ابوالحسن علی بن عیسی هَکّاری ، محدّث ، مورّخ ، ادیب و شاعر نامبردار شیعی سده هفتم . در اِرْبِل زاده شد و همانجا پرورش یافت (فرّوخ ، ج ۳، ص ۶۶۱). تنها کسی که تاریخ ولادت او را به صراحت ۶۲۵ دانسته ابن حبیب حلبی (متوفی ۷۷۹) است (ج ۱، ص ۱۶۱).
پدرش فخرالدین عیسی ، معروف به ابن جِجْنی حاکم اربل و نواحی آن بود و در ۶۶۴ در همانجا درگذشت (ابن فُوَطی ، ۱۹۶۵، ج ۴، قسم ۳، ص ۲۷۴ـ ۲۷۵). اربلی نزد شماری از علمای عامّه و خاصّه دانش آموخت و از بسیاری اجازه روایت یافت (بهاءالدین اربلی ، ۱۳۸۸، مقدمه جبوری ، ص ۱۸ـ۱۹؛ افندی اصفهانی ، ج ۴، ص ۱۶۶ـ ۱۶۸؛ امینی ، ج ۵، ص ۴۴۶ـ۴۴۷؛ فرّوخ ، همانجا).
برخی از آنان عبارت اند از:
رضی الدین علی بن طاوس (متوفی ۶۶۴) که اربلی با وی مباحثات علمی داشت ،
جلال الدین عبدالحمیدبن فخّار موسوی ،
تاج الدین علی بن انجب معروف به ابن ساعی بغدادی (متوفی ۶۷۴)،
حافظ ابوعبدالله محمدبن یوسف گنجی شافعی (متوفی ۶۵۷: بهاءالدین اربلی ، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۱۴، ۱۰۸، ۳۴۷، ۳۶۳ـ۳۶۴، ج ۲، ص ۷۵، ۳۷۲، ج ۳، ص ۴۳، ۲۶۵؛ قمی ، ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۰۰؛ امینی ، ج ۵، ص ۴۴۶).
جمعی از بزرگان نیز نزد او درس خوانده و از او روایت کرده اند،
از جمله علامه حلّی
و برادرش رضی الدین علی بن مطهّر،
احمدبن عثمان نصیبی فقیه مالکی ،
عبدالرزاق بن فوطی (رجوع کنید به حرّعاملی ، ۱۳۶۲ ش ، ج ۲، ص ۸، ۲۶، ۶۱، ۶۳، ۱۴۷، ۱۶۴، ۲۸۸؛ امینی ، ج ۵ ، ص ۴۴۷ـ ۴۴۸؛ بهاءالدین اربلی ، ۱۳۸۸، مقدمه جبوری ، ص ۱۹ـ۲۰). جمعی نیز نزد او کشف الغمّه را قرائت کرده اند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۲۱۸ـ ۲۱۹؛ امین ، ج ۳، ص ۱۳۵).
اربلی در زمان حکومت تاج الدین بن صَلایا در اربل به دبیری پرداخت و کاتب وی بود و پس از سقوط اربل به دست مغولان (رجوع کنید به رشیدالدین فضل الله ، ج ۲، ص ۷۱۶) به گفته خود در رجب ۶۶۰ به بغداد رفت و در زمان علاءالدین عطاملک جوینی * (متوفی ۶۸۱) در دیوان انشا به دبیری پرداخت (ابن شاکر کتبی ، ج ۳، ص ۵۷؛ صفدی ، ج ۲۱، ص ۲۷۹؛ ابن فوطی ، ۱۳۵۱، ص ۳۴۱).
اربلی در بغداد از اطرافیان عطاملک جوینی (بهاءالدین اربلی ، ۱۴۰۴، ص ۴۷) و در سفر و حضر همراه او بود و در منزلی مشرف بر دجله و معروف به «دیوان شرابی » اقامت داشت و بیشترین آثار خود را در همین زمان تألیف کرد و در ۶۷۸ تعمیر مسجدی معروف به جامع باب السیف را عهده دار گشت (همو، ۱۳۸۸، ص ۸۵ـ۸۶، مقدمه جبوری ، ص ۱۴؛ وصّاف حضره ، ص ۱۰۴؛ ابن فوطی ، ۱۳۵۱، ص ۲۷۷ـ ۲۷۸، ۳۶۶).
در ۶۸۰ به سعایت دشمنان ، اباقاخان مغول پسر هلاکو (حک : ۶۶۳ـ۶۸۰) به جوینی بدبین شد و دستور داد که جوینی و برخی همراهانش ، از جمله اربلی ، را به اردوی او در همدان ببرند، ولی پیش از آنکه آنان به همدان رسند در گردنه اسدآباد خبر فوت خان مغول منتشر شد و پس از وی تکودار احمد، برادر اباقاخان ، ایلخان شد و جوینی مجدداً به حکومت بغداد گماشته شد و اربلی همچنان با او بود تا اینکه جوینی در ۶۸۱ درگذشت (وصّاف حضره ، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵؛ بهاءالدین اربلی ، ترجمه فارسی ، ج ۱، مقدمه شعرانی ، ص ۸ ـ ۹). در ۶۸۷ سعدالدوله یهودی موصلی وزیر ارغون خان مسلمانان را آزار بسیار کرد، و اربلی نیز مدتی از کار برکنار شد تا اینکه سعدالدوله در ۶۹۰ به قتل رسید (همان ، ج ۱، مقدمه شعرانی ، ص ۶؛ ابن فوطی ، ۱۳۵۱، ص ۴۵۴؛ ابن شاکر کتبی ؛ صفدی ، همانجاها). اربلی سالهای آخر عمر خود را خانه نشین شد و به تألیف پرداخت (بهاءالدین اربلی ، ترجمه فارسی ، ج ۱، مقدمه شعرانی ، ص ۶، ۱۳؛ فرّوخ ، ج ۳، ص ۶۶۲؛ ابن فوطی ، ۱۳۵۱؛ ابن شاکر کتبی ؛ صفدی ، همانجاها).
اربلی بنابر مشهور در ۶۹۲ (ابن حبیب ، همانجا؛ بغدادی ، هدیه العارفین ، ج ۱، ستون ۷۱۴؛ آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۹۲، ص ۱۰۷؛ زرکلی ، ج ۴، ص ۳۱۸) یا ۶۹۳ (ابن فوطی ، ۱۳۵۱، ص ۴۸۰؛ حرّ عاملی ، ۱۳۶۲ ش ، ج ۲، ص ۱۹۵، پانویس ۱) در بغداد درگذشت . البته ابن عماد حنبلی (ج ۵، ص ۳۸۳) سال درگذشت او را ۶۸۳ دانسته است . او را در خانه مسکونیش معروف به کارپردازخانه واقع در غرب بغداد به خاک سپردند (آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۹۲، همانجا). محدّث قمی بر سر مزار او رفته است (۱۳۲۷ ش ، ج ۱، ص ۳۱۷)، ولی امروزه آن خانه ویران گشته و اثری از آن بر جای نمانده است (بهاءالدین اربلی ، ۱۳۸۸، مقدمه جبوری ، ص ۱۸).
درباره وزارت اربلی اختلاف است ؛ برخی او را صاحب وزارت و صدارت خوانده و یکی از سیاستمداران زمان خویش دانسته اند (ابن شاکر کتبی ، همانجا؛ صفدی ، ج ۲۱، ص ۳۷۸؛ ابن عماد، همانجا؛ افندی اصفهانی ، ج ۴، ص ۱۶۶؛ آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۲۱۸؛ امینی ، ج ۵، ص ۴۴۶). ابوالحسن شعرانی نیز وزیر بودن او را با چنان علم و فضل بعید ندانسته است (بهاءالدین اربلی ، ترجمه فارسی ، ج ۱، مقدمه شعرانی ، ص ۱۱). برخی هم احتمال داده اند که علی بن عیسی وزیر ـ معروف به ابن جرّاح (متوفی ۳۳۴) ـ شخص دیگری بوده و وزارت «مقتدر» و «قادر» عباسی را عهده دار بوده است (خوانساری ، ج ۴، ص ۳۴۱؛ قمی ، ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، ج ۲، ص ۱۵؛ نیز رجوع کنید به زرکلی ، ج ۴، ص ۳۱۷؛ مدرس تبریزی ، ج ۱، ص ۱۰۲).
به نوشته افندی اصفهانی (ج ۴، ص ۱۶۹) میرداماد در شرعه التسمیه درباره اربلی تعبیری آورده که یکی از شاگردان وی آن را دالّ بر امامی نبودن اربلی از نظر میرداماد دانسته و او را زیدی مذهب خوانده است . از آنجا که اربلی در مواضع متعددی از کشف الغمه (رجوع کنید به دنباله مقاله ) به امامی بودن خود تصریح کرده ، زیدی خواندن وی نادرست است . به نظر افندی اصفهانی (همانجا) شاید منشأ این اشتباه آن باشد که یکی از دانشمندان زیدیّه کتابی به نام کشف الغمه تألیف کرده است (وی نسخه ای از این کتاب را در تبریز دیده بوده است ؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱۸، ص ۴۷). در منابع کهن نیز به امامی بودن اربلی اشارت رفته است (ابن شاکر کتبی ، همانجا؛صفدی ، ج ۲۱، ص ۳۷۹).
با توجه به استادان اربلی ، جامعیّت وی در علوم مختلف معلوم می شود. او را از مشاهیر ائمه علم نحو و عربیّت (صدر، ص ۱۳۰)، شاعر و کاتب دیوان (ابن شاکرکتبی ؛صفدی ، همانجاها)، مورّخ ، ادیب و فقیه (ابن حبیب ؛امینی ، همانجاها)، محدّثی صدوق ، ثقه و مذکور در سند اجازات (حرّعاملی ، ۱۴۰۳، ج ۲۰، ص ۴۳؛
مجلسی ، ج ۱، ص ۱۰، ۲۹) دانسته اند. به گفته فضل بن روزبهان شافعی ، اربلی ـ به اتفاق جمیع امامیّه ـ از بزرگان علما و در نقل مطالب امین است (شوشتری ، ج ۱، ص ۲۹).
اربلی بی تردید از شاعران و نثرنویسان بزرگ سده هفتم است . نثر او در آثارش ممتاز و استوار است (رجوع کنید به دنباله مقاله ). وی در نوجوانی شعر می سروده (بهاءالدین اربلی ، ۱۴۰۴، ص ۲۴۶) و در بیشتر ابواب و فنون شعر عرب طبع آزمایی کرده است (رجوع کنید به همو، ۱۳۸۸، مقدمه جبوری ، ص ۲۴؛همو، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۲۷۰ـ۲۷۱؛همو، ۱۴۰۴، ص ۱۱۱، ۱۶۶، ۲۴۶ ـ۲۴۷، ۳۸۸، ۴۲۱ـ۴۲۴؛ابن فوطی ، ۱۳۵۱، ص ۳۸۰ـ ۳۸۱؛
امینی ، ج ۵، ص ۴۴۴ـ۴۴۵).
اربلی علاوه بر اینکه قصائدی در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده ، از راویان شعر حضرت علی علیه السلام نیز بوده است (امینی ، ج ۲، ص ۲۶). قدرت شاعری او را می توان در ابیاتی که بالبداهه سروده و نیز در نشستهای ادبی او با جوینی ، ابن صلایا و دیگران یافت (بهاءالدین اربلی ، ۱۳۸۸، ص ۸۵ ـ ۸۶؛همو، ۱۴۰۴، ص ۱۵۳ـ۱۵۴، ۱۶۱ـ۱۶۲، ۱۶۶، ۲۰۴، ۲۴۲، ۳۸۰، ۳۸۹).
خاندان
اربلی فرزندی به نام ابوالفتح محمّدبن علی داشته که به گفته ابن شاکر کتبی (ج ۳، ص ۵۸) و صفدی (همانجا) پس از فوت پدر در حالت فقر از دنیا رفته است و او نیز فاضل ، شاعر و ادیب بوده و کشف الغمّه را روایت کرده است (حرّعاملی ، ۱۳۶۲ ش ، ج ۲، ص ۲۸۸). نوه اربلی عیسی بن محمّد نیز فاضل و شاعر بوده و کتاب کشف الغمّه را از جدّش روایت کرده است (همان ، ج ۲، ص ۲۱۲).
آثار اربلی عبارت اند از:
۱) کشف الغمّه فی معرفه الائمّه که از منابع معتبر در شرح حال پیامبر اسلام ، حضرت خدیجه ، حضرت فاطمه و امامان دوازده گانه علیهم السلام به شمار می آید. این کتاب دو جزء دارد: جزءِ اول دربرگیرنده زندگانی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و امام علی علیه السلام است و تاریخ اتمام آن شعبان ۶۷۸ است (ج ۲، ص ۷۰) و جزءِ دوم دربرگیرنده زندگانی حضرت فاطمه و حضرت خدیجه و امامان علیهم السلام است و تاریخ اتمام آن رمضان ۶۸۷ ذکر شده است (ج ۳، ص ۳۴۳). وی در مقدمه کتاب (ج ۱، ص ۳) صراحتاً تشیّع خود را اعلام داشته و «اهل بیت » علیهم السلام را «ثانی ثقلین » دانسته ، دوستی و دشمنی با آنان را دوستی و دشمنی با خدا عنوان کرده است . او چند مناظره با دانشمندان اهل سنت داشته (ج ۱، ص ۸۵، ۳۴۰) و تعبیراتی همچون «اصحابنا الشیعه » (ج ۲، ص ۸۶) و «انّا معاشر الشیعه » (ج ۲، ص ۵۲) دارد. اربلی در کشف الغمّه راه اختصار را پیموده (ج ۱، ص ۶، ج ۳، ص ۸۶) و روایات هر باب را نخست از طریق اهل سنت و سپس از طریق شیعه روایت کرده (ج ۲، ص ۷۵) و از منابع مختلف شیعه و سنی بهره برده است (ج ۱، ص ۸۴، ۱۰۸، ۳۳۸ـ۳۳۹، ج ۲، ص ۱۵۵، ۳۵۳؛امینی ، ج ۵، ص ۴۴۷؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۹۲، ص ۱۰۸)، ولی فرصت بازنگری منابع را نیافته است (ج ۳، ص ۳۴۳). او در پایان هر باب قصیده ای نیز در مدح یا مرثیه اهل بیت علیهم السلام سروده است . این کتاب از منابع وسائل الشیعه (رجوع کنید به ج ۲۰، ص ۴۳) و بحارالانوار (رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۰، ۲۹) و عبارات آن در غایت فصاحت و مشتمل بر اشعاری نیکو و اخباری مستند است (بهاءالدین اربلی ، ترجمه فارسی ، ج ۱، مقدمه شعرانی ، ص ۱۶). کشف الغمّه چندین بار تلخیص و ترجمه شده است (رجوع کنید به افندی اصفهانی ، ج ۱، ص ۱۷۷، ج ۵، ص ۳۴۳؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۱۳۹، ۴۲۵؛اربلی ، ۱۳۸۸، مقدمه جبوری ، ص ۲۲). همچنین بعضی از بخشهای آن جداگانه با عنوانهای حیاه الامامین زین العابدین و محمدالباقر و حیاه الامام جعفرالصّادق چاپ شده است (اربلی ، ۱۳۸۸، همانجا؛قس زرکلی ، ج ۴، ص ۳۱۹ که اولی را اثری مستقل دانسته است ).
۲) التذکره الفخریّه که به گفته اربلی (ص ۴۸ـ ۴۹) آن را به درخواست فخرالدین منوچهربن ابی الکرم همدانی نایب عطاملک جوینی تألیف کرده است (نیز رجوع کنید به ابن فوطی ، ۱۹۶۵، ج ۴، قسم ۳، ص ۴۱۹ـ۴۲۰) و بیشتر به اشعار معاصران و نوپردازان نظر دارد. مؤلف به درخواست فخرالدین پاره ای دوبیتی ، مَوالیا و موشّحات نیز بر آن افزوده است (ص ۴۹) هر چند کاتب نسخه بر آنها دست نیافته است (ص ۴۹۰). به گفته ابن فوطی (۱۹۶۵، ج ۴، قسم ۳، ص ۴۱۹) را تاریخ تألیف کتاب ۶۷۱ بوده است . اربلی در التذکره الفخریّه غنا و اصوات مغنّیان را بررسی کرده و در هر باب مقدمه ای به اسلوب ترسّل و مسجّع آورده که از ویژگیهای نثر آن دوران حکایت دارد (مقدمه ، ص ۱۳) این کتاب علاوه بر مقدمه شامل هشت باب در معانی غنایی و توصیف طبیعت و مدح و فخریات است . و اربلی در آن علاوه بر نقل اشعار به نقد آنها نیز پرداخته و معیارهای جدیدی در نقد عرضه کرده است (رجوع کنید به ص ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۶، ۲۲۷). او به سرقتهای برخی شاعران از دیگران (رجوع کنید به ص ۱۴۲، ۱۴۵، ۱۴۶، ۲۴۳) و به احوال شعرا و برخی ابیات آنان اشاره کرده است که در دیگر منابع یافت نمی شود (رجوع کنید به ص ۸۵، ۱۱۲، ۱۷۴، ۱۸۹، ۱۹۲، ۲۴۲).
۳) رساله الطیف ( طیف الانشاء رجوع کنید به بغدادی ، هدیه العارفین ، همانجا؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۹۲، ص ۱۰۷؛کحّاله ، ج ۷، ص ۱۶۳) به نثر که از آثار گرانبهای اربلی است و دربرگیرنده اخبار و اشعار شاعران جاهلی ، اسلام و برخی معاصران مؤلف ، و نیز خود او است که بخشی از این ابیات در دیگر کتابها یافت نمی شود. مؤلف در این کتاب راه «طیف الخیال » علم الهدی * را پیموده و به برخی ابیات بُحتری * و ابوتمّام * اشاره کرده است . او میان اسلوب «مقامه نویسی » و طیف الخیال جمع بسته و نیم نگاهی نیز به رساله الغفران ابوالعلاء * مَعرّی داشته است .
اربلی مانند سیّد مرتضی که نقدی علمی به کار بسته و اقوال آمِدی را رد کرده و از ابوتمّام و بحتری دفاع نموده ، رفتار نکرده و با ذوقی شاعرانه کتاب را تألیف کرده است (مقدمه جبوری ، ص ۳۲ـ۳۵). این کتاب نمونه ای زیبا از تواناییهای ادبی اربلی است (فرّوخ ، همانجا). او گوشه هایی از زندگانی و موقعیّتهای خود را در این کتاب بیان کرده است (ص ۷۰ـ۷۴).
۴) دیوان شعر (حرّعاملی ، ۱۳۶۲ ش ، ج ۲، ص ۱۹۵؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۹، قسم ۱، ص ۶۷)، محقّقان التذکره الفخریّه بر نسخه خطی آن دست یافته اند (مقدمه ، ص ۲۲).
۵) المقامات الاربع که شامل مقامه های بغدادیّه ، دمشقیّه ، حلبیّه و مصریّه است (ابن شاکر کتبی ، ج ۳، ص ۵۷؛صفدی ؛ابن عماد؛بغدادی ، هدیه العارفین ، همانجاها؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۲۲، ص ۸؛زرکلی ، ج ۴، ص ۳۱۸).
۶) چند رساله (حرّعاملی ، ۱۳۶۲ ش ؛فرّوخ ، همانجاها). ۷) جلوه العشّاق و خلوه المشتاق (فرّوخ ؛کحّاله ، همانجاها). ۸) نزهه الاخبار ( الاخیار ) فی ابتداء الدنیا و قدر القویّ الجبّار (همانجاها).
آثاری نیز که بدو منسوب است اینهاست :
اربعین ، مشتمل بر چهل حدیث مختصر (محدّث ، ج ۲، ص ۱۱۵۸)؛
حدائق البیان فی شرح التبیان فی المعانی و البیان (ظاهراً انتساب این کتاب به اربلی اشتباه است رجوع کنید به بهاءالدین اربلی ، ۱۴۰۴، مقدمه ، ص ۲۲)؛
برهه من الدهر (بغدادی ، ایضاح المکنون ؛
ج ۱، ستون ۱۸۰).
منابع :
(۱) محمد محسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) همو، طبقات اعلام الشیعه : الانوار الساطعه فی المائه السابعه ، چاپ علی نقی منزوی ، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲؛
(۳) ابن حبیب ، تذکره النبیه فی ایام المنصور و بنیه ، چاپ محمد محمدامین ، قاهره ۱۹۷۶ـ۱۹۸۶؛
(۴) ابن شاکر کتبی ، فوات الوفیات ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴؛
(۵) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۶) ابن فُوَطی ، تلخیص مجمع الا´داب فی معجم الالقاب ، جزء۴، قسم ۳، چاپ مصطفی جواد، دمشق ۱۹۶۵؛
(۷) همو، الحوادث الجامعه و التجارب النافعه فی المائه السابعه ، چاپ مصطفی جواد، بغداد ۱۳۵۱؛
(۸) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی ، قم ۱۴۰۱؛
(۹) محسن امین ، اعیان الشیعه ، چاپ حسن امین ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
(۱۰) عبدالحسین امینی ، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ، ج ۲، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷، ج ۵، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۱۱) اسماعیل بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج ۱، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۳، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۲) همو، هدیه العارفین ، ج ۱، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۵، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۳) علی بن عیسی بهاءالدین اربلی ، التذکره الفخریّه ، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن ، بغداد ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛همو، رساله الطیف ، چاپ عبدالله جبوری ، بغداد ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛همو، کشف الغمّه فی معرفه الائمّه ، چاپ هاشم رسولی محلاّ تی ، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛همان ، با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب ، از علی بن حسین زوارئی ، با مقدمه ابوالحسن شعرانی ، چاپ ابراهیم میانجی ، قم ۱۳۶۴ ش ؛محمدبن حسن حرّ عاملی ، امل الا´مل ، چاپ احمد حسینی ، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش ؛همو، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛محمد باقربن زین العابدین خوانساری ، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان ، قم ۱۳۹۰ـ ۱۳۹۲؛رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ ، چاپ بهمن کریمی ،تهران ۱۳۶۲ ش ؛خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت ۱۹۸۰؛نورالله بن شریف الدین شوشتری ، احقاق الحق و ازهاق الباطل ، چاپ مرعشی نجفی ، ج ۱، قم ( تاریخ مقدمه ۱۳۷۷ ) ؛حسن صدر، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام ، عراق ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج ۲۱، چاپ محمد حجیری ، اشتوتگارت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛عمر فرّوخ ، تاریخ الادب العربی ، ج ۳، بیروت ۱۹۸۹؛عباس قمی ، فوائد الرضویّه : زندگانی علمای مذهب شیعه ، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش ) ؛همو، کتاب الکنی و الالقاب ، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛عمررضا کحّاله ، معجم المؤلفین ، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛جلال الدین محدث ، تعلیقات نقض ، تهران ۱۳۵۸ ش ؛محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانه الادب ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛عبدالله بن فضل الله وصّاف حضره ، تاریخ وصاف ، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹٫
دانشنامه جهان اسلامجلد ۴