ابوالقاسم (یا اَسطرلابی / اصطرلابی )، بدیع الزمان ابوالقاسم هِبَّهُ الله بن حسین بن احمد (یا یوسف )، منجم ، شاعر و سازنده ابزارهای نجومی در قرن ششم . وی به دلیل مهارت در ساختن انواع اسطرلاب * ، اسطرلابی خوانده شد (یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۲۷۳). برخی از نویسندگان او را حکیم ، فیلسوف ، ریاضیدان ، پزشک و آگاه بر علم کلام و طلسمات نیز خوانده اند (عمادالدین کاتب ، ج ۲، جزء ۳، ص ۱۳۸؛ یاقوت حموی ، همانجا؛ ابن ابی اُصیبعه ، ص ۳۷۶).
عمادالدین کاتب (متوفی ۵۹۷) تاریخنگار معاصر بدیع ، درباره محل و تاریخ تولد او اطلاعی نمی دهد. برخی او را اهل بغداد (یاقوت حَمَوی ، همانجا؛ قِفْطی ، ص ۳۳۹) و بعضی اصلاً اصفهانی دانسته اند که به بغداد رفته و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزیده است (کحاله ، ج ۱۳، ص ۱۳۷؛ طُوقان ، ص ۳۸۱؛ سارتن ، ج ۲، بخش ۱، ص ۲۰۴؛ الگود، ص ۱۹۷). همچنین به گفته برخی منابع ، خاندانش از طبرستان بوده و خودش در اصفهان درگذشته است (ایرانیکا، ذیل «اسطرلاب »، ج ۲، ص ۸۵۶).
ابن عبری (ص ۲۰۹) از سه پزشک مشهور نیمه اول قرن ششم که نام هر سه هبه الله بوده یاد می کند و می گوید که یکی از آنان هبّه الله بن حسین اصفهانی (متوفی ح ۵۳۰) است و برخی به دلیل مشابهت نام او با اسطرلابی ، بدیع را اصفهانی پنداشته اند (زرکلی ، ج ۸ ، ص ۷۲؛دهخدا، ذیل «هبه الله بن حسین »)؛در حالی که ابن عبری در جای دیگر (ص ۲۱۰)، با ذکر نام جدّ هبه الله اصفهانی (علی ) و آوردن نمونه شعری از بدیع اسطرلابی ، آن دو را از یکدیگر متمایز کرده است .
برخی معتقدند که شرح حال نویسان قدیم درباره مرتبه و احاطه بدیع در علوم مختلف مبالغه کرده اند. به تصریح خوانساری (ج ۲، ص ۱۴۰) او ابداعی نکرده است ؛و به گفته سوتر ( د. اسلام ، ذیل «بدیع الاسطرلابی ») و طوقان (ص ۳۸۰)، ستایشهای مورخان و نویسندگان پیشین از بدیع ، غلوآمیز و ناشی از کم دانشی آنان و فاقد ارزیابی علمی بوده و موجب شده است که جایگاه واقعی کارهای علمی او بازشناخته نشود (نیز رجوع کنید به سارتن ، ج ۲، بخش ۱، ص ۱۲۳، ۲۰۴). با اینهمه ، بدیع الزمان جَزَری * (متوفی ح ۶۰۲) بر نوآوری بدیع در ساختن ابزارِ علمی تصریح کرده و به شرح وسیله ابداعی او پرداخته است (ص ۴۲۳).
پس از عمادالدین کاتب ، یاقوت حَمْوی و قِفْطی قدیمترین منابع شرح حال اویند. به نوشته آنان ، وی در ساختن ابزارهایی چون انواع اسطرلاب ، پرگار و خط کش استاد بود و با شهرت فراوانی که در زمان مسترشد عباسی (حک : ۵۱۲ـ۵۲۹) یافت ، سرمایه ای بسیار اندوخت . او در فن خود پیوسته از برهانهای هندسی استفاده می کرد. و به وسیله آلات فلکی بر تعیین مسیر انوار، آگاهی داشت و به ساختن طلسمات همّت می گماشت . رصدهای او برای یافتن اوقات سَعْد غالباً صحیح بوده است (یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۲۷۴؛قفطی ، ص ۳۳۹ـ۳۴۰؛نیز رجوع کنید به عمادالدین کاتب ، ج ۲، جزء ۳، ص ۱۳۸).
رصد سال ۵۲۴ در کاخ سلاطین سلجوقی (در دارالسلطانیه در مشرق بغداد) به سرپرستی و نظارت او بود، که ناتمام ماند (ابن اثیر، ج ۱۰، ص ۶۶۶). ابن ابی اصیبعه (ص ۳۷۴ـ۳۷۶) از قول مهذّب الدّین بن محمد خضرحَلَبی ، از آگاهان به علم نجوم ، بدیع را یگانه عصر خود خوانده و نوشته است که پدر مهذب الدین ، برهان منجّم ، از اهالی طبرستان و از سرآمدان دانش احکام نجوم با بدیع اسطرلابی مصاحب و همنشین بود و نجوم و احکام آن را از وی آموخته بود ( نامه دانشوران ناصری ، ج ۸ ، ص ۱۱۱ـ۱۱۲).
بدیع در ۵۱۰، ابن تلمیذ * ، پزشک مشهور مسیحی ، را در اصفهان ملاقات کرد (ابن ابی اصیبعه ، ص ۳۷۶) و از دانش پزشکی وی بهره برد ( نامه دانشوران ناصری ، ج ۸، ص ۱۱۱). وی در یکی از اشعارش ، فروتنی بی اندازه ابن تلمیذ را ستوده و جایگاه تواضع او را در ستاره ثریا دانسته است (فذاکَ مِن التّواضع فِی الثّریا؛قفطی ، ص ۳۴۶؛ابن عبری ، ص ۲۱۰).
بیشتر سروده های بدیع مایه های طنز و لطیفه دارد و بسیاری از بزرگان زمان ، از جمله منجّمان و پزشکان ، را به مناسبتهایی هجو کرده است (عمادالدین کاتب ، ج ۲، جزء ۳، ص ۱۴۰ـ۱۴۱، ۱۴۵؛ابن ابی اصیبعه ، ص ۳۷۷، ۳۷۹؛علّوچی ، ص ۱۰۷). به نوشته ابن خلکان ، از به کار بردن واژه های رکیک در اشعار خویش پرهیز نمی کرد، ازینرو بسیاری از سروده هایش فاقد اعتبار و اهمیت است (ج ۶، ص ۵۱ـ۵۲)؛
هرچند عمادالدین کاتب ، یاقوت حموی و ابن ابی اصیبعه نمونه های پراکنده ای از بهترین شعرهای او را که حاوی مضامین زیبا و بدیع است ، ثبت کرده اند. عمادالدین کاتب (ج ۲، جزء ۳، ص ۱۳۹) شیرینی کلام او را چون حلاوت عسلی که از کندو خارج شده باشد، می داند و یاقوت حموی (ج ۱۹، ص ۲۷۴) شعرش را ناب و عالی وصف می کند.
بدیع تا پایان عمر در بغداد به سر برد و همواره در حرفه خود ممارست می کرد، تا جایی که ابن تلمیذ معتقد بود که او به سبب افراط در کار به یکی از بیماریهای دماغی دچار خواهد شد ( نامه دانشوران ناصری ، ج ۸، ص ۱۱۳).
به نوشته اغلب نویسندگان ، بدیع در ۵۳۴، در بغداد براثر ابتلا به «فالج » درگذشت (یاقوت حموی ، همانجا؛ابن خلکان ، ج ۶، ص ۵۲؛ذهبی ، ج ۲۰، ص ۵۳ به نقل از ابن نجّار) و در مقبره الوردیه در مشرق بغداد به خاک سپرده شد (ابن خلکان ، همانجا). ابن تَغْری بردی (ج ۵، ص ۲۷۵) وفات او را در ۵۳۹ و ابن عماد حنبلی (ج ۴، ص ۱۰۳) در ۵۳۳ ثبت کرده اند. سوتر ( د. اسلام ، ذیل «بدیع الاسطرلابی » به نقل از ابن عبری ، ص ۲۱۰) می نویسد که بدیع را در حال اغما به خاک سپردند؛در حالی که این شرح درباره فوت هبه الله ، پزشک اصفهانی ، آمده است (رجوع کنید به سطور پیشین ؛قفطی ، ص ۳۴۲).
آثار
از بدیع ابزارهای نجومی و آثاری به جا مانده که تنها برخی به طور ناقص به دست ما رسیده است . بعضی از آنها عبارت اند از:
۱) طراحی و ساخت ابزاری اسطرلاب گونه ، براساس زیج الصفائح تصنیف ابوجعفر خازن * . اصل این زیج به دست نیامده ولی از شواهد چنین برمی آید که مورد مراجعه و استفاده دانشمندان از جمله ابونصر عراق (رجوع کنید به ابن عراق * ) (متوفی قبل از ۴۲۸) و بیرونی * (متوفی ۴۴۰) نیز بوده است (ابوریحان بیرونی ، ص ۳۲۶؛همایی ، ص ۵۷؛قربانی ، ص ۶۷). کینگ (مقاله یازدهم ، ص ۱۰۶ـ۱۱۰) تصاویری از ابزارِ دست ساخته بدیع را، که در مجموعه درک جی . دِ سولاپرایس در دانشگاه ییل محفوظ است ، با توضیحات مفیدی منتشر کرده است . تصویرها فقط دو طرف یکی از صفحات فلزی اسطرلابِ بدیع را نشان می دهد؛ولی از آنها چنین برمی آید که صفحات دست ساخته دیگری هم بوده که در داخل اُمّ (حجره ) اسطرلاب قرار می گرفته است .
بر کُرسی (رجوع کنید به اسطرلاب * ) آن جمله «صنعه هبه الله بن الحسین البغدادی سنه ثیج ( ۵۱۳ ) للهجره »، حک شده که مبیّن نام سازنده و تاریخ ساخت آن است ؛عبارت «هذا الا´له تعرف بزیج الصفائح استنباط ابی جعفرالخازن »، بر روی دیگر کرسی ، نشان می دهد که این ابزار براساس زیج الصفائح ابوجعفر خازن ساخته شده است که آن را برای طراحی صفحات اسطرلابها نوشته بود. همچنین دور بخش مرکزی همین رویِ صفحه ، جمله «هذه الصفیحه من زیج الصفائح صنعه هبه اللّه بن الحسین البغدادی سنه ثید ( ۵۱۴ ) » به چشم می خورد (همان ، مقاله یازدهم ، ص ۱۱۰؛کندی ، ص ۱۵).این عبارات نشان می دهد که تعداد صفحات ساخته بدیع بیش از این بوده است . مهارت و ظرافت به کار رفته در ساخت و حکّاکی این صفحه جالب توجه است (همانجا).
۲) شرحی بر رساله فی الآله الشّامله ، تصنیف ابومحمد حامدبن خِضر خُجَندی * (متوفی ح ۳۹۰)، برای تکمیل آلت شامله (یاقوت حموی ، ج ۱۹، ص ۲۷۴) که خجندی آن ابزار را برای عرضی ثابت طراحی کرده و ساخته بود. کینگ (مقاله یازدهم ، ص ۱۰۹) آلت شامله را «صفحه مدرج نیمکُروی » نامیده و درباره این وسیله ، مطلبی برنوشته قدما نیفزوده است . بروکلمان ( > ذیل < ، ج ۱، ص ۳۹۰) با تردید، این رساله و رساله فی عمل الا´له العامّه را تصنیف واحدی با دو نام می داند. نسخه خطی این اثر موجود و درباره عملکردِ ابزاری جامع است . به گفته سامسو ( د.اسلام ، ذیل «خجندی ») آلت شامله در موضع مناسبی از اسطرلاب یا در دستگاه ارتفاع سنج قرار داده می شد. سید جلال الدین تهرانی * (ص ۱۱۰) این وسیله را «حلقه شامله افقی » می نامد و می گوید که ابزاری است مرکب از دوایر ارتفاع و افق ، که برای یافتن سَمت و ارتفاع کواکب به کار می رفت .
وی اشاره می کند که بدیع اسطرلابی ، برای کاربرد این ابزار در عرضهای جغرافیایی مختلف ، آن را کامل کرد (همانجا) و می افزاید که ارتفاع یاب (تئودولیت ) ساخته اروپاییان ، شکل تکامل یافته «حلقه شامله افقی » است (همان ، ص ۱۱۰، ۱۲۳). به نوشته تِکِلی (ج ۷، ص ۳۵۳) بدیع نوعی اسطرلاب را برای همه عرضها ساخته بود (برای اطلاع بیشتر از آلت شامله رجوع کنید به سدیّو، ص ۱۴۸ـ۱۴۹ و تصاویر شماره ۲۱،۲۲) یک عدد از این ابزار در رصدخانه اُلُغ بیگ (متوفی ۸۵۳)، تأسیس شده در ۸۱۶، موجود بوده و گفته شده که هم کار اسطرلاب و هم کار رُبع را انجام می داده است ( زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی ، ج ۱، ص ۲۴۹؛نیز رجوع کنید به علم در اسلام ، ص ۱۳۴ و اطلاعی که سیدحسین نصر از «آلت جامع » اختراع جابربن اَفلَح اشبیلی * (متوفی بین ۵۳۵ـ۵۴۵) و رساله النافعه علی الا´لات الجامعه نوشته رودانیِ مراکشی می دهد).
۳) نوعی ساز بادی ابداعی ، که بدیع الزمان جزری در الجامع بین العلم والعمل النافع فی صناعه الحیل (ص ۴۲۲ـ ۴۲۴) به آن اشاره کرده است . وی که خود طرّاح و سازنده ابزارهای دقیق علمی بود و ابداعهای گذشتگان را بدقت مطالعه و اصلاح می کرد، در شکل هفتم از نوع چهارم اثرش (ص ۳۹۳، «درباره فوّاره هایی که در زمانهای معیّن شکلهایشان تغییر می کند و نِیهای دایمی »)، آلتی به نام «الزَمْرالدایم » (سازی بادی از انواع نی ) را وصف کرده و درباره نوعی از آن که ابداع بدیع اسطرلابی بوده ، شرح مختصری نوشته و از آن به عنوان «آلتی مشهور» یاد کرده است (ص ۴۲۳).
۴) المعرب المحمودی فی الزّیج ، بنابر ضبط اسماعیل پاشا بغدادی (ج ۶، ص ۵۰۵)، یا زیج محمودی ، که به نام محمود سلجوقی (حک : ۵۱۲ـ۵۲۵) نوشته شده و اطلاعی از آن در دست نیست (رجوع کنید به کِنِدی ، ص ۱۰).
۵) رساله درباره کاربرد اسطرلاب کروی ، که فرانتز رزنتال شرح مفصلی در معرفی آن منتشر کرده است (کینگ ، مقاله یازدهم ، ص ۱۰۹).
۶) رساله فی الکره ذات الکرسی ، که یاقوت حموی (ج ۱۹، ص ۲۷۴) از آن نام می برد. به عقیده سید جلال الدین تهرانی (ص ۱۰۶) کرات آسمانی تا زمان اسطرلابی فاقد کرسی (پایه ) بودند و او با افزودن آن ، نقص موجود در کره های نجومی را برطرف کرد.
۷) دیوان الاسطرلابی یا دیوان اشعار بدیع ، که بیشتر مشتمل است بر لطایف و هجویات (حاجی خلیفه ، ج ۱، ص ۷۷۶). ۸) درّه التاج من شعر ابن الحجّاج بالغ بر ده مجلّد (همان ، ج ۱، ص ۷۳۹، ۷۶۵)، حاوی اشعارِ ابی عبدالله حسین بن حَجّاج (متوفی ۳۹۱) در ۱۴۱باب (یابه گفته ذهبی ، ج ۲۰، ص ۵۳، در ۱۴۰ باب ) و هر باب در فنی از فنون شعر (یاقوت حموی ، همانجا؛ابن خلکان ، ج ۶، ص ۵۲). نسخه ای از دیوان ابن حجاج گردآورده بدیع ، شامل ۱۲۰ باب ، در کتابخانه ملی پاریس (ش ۵۹۱۳) نگهداری می شود (بروکلمان ، > ذیل < ، ج ۱، ص ۱۳۰).
منابع :
(۱) ابن ابی اصیبعه ، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶؛
(۳) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره ، مصر ( بی تا. ) ؛
(۴) ابن خلکان ، وفیات الاعیان و انباء ابناءالزمان ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۵) ابن عبری ، تاریخ مختصرالدول ، چاپ ا.صالحانی ، بیروت ۱۹۵۸؛
(۶) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۷) محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، الا´ثار الباقیه عن القرون الخالیه ، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳؛
(۸) سیریل لوید الگود، تاریخ پزشکی ایران و سرزمین های خلافت شرقی ، ترجمه باهر فرقانی ، تهران ۱۳۵۶ ش ؛
(۹) اسماعیل بغدادی ، هدیه العارفین : اسماءالمؤلفین و آثارالمصنفین ، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون ، ج ۶، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۰) ابی العزبن اسماعیل جزری ، الجامع بین العلم والعمل النافع فی صناعه الحیل ، چاپ احمد یوسف حسن ، حلب ۱۹۷۹؛
(۱۱) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛محمدباقربن زین العابدین
(۱۲) خوانساری ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان ، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲؛
(۱۳) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۴) محمدبن احمد ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، ج ۲۰، چاپ شعیب ارنووط و محمد نعیم عرقسوسی ، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۵) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت ۱۹۸۶؛
(۱۶) زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی ، ج ۱، ترجمه احمد آرام … ( و دیگران ) ، تهران ۱۳۶۵ ش ؛
(۱۷) قدری حافظ طوقان ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات والفلک ، بیروت ( تاریخ مقدمه ۱۹۶۳ ) ؛
(۱۸) جلال الدین طهرانی ، گاهنامه ۱۳۱۱ ، تهران ۱۳۱۱ ش ؛
(۱۹) علم در اسلام ، به اهتمام احمد آرام ، تهران ۱۳۶۶ ش ؛
(۲۰) عبدالحمید علّوچی ، تاریخ الطب العراقی ، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۲۱) محمدبن محمد عمادالدین کاتب ، خریده القصر و جریده العصر ، چاپ محمد بهجه اثری ، بغداد ۱۳۹۸/۱۹۷۸؛
(۲۲) ابوالقاسم قربانی ، زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی : از سده سوم تا سده یازدهم هجری ، تهران ۱۳۶۵ ش ؛
(۲۳) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ ۱۹۰۳؛
(۲۴) عمررضا کحاله ، معجم المؤلفین ، بیروت ( تاریخ مقدمه ۱۳۷۶ ) ؛
(۲۵) نامه دانشوران ناصری ، قم ( تاریخ مقدمه ۱۳۳۸ ش ) ؛
(۲۶) جلال الدین همایی ، خیامی نامه ، تهران ۱۳۴۶ ش ؛
(۲۷) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، بیروت ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸؛
(۲۸) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942;
(۲۹) EI , s.vv. û Al -Bad ¦ â Ü Al -Ast ¤ urla ¦ b ¦ â ý (by H.Suter), Al -Khudjand ¦ â (by J.Samsئ);
(۳۰) Encyclopaedia Iranica , s.v. ûAst ¤ orla ¦ bý (by D.Pingree), é , ۸۵۶;
(۳۱) E.S.Kennedy, A survey of Islamic astronomical tables , Philadelphia[n.d.];
(۳۲) David A.King, Islamic astronomical instruments , London 1987;
(۳۳) George Sarton, Introduction to the history of science , Malabar, Flo. 1975;
(۳۴) L.A.Sإdillot, Mإmoire sur les instruments astronomiques des Arabes , Frankfurt 1989;
(۳۵) Sevim Tekeli, û Al -Khujand ¦ â ý, in Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York 1981.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۲