ابوالفضل احمدبن صالح، محدّث، مورخ و فقیه حنبلی. وی به سرزمین جیل (گیل، گیلان) منسوب (رجوع کنید به سمعانی، ج ۲، ص ۱۴۵) و به ابنشافع نیز معروف بوده است (ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۵۷۲؛ زرکلی، ج ۱، ص ۱۳۷، پانویس ۲). او در ۱۸ ذیقعده ۵۲۰ (ابنرجب، ج ۱، ص ۳۱۱) در بغداد به دنیا آمد و در همانجا زیست (ابندبیثی، ص ۱۰۵). پدرش أبوالمعالی صالحبن شافع (متوفی ۵۴۳) و جدّش ابومحمد شافعبن صالح (متوفی ۴۸۰) از بزرگان حنابله بغداد بودند (ابنرجب، ج ۱، ص ۴۹، ۲۱۳ـ۲۱۴).
اساتید
جیلی در کودکی نزد پدرش دانش آموخت و همراه وی از محدّثانی همچون ابوغالب احمدبن حسنبن بناء، ابوالحسین محمدبن فرّاء، قاضی ابوبکر انصاری و ابوالقاسم هبهاللّهبن احمد حریری حدیث شنید (ذهبی، همانجا؛ صفدی، ج ۶، ص ۴۲۱؛ ابنرجب، همانجا)، سپس خود به کسب دانش پرداخت و قرآن را به روایات مختلف نزد ابومحمد عبداللّهبن علیبن احمد (نوه دختری ابومنصور خیاط) و دیگران فراگرفت (ذهبی؛ صفدی؛ ابنرجب، همانجاها).
جیلی به آموختن حدیث عنایتی تمام داشت (ذهبی، ۱۹۸۴، ج ۴، ص ۱۹۰) و پس از چهل سالگی نیز به طلب حدیث ادامه داد (ابندبیثی، همانجا) و در محضر کسانی چون عبدالملکبن ابوالقاسم کروخی، ابوبکربن زاغونی، حافظ ابوالفضلبن ناصر و بسیاری دیگر به سماع حدیث پرداخت. در واقع، وی در محضر ابنناصر پرورش یافت و به همینسبب، در حدیث دنبالهرو او شمرده میشود (ابنجوزی، ج ۱۸، ص ۱۸۸؛ ابندبیثی؛ ذهبی، همانجاها؛ صفدی، ج ۶، ص۴۲۱ـ۴۲۲).
جیلی هر چند تا پایان عمر به کسب حدیث اشتغال داشت، به سبب مرگش در میانسالی (۴۵ سالگی)، حدیث چندانی از وی روایت نشده است (ابنرجب، ج۱، ص۳۱۲). کسانی همچون ابن اخضر، حافظ عبدالغنی، شیخموفق (ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجا)، علیبن احمد زیدی، ابراهیم بن محمود شعار و عمرالقرشی (ابندبیثی، همانجا) از او روایت کردهاند. علمای رجال، جیلی را در حفظ و نقل حدیث توثیق و به علم و تقوا و قرائت نیکو و خط خوش ستودهاند و از وی با عنوان حافظ و در زمره مشاهیر محدّثان یاد کردهاند (ابننقطه، ج ۲، ص ۴۸۹ـ۴۹۰؛ ابناثیر، ج۱۱، ص ۳۵۹؛ ابندبیثی؛ ذهبی،۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجاها؛ ابنرجب، ج ۱، ص ۳۱۱ـ۳۱۲).
ذهبی (همانجا) از جیلی با عنوان معدِّل یاد کرده؛ از اینرو، احتمالاً وی در دستگاه قضا شغل تصدیق عدالت شهود را برعهده داشته است (رجوع کنید به سمعانی، ج ۱۲، ص ۲۲۲،۳۴۲).
رحلت
جیلی در ۳ شعبان ۵۶۵، به علت سینهپهلو و بیماری مغزی (سرسام؛ ابنرجب، ج ۱، ص ۳۱۳)، در بغداد وفات یافت و در کنار پدرش، در آرامگاه احمدبن حنبل، به خاک سپرده شد (ابننقطه، ج ۲، ص ۴۹۰؛ ابنرجب، همانجا).
تاریخ جیلی، که اثری از آن در دست نیست، ذیلی بر کتاب تاریخ بغداد *خطیب به شمار میآید که در آن حوادث و وفیات پس از مرگ خطیب (۴۶۳) را تا پس از ۵۶۰ به صورت سالشمار شرح کرده بوده است، اما مرگ وی مانع از پاکنویس کردن و انتشار آن کتاب گردید (ابندبیثی، همانجا؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۲۰، ص ۵۷۳؛ ابنرجب، ج ۱، ص ۳۱۲). بعداً ابننقطه (متوفی ۶۲۹) منتخب تاریخ جیلی را فراهم آورد و ابنرجب نیز در کتاب خود بخشهایی از آن را نقل کرد. ابننجار (متوفی ۶۴۳) نیز در ذیلی که بر تاریخ بغداد نوشته، از ذیل جیلی بهره فراوان بردهاست (ابنرجب، همانجا).
منابع:
(۱) ابناثیر؛
(۲) ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۳) ابندبیثی، ذیل تاریخ بغداد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۴) ابنرجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، بیروت ۱۳۷۲؛
(۵) ابننقطه، تکمله الاکمال، چاپ عبدالقیوم عبد ربالنبی، مکه ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۸؛
(۶) محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء ، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸؛
(۷) همو، العبر فی خبر منغبر، ج۴، چاپصلاحالدین منجد، کویت ۱۹۸۴؛
(۸) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۹۹؛
(۹) سمعانی؛
(۱۰) صفدی.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۱