ابو بصیر لیث بن بختری مرادی، از رجال امامی کوفه در نیمهٔ اول قرن ۲ (قمری).
کنیهٔ او را «ابومحمد» و «ابویحیی» آوردهاند و او را از اهل کوفه شمردهاند. وی در منابع رجالی هم از اصحاب امام باقر و هم از اصحاب امام صادق علیه السلام محسوب شدهاست. ابو بصیر مرادی از برخی راویان حدیث اهل بیت علیهم السلام چون عبدالکریم بن عتبه هاشمی روایت کردهاست.
ابوبصیر مرادی، درگذشت امام صادق علیه السلام را درک کردهاست، بیشتر معتقدند ابو بصیر مرادی به امامت امام کاظم باور نداشتهاست و گفتهاند مذهب وی مستقیم نبودهاست.
شاگردان
از مهمترین شاگردان ابوبصیر مرادی که روایات زیادی از او نقل کردهاست، ابوجمیله مفضل بن صالح اسدی است و در درجهٔ بعد میتوان از عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر و عبدالکریم بن عمرو خثعمی یاد کرد.
اَبوبَصیر، عنوان مشترک دو تن از راویان امامیه و اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام) به نامهای یحیی بن ابیالقاسم اسدی و لیث بن بَخْتَری مرادی. در بسیاری از روایات امامیه نام ابوبصیر بدون افزودن هیچ قیدی، در سلسلۀ اسناد قرار گرفته و تنها با کمک گرفتن از قراین خارجی ممکن است هویت راوی را حدس زد؛ اما شمار اسانیدی که هویت ابو بصیر در آنها با قیدی تعیین شده، بسیار اندک است و گاه برخی از این قیود ذکر شد نیز به خودی خود چندان استوار نیست و احتمال میرود ناشی از خلط بوده باشد.
اشتراک عنوان «ابو بصیر» میان یحیی اسدی و لیث مرادی سبب شده است تا بحث و پژوهش در هویت ابو بصیر در اسانید گوناگون در بین محدثان و رجال شناسان امامی کمابیش از همان سدههای نخستین مطرح گردد و تا امروز ادامه یابد. از این رو تفکیک این دو شخصیت هم عصر که هر دو در کوفه متوطن بودهاند، در پارهای موارد نمیتواند از قطعیت برخوردار باشد.
۱٫ ابو بصیر یحیی بن ابیالقاسم اسدی (د ۱۵۰ق/۷۶۷م)، از رجال امامی کوفه. کنیۀ او ابو محمد بود و شاید از آن رو ابو بصیر خوانده میشد که از بینایی محروم بود (کشی، ۱۷۳، ۴۷۶؛ طوسی، رجال، ۱۴۰، ۳۳۳). ابوالقاسم کنیۀ پدر وی بوده و نام او اسحاق ثبت شده است (همان، ۱۴۰؛ مفید، الاختصاص، ۸۳)، ولی در برخی از منابع ابوالقاسم به صورت قاسم و به عنوان نام پدر یحیی آمده است (مثلاً نک: نجاشی، ۴۴۱). نسبت اسدی به جهت رابطۀ ولای خاندان او با قبیلۀ عرب بنیاسد بود (کشی، ۱۷۳؛ طوسی، همان، ۳۳۳؛ مفید، همانجا). طوسی در رجال (همانجا) او را از اهل کوفه شمرده است. همو و نجاشی (همانجاها) به سال وفات وی تصریح کردهاند.
ابوبصیر اسدی چندی در صحبت امام محمد باقر(علیه السلام) (امامت: ۹۵-۱۱۴ق) بود و پس از آن در جرگۀ اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) (امامت: ۱۱۴- شوال ۱۴۸) درآمد. انبوهی از روایات بر جای ماندۀ اعتقادی و فقهی در کتب حدیث امامیه که از طریق ابوبصیر از آن امام روایت شده است، نشان از میزان این بهرهگیری دارد (نیز نک: برقی، الرجال، ۱۱، ۱۷؛ طوسی، همان، ۱۴۰، ۳۳۳؛ نجاشی، همانجا).
طوسی (همان، ۳۶۴) وی را در شمار اصحاب امام موسی کاظم(علیه السلام) (امامت: ۱۴۸-۱۸۳ق) نیز آورده است (قس: نجاشی، همانجا)، ولی باید در نظر داشت که وی تنها حدود ۲ سال از امامت آن حضرت را درک کرده و شمار روایات موجود به نقل ابو بصیر (بدون قید) از امام کاظم(علیه السلام) بسیار اندک است. ابو بصیر اسدی بجز محضر امامان، از برخی راویان امامی چون ابوحمزۀ ثمالی و صالح (عمران) بن میثم نیز روایت کرده است (نک: برقی، المحاسن، ۳۰۹؛ کلینی، ۷/۱۸۵-۱۸۶؛ ابن بابویه، محمد، امالی، ۲۶۸).
ابوبصیر اسدی به سان یکی از حاملان پراندوختۀ حدیث اهل بیت علیهم السلام در کوفه شناخته میشد و در میان آنان که از او حدیث فرا گرفتند، نام رجالی چون ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابیالعلاء و عبداللـه بن حماد انصاری به چشم میخورد (نک: ابن بابویه، محمد، فقیه، ۴/۱۲۱؛ طوسی، الفهرست، ۱۷۸، امالی، ۲/۹۵، ۱۵۷). همچنین باید از علی بن ابی حمزۀ بطائدی، عبداللـه بن وضاح و شعیب عقرقوفی، خواهرزادۀ ابو بصیر اسدی، نام برد که شاگردان خاص وی بودهاند (نک: نجاشی، ۲۱۵، ۲۴۹؛ کشی، ۱۷۱).
ابوبصیر اسدی در پی سالها درک صحبت امام محمد باقر و امام صادق(علیهما السلام) طبعاً یکی از قطبهای رهبری فکری جامعۀ امامی کوفه محسوب میشد، روایات متعددی در دست است که نشان میدهد ابو بصیر (ظاهراً اسدی) در صحنههای مبارزۀ فکری با گروههای مخالف چون مختاریه و زیدیه حضور داشته است (نک: کلینی، ۱/۲۹۱؛ کشی، ۲۴۰-۲۴۱، جم).
در ۱۴۸ق به دنبال وفات امام جعفر صادق(علیه السلام)، فرزند ارشد او موسوم به عبداللـه دعوی امامت کرد و پیروان او که «فطحیه» نامیده میشدند، در مقابل گروهی از شیعیان قرار داشتند که بلاواسطه پس از امام صادق(علیه السلام) به امامت امام کاظم(علیه السلام) قائل بودند. وقوع این بحران با سالهای پایانی عمر ابوبصیر اسدی مصادف بود و موضعگیری او در مقابل فطحیه از وی چهرهای وجیه نزد پیروان امام کاظم(علیه السلام) ترسیم نمود؛ چنانکه در روایات آنان ابوبصیر در زمرۀ گروهی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) شمرده شده است که از آغاز به عبداللـه پشت کرده، به امام کاظم(علیه السلام) روی آوردند (نک: کلینی، ۱/۳۵۱-۳۵۲؛ کشی، ۲۸۲-۲۸۴).
در منابع گوناگون مطالبی از طریق علی بن ابیحمزه روایت شده است که بیان میدارد ابوبصیر (اسدی) اندکی پس از وفات امام صادق(علیه السلام) در حالی که عبداللـه افطح هنوز زنده بود، برای گزاردن حج به حجاز رفته و ضمن دیدار با امام کاظم(علیه السلام) مراتب وفاداری خود را به امام اعلام کرده است (نک: حمری، ۱۴۶؛ کلینی، ۱/۲۸۵، ۲/۱۲۴؛ مسعودی، ۱۶۷-۱۶۸؛ دلائل الامامه، ۱۶۳، ۱۹۳).
در روایاتی که پیروان امام کاظم(علیه السلام) از زبان ابوبصیر نقل کردهاند، وی پایههای عقیدتی فحیه دربارۀ امامت را مورد حمله قرار داده است (نک: ابن بابویه، علی، ۴۹، ۷۴؛ مسعودی، ۱۶۱). اگرچه در روایات مذکور تصریح نشده که کدام ابوبصیر مورد نظر بوده است، ولی حرمت ویژۀ ابوبصیر مرادی نزد فطحیان، این احتمال را که وی ابوبصیر اسدی باشد، مرجح میسازد. شاید به سبب همین شخصیت ضد فطحی ابوبصیر اسدی بوده باشد که ابن فضال، رجالشناس نامی فطحیه، در نقد رجالی ابوبصیر اسدی، او را «مخلّط» قلمداد کرده است (نک: کشی، ۱۷۳، ۴۷۶).
در زمان افتراق بعدی امامیه و تقسیم پیروان امام کاظم(علیه السلام) به واقفه (منکران وفات وی و قائلان به مهدویت آن حضرت) و قطعیه (قائلان به جانشینی امام رضا(علیه السلام))، سالها از وفات ابوبصیر اسدی میگذشت و همین امر موجب آن بود که هر دو دسته در شخصیت ابوبصیر اسدی با دیدۀ احترام بنگرند. علی بن ابی حمزۀ بطائنی که در گذشته از شاگردان خاص ابوبصیر اسدی بود و اکنون از سران واقفه بهشمار میرفت، با نقشی که در انتقال آثار ابوبصیر و روایات او به آیندگان ایفا کرد، موجب شد که حتی در آثار قطعیه (در دورههای بعد اثناعشریه) به عنوان راوی درجۀ اول ابوبصیر اسدی شناخته شود (نک: ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، ۱۸؛ طوسی، الفهرست، همانجا؛ نجاشی، ۴۴۱).
علی بن ابی حمزه و فرزندش حسن که او هم مذهب واقفی داشت، در اثار خود بسیار بیش از دیگر اصحاب ائمه، از روایات ابوبصیر بهره گرفتهاند (نک: همو، ۲۵۰، به نقل از تفسیر علی بن ابیحمزه؛ ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، ۱۳۰ به بعد، به نقل از فضائل قرآن حسن بن علی؛ قس: نجاشی، ۳۷).
به علاوه در منابع واقفی، برخی روایات در اثبات باورهای مذهب واقفه از زبان ابوبصیر (اسدی، نقل شده است (نک: علوی، شم۲۱، ۲۳، ۳۳؛ کشی، ۴۷۴-۴۷۶). از سوی دیگر قطعیه، ابوبصیر اسدی را به عنوان یک راوی «وجیه و ثقه» میشناختند، همان تعبیری که نجاشی دربارۀ او به کار برده است (ص ۴۴۱). نام او در شمار ۶ تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) آورده شده است که «طایفه» بر صدق حدیث و فقاهت آنان اجماع نمودهاند (نک: کشی، ۲۳۸؛ طوسی، عده الاصول، ۱/۳۸۴).
همچنین در منابع اثناعشری به روایت حدیثی از ابوبصیر برخورد میکنیم که به «حدیث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازدهگانه با تفصیل نسبی مطرح شده است (نک: کلینی، ۱/۵۲۷-۵۲۸؛ نعمانی، ۴۲-۴۴؛ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ۱/۳۰۸-۳۱۱) و به قرینۀ همراهی عبدالرحمن بن سالم (راوی این حدیث) با علی بن ابی حمزه در روایت از ابوبصیر در برخی از اسانید میتوان به احتمال قویتر ابو بصیر اسدی را موردنظر در این حدیث دانست (نک: طوسی، تهذیب، ۱/۴۴۳، الاستبصار، ۱/۲۰۳).
برخی از رجال شناسان متأخر امامیه همچون علامۀ حلّی (ص ۲۶۴) در اثر آشفتگی موجود در عبارات کشی (ص ۴۷۴-۴۷۶)، شخصیت ابو بصیر یحیی بن ابیالقاسم اسدی را با یحیی بن قاسم حذّاء واقفی یکی دانسته و بر این پایه به واقفی بودن ابوبصیر اسدی حکم راندهاند که باتوجه به وفات وی در ۱۵۰ق و آغاز افتراق واقفه در ۱۸۳ق، واقفی بودن وی منتفی است.
افزون بر روایات بسیار پراکنده در کتب حدیث امامیه، آنچه به عنوان آثار ابوبصیر اسدی با نام از آنها یاد شده، دو عنوان زیر است: کتاب مناسک الحج، به روایت علی بن ابی حمزه و حسین بن علاء (طوسی، الفهرست، همانجا) و کتاب یوم و لیله، به روایت علی بن ابی حمزه (نجاشی، همانجا). ابن بابویه نیز مجموعهای از روایات فقهی او به روایت علی بن ابی حمزه را در فقیه من لایحضره الفقیه مورد استفاده قرار داده است (نک: ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، همانجا). همچنین مجموعهای مشتمل بر حدود ۲۰ حدیث در موضوع «علل» به روایت حسین بن یزید نوفلی از علی بن ابی حمزه بهطور پراکنده در علل الشرائع ابن بابویه مورد استفاده واقع شده است (۱/۱۵، ۱۶، جم).
ابن بابویه ضمناً تلفیقی از روایت ابوبصیر و محمدبن مسلم را از «کتاب حدیث اربعمأه» به تمامی در الخصال (۲/۶۱۰-۶۳۷) نقل کرده است. علاوه بر آنچه ذکر شد، نوشتاری از ابوبصیر در زمینۀ احوال ائمۀ نخستین به روایت محمد بن سنان (در بعضی اسانید با واسطۀ ابن مسکان) وجود داشته که در آثار کهن امامیه و غیرایشان مورد استفاده قرار گرفته است (نک: ابن ابی الثلج، ۱۵؛ کلینی، ۱/۴۶۱، ۴۶۳، ۴۶۸؛ خصیبی، ۳۹؛ ابوالفرج، ۵۰؛ ابن خشاب، ۱۶۱، جم(. خصیبی (همانجا) تصریح نموده که ابوبصیر مورد نظر در این سند ابوبصیر اسدی است.
۲٫ ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، از رجال امامی کوفه در نیمۀ نخست سدۀ ۲ق/۸م. کنیۀ اصلی او را ابن غضائری (نک: علامۀ حلّی، ۱۳۷) و نجاشی (ص ۳۲۱) «ابومحمد» و ابن ندیم (ص ۲۷۵) و طوسی (رجال، ۲۷۸) «ابویحیی» آوردهاند و طوسی (همان، ۱۳۴) او را از اهل کوفه شمرده است. وی در منابع رجالی هم از اصحاب امام باقر(علیه السلام) و هم از اصحاب امام صادق(علیه السلام) محسوب شده است (برقی، الرجال، ۱۳، ۱۸؛ کشی، ۱۷۰؛ مفید، الاختصاص، ۸۳؛ طوسی، همان، ۱۳۴، ۲۷۸؛ نجاشی، همانجا).
ولی در اسانید روایات، نمونهای قطعی برای روایت او از امام باقر(علیه السلام) دیده نمیشود (برای موارد قابل تردید، نک: مفید، المقنعه، ۳۸، سطر ۲۷؛ فخاربن محمد، ۸۴؛ قس: کلینی، ۳/۵۰۹؛ مجلسی، ۳۵/۱۱۲). ابوبصیر مرادی همچنین از برخی راویان حدیث اهل بیت چون عبدالکریم بن عتبۀ هاشمی (از اصحاب امامان صادق و کاظم(علیهما السلام)) روایت کرده است (ابن بابویه، محمد، «مشیخه»، ۵۵).
در سلسلۀ سند حدیثی از المحاسن برقی (ص ۳۷) روایت لیث مرادی از ابوبصیر (شاید اسدی) دیده میشود و باتوجه به آنچه ذکر شد و اینکه نجاشی (همانجا) لیث مرادی را «ابوبصیر اصغر» خوانده است، دور نیست که وی قدری نسبت به ابوبصیر اسدب تأخر طبقه داشته باشد.
از مهمترین شاگردان ابوبصیر مرادی که روایات زیادی از او نقل کرده است، ابو جمیله مفضل بن صالح اسدی است و در درجۀ بعد میتوان از عبداللـه بن مسکان، عبداللـه بن بکیر و عبدالکریم بن عمرو خثعمی یاد کرد که روایت آنان از ابوبصیر مرادی مورد تصریح قرار گرفته است (نک: کلینی، ۲/۶۰، ۷/۳۱۰، جم؛ ابن بابویه، محمد، همانجا؛ نجاشی، همانجا).
ابوبصیر مرادی، همانطور که شعیب عقرقوفی اظهار داشته است (کشی، ۱۷۲)، وفات امام صادق(علیه السلام) را درک کرده است، ولی گزارش صریحی در مورد موضعگیری او در قبال فطحیه دیده نمیشود. روایت عقرقوفی حاکی است که ابوبصیر مرادی به امامت امام کاظم(علیه السلام) باور نداشته است (کشی، همانجا، شم۲۹۳، نیز شم۲۹۲؛ طوسی، تهذیب، ۱۰/۲۵) و گفتار ابن غضائری، رجالشناس اثناعشری اشارت دارد که مذهب وی مستقیم نبوده است (نک: علامۀ حلی، همانجا).
در مورد رابطۀ او با امام کاظم(علیه السلام)، اگرچه طوسی در الفهرست (ص ۱۳۰) و رجال (ص ۳۵۸) او را در زمرۀ اصحاب آن حضرت آورده است، ولی این نکته در کلام برقی، کشی و نجاشی تأیید نشده و در اسانید روایات نیز روایت او از امام کاظم(علیه السلام) به اثبات نرسیده است. اگر شواهد پراکندۀ یاد شده را در کنار روایات ستایشآمیز فطحیان دربارۀ ابوبصیر مرادی قرار دهیم، به نتیجهگیری دربارۀ گرایش مذهبی ابوبصیر مرادی کمک خواهد کرد.
از آن جمله باید به روایتی به نقل از علی بن اسباط فطحی اشاره کرد که در آن نام ابو بصیر مرادی در شمار چند تن از اصحاب امامان باقر و صادق(علیه السلام) یاد شده و در انتخاب شخصیتها تأثیر دیدگاه فطحی احساس میشود (نک: کشی، ۹-۱۰؛ مفید، الاختصاص، ۶۱-۶۲). در روایتی دیگر از طریق علی بن اسباط، ابوبصیر مرادی یکی از چهار تن دانسته شده که در حیات و ممات، زینت و آبروی اهل بیت بوده، از مصادیق قوّامون به قسط، سابقون و مقرّبون شمرده میشدند (کشی، ۱۷۰، شم ۲۸۷، نیز ۲۳۸-۲۳۹، شم۴۳۲). در روایت دیگر نیز از طریق علی بن اسباط و علی بن حدید فطحی، ابوبصیر مرادی در عداد چهار تن اوتاد زمین و اعلام دین محسوب شده است (همو، ۲۳۸، شم۴۳۲).
اما از دیدگاه منابع غیرفطحی در بادی امر باید به روایات پراکندهای توجه کرد که کشی نقل کرده و این در حالی است که خود در تمییز ابوبصیرها (دست کم براساس نسخۀ موجود از کتاب وی) به شدت دچار خلط بوده است. کشی علاوه بر روایات علی بن اسباط و علی بن حدید فطحی، ابوبصیر مرادی در عداد چهارتن اوتاد زمین و اعلام دین محسوب شده است (همو، ۲۳۸، شم۴۳۲).
اما از دیدگاه منابع غیرفطحی در بادی امر باید به روایات پراکندهای توجه کرد که کشی نقل کرده و این در حالی است که خود در تمییز ابوبصیرها (دست کم براساس نسخۀ موجود از کتاب وی) به شدت دچار خلط بوده است. کشی علاوه بر روایات علی بن اسباط و علی بن حدید که یاد شد، دو روایت دیگر نقل کرده که در آنها ابوبصیر مرادی یکی از چهار تن «مخبتین» مژدهور به بهشت و نیز از احیا کنندگان حدیث اهل حدیث(علیه السلام) و امانتداران حلال و حرام خداوند دانسته شده است (ص ۱۳۶، شم۲۱۹، نیز ۱۷۰، شم۲۸۶).
باتوجه به قراین مختلف، ازجمله وجود روایتی دیگر با همین مضمون (همو، ۱۳۶، شم۲۱۸) که در آن نام ابوبصیر (بدون قید) آمده است، میتوان گفتۀ کشی را درست دانست، با این احتمال که قید «لیث مرادی» و «لیث بن بختری مرادی» در روایت پیشین از افزودههای بعدی بوده باشد.
کشی همچنین یادآور شده که بعضی در شمار ۶ تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق(علیه السلام) به جای ابوبصیر اسدی، ابوبصیر مرادی را قرار دادهاند (ص ۲۳۸). از دیگر رجالشناسان امامیه ابن غضائری ضمن اینکه مذهب او را مورد طعن دانسته، یادآور شده است که اعتبار روایی او مورد طعن نیست (علامۀ حلی، همانجا) و نجاشی در شرح احوال وی هم در گرایش مذهبی و هم در اعتبار رجالی او سکوت کرده است (همانجا).
تنها اثر یاد شده از ابوبصیر مرادی کتابی در مسائل فقهی است که بیشتر به روایت ابن فضال فطحی از ابوجمیله مفضل بن صالح از وی شهرت داشته است (همانجا؛ نیز نک: ابن ندیم، همانجا؛ طوسی، الفهرست، همانجا). این کتاب در سطح محدودی مورد استفادۀ محدثان چون برقی در المحاسن (ص ۳۳۷)، کلینی در الکافی (۳/۴۶۰، ۴/۳۴۲، جم(، ابن بابویه در فقیه (۲/۲۷۴)، طوسی در تهذیب (۱/۱۶۵، ۱۸۰، جم( و همو در الاستبصار (۱/۱۵۴، جم( قرار گرفته و آنگونه که از موارد نقل بر میآید، مشتمل بر پاسخهای امام صادق(علیه السلام) به سؤالات ابوبصیر مرادی است.
در منابع رجالی و حدیثی شیعه از شخصیتهای دیگری نیز نام برده شده که «ابوبصیر» خوانده میشدهاند:
ابوبصیر عبداللـه بن محمد اسدی کوفی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) (کشی، ۱۷۴؛ طوسی، رجال، ۱۲۹)؛
ابوبصیر یوسف بن حارث از اصحاب بتری مذهب امام باقر(علیه السلام) (همان، ۱۴۱)
و ابوبصیر ثقفی (خصیبی، ۳۹).
در سدههای اخیر چندین اثر مستقل دربارۀ شخصیت رجالی ابوبصیر تألیف شده است.
که عبارتند از:
۱٫ ترجمه ابیبصیر، از محمد مهدی خوانساری (د ۱۲۴۶ق)، که همراه الجوامع الفقهیه در ۱۲۷۶ق چاپ سنگی شده است؛
۲٫ ترجمه ابیبصیر و تحقیق احواله، از محمد باقر شفتی (د ۱۲۶۰ق)، که همراه مجموعهای از رسایل رجالی وی در ۱۳۱۴ق به چاپ رسیده است؛
۳٫ ترجمه ابیبصیر، از محمد هاشم خوانساری (د ۱۳۱۸ق)، همراه مجمع الفوائد در ۱۳۱۷ق چاپ شده است؛
۴٫ ترجمه ابیبصیر و اسحاق بن عمار، از ابوتراب خوانساری (د ۱۳۴۶ق)؛
۵٫ الرساله المبصره فی احوال ابیبصیر، از محمدتقی شوشتری، چاپ شده به عنوان ملحق درج ۱۱ قاموس الرجالِ مؤلف (نیز نک: آقابزرگ، ۴/۱۴۷-۱۴۸، ۱۱/۲۲۳)؛
۶٫ اسانید ابیبصیر، از موسی شبیری زنجانی که عکس نسخۀ دستنویس آن در کتابخانۀ مرکز موجود است.
مآخذ:
- آقابزرگ، الذریعه؛
- ابن ابی الثلج، محمدبن احمد، «تاریخ الائمه»، مجموعۀ نفیسه، قم، ۱۴۰۶ق؛
- ابن بابویه، علی بن حسین، الامامه و التبصره من الحیره، قم، ۱۴۰۴ق؛
- ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م؛
- همو، ثواب الاعمال، نجف، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م؛
- همو، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۲ش؛
- همو، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۶م؛
- همو، فقیه من لایحضره الفقیه، به کوشش حس موسوی خرسان، نجف، ۱۳۷۶ق؛
- همو، کمالالدین، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۰ق؛
- همو، «مشیخه الفقیه»، همراه ج ۴ فقیه؛
- ابن خشاب، عبداللـه بن نصر، «تاریخ موالید الائمه و وفیاتهم»، مجموعه نفیسه، قم، ۱۴۰۶ق؛
- ابن ندیم، الفهرست؛
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، نجف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م؛
- برقی، احمدبن محمد، الرجال، تهران، ۱۳۴۲ش؛
- همو، المحاسن، به کوشش جلالالدین محدث، قم، ۱۳۷۱ق؛
- حمیری، عبداللـه بن جعفر، قرب الاسناد، تهران، ۱۳۶۹ق؛
- خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛
- دلائل الامامه، منسوب به ابن رستم طبری، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۲م؛
- طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، ۱۳۹۰ق؛
- همو، امالی، بغداد، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م؛
- همو، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، ۱۳۹۰ق؛
- همو، رجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م؛
- همو، عده الاصول، به کوشش محمد مهدی نجف، قم، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
- همو، الفهرست، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، کتابخانۀ مرتضویه؛
- علامۀ حلی، حسن بن یوسف، رجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م؛
- علوی، علی بن احمد، نصره الواقفه، به کوشش احمد پاکتچی، منتشر نشده؛
- فخاربن معد موسوی، ایمان ابیطالب، به کوشش محمد بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م؛
- کشی، محمد، معرفه الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش؛
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق؛
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م؛
- مسعودی، علین بن حسین، اثبات الوصیه، نجف، ۱۳۷۴ق؛
- مفید، محمدبن محمد، الاختصاص، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، جماعه المدرسین؛
- همو، المقنعه، تهران، ۱۲۷۶ق؛
- نجاشی، احمدبن علی، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق؛
- نعمانی، محمدبن ابراهیم، الغیبه، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
احمد پاکتچی