اصفهانى از زهاد درجه اول زمان خودش بوده است مورد توهین و اذّیت قرار دادند. این مخالفت با فلسفه در مشهد تاریخچه اى دارد و آن بر مى گردد به زمان آقا میرزا مهدى اصفهانى که شاگرد میرزا حسین نائینى بوده است. او ابتدا همان طریقه آخوند ملا حسینقلى همدانى و بهارى و کشمیرى را انتخاب مى کند. او پیش میرزا احمد آشتیانى شواهد الربوبیه مى خواند، امّا فهم مطالب فلسفى براى او از اصعب امور بود، پس از همه این مراحل به دلیل فاقد توانایى فهم این متون از عرفان و فلسفه سرخورده مى شود و به جان فلسفه مى افتد.» در جایى دیگر مى فرماید« الآن مشهد شش هزار نفر طلبه دارد، ولى عده اى هم منع مى کنند و مى گویند فلسفه نروید کفر است و یک مکتب خاصى براى خودشان دارند و هر چیز جز آن را طرد و تخطئه مى کنند. حقیر در ضمنِ نقد و ردّ تهافت الفلاسفه، آثار رب النوع آنها را مورد نقد قرار مى دهم تا معلوم شود این جماعت با چیزى که آشنا نیستند معارف ائمه است.» به هر حال، علامه آشتیانى نزدیک به پنجاه سال در چنین حوزه اى به تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشت و آن هم، تدریس آن حکیم الهى که به حق عنوانِ مدرس عرفان و فلسفه تنها بر او شایسته و بایسته است.

او تنها و یک تنه در مقابل این افراد ایستاد و اگر نبود عظمت و جامعیت و اخلاص علمى آن درخت تناورِ فلسفه و عرفان، که به راستى جلال حکمت و عرفان است، مقاومت و ادامه راه ممکن نمى شد. او که به ظاهر یک فرد بود، ولى در واقع هزاران تن، فلسفه را در آن حوزه مبارک از غربت نجات داد، همان گونه که سقراط در یونان چنین کرد. با توجه به آن وضعیت حتى پس از انقلاب قسم مى خورند که: ما نمى گذاریم کسى که( آشتیانى) تحت عنوان فلسفه به مرحوم مجلسى اهانت مى کند آب خوش از گلویش پایین برود و راحت زندگى کند؛ یا ریاست دانشکده الهیات که به پاس خوش خدمتى به پست هاى مادى دنیوى رسیده بود، زمینه بازنشستگى اجبارى استاد را فراهم مى کند؛ در گزارش کار خود این کار را از افتخارات دوران تصدى ریاستش قلمداد مى کند و به خیال خود محیط دانشکده را از وجود ایشان منزه کرده است.

حال استاد با آن وضع اسفناک و دردآور، حدود دویست عنوان کتاب، رساله یا مقاله تصنیف و تألیف یا احیا مى کندو در دو مرکز علم و دانش، دانشکده الهیات دانشگاه فردوسى و مدرسه علمیه امام جعفر صادق به تدریس مى پردازد. این نیست جز توفیق و همراهى حضرت حق و درستى راه و اخلاص در عمل و صلابت ایمان و از همه مهمتر سفارش استادش حضرت علامه طباطبایى مبنى بر این که« چراغ فلسفه سنتى را روشن نگه دارد.» ولو لا اللطف‏  والإحسان منه لما طابَ الحدیث ولا الکلامُ وکل لطیفهٍ وظریف معنی أستاذی فیه والله الأمامُ.

آثار

بیشترین آثار حضرت استاد در دوران تدریس، تألیف شده است و دوران تحصیل استاد که خود داستان دیگرى دارد که به یقین درس بزرگى براى طالبان علم و دانش است که بسى خواندنى و شنیدنى است و نورانى ترین چراغ راه رهروان این راه است و بیشتر این آثار حاصل و نتیجه همین دوران تحصیل است. خود استاد در این باره مى فرماید« حقیر ایامى که در حوزه پر فیض قم موفق به تحصیل علوم اسلامى بود، مشکلِ علمى کتاب هایى را که قرائت مى نمودم مى نوشتم. به همین مناسبت طى ده سال از ایام تحصیل را که به دروس عالیه اشتغال داشتم، مطالب زیاد و مفصلى در فلسفه و عرفان و فقه و اصول و کلام تهیه نمودم. کتاب هایى را که در ایام اشتغال به تدریس فلسفه و عرفان اسلامى در دانشگاه مشهد و مدرسه علمیه امام صادق( ع) چاپ و منتشر کردم و یا آماده براى انتشار دارم، محصول و نتیجه زحمات طاقت فرساى آن ایام پر فیض طلبگى است، ایامى که با عشق بى حدّ و نهایت و خلوص ایمان و عقیدت براى کسب فیض به محضر اساتید عالى مقام، که بعضى از آنها در قید حیات و برخى چهره در نقاب خاک کشیده اند، حاضر مى شدم. کسانى که از فلسفه و تصوف اطلاع کافى دارند و به حاق ّ مسائل علمى مدون در کتاب هاى فلاسفه و عرفا رسیده اند مى دانند که تحریر و تألیف این قبیل از کتاب ها چه اندازه صرف وقت و دقت و مطالعه لازم دارد.» سیدنا الاُستاذ تمامى عمر با برکت خود را صرفِ تحقیق و پژوهش در آثار، افکار و احوال حکیمان و فیلسوفان بزرگ اسلامى نمود و حال آن که خود از برجستگان این جماعت بود. او تمام عمر خویش را وقف احیاى آثار و تصنیفات فلسفى و عرفانى نمود و حتى تحت هیچ شرایطى حاضر نشد که بخشى از وقت خود را صرف تشکیل خانواده و ازدواج کند. با این که آن حالت تجرد به ویژه در دوران اخیر که سن آن جناب به بالاى هفتاد رسیده بود روزگار سختى را بر ایشان تحمیل کرده بود و لطافت روحى خاص استاد نیز دشوارى این دوران را صد چندان کرده بود. علامه آشتیانى شارح بزرگ و بى بدیل حکمت و عرفان در بین نحله هاى موجود مکتب صدرایى را کامل تر از بقیه مکتب هاى فلسفى مى دانست. اگر روزگارى همه آن نظریات عمیق و دقیق و اصولى که در فلسفه و عرفان تبیین و تأسیس کرده در یک کتاب تدوین شود خود نمایانگر عُمق اندیشه و مکتب فلسفى و عرفانى استاد خواهد بود و آنگه مکتب و استقلالِ فکر و اندیشه خود را نشان خواهد داد و روش ذوقى و عرفانى و فلسفى او نمایان خواهد شد. او با شرح و نقد عالمانه سه مکتب فلسفى مشاء، اشراق، حکمت متعالیه و شرح و نقد عرفان نظرى که همه نشان دهنده تسلط کامل او بر مبانى همه مکاتب فلسفى و عرفانى است، ثابت کرد که در پى کشف و وصول به حقیقتى است که نظام معنوى عالم هستى بر آن استوار است. آشتیانى آثارى بس ارزشمند از خود به یادگار گذاشت که بزرگ ترین دلیل بر این مدعاست و مى توان آثار مکتوبِ آن حضرت را در نُه عنوان تقسیم کرد:

– تصنیفات مستقل فلسفى و عرفانى‏

– مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( رساله ها و کتاب ها).

– مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( مجموعه ها)

– پیشگفتار بر کتاب هاى مختلف‏

– مقالات( درباره مسائل عرفانى و فلسفى)

– مصاحبه ها( با چندین نشریه علمى)

– مجموعه مقالات‏

– نامه ها

– پایان نامه ها نزدیک به دویست اثر نوشتارى، اعم از تصنیف، تألیف، تصحیح و تحقیق و تعلیق در قالب کتاب، رساله، مقدمه، مقاله، پیشگفتار، مصاحبه و نامه از علامه آشتیانى به یادگار مانده است. البته بیشتر این آثار را تصحیحات، تألیفات و مقدماتى تشکیل مى دهند که آن استاد عظیم الشأن بر حسب وظیفه و در پى احیاى آثار ارزشمند فلسفى و عرفانى نوشته اند. از این تعداد حدود ۱۸۰ عنوان چاپ و منتشر شده است. نزدیک به بیست عنوان از این آثار یا دست نوشته است یا در دست مؤسسات و اشخاص است که سرنوشت آنها خیلى معلوم نیست. در این جا یاد کرد این مطلب هم ضرورى به نظر مى رسد که در محافل و نشست ها و مجالسى که حرف از آمار آثار استاد به میان مى آید پنجاه اثر تألیفى را براى ایشان مى شمارند که قطعاً این آمار اشتباه است، براى مثال اثر عظیم منتخبات آثار حکماى الهى، که شامل ۲۵ رساله کوچک و بزرگ از نویسندگان مختلف است یک اثر شمرده شده که با توجه به تعدد نویسندگان و گونه گون بودن موضوع رساله ها یک اثر محسوب نمى شود و به یقین این گونه آماردهى خطاست و ما در این فهرست هر یک از رساله ها را یک عنوان شمردیم و درست هم همین است و با محاسبه مقاله ها و نامه هاى چاپ شده در این رساله، حدود دویست عنوان را تشکیل مى دهد.

الف) تصنیفات مستقل عرفانى و فلسفى‏

1. تفسیر سوره توحید؛ عنوان رساله اى است در تفسیر عرفانى و فلسفى و بیان اسرار سوره توحید، به زبان فارسى.

2. شرح رساله نوریه در عالم مثال؛ عنوان کتابى است درباره عالم مُثُل و مِثال براساس آموزه هاى حکمت متعالیه و عرفان از بهائى لاهیجى به زبان فارسى.

3. شرح بر زاد المسافر؛ شرحى است تحقیقى و توضیحى بر رساله زاد المسافر ملاصدرا درباره معاد جسمانى براساس آموزه هاى حکمت متعالیه به زبان فارسى.

4. شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره آثار، احوال، آرا و نظریات فلسفى ملاصدراى شیرازى به زبان فارسى.

5. شرح مقدمه قیصرى بر فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است تحقیقى، انتقادى، تکمیلى در شرح و تبیین مبانى عرفان نظرى به زبان فارسى.

6. نقدى بر تهافت الفلاسفه غزالى؛ عنوان کتابى است در نقد افکار و اندیشه فلسفى و کلامى غزالى و رد مطالب کتاب تهافت غزالى.

7. هستى از نظر فلسفه و عرفان؛ عنوان کتابى است درباره مباحث وجود براساس کتاب المشاعر، به زبان فارسى.

ب) مقدمات، تعلیقات و تصحیحات بر آثار فلسفى و عرفانى‏

۸. اثولوجیا؛ عنوان کتابى است درباره الهیات براساس آموزه هاى فلسفه یونان باستان از افلوطین به زبان عربى، ترجمه این ناعمه حمصى، با تعلیقات قاضى سعید قمى، مقدمه انگلیسى از سید حسین نصر.

9. اساس التوحید؛ عنوان کتابى است در بررسى قاعده« الواحد» از میرزا مهدى آشتیانى به زبان فارسى.

10. اصل الأصول؛ عنوان کتابى است درباره معناى مفهوم وجود و مسائل پیرامونى آن از ملا نعیماى طالقانى به زبان عربى.

11. اصول المعارف؛ عنوان کتابى است که در بردارنده یک دوره مختصر فلسفه اسلامى از ملا محسن فیض کاشانى به زبان عربى.

12. اعجاز البیان فى تفسیر أم القرآن؛ عنوان کتابى است درباره تفسیر عرفانى و تأویل سوره حمد به زبان عربى از صدرالدین قونیوى.

13. انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه؛ عنوان کتابى است در شرح حدیث حقیقت از ملا عبدالله مدرس زنوزى، به زبان فارسى.

14. تمهید القواعد؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى و وجودشناسى از صائن الدین على بن محمد ترکه اصفهانى به زبان عربى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و میرزا محمود قمى.

15. رساله النصوص؛ عنوان رساله مختصرى است در ۱۳۴ عرفان نظرى از محمد بن اسحاق قونیوى به زبان عربى با تعلیقات میرزا هاشم اشکورى.

16. شرح دعاى عرفه؛ منسوب به امام حسین( ع)، ملا محمدعلى فاضل.

17. شرح رساله مشاعر ملاصدرا؛ عنوان کتابى است درباره وجود از ملاصدراى شیرازى با شرح محمد جعفر لاهیجى.

18. شرح فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است در تبیین و شرح اصول و قواعد عرفانى براساس مشرب عرفانى محیى الدین عربى از محمد داوود قیصرى رومى ساوجى به زبان عربى.

19. شرح فصوص الحکم؛ عنوان کتابى است در عرفان نظرى در شرح فصوص از مؤیدالدین جَندى، به زبان عربى.

20. الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه؛ عنوان کتابى است درباره هستى شناختى فلسفى از صدرالمتألهین شیرازى به زبان عربى.

21. قره العیون؛ عنوان کتابى است در تبیین احکام وجود و ماهیت از ملا محمد مهدى نراقى به زبان عربى.

22. لمعات الهیه؛ عنوان کتابى است درباره الهیات فلسفى به زبان فارسى از ملا عبدالله زنوزى.

23. المبدأ والمعاد؛ عنوان کتابى است از صدرالدین محمد شیرازى به زبان عربى.

24. مشارق الدّرارى؛ عنوان کتابى است در شرح تائیه ابن فارض از سعیدالدین سعید فرغانى به زبان فارسى.

25. مشرع الخصوص إلى معانى النصوص؛ عنوان کتابى است در شرح و تبیین مشکلات کتاب النصوص صدرالدین قونیوى از على بن احمد مهائمى به زبان عربى.

26. مصباح الهدایه الى الخلافه والولایه؛ عنوانِ کتابى عرفانى است درباره حقیقت خلافت محمدیه و ولایت علویه به زبان عربى از امام خمینى.

27. المظاهر الالهیه فى اسرار العلوم الکمالیه؛ عنوان کتابى است از صدرالمتألهین صدرالدین شیرازى، درباره مبدأ و معاد به زبان عربى.

28. مکاتبات عرفانى؛ عنوان نامه هایى است درباره دو بیت از عطار از سید احمد حائرى و محمدحسین غروى.

ج) مقدمات، تعلیقات و تصحیحات آثار فلسفى و عرفانى( مجموعه ها)

29- ۳۱. تفسیر سوره فاتحهالکتاب؛ عنوان کتابى است در تفسیر عرفانى، تأویلى و بیان اسرار سوره حمد به زبان فارسى از مؤلفى ناشناخته.

32. فى تفسیر سوره فاتحه الکتاب و تأویلها على طریق أرباب الحق والیقین؛ عنوان رساله اى است در ۳۳ صفحه وزیرى به زبان عربى از مؤلفى ناشناخته.

33. مرآه العارفین؛ عنوان رساله اى است در سیزده صفحه وزیرى از مؤلفى ناشناخته به زبان عربى.

34- ۵۱. رسائل حکیم سبزوارى؛ عنوان مجموعه رساله هایى است کلامى، فلسفى، عرفانى و اعتقادى از ملا هادى سبزوارى به زبان عربى و فارسى.

52- ۵۴. رسائل فلسفى؛ عنوان مجموعه اى است که شامل رساله هاى بسیط الحقیقه کل الأشیاء و وحدت وجود، از خاتم الحکما ملا على نورى و تحفه از ملا نظرعلى گیلانى به زبان عربى.

55- ۵۸. رسائل قیصرى؛ عنوان مجموعه اى است در عرفان اسلامى شامل التوحید و النبوه والولایه، اساس الوحدانیه؛ نهایه البیان فى درایه الزمان از داوود بن محمود قیصرى با حواشى آقا محمدرضا قمشه اى و رساله اى در مباحث ولایه کلیه از آقا محمدرضا قمشه اى.

59- ۶۱. سه رساله فلسفى؛ عنوان کتاب و مجموعه اى است بر سه رساله( متشابهات القرآن، المسائل القدسیه، و اجوبه المسائل) از صدرالدین محمد شیرازى به زبان عربى.

62- ۶۳. اللمعه الالهیه فى الحکمه المتعالیه و الکلمات الوجیزه؛ عنوان دو رساله اى است از ملا محمدمهدى نراقى به زبان عربى.

64- ۶۹. مجموعه آثار عصّار؛ عنوان مجموعه اى است بر شش رساله از سید محمدکاظم عصّار درباره علم تفسیر و حدیث و مسائل اعتقادى به زبان فارسى و عربى.

70- ۷۷. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد اول)؛ شامل هشت رساله از هفت فیلسوف عصر صفوى است که علامه آشتیانى ضمن تصحیح رساله ها و تعلیقه نگارى در مقدمه اى به معرفى آنها پرداخته است.

78- ۸۴. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد دوم)؛ شامل هشت رساله منتخب و کامل فلسفى از هفت تن از فیلسوفان شیعه دوره صفوى است، این مجموعه بى نظیر در واقع یک تاریخ مفصل فلسفه اسلامى در یک محدوده زمانى است.

85- ۸۷. منتخباتى از آثار حکماى الهى( جلد سوم)؛ این ۱۳۵ مجموعه شامل پنج رساله فلسفى از پنج فیلسوف بزرگ ایران زمین دوره صفویه است.

88- ۹۱. منتخباتى از آثار حکماى الهى جلد چهارم؛ این جلد از این مجموعه شامل شش رساله از شش فیلسوف ایرانى است.

د) پیشگفتارها

92. تحفه المراد؛ عنوان شرحى است بر قصیده میرفندرسکى از حکیم عباس شریف دارابى به زبان فارسى.

93. شرح مثنوى معنوى مولوى؛ رینولد الین نیکلسون، ترجمه و تعلیق حسن لاهوتى ویراسته بهاءالدین خرمشاهى.

94. شُکوه شمس؛ عنوان کتابى است در بررسى آثار و افکار مولانا جلال الدین بلخى از آن مارى شمیل، ترجمه حسن لاهوتى، ویراسته بهاءالدین خرمشاهى.

95. نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص؛ عنوان شرحى است نقدگونه از عبدالرحمان جامى با مقدمه و تصحیح و تعلیقات ویلیام چیتیک به زبان عربى.

ه-) مقالات؛ پیرامون مسائل عرفانى و فلسفى‏

1. اجوبه مسائل میرزا ابوالحسن رضوى؛ مشهد،( نشریه دانشکده علوم معقول و منقول)، شماره اول، ۱۳۴۷ ش، فارسى، ص ۲۳- ۵۰.

2. اصاله الوجود، عند صدرالدین شیرازى؛( الفکر الإسلامیه) مجله فصلیه، العدد الثانى، السنه الاولى، ربیع الثانى- جُمادى الثانیه، ۱۴۱۴، ص ۱۲۴- ۱۲۵.

3. انتقاد بر انتقاد از رساله سه اصل؛ تهران،( مجله راهنماى کتاب)، شماره سوم، سال پنجم، خرداد ۱۳۴۱ ش، فارسى، ص ۲۳۹- ۲۴۲.

4. انتقاد بر انتقاد؛ تهران،( مجله راهنمایى کتاب)، شماره چهارم و پنجم سال ششم، تیر و مرداد، ۱۳۴۲ ش، فارسى.

5. انتقاد بر انتقاد بر انتقاد؛ تهران،( مجله راهنماى کتاب)، شماره اوّل، دوم سال ششم، فارسى، فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۲ ش.

6. تفسیر سوره فاتحه الکتاب؛ ناشناخته، مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى بیست ودوم، بیست وسوم، بیست وچهارم و بیست وپنجم، بهار و تابستان و پاییز و زمستان ۱۳۵۶ ش، فارسى، سلسله مقالات.

7. تصوف در اسلام؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره سوم- ششم.

8. توضیح درباره سید احمد تهرانى؛ تهران،( وحید)، سال ششم، شماره دوم- سوم( ۱۳۴۸ ش)، ص ۱۷۳- ۱۷۸.

9. تحقیق درحقیقت معاد؛ مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى پنجم( زمستان ۱۳۵۱ ش)، ششم و هفتم( بهار و تابستان)، هشتم و نهم( پاییز و زمستان ۱۳۵۲ ش)؛ دهم، یازدهم و دوازدهم( بهار، تابستان و پاییز ۱۳۵۳ ش)؛ شماره چهاردهم( بهار ۱۳۵۴ ش) سلسله مقالات.

10. پاسخ به چند سؤال؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست ودوم، بهمن و اسفند ۱۳۶۷ ش، فارسى، ص ۵۵- ۶۶.

11. پیرامون تفکر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم( اندیشه حوزه)، سال پنجم، شماره سوم، آذر و دى ۱۳۷۸، ص ۱۰۶- ۱۳۰( ویژه مکتب تفکیک).

12. حکیم محقق حاج ملا هادى سبزوارى؛ مشهد،( نشریه دانشکده علوم معقول و منقول)، شماره اول( ۱۳۴۷ ش)، فارسى، ص ۹- ۲۲.

13. ختم ولایت در اندیشه ابن عربى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وششم، مهر و آبان ۱۳۶۸ ش، فارسى، ص ۱۰- ۱۱.

14. چهره هاى درخشان( میرزا حسن بجنوردى)؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره ششم ۱۳۴۷ ش، فارسى، ص ۳۱- ۳۳.

15. چهره هاى درخشان سید کاظم عصّار؛ تهران،( وحید)، شماره ۵۸، سال پنجم ۱۳۴۷، فارسى، ص ۹۵۰- ۹۵۸.

16. چهره هاى درخشان( مختصرى در شرح احوال و آثار استاد بزرگوار آقاى حاج میرزا سید محمدحسین طباطبایى)؛ تهران،( معارف اسلامى)، شماره پنجم، ۱۳۴۷، فارسى، ص ۴۸- ۵۰.

17. در رثاى امام عارفان؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وچهارم، خرداد و تیر ۱۳۶۸، فارسى، ص ۳- ۷.

18. دیدارى با هانرى کربن؛ تهران،( در احوال و اندیشه هاى هانرى کربن، مجموعه مقالات)، چاپ هرمس، ۱۳۷۹، فارسى، ص ۸- ۱۰.

19. رساله نوریه در عالم مثال؛ بهایى لاهیجى، مشهد،( نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامى) شماره هاى دوم، ۱۳۶ سوم و چهارم، ۱۳۵۱ ش( سلسله مقالات).

20. شخصیات لامعه؛( العلامه الجلیل السید محمدحسین الطباطبائى التبریزى) تهران،( الفکر الاسلامى)، العدد الثانى، السنه الاولى، شوال ۱۳۹۲، عربى، ص ۶۲- ۶۴.

21. شوارق الالهام و اصالت وجود، برهان صدیقین؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره چهارم، سال اول زمستان ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۷۴- ۷۹.

22. شوارق اثر تحقیقى ملا عبدالرزاق لاهیجى؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره اول، سال اول، بهار ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۳۸- ۴۳.

23. شوارق الإلهام و اصالت وجود با نگاهى به اساتید مکتب فلسفى اصفهان؛ تهران،( وقف میراث جاویدان)، شماره دوم، سال اول تابستان ۱۳۷۲ ش، فارسى، ص ۹۸- ۱۰۳.

24. فصوص الحکمه؛ ابونصر محمد بن محمد فارابى، مشهد،( دانشکده الهیات و معارف اسلامى)، شماره هاى سیزدهم و چهاردهم، زمستان ۱۳۵۳ ش و بهار ۱۳۵۴ ش، فارسى.

25. قره العیوم؛ ملا محمدمهدى نراقى،( نشریه دانشکده الهیات).

26. معرفت و علم در کتاب و سنت؛ تهران،( کتاب فرهنگ)، شماره دوم- سوم، بهار و پاییز ۱۳۶۷.

27. میرداماد و میرفندرسکى؛ تهران،( خردنامه صدرا)، شماره یازدهم، بهار ۱۳۷۳ ش، فارسى، ص ۸۶- ۸۸

28. نصج الهیات مستند به بحث و درس و توجه به سلطان وجود است؛ تهران،( نامه فرهنگ)، سال پنجم، شماره دوم، پیاپى هیجدهم، تابستان ۱۳۷۴، فارسى، ص ۴۱- ۴۵.

29. نقد اندیشه غزالى در اثبات مبدأ وجود؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست وسوم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۸، فارسى، ص ۴۵- ۵۸.

30. نکاتى درباره فلسفه و عرفان؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره هفدهم، فروردین- اردیبهشت ۱۳۶۷ ش، فارسى، ص ۲۷- ۳۶.

31. یادى از آیت الله خاتمى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره بیست ویکم، آذر و دى ۱۳۶۷، فارسى، ص ۵۰- ۵۳.

32- ۴۱. نقد تهافت غزالى؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره دوم، مهر و آبان ۱۳۶۴؛ شماره سوم، آذرو دى ۱۳۶۴؛ شماره پنجم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۵؛ شماره ششم، خرداد و تیر ۱۳۶۵؛ شماره هفتم، مرداد و شهریور ۱۳۶۵؛ شماره هشتم، مهر و آبان ۱۳۶۵؛ شماره نهم، آذر و دى ۱۳۶۵؛ شماره دهم، بهمن و اسفند ۱۳۶۵؛ شماره سیزدهم، مرداد و شهریور ۱۳۶۶؛ و شماره چهاردهم، مهر و آبان ۱۳۶۶.

و) مصاحبه ها( با چندین نشریه علمى)

1. استاد سید جلال الدین آشتیانى شارح و مورخ حکمت و عرفان؛ تهران،( کیهان فرهنگى)، سال دوم، شماره ششم،( پیاپى ۱۸)، شهریور ۱۳۶۴.

2. پیرامون تفکر عقلى و فلسفى در اسلام؛ قم،( کیهان اندیشه)، شماره اول، مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ش، فارسى، ص ۱۳- ۲۵.

3. دیدار با استاد سید جلال الدین آشتیانى؛ تهران،( پژوهشنامه متین)، سال اول، شماره دوم، بهار ۱۳۷۸ ش، فارسى، ص ۲۵۷- ۲۶۷.

4. شخصیت حکیم و عارف( اسرار)؛ تهران،( کیهان فرهنگى)، سال دهم، شماره اول، فروردین ۱۳۷۲ ش، ص ۵- ۱۱.

5. عارفانه ترین اعجاز آفرینش؛ مشهد،( روزنامه خراسان) ۱۴/ ۴/ ۱۳۷۸.

6. عرفان و فلسفه در آفاق تشیع؛ تهران،( روزنامه همشهرى)، شماره هاى ۲۰۶، ۲۰۷، ۲۰۸، تاریخ ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ شهریور ۱۳۷۲.

7. مصاحبه با استاد محقق و فیلسوف عالیقدر سید جلال الدین آشتیانى؛ قم،( حوزه)، شماره ۸۱- ۸۲، سال چهارم، مرداد و شهریور و مهر و آبان ۱۳۷۶ ش، فارسى، ص ۱۶- ۳۲.

8. ملاصدرا، حکیمى متأله، فرید در برهانیات و ناظر هوشمند در عرفانیات؛ تهران،( خردنامه صدرا)، شماره دوم، شهریور ۱۳۷۴ ش، فارسى، ص ۱۳- ۱۹.

ح) نامه ها و رساله ها

نامه به مدیریت؛ آینه پژوهش، سال دوم، شماره چهارم، آذر و دى ۱۳۷۰، پیاپى ۱۰، ص ۲. ۱۲۱.

بحث در حشر نفوس؛ تهران،( نامه فرهنگ)، سال نهم، دوره سوم، پیاپى ۱۳، پاییز ۱۳۷۸، ص ۷۲- ۷۵.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=