از عالمان معاصر خاندان طباطبایى حکیم و از استادان حوزه علمیه نجف. وى در ۱۳۴۱/ ۱۳۰۱ش در نجف به دنیا آمد. پدرش سیدمحمد سعیدبن سیدحسینبن سیدمهدیبن سیدمصطفیبن سیدمحمدعلیبن سیدابراهیم (جد اعلاى سیدمحسین حکیم) عالم دین و مدرّس فقه و اصول بود که در ۱۳۹۵/ ۱۳۵۴ش در نجف درگذشت. از او آثارى به شکل حاشیه بر کتابهاى فقهى و اصولى برجایمانده است (حرزالدین، ج ۲، ص ۳۹۵؛ امینى، ج ۱، ص ۴۲۴، ۴۲۷).
اساتید
سیدمحمدتقى علوم منطق، بلاغت و فقه و اصول را نزد پدر و برادر خود، سیدمحمدحسین (رجوع کنید به ادامه مقاله)، شیخ على ثامر، سید یوسف حکیم و سید محمدعلى حکیم خواند. فلسفه و تاریخ را نزد شیخ محمدرضا مظفّر آموخت و دروس عالى فقه و اصول را نزد سیدمحسن حکیم*، شیخ حسین حلّى*، سیدابوالقاسم خویى*و سیدحسن بجنوردى* گذراند (حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص یوـ یز؛ همو، ۱۴۲۷، مقدمه مکّى، ص ۱۴ـ۱۵).
محمدتقى حکیم عضو«جمعیه مُنْتدى النشر» بود و پس از وفات شیخ محمدرضا مظفّر، نخستین رئیس دانشکده فقه نجف (کلیهالفقه، تأسیس در ۱۳۷۶/۱۳۳۵ش)، جانشین او شد و علاوه بر آن فقه مقارَن، اصول فقه و تاریخ را در آنجا تدریس میکرد (آقابزرگ طهرانى، قسم ۱، ص ۲۵۷؛ بهادلى، ص ۳۷۴، ۳۸۴؛ حکیم، ۱۴۲۷، همان مقدمه، ص ۱۷ـ۱۸). او که در توسعه این دانشکده سهم مهمى داشت از استادان دانشگاه بغداد براى تدریس تاریخ، جامعهشناسى و روانشناسى در دانشکده فقه دعوت کرد و خود نیز از ۱۹۶۴/۱۳۴۳ش در دانشگاه بغداد به تدریس اصول فقهِ مقارَن پرداخت و همزمان مقالات زیادى را در نشریاتى چون نجف و الایمان به چاپ رساند (حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص یح؛ همو، ۱۴۲۷، همان مقدمه، ص ۱۸ـ۲۲).
سیدمحمدتقى در بسیارى از مجامع علمى عراق و دیگر کشورهاى عربى عضویت داشت؛ در همایشهاى علمى متعددى در کشورهاى دیگر حضور یافت و سخنرانى کرد؛ با عالمان دانشگاه الازهر ارتباط نزدیک داشت، بارها با آنان ملاقات کرد و گزارش این دیدارها را در مقالاتى با عنوان «احادیثُ من القاهره» در مجله الایمان به چاپ میرساند. این ارتباط، منشأ تعاملات علمى نیز شد؛ از جمله وى در نگارش رساله دکتراىِ اصول فقه یکى از دانشجویان الازهر، با عنوان دلیلالعقل عندالشیعه الامامیه (بیروت ۲۰۰۸)، کمک بسیار کرد و هنگام چاپ نیز بر آن مقدمهاى نگاشت (تاریخ مقدمه ۱۳۹۲) و در آن بر ضرورت تقریب بین مذاهب اسلامى تأکید کرد.
وى همچنین عضو شوراى (لَجْنَه) نگارش موسوعه الفقه الاسلامى به سرپرستى شیخ حسن مأمون، از مشایخ الازهر، بود. هدف از نگارش این دایرهالمعارف ــ که ناتمام ماند ــ درج و ارائه احکام فقهىِ مذاهب اسلامى بدون جرح و تعدیل و ترجیح بوده است (حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص یح ـ یط؛ همو، ۱۴۲۷، همان مقدمه، ص ۲۲ـ۲۴، نیز رجوع کنید به ص ۱۵۹ـ۲۱۱). محمدکاظم مکّى در ثمراتُ النجف فیالفقه و الاصول و الادب و التاریخ (بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶) گزیدهاى از آرا، مقالات و مصاحبههاى سیدمحمدتقى حکیم را گردآورى ده است.
رحلت
رژیم بعث عراق در ۱۴۰۳/ ۱۳۶۲ش سیدمحمدتقى حکیم را همراه با شمار دیگرى از اعضاى خاندان حکیم دستگیر و زندانى نمود، اما بعدها او را با توجه به کِبَرسن و بیمارى آزاد کرد (غروى، ج ۲، ص ۵۵۸؛ حکیم، ۱۴۲۷، همان مقدمه، ص ۲۶). وى در صَفر ۱۴۲۳/ اردیبهشت ۱۳۸۱ در نجف درگذشت.
برخى آثارش عبارتاند از:
الاشتراک و الترادف (بغداد ۱۹۶۵)،
قصهالتقریب بین المذاهب الاسلامیه (کویت ۱۹۷۸)،
سُنَّه اهلالبیت (کویت ۱۹۷۸)،
مناهج البحث فى التاریخ (کویت ۱۹۷۸) و
مالکالاشتر (نجف ۱۹۴۶؛ حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص یط ـ ک؛ امینى، ج ۱، ص ۴۲۸؛ براى آثار چاپ نشده او و کتابهایى که بر آن مقدمه نگاشته است رجوع کنید به حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص ک ـ کا).
مباحث اصول فقه تطبیقى، که سیدمحمدتقى حکیم با عنوان «مدخلالفقه المقارن» براى طلاب سال سوم و چهارم دانشکده فقه تدریس میکرد، با تجدیدنظر خود او در پارهاى از مباحث آن، با عنوان الاُصولُ العامّه للفقه المقارَن در ۱۳۴۲ش/۱۹۶۳ در بیروت به چاپ رسید (حکیم، ۱۴۱۸، مقدمه، ص ( ۱)؛ همو، ۱۴۲۷، همان مقدمه، ص ۲۴؛ مظفّر، ج ۲، جزء۳، ص ۲۰۶).
در ابتداى این کتاب که معروفترین اثر اوست کلیاتى درباره فقه مقارَن، اصول فقه مقارَن، ضرورت آگاهى از این شاخه از علوم و تفاوت آنها با فقه و اصول بیان شده است. این کتاب سالهاست در حوزههاى علمیه و برخى دانشگاهها به عنوان متن درسى انتخاب شده است.
برادر بزرگتر سیدمحمدتقى، سید محمدحسین حکیم در ۱۳۳۳/ ۱۲۹۳ش در نجف به دنیا آمد. نزد پدرش، شیخ حسین حلّى و سیدمحسن حکیم درس خواند. وى در ۱۴۰۳/ ۱۳۶۲ش به همراه شمارى از اعضاى خاندان حکیم دستگیر و زندانى شد و پس از مدتى ــ در حالى که شاهد تیرباران برخى از آنان شده بود از عراق اخراج گردید و در قم سکونت گزید. در واقع، حکومت صدام بر آن بود که با این اقدام وى حامل پیام تهدید رژیم بعث عراق براى سیدمحمدباقر حکیم باشد (رجوع کنید به هاشمیرفسنجانى، ص ۱۳۵).
سیدمحمدحسین در ۱۴۱۰/ آبان ۱۳۶۸ وفات کرد و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد. چند حاشیه بر کتابهاى فقهى و اصولى از او برجایمانده است. سه تن از فرزندان او (سیدمحمدرضا، سیدمحمد و سیدعبدالصاحب) را رژیم بعثى عراق به شهادت رساند (امینى، همانجا؛ جواهر کلام، ج ۳، ص ۱۵۸۹ـ۱۵۹۰).
منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فیالقرن الرابع عشر، مشهد ۱۴۰۴؛
(۲) محمدهادى امینى، معجم رجالالفکر و الادب فى النجف خلال الف عام، (نجف) ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۳) على بَهادلى، الحوزه العلمیه فى النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیه، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه / ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۴) عبدالحسین جواهرکلام، تربت پاکان قم، قم ۱۳۸۲ـ۱۳۸۳ش؛
(۵) محمد حرزالدین، معارفالرجال فى تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵؛
(۶) محمد تقى حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۷) همو، ثمرات النجف فى الفقه و الاصول و الادب و التاریخ، قدم لها و علق علیها محمدکاظم مکى، بیروت ۱۴۲۷/۲۰۰۶؛
(۸) محمد غروى، مع علماء النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۲؛
(۹) محمدرضا مظفّر، اصولالفقه، بیروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، (بیتا.)؛
(۱۰) اکبر هاشمیرفسنجانى، آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۲، به اهتمام مهدى هاشمى، تهران ۱۳۸۱ش.
دانشنامه جهان اسلامجلد ۱۳