زادگاه و دوران کودکی
آشتیان یکی از شهرهای استان مرکزی است که با وسعتی برابر ۵٢٠ کیلومتر مربع، بین شهرستان های تفرش، قم و اراک واقع گردیده است. این دیار از دیرباز مهد دانشورانی بوده است که در عرصه های گوناگون علمی و فرهنگی، فروزندگی داشته اند و در جهت ارزشهای دینی و دفاع از حقیقت، گام های مؤثری برداشته اند.[ ١]
یکی از رجال این شهر، میرزا جعفر فرزند محمد نام دارد آه در سال (١٢۴٨ ه . ق) صاحب فرزندی گردید آه نامش را محمد حسن گذاشت. محمد حسن سه ساله بود آه پدر پارسایش از دنیا رفت.[ ٢]
پس از رحلت پدر، مادری پاآدامن و مشتاق معارف دینی وی را تحت تربیت های سازنده خود قرار داد. پس از آن آه محمد حسن بهسن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری قرآن، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد. در این مدت، ذهن کنجگاو محمد حسن مشاهده کرد مربیانش در خصوص مباحث علم نحو با یکدیگر به گفت و گو مشغول اند، او با دیدن وضع، مشتاق فراگیری[ علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال ١٢۶١ ه . ق در حالی آه نوجوانی ١٣ ساله بود، عازم بروجرد گردید.[ ٣]
تحصیلات
موقعی آه محمد حسن به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت توأم با ابتکار ملا اسدالله بروجردی، آنچنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را به دست آورده بود آه به یکی از معروف ترین و بزرگترین حوزه های ایران تبدیل شده بود.
وی ۴ سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آنها پرداخت. او در سن آم، به تدریس مطوّلمی پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شرآت می آردند. محمد حسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود ١٨ ماه در محضر این عالم محقق به[ فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.[ ۴]
عزیمت به نجف
محمد حسن ١٧ بهار را با تحمل مشکلات فراوان سپری آرد و در سال (١٣۶۵ ه . ق) برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، وارد آربلا شد و پس ازرسید و دیدگانش « خان جضغان » زیارت سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترک نمود. وی وقتی به محلی به ناممتوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شورو شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمد حسن در گوشه ای ازحرم امیر مؤمنان علیه السلام نشست و برای رهایی از مشکلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت وآرامت نخستین امام، در مدتی آوتاه آسالت وی برطرف شد، زخم هایش التیام یافت و سلامتی خویش را به دست آورد.
محمد حسن هنگام خروج از صحن مطهر حضرت علی علیه السلام ، با یکی از همشهریان خود به نام شیخ علی نقی آشتیانی ملاقات کرد که بیش از ۴٠ سال در نجف می زیست. همشهری اش وقتی به قیافه این جوان ١٧ ساله می نگرد، سیمای میرزا جعفر در ذهنش نقش می بندد و با هوشیاری و فراست در می یابد که وی محمد حسن، فرزند جعفر است. محمد حسن با او به گفتگو می پردازد.
شیخ علینقی به او می گوید: خیلی مایل بودم به علوم دینی روی آوری. نامه ای درباره ات به مادرت نوشتم. اکنو ن حجره ام را با تمام وسایل آن و کتابهایم در اختیارت می گذارم. اگر مرا به عنوان میهمان خویش پذیرفتی که نزدت می مانم و در صورتی که تمایلی به این کارنداری، می روم حجره ای دیگر برای خودم تدارک می نمای. آن گاه دست محمد حسن را گرفت و به حجره خود برد و خدمتگزاری اورا عهده دار گردید.
تدریس در حوزه علمیه تهران
در سال (١٢٨١ ه . ق) آیت الله محمد حسن آشتیانی در حالی آه یک سال از رحلت استادش، شیخ انصاری می گذشت، به تهران رفت. ناصر الدین شاه نمی خواست مردم تهران از وی استقبال آند، امّا او با استقبال باشکوه مردم، وارد پایتخت گردید.[ ۵] دراین موقع، وی بر فرازین قله اجتهاد نائل آمده بود. او در اصول فقه، مباحث تازه و نکته های پژوهشی عمیقی را مطرح آرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده آنند. رفته رفته وی بر سایرعالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید.[ ۶]
آیت الله میرزا حسن آشتیانی ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافلنبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می آوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا آرد.[ ٧]
آیت الله آشتیانی علاوه بردقت و موشکافی آه در بحث های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرتو برتری علمی او افزود.[ ٨ ] وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود[ ٩ ] و در چند سال آخر عمر،[ متولی و متصدی تمام اوقافی آه تولیت آنها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.[١٠]
شاگردان
روش علمی، شیوایی سخن و یافته های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه های شیخ انصاری توسط او، آوازه اش را درمن گمان می کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می بود، » : سراسر ایران طنین افکن نمود. یکی از شاگردانش می گویدتصدیق می کردکه بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب[ ١١]. « … تصدیق می کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره شماری از افرادی که در درس او شرکت کردند، عبارتند از:
١ . آیت الله حاج آقا حسین قمی ( ٢٨ رجب ١٢٨١ ١۴ ربیع الاول ١٣۶۶ ه . ق).
٢ . آیت الله سید عباس شاهرودی.
٣ . حاج سید نصر الله تقوی.
۴ . ابراهیم، فرزند ابوالفتح زنجانی.
۵ . سید محمد بن محمد تقی حسینی تنکابنی.
۶ . آیت الله میرزا محمد شاه آبادی.
٧ . میرزا محمد قزوینی.
٨ . آیت الله فیض قمی.
٩ . آیت الله فیاض.
١٠ . میرزا مسیح طالقانی.
١١ . شیخ علی اآبر حکمی.
١٢ . سید ابوالقاسم حسینی.
١٣ . ملا رحمت الله آرمانی.
١۴ . سید اسماعیل مرعشی.
١۵ . ملا اسماعیل محلاتی.
١۶ . شیخ علی اآبرصدر الفضلاء.
١٧ . شیخ علی اآبر نهاوندی.
١٨ . حاج شیخ ابوالقاسم آبیر قمی.
١٩ . شیخ محمد تقی نهاوندی.
آثار
آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت های سنگین مرجعیت، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشکلات آنان، اینتوفیق را به دست آورد آه اندیشه های علمی و دانسته های فقهی و اصولی خود را تدوین کند.نوشته های پرارزش وی که به صورت کتاب، رساله و حاشیه برکتابهای دیگران، به یادگار مانده است، عبارتند از:
١ . بحر الفوائد فی حاشیه الفرائد: این اثر را وی هنگامی نوشت آه در درس شیخ انصاری شرآت می آرد. بنا به نظر شیخ آقا شیخ انصاری نگاشته شده است، این اثر از همه آنها پر مایه تر، بهتر و مفیدتر است.[١٢]« رسائل » تهرانی، در میان ۴٠ حاشیه که برمدرسان حوزه های علمیه ایران، همگی اتفاق نظر دارند که بحر الفوائد بهترین شرح بر رسائل است.[ ١٣ ] بحر الفوائد پس تهذیب و تنقیح، در سال ١٣١۵ ه . ق در تهران به چاپ رسید.[ ١۴]
٢ . رساله فی الاجزاء: در سال ١٣١۵ ه . ق به چاپ رسید.
٣ . مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
۴ . رساله فی قاعده نفی العسرو الحرج: در سال ١٣١۴ ه . ق در تهران چاپ شد.
۵ . آتاب القضاء و الشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پرنکته است. این اثر در ۴٩٠صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال ١٣۶٣ ه. ش منتشر شد.
۶ . رساله فی حکم اوانی الذهب و الفضه: در سال ١٣١٣ ه . ق چاپ شد.
٧ . ازاحه الشکوک فی حکم اللباس المشکوک: در ١۴١ صفحه، در سال ١٣١٣ ه . ق در تهران چاپ شد.
٨ . رساله فی الجمع بین تصدی القرآن و الدعاء: در ١٣٩ صفحه، در سال ١٣١۴ ه . ق در تهران چاپ شد.
٩ . رساله فی نکاح المریض: در سال ١٣١۴ ه . ق در تهران چاپ شد.
١٠ . آتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری می باشد.[ ١۵]
١١ . الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از آتاب شرایع الاسلام می باشد. نسخه ای خطی از آن به شماره ٧٧۴١ در آتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری می شود.
١٢ . رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یکتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
١٣ . رساله سؤال و جواب.
١۴ .کتاب الوقف: تقریر درسهای شیخ انصاری است.
١۵ . کتاب الخمس.
١۶ . کتاب الزکاه.
١٧ . احیاء الموات و الاجاره.
١٨ . کتاب الرهن.
١٩ . کتاب الغصب.
٢٠ . کتاب الصید و الذباحه.[ ١۶]
ستیز با سلطه گری
ناصر الدین شاه ( ١٢۶۴ ١٣١٣ ه . ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال ١٣٠۶ ه . ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون وتنباکو را در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد و در ازای این حرکت که استقلال سیاسی ایران را تهدید میکرد و راهرا برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می گشود، مبلغی دریافت داشت. دست اندرکاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می زنند و سپس مردم کوچه و بازار به آنان می پیوندند و مسئله به صورت قیامعمومی در می آید. نایب السلطنه،کامران میرزا که برای ساکت نمودن مردم جلو می آید، کتک می خورد و سربازان دولتی به مردمتیراندازی میکنند. عده ای کشته می شوند و شاه سخت می ترسد. دامنه نهضت بالا می گیرد و مردم به علما متوسل می شوند که درصدرآنها حاج میرزا محمد حسن آشتیانی قرار دارد.[ ١٧ ] آیت الله آشتیانی درمقام رهبری این مقاومت، کوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دستبه قیام گسترده و عمومی زدند وکار به آنجا کشید که فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی صادر گردید و بساط سلطه رادرهم نوردید.
آیت الله آشتیانی قرار داد مذکور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال کشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات کرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد کرد. ولی آنان به بهانه این که امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد،در حقیقت دولت انگلیس است، به سخنان وی وقعی ننهادند.[ ١٨ ] در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز آیت الله آشتیانی بود.[ ١٩ ] حاج میرزا حسن آشتیانی در آن موقع، در محلّه سنگلج و در یکی ازکوچه های گلوبندک ساکن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران برضد استعمار خارجی ( واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مکان بود که وی مقاومت درمقابل استبداد و استکبار را پی گرفت و فعالیت های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شکست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید.[ ٢٠]
به همت و پشتکاری علما، نهضت تنباآو پا گرفت و زمینه برای حرآت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی،وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حکم خویش را ابلاغ آند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مکاتبات فراوان باناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر کرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشاریافت.[ ٢١ ] مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا کردند، هیجان عظیمی ایران را فتوا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمقجانها اثرکرد. امین السلطان ( صدراعظم) و نایب السلطنه ( حاکم تهران) به مأموران دستور داده بودند که با تمام نیرو از نشر این فتواجلوگیریکنند.
امین السلطان که در این قرارداد، رشوه کلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیرمختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست که میرزا حسن آشتیانی را تبعید کند. شاه که از این کار بیمناک بود، با اصرار وی تن به چنین کاری داد و حکم کرد که میرزای آشتیانی یا باید درمجامع عمومی به منبر برود و قلیان بکشد، یا این که از تهران خارج شود. این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یک شنبه دومجمادی الثانی ١٣٠٩ ه . ق به میرزای آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حکم شاه بر می آید و به میرزا می گوید: حتماً باید قلیانبکشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا اینکه از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می گوید: برایمامکان ندارد کهحکم میرزای شیرازی را نقض کنم، امّا رخت خود را از این موج فتنه خیز بیرون کشیده، از این شهر نقل مکان میکنم.[ ٢٢ ] پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان باردیگر از میرزای آشتیانی حکم جواز را می خواهد که او در جواب می گوید: وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت الاسلام ( میرزای » [ ٢٣] « . شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است.
وفات
سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ ٢٨ جمادی الاول سال (١٣١٩ ه . ق) در ٧١ سالگی، در تهران هنگام قرائ زیارت جامعه کبیره بدرود حیات گفت و میهمان قدسیان گردید. پیکرش را پس از تشییعی شکوهمند و با حضور علما و مردم سوگوار درجوار بارگاه حضرت عبدالعظیم به امانت سپردند، تا پس از مدتیبه نجف انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از ٨ ماه که تصور می کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، از امانتگاه درآوردیم که به عتبات ببریم، مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم، می باشد و حتی این که ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداًکم نشده بود. پیکرش را به نجف اشرف بردند و در کنار قبر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری دفنکردند.[ ٢۴]
گلشن ابرار، ج ٣ ، ص ١٩١
١ . ر. ک: سیمای آشتیان، محسن آشتیانی.
٢ . نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ١ ، ص ٣٨٩ و اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵ ، ص ٢٧
٣ . مجله مسجد، شماره ۴١ ، ص ۶٧
۴ . اعیان الشیعه، ج ۵ ، ص ٣٧ ؛ طبقات اعلام الشیعه، ج ١ ، ص ٣٩٠ و چهل مقاله، رضا استادی، ص ۵٩٧
۵ . سیمای آشتیان، ص ۴٩
۶ . زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص ٢۶۵
٧ . سیمای آشتیان، ص ۴٩
٨ . ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص ٣٩٩
٩ . فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص ۴٩۴
١٠ . چهل مقاله، ص ۶٠
١١ . علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص ٣٧٩
١٢ . الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ٢ ، ص ۴۴ و نقباء البشر، ج ١ ، ص ٣٩٠
١٣ . مجله مسجد، شماره ۴١ ، ص ٧٠
١۴ . مجله حوزه، شماره ۶۵ ، ص ۶۴
١۵ . شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان آتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. ر. ک: الذریعه، ج ١ ، ص ٣٠٩ و١٢٢
١۶ . در تدوین آثار آیت الله آشتیانی، از منابع ذیل کمک گرفته شده است: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ١ ، ص ٢٧۴ -۵٢٧ ، ج ٢ ، ص ۴۴ ، ج ٧ ، ص ٢۴٨ ، ج ١٧ ، ص ٩ و ١۴١ ؛ نقباء البشر، ج ١ ، ص ٣٩٠ ؛ مقدمه ای بر فقه شیعه، سید حسن مدرسی، ص ٣۵٨ ؛ اعیان الشیعه، ج ۵ ، ص ٣٨ : آشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج ۴ ، ص ٢۶۵ ؛ چهل مقاله، ص ۵٩٩ ؛ سیری آوتاه در جغرافیای تفرشی، ص ٢۵٠ ؛ مجله مسجد، شماره ۴١ ، ص ٧۴ و ٧۵ و مجله مشکوه،. شماره ۴۴ ، ص ١٠٢
١٧ . سده تحریم تنباآو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص ١۵ ۶۴
١٨ . تحریم تنباآو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص ٨۶
١٩ . تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص ١٣٢
٢٠ . سیری آوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص ٢۵١
٢١ . شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ١ ، ص ٣٣۵
٢٢ . تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی آربلایی، ص ١۵۴
٢٣ . مجله حوزه، شماره ۵٠ ۵١ ، ص ٢٢٧ . به نقل از قرارداد رژی، ص ١٢٣
٢۴ . اختران فروزان ری و تهران، ص ١٧٣ ؛ چهل مقاله، ص ٢۶ ؛کرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص ٣٢٠ ؛ اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، ص ٢۵٧ ؛ فوائد الرضویه، ص ۶٧ و منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص ١٩٢