ابوبکرمحمدبن جعفربن محمدبن سهل ، محدّث و ادیب قرن سوم. تاریخ تولد او مشخص نیست، اما باتوجه به سن وى در هنگام وفات، احتمالا در ۲۳۷ به دنیا آمده است (رجوع کنید به ادامۀ مقاله). اصل او از سامرا است و از اینرو به سامرى و عسکرى نیز مشهور است (رجوع کنید به ابنماکولا، ج ۳، ص ۲۹۷؛ ابنعساکر، ج ۵۲، ص ۲۲۶).
وجه نسبت او به خرائطى روشن نیست (رجوع کنید به سمعانى، ج ۲، ص ۳۳۹) ولى ظاهرآ این نسبت به خانوادهاش مربوط است زیرا برادرش احمدبن جعفر نیز خرائطى خوانده شده است (رجوع کنید به خرائطى، ۱۴۲۱، مقدمه غرید شیخ، ص ۶). از شرححال او اطلاعات اندکى در منابع موجود است و بیشتر شرححالنویسان همان مطالبى را که خطیب بغدادى (ج ۲، ص ۵۱۵ـ۵۱۶) و ابنعساکر (ج ۵۲، ص ۲۲۴ـ۲۲۷) در شرححال او ذکر کردهاند، تکرار نمودهاند (براى نمونه رجوع کنید به سمعانى، ج ۲، ص ۳۳۹؛یاقوت حموى، ج ۶، ص۲۴۷۰ـ۲۴۷۱).
اساتید
خرائطى ظاهرآ تحصیلات اولیۀ خود را در سامرا گذراند، چرا که چند تن از استادان او، از جمله ابراهیمبن عبداللّهبن جنید و حمادبن حسنبن عَنْسَبه، در سامرا ساکن بودهاند (رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۷، ص ۳۵، ج ۸، ص ۲۱). خرائطى مدتى نیز در بغداد سکونت داشت و از برخى محدّثان این شهر، مانند عبادبن ولید غُبَرى، عمربن شَبّه، عباسبن عبداللّه تَرقُفى و عباسبن محمد دورى، حدیث شنید (براى فهرستى از مشایخ او رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۵۲، ص ۲۲۴ـ۲۲۵؛خرائطى، ۱۴۲۱، مقدمه، ص ۸ـ۱۴). مدتى نیز شاگرد مُبَرَّد (ادیب و لغوى؛متوفى ۲۸۵) بود که این مطلب دلالت بر سکونت وى در بصره دارد (رجوع کنید به ذهبى، ج ۱۳، ص ۵۷۶).
ابنعساکر (ج ۵۲، ص ۲۲۶) از دو بار سفر خرائطى به دمشق خبر داده است. همچنین خطیب بغدادى (ج ۲، ص ۵۱۵) به نقل از ابومحمد عبدالعزیزبن احمدبن على کتانى دمشقى، از ورود خرائطى به دمشق در ۳۲۵ سخن گفته است، که احتمالا تاریخ سفر دوم وى به دمشق است. حلقۀ درس او در دمشق مورد توجه قرار گرفت و محدّثان شامى براى شنیدن حدیث نزد وى میرفتند (ابنعساکر، ج ۵۲، ص ۲۲۴، ۲۲۶). خرائطى سپس به عسقلان رفت و در آنجا نیز به نقل حدیث پرداخت (ذهبى، ج ۱۵، ص ۲۶۸).
رحلت
در سال ۳۲۷، در نود سالگى، همانجا وفات یافت (خطیب بغدادى، همانجا؛قس ابنعساکر، ج ۵۲، ص ۲۲۶، که وفات وى را در یافا ذکر کرده است). خرائطى شعر نیز میسروده، و صفدى (ج ۲، ص ۲۹۶ـ۲۹۷) نمونههایى از اشعار او را نقل کرده است. کسانى چون ابوبکربن ابیالحدید، احمدبن عبداللّهبن سلیمان واعظ، عبدالوهاب کلابى، شهاببن محمدبن شهاب صورى و دیگران از او حدیث نقل کردهاند (براى فهرست کسانى که از او حدیث نقل کردهاند رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۵۲، ص ۲۲۵).
آثار
از خرائطى آثار متعددى برجا مانده است (صفدى، ج ۲، ص ۲۹۷؛بروکلمان، تکمله، ج ۱، ص ۲۵۰). وى در این آثار با بهرهگیرى از احادیث، حکایات اخلاقى و اشعار به بیان مضامین اخلاقى پرداخته است. عناوین، محتوا و شیوۀ نگارش آثار خرائطى شباهت فراوانى با آثار ابنابیالدنیا (متوفى ۲۸۱) دارد.
خرائطى در کتاب اعتلال القلوب فى احادیث المحبه و المحبین به موضوع عشق در حدود اسلامى آن پرداخته است.پیش از خرائطى برخى دیگر دربارۀ این موضوع بحث کرده بودند، از جمله عمروبن بحر، مشهور به جاحظ (متوفى ۲۵۵)،
در رسالههاى مختلف خود چون کتاب النساء،
کتاب القیان و
رساله مفاخره الجوارى و
الغیان؛
ابوبکر محمدبن داود اصفهانى (متوفى ۲۶۹) درکتاب الزهره؛
و محمدبن احمد وشاء (متوفى ۳۲۵) در کتاب الموشّى.
خرائطى نیز در تداوم این سنّت، با طرح مباحثى چون لزوم پناه بردن به خداوند از شر وسوسههاى نفس و عدم پیروى از هواى نفسانى به بررسى این موضوع پرداخته است. خرائطى ضمن نقل احادیث نبوى و حکایات اخلاقى، اشعار فراوانى دربارۀ مباحث ذکر شده گردآورى کرده است. وى در این کتاب، مطالب فراوانى از ابواسحاق ابراهیمبن عبداللّهبن جنید خُتُّلى (متوفى ۲۶۰) نقل کرده است (براى نمونه رجوع کنید به خرائطى، ۱۴۲۱، ص ۴۰ـ۴۱، ۴۸، ۵۸ـ۵۹؛نیز رجوع کنید به خطیب بغدادى، ج ۷، ص ۳۵).
همچنین خرائطى در کتاب مساوى الاخلاق و مذموم ها ضمن اشاره به صفات ناپسند اخلاقى و لزوم شناخت آنها و دورى از آنها، با بهرهگیرى از احادیث نبوى، تصویرى از انسان اخلاقى در فرهنگ اسلامى را به تصویر کشیده است. از این کتاب چند نسخۀ خطى باقى مانده (خرائطى، ۱۴۰۲، مقدمه حافظ و یافى، ص۲۰) و مجدى سیدابراهیم (قاهره ۱۴۰۹) و مصطفى ابینصر شبلى (جده ۱۹۹۲) متن آن را چاپ کردهاند.
خرائطى به همین شیوه در کتاب مکارم الاخلاق و معالیها و محمود طرائقها و مراضیها به بحث دربارۀ اخلاق پسندیدۀ انسانى پرداخته است. چند نسخه از کتاب مکارم الاخلاق باقى مانده و بخشى از آن نیز منتشر شده است (همان، ص۲۰). حافظ ابوطاهر سلفى گزیدهاى از این کتاب را با عنوان المنتقى من مکارم الاخلاق گردآورده که به کوشش محمد مطیع حافظ و غزوه بدیر منتشر شده است (دمشق ۱۹۸۶).
کتاب دیگر خرائطى فضیله الشکرللّه على نعمته و ما یجب من الشکر للمنعم الیه (دمشق ۱۴۰۲) است که شباهت فراوانى به کتاب الشکر ابنابیالدنیا دارد (همان، ص ۲۳). او کتابى بهنام هواتف الجنان و عجیب ما یحکى عن الکهان نیز تألیف کرده است که در حقیقت اثرى در دلائلالنبوه است و در آن اشعار نقل شده از قول جنیان در تأیید نبوت پیامبر را، گرد آورده است. این کتاب به کوشش ابراهیم صالح در ضمن نوادرالرسائل (بیروت ۱۹۸۲) بهچاپ رسیده است. بروکلمان (همانجا) نسخهاى با نام تعالیق لابنعیسی الدمشقى به خرائطى نسبت داده است. از دو اثر وى به نامهاى قَمْع الحِرص بالقناعه و کتاب القبور، نسخهاى در دست نیست (یاقوت حموى، ج ۶، ص ۲۴۷۱؛صفدى، ج ۲، ص ۲۹۷).
منابع :
(۱) علیبن حسن مشهور به ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۲) ابنماکولا، الاکمال فى رفع الارتباب عن المؤتلف و المختلف فى الاسماء و الکنى و الانساب، چاپ عبدالرحمنبن یحیى معلمى یمانى، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۵؛
(۳) محمدبن جعفر خرائطى، کتاب فضیلهالشکرللّه على نعمته و ماجیب من الشکر للمنعم علیه، چاپ محمد مطیع حافظ و عبدالکریم یافى، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۴) همو، اعتلال القلوب فى اخبار العشاق و المجین، چاپ غرید شیخ، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱؛
(۵) احمدبن علیبن ثابت مشهور به خطیب بغدادى، تاریخ مدینه الاسلام، چاپ بشارد عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱؛
(۶) شمسالدین محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛
(۷) سمعانى، الانساب؛
(۸) صلاحالدین خلیلبن ایبک صفدى، کتاب الوافى بالوفیات، چاپ س. دیدرینغ، ویسبادن ۱۳۹۴/۱۹۷۴؛
(۹) یاقوت حموى رومى، معجمالادباء ارشاد الاریب الى معرفه الأدیب، چاپ احسان عباسى، بیروت ۱۹۹۳٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵