میلاد نور
سید اسدالله فرزند سید محمدباقر شفتی(سید حجه الاسلام) و از نوادگان حضرت امام موسی کاظم، علیه السلام، بود که در سال ۱۲۲۷(۱) یا ۱۲۲۸ هجری قمری در اصفهانمتولد شد.(۲)(۳)مادر وی نیز ظاهراَ از سادات محترم طباطبایی زوارهبود.(۴)
کودکی تا جوانی
با تولد سید اسدالله، منزل سید حجه الاسلام غرق در نور و شادی گردید و ایشان خداوند را به واسطه ی این نعمت عظیم شکرگزار بودند. سیداسدالله، اندک اندک، بالید و دوران کودکی و نوجوانی را در اصفهانتحت تربیت پدر و مادر خویش پشت سر نهاد و در محضر پدر و دیگران تحصیل کرد و درس زندگی و کمال را از آنان فرا گرفت و روز به روز بر خلاقیت و شکوفایی علمی اش افزوده شد.
او پس از اتمام تحصیلات خویش در علوم مقدماتی مانند صرف و نحو، منطق، بلاغت، بخشی از فقه و اصول، از اصفهان، برای تکمیل تحصیلات و علوم خویش، به نجفاشرف هجرت کرد. و در آن دیار معنوی، خدمت جمعی از اساتید بزرگ تحصیل کرده تا به مقامات عالی در علم و اجتهاد نائل گردید، به گونه ای که مقامات علمی و زهد و تقوای او مورد گواهی و تصدیق علما و اساتیدش واقع گردید.(۵)
سید اسدالله شفتی اصفهانی، در سال ۱۲۶۰ هجری قمری به امر پدر به اصفهانمراجعت کرد. در سال بازگشت وی، پدر بزرگوارشوفات یافت و ایشان مرجع امور شرعی و مورد وثوق و قبول همه ی اهالی اصفهان، بویژه علما و بزرگان واقع گردید.
او به درس و بحث و اقامه ی جماعت و رسیدگی به امور و حوائج مردم و نشر احکام الهی و خدمت به مسلمانان مشغول گردید.جمعی از بزرگان اصفهاندر خدمتش تلمّذ کردند و از او کسب اجازه نمودند.(۶)آن عالم ربّانی تا سال ۱۲۹۰ هجری قمری؛ یعنی، به مدت سی سال، ریاست علمی و دینی اصفهان را بر عهده داشتند و تا آخر عمر از رسیدگی به امور طلاب و سرپرستی فقرا و ایتام و درماندگان غفلت نفرمود. منزل او میهمان سرای علمای وارد شده به اصفهانبود. او ملجأ و امین مردم این شهر بود تا جایی که وی را در برخی مکارم اخلاق و محامد اوصاف، بر پدرش مقدم داشتند و او را مصداق بارز آیه ی شریف (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواوَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا)(۷)می دانستند و از جان و دل او را دوست می داشتند.(۸)
اساتید و مشایخ اجازه
۱ـ سید ابراهیم بن سید محمّد باقر موسوی قزوینی حائری
وی عالمی فاضل و جلیل و محقّقی مدقَّق به شمار می آمد. در ذوالحجه سال ۱۲۱۴ هجری قمری متولد شد و در سال ۱۲۶۴ هجری قمری در کربلایمعلّی وفات یافت.(۹)
سید اسدالله شفتی در عتبات عالیات عراق از محضر او در دروس فقهی بهره های فراوان برد.
مرقد مطهرش در کربلای معلّی در جنب در صحن مقدس حسینی است.(۱۰)
۲ـ مولا احمد بن علی اکبر تربتی اصفهانی
وی از شاگردان مبرّز سید حجهالاسلام محمدباقر شفتی، رحمهالله علیه، و از مشایخ اجازه ی مرحوم حاج سید اسدالله بیدآبادیاست.(۱۱)
پدر بزرگوارش حاج سید محمدباقر حجه الاسلام شفتی(ره)(۱۲)
هم استاد و هم شیخ روایت سید اسدالله است.(۱۳)
علّامه فقیه شیخ محمّدحسن نجفی اصفهانی(صاحب جواهر)
وی در حدود سال ۱۲۰۰ هجری قمری متولّد شد و در ظهر روز چهارشنبه اوّل شعبان المعظّم سال ۱۲۶۶ هجری قمری در نجفاشرف وفات کرد. سید اسداللهدر نجف از محضر مبارک او و در زمینه ی فقه و اصول اسلامی بهره های وافر برد.
سنّت بیتوته کردن در مسجد سهله در شب های چهارشنبه، به قصد تشرّف به محضر مقدس ولیّ اللهالاعظم حضرت مهدی، عجل الله تعالی فرجه الشریف، از آثار و اقدامات معنوی او است.(۱۴)
۳ـ شیخ مرتضی انصاری
سید اسداللهدر نجفاشرف از محضر علمی و معنویِ این فقیه عالی قدر عالم تشیّع بهره مند گردید. این علاّمه زاهد و فقیه عابد در سال ۱۲۱۴ هجری قمری در دزفولمتولّد شد و در نیمه شب شنبه ۱۸ جمادی الثانی سال ۱۲۸۱ هجری قمری در نجف اشرف و در منزل خویش واقع در محلّه حویش وفات کرد و در حجره ی واقع در دالان سمت راست خروجیِ باب قبله صحن مطهر علوی مدفون گردید.(۱۵)
۴ـ شیخ نوح بن قاسم بن محمد بن مسعود قرشی جعفری نجفی
وی در حدود سال ۱۲۱۳ هجری قمری متولد گردیده و در سال ۱۲۶۰ هجری قمری برای زیارت حضرت ثامن الحجج امام رضا، علیهمالسلام، به ایرانمهاجرت فرمود و در اصفهانبه منزل سید حجهالاسلام شفتیوارد گردید. از طرف حاج سید اسدالله، نهایت احترام و تجلیل نسبت به او رعایت شده است و در نجفاشرف به حوزه ی درسی اش وارد گردید و از شاگردان مبرّز او به شمارآمد.
آن استاد فرزانه و محقّق ادیب از شاگردان شیخ علیو شیخ حسن، اولاد شیخ جعفر کاشف الغطاءو نیز شیخ محمدحسن نجفی اصفهانی(صاحب جواهر) بود که به وی اجازه روایت داد و تصریح به اجتهادش فرمود و مردم را به رجوع به وی در مسائل و تقلید امرکرد. مشارٌالیه از ائمه ی جماعت در رواق قبله ی روضه ی مطهره حضرت امام علی، علیه السلام، بود و جماعت بسیاری از مقدّسان و متدیّنان نجفبه او اقتدا می کردند.
شرح شرایع الاسلامدر فقه و کتابی در امامت، از جمله تألیفات اواست.
سرانجام در سال ۱۳۰۰ هجری قمری پس از انجام مراسم حج خانه خدا، در مسیر برگشت و در بین راه، وفات کرد. جنازه اش به نجفاشرف حمل شد و در خانه اش دفن گردید.(۱۶)
نیلوفران آسمانی (شاگردان و مجازین)
در سایه سار کوشش های علمیِ حاج سید اسدالله شفتی اصفهانی، رحمهالله علیه، جمع کثیری از علما و فضلای اصفهانو دیگر شهرهای ایرانبرای استفاده ی علمی از محضر ایشان و کسب اجازه ی روایتی و اجتهاد و درک فیوض معنوی، خدمتش مشرّفشدند و در مکتب علمی و دینی او بالیدند و در آسمان دانش و ایمان به نورافشانی پرداختند.
چون حوزه ی درسی آن عالم ربّانی، علاوه بر مقام علمی در زهد و تقوا و اعراض از ریاست های دنیایی و فضایل و ملکات انسانی بر عموم علما تفوّق و برتری داشت، از ویژگی های احسن عبادی و اخلاقی او نیز بهره ها بردند.
مرحوم ملاحبیب الله شریف کاشانیدرباره ی کیفیت تدریس او چنین می نویسد:
با وجود این که فاضل و متبحّر بود، درس اصول نمی گفت و از کتب فقه، معاملات را تدریس نمی فرمود، بلکه درس او منحصر در عبادات بود و می فرمود که پدرم مرا این گونه وصیت فرموده است.(۱۷)
مهم ترین شاگردان و مجازین وی عبارت اند از:
۱-مرحوم سید آقا بزرگ حسینی قاضی عسکری
۲-میرزا محمدباقر چهارسوقی
علامه ای فقیه و زاهد بود که از حاج سیداسدالله بید آبادی، اجازه ی روایت نیز داشته است.(۱۸)
۳-حاج سید محمدجعفر بیدآبادی
وی برادر مرحوم سید اسدالله بیدآبادیبود.
۴-سید محمدجواد بن سید محمد صادق حسینی.
او معروف به «کتابفروش» و خواهرزاده ی مرحوم حاج سید اسدالله بیدآبادیاست.
۵-سید محمدتقی و سید میرزا علیرضا
از برادران سید محمدجواد حسینیو نیز خواهرزاده های سید اسدالله بیدآبادیبودند که در نزد وی تلمّذ کردند.
۶-آقا میرزا حسن ساداتفرزند آقا میرزا محمّد حسینی خاتون آبادیمعروف به آقای «تکمه دوز» و «سادات تکمه چین»
وی عالمی فاضل و زاهد و ناظر بر موقوفات علی قُلی آقا و امام جماعت مسجد علی قلی آقا بود. در اواخر سال ۱۳۴۰ هجری قمری در اصفهانوفات یافت.(۱۹)
۷-علامه ی فقیه مرحوم حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی
وی از عوامل مهم مشروطیت ایراناست. از اطبای معروف در اصفهانبه شمار می آمد. از آن عالِم فاضل اجازه روایت داشته است.(۲۰)
۸-آقا سید محمدرضا قوچانی
این عالم فاضل از مرحوم حاج سید اسداللهدر تاریخ بیستم ذو القعده سال ۱۲۷ هجری قمری کسب اجازه کرد و حجهالاسلام ثانیدر پشت یکی از کتب فقهی او، با خط خویش، گواهی به اجتهاد وی داده است.(۲۱)
۹-حاج سید محمدرضا نایینی
وی از خواص و ندیمان مرحوم حجهالاسلام ثانی سید اسدالله شفتیبود و از محضر علمی او بهره های فراوان برد.(۲۲)
۱۰ ـ مرحوم سید محمدرضا بن سید محمدعلی حسینی کاشانی
وی معروف به«گلهری» بود. در سال ۱۲۷۲ هجری قمری از حجهالاسلام ثانی اجازه دریافت کرد.(۲۳)
۱۱ ـ مرحوم حاج میرزا زین العابدین اصفهانیفرزند محمدعلی بن ابراهیمبن مرتضی بن عبدالمطلب بن میرزا رحیم اوّل
وی از دانشمندان بزرگ علوم قرآنی و تجوید در اصفهانبود و نزد جمعی از فحول دانشمندانو از جمله، حاج سید اسدالله شفتی، تلمّذ و تحصیل کرد. کتب «اعراب شش سوره از سُوَر قرآن، تذکره القراء، التشجیرات، شجره طیبه در ۲ جلد (یکی به عربی و دیگری ترجمه شده به فارسی)(۲۴)، قواعد در طرز ادای آیات قرآن(۲۵)، لمحهالالبان فی رضاع الصبییاندر فقه ازتألیفات و آثار اواست.(۲۶)
۱۲ ـ سید شهاب الدین نحویفرزند علامه ی فقیه آقا سیدمحمدحسن موسویمعروف به مجتهدی (ره)
وی در شب اول ماه رجب سال ۱۲۶۳ هجری قمری در محلّه ی خواجوی اصفهان، به عنوان سومین فرزند ذکور، دو ماه بعد از وفات پدر متولد شد و به همراه دو برادر صغیرش سیدمحمد و سیدمهدی نحوی، تحت وصایت و قیومیت حاج سید اسدالله بیدآبادیو زیر نظر آن بزرگوار به زندگی خویش ادامه داد.
نام اصلی وی «محمدتقی» و لقب او«شهاب الدین» بود. بعدها به این لقب مشهور گردید.
وی پس از رسیدن به سن تمیز در خدمت معلمین به کسب مقدماتعلوم از صرف و نحو پرداخت و پس از فراغت ازتحصیل مقدمات، در خدمت علمای بزرگوار اصفهانو زیر نظر مستقیم مرحوم سید اسدالله شفتی بیدآبادی، رحمهالله علیه، به تحصیل ادامه داد تا خود عالمی عامل و دانشمند کامل و ادیبی جامع گردید. او سرانجام در نیمه شب چهارشنبه اول رجب المرجب سال ۱۳۴۰ هجری قمری در اصفهان وفات کرد و در قبرستان تخت فولاددر کنار مرقد پدر و جد خویش مدفون گردید.(۲۷)
۱۳ ـ حاج سید عبدالحمید فرزند آقا سید محمدحسین بن سید محمد تقی مستجاب الدعوه موسوی خواجوییوی عالمی فاضل و کامل بود. در اصفهانمتولد شد. درمحضر جمعی از بزرگان و از جمله آیت الله سیداسداله شفتی اصفهانی، رحمهالله علیه، تلمّذ کرد. در سال ۱۳۱۶ هجری قمری وفات کرد و در قبرستان تخت فولادمقابل تکیه ی آقا میرزا ابوالمعالی کلباسیدفن شد.(۲۸)
۱۴ ـ سید عبدالرحیم حسینی قاضی عسکری اصفهانی
۱۵ ـ حاج میرزا عبدالرّزاق لنگرودی رشتی اصفهانی
وی عالمی فاضل و از فرزندان حاج میرزا کاظم و نوادگان فیلسوف و علّامه حکیم حاج محمدجعفر لنگرودیو از شاگردان بنام آقا میرسید محمدشهشهانیو حاج سید اسدالله شفتی اصفهانیبود. او داماد مرحوم سید جعفربن سید حجهالاسلام محمدباقر موسوی شفتی است.
در سال ۱۳۱۹ هجری قمری در سفر به عتبات عالیات در نجفاشرف وفات کرد و در آن سرزمین مقدس مدفون گردید.(۲۹)
۱۶ ـ حاج سید علی بن عبدالکریم طباطبایی اصفهانی
وی از علمای اخیار و فضلای ابرار در اصفهانو امام جماعت مسجد در کوشکبود. در محضر حاج سید اسدالله بیدآبادیتلمّذ کرد و بهره های علمی و معنوی فراوان برد. شرح هدایهنسخ شیخ حرّ عاملیاز جمله تألیفات ارزنده ی او است. وی در شب پنج شنبه دهم ربیع الاول ۱۳۰۶ هجری قمری در اصفهانوفات کرد و در قبرستان تخت فولاددر بقعه ی آقا حسین خوانساری، رحمهالله علیه، مدفون گردید.(۳۰)
۱۷ ـ علامه ی فقیه و رجالی معروف حاج ملّا علی کنی
او عالمی فاضل و محقّقی مدقّق بود. در سال ۱۲۲۰ هجری قمری در قریه ی «کن» از قُرای تهرانمتولد گردید. در بامداد روز پنج شنبه ۲۷ محرم الحرام سال ۱۳۰۶ هجری قمری در تهرانوفات کرد و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، علیه السلام، مدفون گردید.
وی از شاگردان مبرّز حاج سید اسدالله بیدآبادیو آقا شیخ محمدحسن (صاحب جواهر الکلام) به شمار می آمد. کتاب توضیح المقال در علم رجالاز معروف ترین تألیفات او است.(۳۱)
۱۸ ـ حاج میرزا فتح الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه اصفهانی)
عالم جلیل القدر از فرزندان آقا محمد جواد نمازی شیرازی اصفهانیو از مراجع بزرگ تقلید و از رهبران انقلاب اسلامی عراقبود. در ۱۲ ربیع الثانی ۱۲۶۶ هجری قمری متولد شد و در شب یک شنبه ۸ ربیع الثانی ۱۳۳۹ هجری قمری در نجفاشرف وفات کرد.
اساتید و مشایخ اجازه او عبارتاند از حاج سید اسدالله بیدآبادی، آقا میرزا محمدباقر چهارسوقی، حاج میرزا حبیب الله رشتی، شیخ محمدحسین کاظمینی، شیخ محمد طه نجف، آقا سید مهدی قزوینی، آقا میرزا محمد هاشم چهارسوقی،… (۳۲)
۱۹ ـ آقا سید محمد بن سید محمد حسن مجتهد موسوی،رحمهالله علیه
او فاضل و ادیب و زاهد بود. در اصفهانبه قداست نفس شهرت داشت. در جوانی به سال ۱۲۸۹ هجری قمری و در اصفهانبدون اولاد، وفات کرد و در تخت فولاد، کنار مرقد پدر و جد خویش مدفون گردید.(۳۳)
۲۰ ـ شیخ محمدبن طعمه زریجاوی(۳۴)نجفی
وی در نجفاشرف، از مکتب علمی حاج سیداسدالله شفتی، رحمهالله علیه، استفاده کرد. به نقل از سید محمد شرموطی، آن عالم ربّانی (سید اسدالله اصفهانی) و شیخ محمد بن عبدالله حرزالدین(عموی صاحب معارف الرجال) به فضل و اجتهاد و قوه ی نظر و عمق فقاهت او گواهی داده اند.(۳۵)
۲۱ ـ میرزا محمد بن عبدالوهاب بن داوود همدانی کاظمینی
عالم فاضل و ادیب و شاعر معروف به امام الحرمین، از شاگردان و مجازین مرحوم حاج سیداسدالله بیدآبادیاست. کُتب البشری، شرح قصیده آزریه، عجائب الاسرار، الموجز فی شرح لغزِ شیخ بهائیونزههالقلوباز جمله تألیفات او است.(۳۶)
۲۲ ـ حاج سیدمهدی نحوی موسویفرزند علامه سید محمدحسن مجتهد موسوی اصفهانی
آن عالم فاضل و ادیب توانا، درشوال سال ۱۲۴۸ هجری قمری در اصفهانمتولد گردید و در محضر بزرگانی چون میرسید حسن مدرسو میرمحمد صادقیو حاج سیداسدالله بیدآبادیاصفهانی تلمّذ کرد. وی سرانجام در روز دوشنبه پانزدهم ذو الحجه سال ۱۳۰۷ هجری قمری در اصفهانوفات کرد و در تخت فولاددر مجاورت مرقد منوّر پدر و جد خویش مدفون گردید.(۳۷)
۲۳ ـ میرزا آقا نهاوندی
وی عالمی متبحّر و فاضلی مقدس بود. در اصفهانخدمت حاج سید اسدالله بیدآبادیو در بروجردنزد حاج سیدشفیع چاپلقیتلمّذ کرد.
۲۴ ـ سید حسن موسوی جرفادقانی
وی در ۷ ذوالقعده ۱۲۶۳ هجری قمری از سید اسدالله شفتی، رحمهالله علیه، اجازه ی نقل روایت دریافت کرد.(۳۸)
اولاد و اعقاب
مرحوم حاج سید اسداللهاز دختر علامه فقیه حاج ملاعلی بن حاج میرزا خلیل تهرانیو زوجه ای دیگر، پنج فرزند (یک پسر و چهار دختر) داشت:
حاج سید محمدباقر ثانی
او معروف به «حاج آقا» یا «سید حاج آقا»بود. وی ازجمله ادبا و شعرا و فضلا بود که پس از وفات پدر (۱۲۹۰ هـجری قمری) به اتفاق مادرش به نجفاشرف مهاجرت کرد و در آن جا در حدیث و مکتب درسی جمعی از بزرگان اهل علم به تکمیل فضائل و معلومات خود پرداخت.(۳۹)وی در اوایل مشروطیت پس از وفات عموی خود سید جعفر بیدآبادیبه ایرانمهاجرت کرد و مورد توجه و عنایت مردم، بویژه علما و بزرگان واقع شد و مرجعیت کلّی یافت و منشأ خدماتی در مسجد سید از قبیل تعمیرات وتزیینات داخل مسجد و نصب ضریح جهت مرقد مرحوم سید حجه الاسلام و نصب ساعت برای مسجد گردید.
وی در دوران استبداد صغیر و اختلاف مستبدین و مشروطه خواهان، مجددآً به نجفاشرف مهاجرت کرد و در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی به اصرار مردم ایران، بویژه اصفهان، معاودت فرمود، لکن پس از شش ماه ورود به ایران در روز سوم ماه مبارک رمضان بر اثر سکته وفات کرد. و در مقبره ی مسجد سید مدفون گردید.
بیش تر اعقاب و اولاد مرحوم سیداسدالله از نسل اویند. در زمان حاضر، برخی از آنان متصدی مشاغل عالی در حکومت اند. یکی دو نفر نیز در لباس روحانیت و محسوب در زمره ی فضلا هستند.(۴۰)
زوجه ی آقا محمد ابراهیم قزوینی.
زوجه ی آقا سید محمدباقر معروف به آقا محمد عمادالاسلام(فرزند حاج سید جعفر).
زوجه ی آقا شیخ عبدالجواد فرزند آقا محمد مهدی کلباسی.(۴۱)
زوجه ی مرحوم آقا سید ابوجعفر صدر.(۴۲)
کرامات معنوی
هرکجا نامی از مرحوم حاج سید اسدالله شفتی اصفهانیبرده می شود، وی را به عبادت و زهد و تقوا و صاحب کرامت ستوده اند و به کراماتی از وی اشاره کرده اند.
شیخ محمد شریف رازیمی گوید:
از برخی دانشمندان موثّق شنیدم، در هنگامی که مرحوم حاج سیداسداللهدر نجفاشرف حضور داشتند، مردم شب چهارشنبه یا شب جمعه برای دعا و عبادت به مسجد سهله می رفتند. دراین موقع از شب ، از ترس سارقان و اشرار و حیوانات، دَرِ مسجد را می بستند. هنگام صبح که خادم برای باز کردن دَرِ مسجد می رود، مشاهده می کند که شیر نر گرسنه ای پشت در خوابیده است. جرائت باز کردن در را نمی کند. با مردم روی باممسجد می رود و فریاد و غوغا بر می آورند که شیر تحت تأثیر صداها واقع شود و برود، لکن او همچنان خوابیده بود. در این هنگام متوجه می شوند که شخصی عبا سرکشیده و از جانب مسجد کوفه به سمت مسجد سهله می آید. مردم فریاد می زنند: «الحذر الحذر! سبُع سبُع! نیا، نیا! حیوان درّنده این جااست!». او هم چنان بی اعتنا نسبت به سخنان مردم، به سمت مسجد سهله می آید سرانجام به دَرِ مسجد می رسد و گوش های شیر را می گیرد و می گوید: «ای شیر! دور شو.». مردم مشاهده می کنند که آن حیوان بلند می شود و با کمال ادب و سرعت از مسجد دور می شود.مردم تعجب می کنند که آیا این آقای محترم کیست؟ آیا حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان، علیه السلام، هستند یا… در مسجد را باز می کنند و می بینند که او مرحوم حاج سید اسداللهاست. لذا اعتقاد نسبت به ایشان بیش تر می شود.(۴۳)(۴۴)
مرحوم آقا شیخ محمود عراقیمی گوید:
در زمان حیات حاج سید اسداللهبا او معاشرت نداشتم تا آن که آب فرات را به نجفآورد… در مسافرت به عتبات در بین راه وفات کرد و در این سرزمین مقدس مدفون شد. حقیر در موقع تشرف جهت شیخ که استادم بود و در وقت برگشتن جهت ایشان به خاطر حق تشریب(۴۵) فاتحه می خواندم. زمانی چنین اتفاق افتاد که در امر معاش، شدّتی عارض شد و همه ی راه های تدبیر مسدود گردید. شبی در وقت خروج از صحن مطهر علوی که نوبت فاتحه برای سید اسداللهبود، متذکر شدم که کفایت این امر را از سید بخواهم و با خود گفتم اگر کفایت نکرد، دیگر فاتحه نباید خواند.
اول شب بود که این فکر را نمودم، در همان شب در عالم رؤیا چنین به نظرم رسید که شخصی آمد و پولی را به من داد و گفت: این را سید جهت شما فرستاده است.
پس از بیداری شخصی آمد و مقداری پول به قدر حاجت به من داد و دانسته شد از خواب خودم و سؤال از او که این پول را آنبزرگوار حواله فرموده است. پس حسن ظن من نسبت به ایشان زیاد شد و تا در نجفاشرف بودم، قرائت فاتحه را ترک ننمودم.(۴۶)
حاج ملا باقر بهبهانیدر کنار نهر هندیهباغی احداث کرده بود و آن را صاحبیّه (منتسب به حضرت صاحب الزمان، عجل الله تعالی فرجه شریف، نامیده بود. در اواخر کار به علت مخارج زیاد و عیال مندی و ضعف کسب، مدیون و پریشان حال شده بود.
در نجفاشرف مشهور شد که حضرت امام زمان، عجل الله تعالی فرجه شریف، خریدار باغ صاحبیه ملکی و احداثی حاج ملاباقر شده است. پس از مدتی شهرت یافت که آن حضرت به وسیله ی حاج سید اسدالله رشتی اصفهانی، قرض های حاج ملاباقر را ادا فرموده است.
حاج ملاباقر خود چنین می گوید: جهت رفع گرفتاری و قرض و پریشانی به حضرت ولی عصر، عجل الله تعالی فرجه شریف، متوسل شدم و راه نجات را از ایشان خواستم. در یکی از روزها، هنگام صبح، پیرمرد باغبان یزدی که مردی صالح بود و در باغ صاحبیه کار می کرد، در مسجد سهله در صف وسط مسجد نشسته بود و مشغول تعقیب و دعا خواندن بوده که شخص محترم و بزرگواری را می بیند که به او می فرماید: حاج ملاباقر این باغ را نمی فروشد؟ گفتم: تمام باغ را نه، ولی چون مقروض است، بعضی از آن را شاید بفروشد.
فرمود: تو نصف این باغ را از طرف او به من به مبلغ یکصد تومان بفروش و پول آن را بگیر و به او برسان.
گفتم: من در این مورد از او اجازه و وکالت ندارم.
فرمود: بفروش و پولش را بگیر. اگر قبول نکرد و اجازه نداد، پولش را پس بیاور.
گفتم : در این باب احتیاج به سند و شاهد دارد و تا آن که خود او نباشد، ممکن نیست.
فرمود: میان من و او سند و شاهد لازم نیست.
هر قدر که آن شخص اصرار فرمود، من قبول نکردم.
فرمود: من پول را به تو می دهم ببر و تو را در معامله وکیل خود می کنم. اگر فروخت از برای من خریداری کن و پولش را بده و اگر قبول نکرد، پول را بیاور.
پیرمرد یزدی باغبان می گوید: با خود گفتم: پول مردم را گرفتن و بردن هزار نوع زحمت و درد سر دارد. قبول نکردم و به او گفتم: من تمام روزها، صبح برای نماز در این محل هستم. از او می پرسم و جواب آن را به تو می رسانم.
چون این بشنید برخاست و از مسجد بیرون رفت.
حاج ملاباقر می گوید: چون پیرمرد باغبان این جریان را گفت، به او گفتم: چرا نفروختی؟ تو که خود می دانی من به تنهایی از عهده ی مخارج این باغ برنمی آیم و علاوه بر آن مقروض نیز هستم. از این گذشته امروز تمام این باغ را کسی به این قیمت نمی خرد.
باغبان گفت: که من اذن نداشتم و نمی توانستم بدون اجازه ی مالک باغ آن را معامله کنم، اکنون که به این معامله راضی هستی، چون وعده کرده ام که فردا جواب او را بدهم، شاید فردا بیاید.
حاجی ملاباقر به او می گوید: به هر طور شده است، معامله را انجام بده.
فردا صبح از آن شخص بزرگوار خبری نشد. حاجی بهبهانی به باغبان می گوید: هر طور شده است او را در نجفیا کوفه و باغات اطراف پیدا کند و معامله را انجام بدهد.
او هر چه می پرسد و از هر کس سؤال می کند، آن شخص را با آن نشانه ها، ندیده بودند و نمی شناختند.
حاجی مأیوس و متحیر می شود. پس از مدتی در یکی از شب ها که حاجی بابت قروض خود و پریشانی حال و گرفتاری و عیال مندی و ترس از رسوایی می اندیشیده، به خواب می رود. و در عالم رؤیا شرفیاب محضر مقدس و منوّر حضرت صاحب الامر، عجل الله تعالی فرجه شریف، می گردد. آن حضرت می فرماید: حاج ملاباقر پول باغ در نزد حاج سید اسداللهاست. برو از او بگیر.
می گوید: من از خواب بیدار شدم و بسیار خوش حال و مسرور بودم، لکن پس از اندکی تأمّل با خود گفتم: شاید این خواب، بقیه ی خیال اوّل شب بوده است که «النّوم بقیه الخیال» و شاید اظهار آن به سید، موجب بدخیالی او درباره ی من شود و تصور کند که من دروغ می گویم و می خواهم بدین وسیله، چیزی از او بگیرم.
درهر حال با خود گفتم: سید، مرد بزرگی است و مرا هم می شناسد و می داند که اهل این گونه حرف ها نیستم و بیان خواب نیز اگر نفع نداشته باشد، ضرر هم نخواهند داشت، ضمناً دروغ هم نگفته ام که عندالله مؤاخذ باشم.
صبح بعد از ادای نماز صبح که عازم رفتن به صحن مطهر و حجره ی کتابفروشی بودم، چون به دَر خانه سید ـ که در مسیر من بود، رسیدم توقف کردم و آهسته حلقه در را حرکت دادم. بلافاصله صدای سید از بالاخانه بلند شد که «حاج ملاباقر هستی؟ توقف کن که آمدم.». چون مرا به اسم صدا زد، با خود گفتم شاید مرا از دور که می آمده ام دیده است. سید فوراً از پله ها پایین آمد. با شب کلاه و لباس خلوت، در را گشود و کیسه پولی به دست من نهاد و گفت: «کسی نداند» و در را بست و رفت، بدون آن که دیگر سخنی بگوید.
چون بیاوردم و شماره کردم، یکصد تومان بود و تا زمانی که سید حیات داشت، من این واقعه را به کسی نگفتم.(۴۷)
از منظر بزرگان
سید اسدالله شفتی اصفهانی، مورد عنایت والد بزرگوارش بود. مردم نیز از طرف او به متابعت و تحریض حجهالاسلام ثانی امر شده بودند. عموم مردم بر جلالت وی متّفق بوده اند و او را به ورع و تقوا و علم و حلم ستود ه اند. عموم نویسندگان کتب تراجم و رجال نیز آن عالم ربانی را به عظمت و بزرگی یاد کرده اند و مقامات علمی و ملکات نفسانی او را ستوده اند. مردم اصفهانبرای درک نماز جماعتش ازدحاممی کردند و ارادتمند او بودند و از محلات دور و دهات نزدیک شهر اجتماعِ ایشان، فضای مسجد سید را در صبح فرا می گرفتند و نماز صبح را به ایشان اقتدا می کردند(۴۸).
محمدحسن خان اعتماد السلطنه
می نویسد: حاج سید اسدالله شفتیرشتی حجه الاسلام در فقاهت و اجتهاد و ورع و زهد و تقوا، مسلّم مسلمین بود. به نظم شعر نیز قدرتی شگرف داشت.(۴۹)
مهدی بامدادمی نویسد:
حاج سید اسداللهفرزند ارشد حاج سید محمدباقر، اتقی و اعلم و اکمل بوده و او را در بعضی جهات حتّی بر پدرش ترجیح می داده اند.(۵۰)
مرحوم حاج میرزا حسن خان جابریانصاری می گوید:
عموم طبقات مردم اصفهانبخصوص علما و بزرگان، اوّلاً به خاطر شخصیت علمی و زهد و تقوای او و ثانیاً به علّت حقوقی که از مرحوم سید حجهالاسلام بر ذمه ی آنان بود، وی را بیش از حد احترام می کردند. همه ی برادران و برادرزادگان و بنی اعمام ایشان، وی را به عنوان بزرگ خاندان انتخاب کردند. به طوری که شهرت دارد، حتّی آقا میرزا زین العابدین و آقا میرزا ابوالقاسم که هر دو از نظر سن از ایشان بزرگ تر بودند، در برابر ایشان می ایستادند و تا اجازه نمی فرمود، نمی نشستند.(۵۱)
مرحوم معلّم حبیب آبادیمی گوید:
حاج سید اسداللهدر علم و عمل و زهد و تقوا و فطانت و کیاست و شهرت و ریاست، به درجه ی اعلی رسید، چندان که در بعضی مراتب و مقامات از پدر بزرگوار خود، در گذشته و نظم شعر و حسن خط مزید بر مزایا و معالی او گشته است.(۵۲)
مرحوم حاج سید شفیع چاپلقیمی نویسد:
حاج سید اسدالله فاضل خبیر، عالمی عامل، زاهدی ورع، مجتهدی متّقی و بصیر بود، و در زهد مانند او ندیدم.(۵۳)
مرحوم همای شیرازی در مدح او چنین شعر می گوید:
هما بیار به شکرانه ی مطلع دیگر//که یافت بار دگر زیب و خرمی ایام
زبعد حجهالاسلام باره ی اسلام//گرفت از اسدالله ثانی استحکام
بلی زماه منوّر جهان شود روشن//چو آفتاب کند رخ نهان به پرده شام
پناه دین اسدالله ثانی آن که دهد//زبعد عقل نخستین به نه سپهر نظام
به حکم و همت و تقوا و مردمی و هنر//جز او قرین پدر کس نشد زنسل کرام(۵۴)
تألیفات و آثار قلمی
از مرحوم حجه الاسلام ثانی، تألیفات و آثار قلمی و دینی در فقه و ادب و اصول عقاید باقی مانده است، که عبارت اند از:
اجازه الامامه لصلاه الجمعه والجماعه
اجازه ای است مفصّل، که مرحوم حاج سید اسداللهبه سید ضمر عباسبن سید عابدنوشته است.(۵۵)
کتابی در امامت (۲جلد)
این کتاب با مقدمه و تحقیق آقای سید مهدی رجایی، از سوی کتابخانه ی مسجد سید اصفهانمنتشر شده است. نویسنده در مقدمه ی کتاب و جلد اول آن به معنای امامت و تعریف اصطلاحی و جایگاه آن در فرهنگ تشیع اشاره کرده و در جلد دوم نیز به پاسخ شبهات در باب امامت و جایگاه کلامی آن پرداخته و به بحث درباره امام زمان، عجل الله تعالی فرجه شریف، پرداخته است.
رساله ای در احکام وضعیه(۵۶)
رساله در ارث زوجه
رساله در تجوید
رساله در تقدیر
رساله در تقلید
حاشیه بر سیوطی(۵۷)
رساله در جلوه
۱۰ ـ حواشی بر تحفه الابرارمرحوم سید محمدباقر شفتی.
۱۱ ـ حواشی بر نخبه(رساله ی عملیه ای که حاج محمدابراهیم کلباسیتألیف نموده است).
۱۲ ـ کتابی در رجال.(۵۸)
۱۳ ـ رساله ای در رخصت و عزیمت.
۱۴ ـ رساله ای در سبب و مانع
۱۵ ـ رساله ای در شبهه ی محصورهو غیر محصوره
۱۶ ـ شرح زیارت عاشورا
۱۷ ـ شرح شرایع الاسلام. در این کتاب در ۸ جلد است:
کتاب الطهاره، در احکام نجاسات، در احکام وضو، در احکام شک و سهو، در احکام جماعت، در احکام حج، کتاب المیراث، در امر به معروف و نهی از منکر.(۵۹)
۱۸ ـ رساله ی عصیریه
رساله ای است در تبیین حرمت عصیر زبیبی(۶۰)پس از جوشیدن.(۶۱)
۱۹ ـ رساله ی عملیه(۶۲)
در این رساله، از وظایف قلبی و اعتقادی انسان یاد شده و به تفصیل مورد بررسی و بحث قرار گرفته است.(۶۳)
۲۰ ـ کتاب الغیبهفی حکم الاغتیاب.
۲۱ ـ کتاب الفقه الاستدلالی.(۶۴)
۲۲ ـ مستخرجات الطرائف
۲۳ ـ رسالهفی معرفه التکالیف
از کتب فقهی او است. این کتاب، شامل مباحث طهارت، قبله، صلاه بر راحله، صلاهدر سفینه، لباس نمازگزار، زکات، و صوم است.(۶۵)
۲۴ ـ مناسک حج
رساله ی مختصری است در اعمال حج به زبان فارسی.
۲۵ ـ مناقب الائمه، علیهم السلام.(۶۶)
۲۶ ـ منتخب رساله عملیه
توسط شاگردش سید علی اصفهانیجمع آوری و تدوین گردیده و نسخه ی آن نزد آقا میرزا محمدعلی اصفهانی در نجفاشرف موجود بوده است.(۶۷)
۲۷ ـ رساله در میراث
۲۸ ـ رساله در نماز شب به فارسی.
۲۹ ـ کتابی در ولایت
به عربی و در سه جلد است. جلد سوم آن مخصوص امام زمان، عجل الله تعالی فرجه شریف، است. به استدلال از روی آیات و اخبار پرداخته است.(۶۸)
خدمات عمرانی، اجتماعی و فرهنگی
از مرحوم حاج سید اسدالله شفتی اصفهانیآثاری به عنوان باقیات صالحات در زمینه های عمرانی و اجتماعی و فرهنگی بر جای مانده است:
کتب و تألیفات علمی که شرح تفصیلی آن گذشت.
تعلیم شاگردان که به نام و تفصیل زندگی اکثر ایشان پرداخته شد.
اجرای آب فرات در نجفاشرف که شش سال به طول انجامید.[۶۹]این طرح در سال ۱۲۸۸ به اتمام رسد و به «اشرب ماء الفرات» معروف است.
بنای غسّال خانه در شهر نجف.(۷۰)
۵ ـ تعمیرات مسجد سهله:(۷۱)
۶ ـ تعمیرات مدرسه باقریه. این مدرسه از مدارس دینی اصفهاناست. اساس بنای آن، ظاهراً مربوط به قبل از دوران صفویه است. احتمالاً در آن زمان تکیه و مقبره بوده است و در قرن دهم به صورت مدرسه درآمده است و به مدرسهی در «کوشک» نیز مشهور بوده است. مرحوم حاج سید اسداللهبه بازسازی بیرونی و درونی آن، بویژه تزیینات و کاشی کاری اش، پرداخته است.(۷۲)
۷٫ وقف کردن مسجد سید.
ابتدا قسمت جنوبی مسجد (چهل ستون و زیر گنبد) و شبستان ها و مهتابی ها و زیر گلدسته و ایوان مقابل بقعه که به عنوان اصل مسجد و محل نماز وقف گردیدوسپس راهروها و صحن مسجد، به علاوه ی درب های متعدد آن و بعد از آن، شبستان کوچکِ آخر مسجد و قسمتی از برف انداز جنوب شرقی مسجد جنب دالان دری که به سمت کوچه ی حمام دوقلی و کوچه ی مشایخ بیدآبادباز می شود، وقفشد.(۷۳)
تکمیل بنا و ساختمان مسجد سید که شامل تزیینات داخلی مقبره ی مرحوم سید حجه الاسلام محمدباقر شفتی، رحمه الله علیه، و کاشی کاری داخل گنبد جنوبی مسجد است.(۷۴)
کتیبه ی داخلیِ بقعه ی مرحوم سید حجه الاسلام که به خط ثلث برجسته ی طلایی رنگ بر زمینه ی لاجوردی نوشته شده و بعد از جمله «قال الله تعالی» آیات ۲۹ تا ۴۶ سوره ی مبارک ص گچ بری گردیده، به خط مرحوم حاج سید اسدالله شفتی اصفهانیاست. همچنین دوازده امام منظوم (بنبیٍ عربی و رسولٍ مدنی…) که آن هم به خط ثلث برجسته ی طلایی رنگ بر زمینه ی لاجوردی و در قسمت فوقانی سه گشوارِ شرقیو غربی و جنوبی بقعه ی مسجد سید است، به خط مبارک مرحوم حاج سیداسداللهبیدآبادی است.(۷۵)
وفات (غروب خورشید)
حاج سید اسدالله در سال ۱۲۹۰ هجری قمری به همراه خواهر زاده اش حاج سید محمدتقیکتابی، به قصد زیارت عتبات مقدسه ی ائمه ی عراق، علیهم السلام، از اصفهانحرکت کردند، ولی در بین راه بیمار گشتند و در شب یک شنبه آخر جمادی الثانیه در منزل «کرند» از توابع کردستان، وفات کردند. پیکر مطهرش از آن جا تا نجفاشرف و با احترام شایسته از سوی دولت و ملت بر سر دست و دوش مردم تشییع شده و در حرم مطهر امام علی، علیه السلام،در اطاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهر از باب القبله، روبه روی مرقد علامه ی فقیه حاج شیخ مرتضی انصاری، رحمه الله علیه، به خاک سپرده شد.(۷۶)قبر جناب سید اجل و عالم کامل آقای حاج سید علی شوشتری، رحمهالله علیه، نیز در کنار مرقد منوّر او است.(۷۷)
گلشن ابرار ج۹
۱٫ در عموم کتابها تولد وی را بدون ذکر روز، هفته و ماه در سال ۱۲۲۷ هجری قمری نوشته اند، مانند الکرام البرره، دایره المعارف تشیع، معارف الرّجال.
۲٫ در کتاب هایی مانند مکارم الاثار، المآثر والاثار و الذریعه الی تصانیف الشیعه سال ۱۲۲۸ هجری قمری ذکر گردیده است.
۳٫ سید مصلح الدین مهدوی در تذکره القبور به هر دو سال (۱۲۲۷ یا ۱۲۲۸ هـ.ق) اشاره نموده است.
۴. ر.ک: بیان المفاخر، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۲، ص ۲۴۸، چاپ اول، انتشارات کتابخانه ی مسجد سید صفهان.
۵. ر.ک: معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، شیخ محمد حرزالدین، قم، نشر مکتبه آیه الله العظمی مرعشی النجفی، ج ۱، ص ۹۵٫ ۹۴٫
۶.همان؛ دایره المعارف تشیع، ج۲، ص ۱۳۳؛ تذکره القبور، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۱۲۷٫
۷. سوره ی مریم، آیه ۹۶٫
۸٫ ر.ک: بیان المفاخر، ج۲، صص ۳۴۲٫ ۳۴۰٫
۹٫ ر.ک: قصص العلماء، مرحوم میرزا محمد تنکابنی، چ ۲، تابستان ۱۳۶۴هـ.ش، انتشارات علمیه اسلامیه، ص ۱۷٫
۱۰٫ ترجمه مرحوم قزوینی در معارف الرجال، ج۱، ص ۱۸ و ص ۸۵ آمده است.
۱۱. اجازه وی به سید در تاریخ بیست و سوم شوال ۱۲۷۳ هجری قمری صورت پذیرفته و نسخه ی آن اجازه به شماره ۸۳ در کتابخانه آیه الله گلپایگانی (ره) قم موجود است (ر.ک: فهرست کتابخانه ی آیه الله گلپایگانی، ج۱، ص ۸۸).
۱۲٫ جهت مطالعه تفصیلی شرح حال و زندگی نامه وی می توانید ر.ک: گلشن ابرار، ج۱، صص ۳۵۳٫ ۳۴۳؛ بیان المفاخر، ج اول.
۱۳. ر.ک: مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج۳، صص ۸۳۸٫ ۸۳۶٫
۱۴. درباره عظمت و شخصیت علمی و همچنین زندگی نامه سراسر خیر و نورانی او و ارزش کتاب جواهر الکلام، ر.ک: روضات الجنات، ص ۱۸۱؛ گلشن ابرار، ج ۱، صص ۳۵۸٫ ۳۵۳؛ ریحانه الادب، ج ۲، ص ۴۱۹؛ الفوائد الرضویه، ج۲، ص ۴۵۲؛ الجنات، ص ۱۸۱؛ گلشن ابرار، ج ۱، صص ۳۵۸٫ ۳۵۳؛ ریحانه الادب، ج ۲، ص ۴۱۹؛ الفوائد الرضویه، ج۲، ص ۴۵۲؛ ماضی النجف و حاضرها، ج ۲، ص ۱۳۴٫ ۱۳۲؛ قصص العلماء، ج ۱، ص ۳۱۰؛ معارف الرجال، ج۲، ص ۲۲۵٫
۱۵. در مورد عظمت، زندگی و شخصیت علمی شیخ مرتضی انصاری (ره) ر.ک: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، حاج مرتضی انصاری؛ گلشن ابرار، ج۱، صص ۳۴۲٫ ۳۳۱؛ فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی؛ معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۷۹٫ ۱۷۸٫
۱۶. معارف الرجال، ج۱، ص ۹۵ و ج ۳، ص ۲۱۰؛ بیان المفاخر، ج۲، ص ۲۵۷٫
۱۷٫ لباب الالقاب، ص ۷۱٫
۱۸. ر.ک: مقدمه ی مناهج المعارف، ص ۲۴۰٫
۱۹. بیان المفاخر، ج ۲، ص ۲۶۰٫
۲۰. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص ۱۸۳٫
۲۱. الکرام البرره، ج۲، ص ۵۴۴٫
۲۲. تاریخ نائین، ج۱،ص ۱۸۹٫
۲۳. الکرام البرره، ج ۲، ص ۵۶۲٫
۲۴. ترجمه ی فاررسی آن به امر مرحوم حاج سید اسدالله بیدآبادی صورت پذیرفته است.
۲۵٫ از این کتاب در فهرست کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران، ج۱، ص ۱۴۰ نام برده شده است.
۲۶. نسخه ی این کتاب فقهی به شماره ۱۶۲۷ در کتابخانه ی آیت الله گلپایگانی قم موجود بوده و در جلد دوم فهرست آن کتابخانه، ص ۱۵۵ ذکر گردیده و نام برده شده است.
۲۷. بیان المفاخر، ج۲، صص ۲۶۳٫ ۲۶۲٫
۲۸. همان، ص ۲۶۳٫
۲۹. همان.
۳۰. همان.
۳۱٫ ر.ک: ریحانه الادب، ج۳، ص ۳۹۲؛ مآثر والآثار، ص ۱۳۸؛ مصفی المقال، ص ۳۳۲؛ احسن الودیعه، ج۱، ص ۱۰۱؛ مکارم الآثار، ج۳، ص ۶۹۶٫
۳۲. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص ۲۶۱؛ بیان المفاخر، ج ۲، ص ۲۶۶٫
۳۳. بیان المفاخر، ج۲، ص ۲۶۷٫
۳۴. زریجاوی و زریجی منسوب به یکی از قبایل کنار فرات در عراق است.
۳۵٫ معارف الرجال، ج ۲، ص ۳۴۶٫
۳۶. ریحانه الادب، ج۱، ص ۱۰۳٫
۳۷٫ دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص ۳۲۳٫ ۳۲۲٫
۳۸. ر.ک: بیان المفاخر، ج۲، ص ۲۶۸٫
۳۹. ر.ک: همان، ج۱، ص ۱۵۵ و ۱۷۵٫
۴۰٫ همان، ص ۱۷۷٫
۴۱. همان.
۴۲. علامه تهرانی در الکرام البرره از این زوجه نام برده و نام وی را در زمره فرزندان سید اسدالله شفتی نوشته است.
۴۳. گنجینه ی دانشمندان، ج۵، ص ۱۷۲٫
۴۴. دانشمند فرزانه حجهالاسلام حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی از قول پدر بزرگوارش حاج شیخ محمدباقر فقیه ایمانی اصفهانی (مؤلف کتاب فوزالاکبر) این کرامت را نقل کرده و ایشان نیز از قول مرحوم حاج شیخ محمد تقی نجفی نقل کرده اند و ظاهراً مرحوم آقا نجفی از جمله حاضران در مسجد سهله و از شاهدان این ماجرا بوده است.
۴۵٫ حق تشریب، یعنی حق آب رسانی.
۴۶. ر.ک: دارالاسلام، شیخ محمد عراقی، ص ۳۱۶، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
۴۷٫ ر.ک: همان، فصل سوم، ص ۳۱۳؛ نیز ر.ک: بیان المفاخر، ج ۲، صص ۳۳۴٫ ۳۳۱٫
۴۸٫ ر.ک: الفوائد الرضویه، تصحیح ناصر باقری بیدهندی، ج۱، ص ۹۰؛ نجوم السماء، ج ۱، ص ۶۵٫
۴۹٫ المآثر والاثار، ص ۱۳۹٫ قابل ذکر این که از اشعار وی نسخه یا نمونه ای ضبط نشده و یا حداقل این نویسنده با بررسی های بسیار به نمونه ای از آن دست نیافته است.
۵۰٫ شرح حال بزرگان ایران، مهدی بامداد، ج۱، ص ۱۱۵٫
۵۱٫ تاریخ اصفهان، ج ۳، ص ۳۳؛ آگهی شهان از کار جهان، ج ۳، ص ۴۲٫
۵۲. مکارم الاثار، ج ۳، ص ۸۳۶٫
۵۳٫ الروضه البهیه، ص ۲۲٫
۵۴٫ جهت قرائت کامل شعر ر.ک: دیوان اشعار همای شیرازی و بیان المفاخر، ج۲، صص ۳۳۸٫ ۳۳۶٫
۵۵. نسخه ای از این اجازه که در حیدرآباد نوشته شده، در کتابخانه ی جامع گوهرشاد مشهد مقدس موجود است (ر.ک: فهرست کتابخانه ی گوهرشاد، ص ۲۰۵٫
۵۶. بیان المفاخر، ج ۲، ص ۲۷۰٫
۵۷٫ قصص العلماء، ص ۱۳۶٫
۵۸. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۰، ص ۹۵٫
۵۹. از ۸ جلد مذکور به جز کتاب هفتم (کتاب المیراث) بقیه در سه مجلد بزرگ و در کتابخانه ی حجهالاسلام زاده آقای حاج آقا مهدی شفتی موجوداست.
۶۰٫ زبیب، یعنی مویزو انجیر.
۶۱٫ نسخه اصل این رساله به خط حاج اسدالله بیدآبادی در کتابخانه علامه حاج سید محمد علی روضاتی در اصفهان موجود است.
۶۲. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۱۲٫
۶۳٫ نسخه ای از این رساله عملیه با حواشی آن در کتابخانه جامع گوهر شاد مشهد مقدس موجود است (ر.ک: فهرست کتابخانه مسجد گوهرشاد،ص ۳۰۳)
۶۴٫ علامه تهرانی معتقد است که نسخه ای از آن به شماره ۳۶۰۳ در کتابخانه ی دانشگاه تهران موجود است، که مرحوم حاج سید اسدالله آن را در شب ۲۸ ذی الحجه سال ۱۲۶۷ هجری قمری تألیف فرموده است. (ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۶۱۰ و ج ۱۶، ص ۲۸۳).
۶۵٫ بیان المفاخر، ج ۲، ص ۲۸۰٫
۶۶. آن را کتاب امامت و منتخب المناقب نیز گفته اند. علامه تهرانی می گوید: کتاب بزرگی است در حدود ۱۲ هزار بیت، که مولف آن را از چند کتاب انتخاب فرموده است مانند: کتاب طرائف ابن طاووس، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، صواعق ابن حجر عسقلانی و صحیح مسلم و صحیح بخاری. (ر.ک: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲۲، ص ۴۳۹)؛ نیز ر.ک: اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج ۱۱، ص ۱۰۹٫
۶۷. همان، ص ۴۰۷٫
۶۸٫ ر.ک: رجال اصفهان، دکتر سید محمد باقر کتابی، ج ۱، صص ۱۳۵٫ ۱۳۴٫
۶۹. تذکره القبور، ص ۱۲۷؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص ۱۹۱٫ ۱۹۰٫
۷۰٫ ماضی النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۱۳۴٫
۷۱. جهت مطالعه ی شرح کامل آن ر.ک: الفوائد الرضویه، ج ۱، ص ۴۳؛ علماء النجف الاشرف، ج۱، صص ۵۰۳٫ ۵۰۲٫
۷۲٫ ر.ک: گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص ۳۵۸٫
۷۳. بیان المفاخر، ج ۲، صص ۳۰۰٫ ۲۹۸٫
۷۴٫ گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص ۷۶۶؛ آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ص ۱۹۲٫
۷۵٫ تاریخ اصفهان وری، مرحوم محمد حسن خان جابری انصاری، ص ۲۸۰ (پاورقی).
۷۶٫ الکنی والالقاب، ج ۲، ص ۱۷۴؛ معجم المؤلفین العراقین، ج ۲، ص ۲۴۲؛ دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۱۳۳؛ طبقات اعلام الشیعه، ج ۲، ص ۱۲۴٫
۷۷٫ الفوائد الرضویه، تصحیح ناصر باقری بیدهندی، ج ۱، ص ۹۱؛ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۲۸۷؛ علماء النجف الاشرف، ج ۱، ص ۵۰۳؛ هدیه الاحباب، ص ۱۲۳؛ مرآه الشرق، صدرالاسلام محمد امین امامی خویی، صص ۱۴۸٫ ۱۴۷٫