فقیه ، مدرس فلسفه و از رجال سیاسی معاصر. در ۱۲۸۰ در قریه کُردیچال ، از توابع کلاردشت ، به دنیا آمد. پدرش میرزافرج اللّه تنکابنی نام داشت (بامداد، ج ۲، ص ۱۸۵؛ آقابزرگ طهرانی ، جزء۱، قسم ۳، ص ۹۷۳). خانواده اش از طایفه بنی فقیه ساکن کُجور بودند و به تنکابنی مشهور شدند (بامداد، همانجا؛ قزوینی ، ص ۸۶).
اساتید
محمدطاهر تا یازده سالگی در موطن خود و تا شانزده سالگی در بلوکِ لَنگای تنکابن مقدمات تحصیل را فرا گرفت (دهخدا، ذیل «طاهر تنکابنی ») و سپس به تهران آمد، ابتدا به مدارس کاظمیه و قنبرعلی خان و بعدها به مدرسه سپهسالار رفت (صدوقی سها، ص ۹۸). او به گفته خود، در ۱۳۰۵ پس از فوت استادش ، آقامحمدرضا قمشه ای ، شاگرد میرزا ابوالحسن جلوه شد و تا ۱۳۲۴ نزد وی درس خواند (تنکابنی ، ص ۶۵۶). به گزارش منابع ، وی از شاگردان برجسته جلوه بوده و استادش به فضل وی اذعان کرده و پس از وفات جلوه ، بیشتر طلاب به محضر او روی آورده اند (مدرس گیلانی ، ص ۹۵؛قابزرگ طهرانی ، همانجا؛امینی ، ص ۱۳۳). وی در حکمت شاگرد آقاعلی مدرس زنوزی نیز بود (امینی ، همانجا).
تنکانبی اصول فقه را نزد میرزا محمدحسن آشتیانی خواند (شریف رازی ، ص ۳۶۷). او در معقول و منقول و ریاضیات مشهور شد و در فلسفه مشائی مسلک بود. در علم هیئت و فقه و اصول و ادبیات نیز صاحب نظر و از طب قدیم مطلع بود (بامداد، ج ۲، ص ۱۸۶؛
امینی ، ص ۱۳۳ـ۱۳۴؛صدوقی سها، همانجا). وی چند دوره کتاب قانون ابن سینا (حبیب آبادی ، ج ۷، ص ۲۳۰۱) و به گفته بدیع الزمان فروزانفر (ص ۳۶۸) یک دوره شرح اشارات و تنبیهات و شفاء و نجاه ابن سینا و تمهیدالقواعد ترکه اصفهانی را تدریس کرده است .
وی پس از بر قراری مشروطیت ، در مدرسه های قنبرعلی خان ، سپهسالار، سلطانی و مدرسه علوم سیاسی تدریس می کرد (عبرت نائینی ، ج ۲، ص ۷۳۲؛بامداد؛امینی ، همانجاها).
تنکابنی در دوره اول مجلس شورا (۱۳۲۴) به نمایندگی از طلاب به مجلس رفت و در دوره سوم (۱۳۳۳) نماینده مردم تهران در مجلس شد و جزو فرقه دموکرات بود (بامداد؛آقابزرگ طهرانی ، همانجاها؛کسروی ، ص ۱۶۸). در ۱۳۳۳ به هنگام وقوع جنگ جهانی اول که به مهاجرت آزادی خواهان انجامید ــ تنکابنی همراه با عده ای از وکلای وقت مجلس و مشروطه طلبان از تهران به قم رفت و از طرف ملّیون به بروجرد اعزام شد و از آنجا به همراهی چند تن دیگر، از جمله سیدحسن مدرس ، به عراق مهاجرت کرد (بامداد، همانجا؛امینی ، ص ۱۳۵ـ۱۳۶). در کودتای اسفند ۱۲۹۹، به دستور سیدضیاءالدین طباطبائی دستگیر و زندانی شد (حبیب آبادی ، همانجا).
در ۱۳۰۰ش ، با اینکه در تهران نبود، مردم تهران او را به عنوان نماینده دوره چهارم به مجلس معرفی کردند (امینی ، ص ۱۳۶). داور، وزیر وقت دادگستری ، نیز وی را دعوت به همکاری کرد. تنکابنی مدتها رئیس دادگاههای شهرستان و سپس رئیس دادگاههای استان بود و تا ۱۳۰۹ ش سمت مستشاری دیوان عالی کشور را به عهده داشت و از قضات دیوان عالی گردید (عاقلی ، ج ۱، ص ۱۵۶؛سالنامه پارس ، سال ۴، ص ۳۶ مکرر، سال ۵، ص ۸۰).
در ۱۳۱۰ ش اعتراض تنکابنی و دیگران به اقدام رضاشاه ــ که املاک آنان را در تنکابن غصب کرده بود ــ به برکناری تنکابنی از مشاغل دولتی انجامید. او همچنین از تدریس در مدرسه سپهسالار منع و دو ماه در زندان قصر حبس شد. سپس وی را یک سال به کاشان و از آنجا به فارس تبعید کردند، اما او با وساطت فروغی به تهران آمد و دو باره به تدریس مشغول شد (امینی ، ص ۱۳۶؛مکی ، ج ۶، ص ۱۰۷). نصرت اللّه امینی (ص ۱۳۸) به نقل از تنکابنی ، گزارشی از برخی گفتگوهای وی را با تیمورتاش آورده است .
شاگردان
بسیاری از رجال و عالمان صدر مشروطه شاگرد تنکابنی بوده اند (مرسلوند، ج ۲، ص ۲۹۴)که مشهورترین آنان عبارت اند از:
علی محمد تویسرکانی مشهور به جولِستانی ،
میرزاعبدالکریم طهرانی مشهور به روشن ،
بدیع الزمان فروزانفر،
محمدعلی فروغی ،
محمود نجم آبادی ،
موسی عمید و
سیدمحمدتقی مدرس رضوی (صدوقی سها، ص ۷۴، ۹۹؛آقابزرگ طهرانی ، جزء۱، قسم ۳، ص ۹۷۳ـ۹۷۴؛راهنمای کتاب ، ص ۲۴۷؛سجادی ، ص ۸ ـ۹).
گفته اند که تنکابنی خطی خوش می نوشته و اشعار فارسی و عربی بسیاری از بر داشته است ؛اهل ذکر و تهجد و ریاضت بوده ، و مناعت طبعش مَثَل بوده است (امینی ، ص ۱۳۴). تنکابنی در اواخر عمر به علت کهولت و ضعف مزاج منزوی شد و در ۱۳۱۸ ش بیمار گردید و در ۱۳۲۰ ش درگذشت . بنا به وصیتش ، او را در کنار مقبره جلوه در ابن بابویه شهر ری دفن کردند (دهخدا، همانجا؛عبرت نائینی ، ج ۲، ص ۷۳۷).
به گفته قزوینی (ص ۸۶)، تنکابنی کتابخانه نفیسی از نسخ خطی و چاپی داشته است . وی بخشی از کتابخانه خود را، هنگامی که در بیمارستان بستری بود، به مجلس شورای ملی فروخت و پس از فوت او باقیمانده کتابها به همانجا منتقل شد (امینی ، ص ۱۴۰؛
دهخدا، همانجا).
آثار تنکابنی عبارت است از:
تعلیقه و یادداشت بر نسخه های خطی آثار ابن سینا، خواجه نصیر و ملاصدرا از جمله حاشیه بر کتاب جوهر النضید و
چند رساله منطقی (حبیب آبادی ، ج ۷، ص ۲۳۰۲). عمده این یادداشتها در مجلدات پنجم و نهم فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی آمده است ؛
«کتب درسی قدیم » (در فرهنگ ایران زمین ، ج ۲۰، ۱۳۵۳ش ، ص ۳۹ـ۶۰) که معرفی متون درسی متداول میان طلاب و محصلان علوم دینی است (حبیب آبادی ، ج ۷، ص ۲۳۰۶)؛
«مختصر شرح احوال میرزای جلوه » (چاپ شده در مجله آینده ، ج ۲، ش ۹، دی ۱۳۰۶، ص ۶۵۴ـ۶۵۶) و
«رساله در چشم پزشکی » (چاپ شده در نامه فرهنگستان علوم ، سال ۲، ش ۲، پاییز ۱۳۷۴، ص ۹۲ـ۱۰۰).
منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، طبقات اعلام الشیعه ، جزء۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر ، مشهد ۱۴۰۴؛
(۲) نصرت اللّه امینی ، «میرزاطاهر تنکابنی »، راهنمای کتاب ، سال ۱۷، ش ۱ـ۳ (فروردین ـ خرداد ۱۳۵۳)؛
(۳) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری ، تهران ۱۳۵۷ش ؛
(۴) محمدطاهربن فرج اللّه تنکابنی ، «مختصر شرح احوال میرزای جلوه »، آینده ، ج ۲، ش ۹ (دی ۱۳۰۶)؛
(۵) محمدعلی حبیب آبادی ، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری ، ج ۷، اصفهان ۱۳۷۴ ش ؛
(۶) دهخدا؛
(۷) راهنمای کتاب ، سال ۶، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۲)؛
(۸) سالنامه پارس ، سال ۴ (۱۳۰۸ش )، سال ۵ (۱۳۰۹ش )؛
(۹) ضیاءالدین سجادی ، «زندگی نامه استاد مدرس رضوی »، در جشن نامه استاد مدرس رضوی : مجموعه مقالات علمی و ادبی ، زیر نظر ضیاءالدین سجادی ، تهران : انجمن استادان زبان و ادب فارسی ، ۱۳۵۶ش ؛
(۱۰) محمدشریف رازی ، اختران فروزان ری و طهران ، یا، تذکره المقابر فی احوال المفاخر ، قم : مکتبه الزهراء، ( بی تا. ) ؛
(۱۱) منوچهر صدوقی سها، تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین ، تهران ۱۳۵۹ش ؛
(۱۲) باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۰ ش ؛محمدعلی عبرت نائینی ، تذکره مدینه الادب
(۱۳) چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ ش ؛محمدحسن فروزانفر، مباحثی از
(۱۴) تاریخ ادبیات ایران ، چاپ عنایت اللّه مجیدی ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۱۵) محمد قزوینی ، «وفیات معاصرین »، یادگار ، سال ۵، ش ۴ـ ۵ (آذر ـ دی ۱۳۲۷)؛
(۱۶) احمد کسروی ، تاریخ مشروطه ایران ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۷) مرتضی مدرس گیلانی ، منتخب معجم الحکماء ، چاپ منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۸۱ ش ؛
(۱۸) حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران ، ج ۲، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۱۹) حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران ، ج ۶، تهران ۱۳۶۲ ش .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۸