«ملا احمد نراقى»، فرزند مرحوم «حاج ملا مهدى نراقى»، در سال ۱۱۸۵ هجرى قمرى [۱] مطابق با ۱۱۵۰ شمسى در نراق [۲] متولد شد.
او از فحول علماى دین، و اکابر مجتهدین شیعه مىباشد، که در علم فقه، اصول، حدیث، رجال، نجوم، ریاضى، معقول و منقول، ادبیات و شعر تبحّر داشته و علاوه بر علوم متداول عقلى و نقلى در بسیارى از علوم دیگر مهارتى بسزا داشته[۱] ملا احمد نراقى فردى زاهد، متقى، و در اوصاف حمیده و اخلاق فاضله زبانزد خاص و عام بوده و در فخر و فضل او همین بس که استاد خاتم الفقها مرحوم «شیخ مرتضى انصارى»- اعلى الله مقامه الشریف- بوده است.
صاحب «روضات الجنات» او را اینچنین ستوده:
«… او دریایى موّاج، بحرى متلاطم، استادى ماهر، استوانه اکابر، ادیبى شاعر، و فقیهى برازنده، از بزرگان دین و عظماى مجتهدین به شمار مىآمد. از دانش پر، و از کودکى صدفى مملو از در بود.
نراقى مجتهدى جامع بود و از اکثر علوم، بویژه اصول، فقه، ریاضى و نجوم بهره کامل و کافى داشت …»[۲] مرحوم نراقى از علماى طراز اول قرن سیزده هجرى و سر آمد آنان بوده، و در عین داشتن ریاست و شهرت، در توجه به احوال اشخاص ناتوان و بىبضاعت بسیار کوشا بوده و با شفقت و ملاطفت همواره ملجأ مراجعات بوده.
تلاش بىوقفه او در تحصیل علم و کمالات، و اخلاق وارسته او در ارشاد و هدایت، و اهتمام او به نگهدارى از طلاب و اداره زندگى آنها نقشى بسزا در پیشرفت مذهب داشته.
آثار گرانبهاى علمى او در زمینه هاى گوناگون، نشانه جامعیت اوست. و ویژگى دیگر او در پدیدآوردن این اثرهاى ارزنده، پیروى و متابعت او از پدرش مىباشد، زیرا با تلاش او تصانیف پدرش به دنیاى علمى معرفى شد.
پدرش مرحوم ملا مهدى نراقى در فقه کتاب «معتمد الشیعه» را تألیف نمود و او کتاب «مستند الشیعه» را. پدر کتاب «مشکلات العلوم» را در فنون مختلف به رشته تحریر در آورد، و پسر کتاب «خزائن» را در تکمیل آن. پدر در علم اخلاق کتاب شریف «جامع السعادات» را بنگاشت، و پسر کتاب «معراج السعاده» را. او همچنین بسیارى از آثار مرحوم پدر را شرح نموده و بدین وسیله همواره نام و یاد او را در خاطرهها زنده نگه داشت، و به ادعاى بسیارى باعث شهرت پدر گردید.
تألیفات مرحوم نراقى، هم در زمان خودش و هم پس از او مورد عنایت و مراجعه علما بوده، به طورى که فقیه بزرگ شیعه مرحوم «سید کاظم یزدى» صاحب «عروه»- رضوان الله تعالى علیه- همیشه سه کتاب مهم فقهى در نزدش عزیز و مورد مراجعه بوده که یکى از آنها مستند مرحوم نراقى است [۱] مرحوم نراقى از روحى لطیف و ذوقى سرشار برخوردار بوده، و اشعار عرفانى و اخلاقى بسیارى سروده که حاوى مضامین توحیدى است و در دو دیوان به نام او جمعآورى شده.
یکى «دیوان اشعار» و دیگرى دیوان مثنویات او که به نام «طاقدیس» مشهور است و بارها در ایران چاپ شده.
کتاب طاقدیس که به سبک و روش مثنوى ملاى رومى است، شامل قصص و داستانهاى اخلاقى و تربیتى است که با نظمى شیوا و دلنشین به رشته تحریر در آمده. او در اشعارش به صفایى تخلّص مىکرده. از اشعار نغز اوست:
ساقى به یاد یار بده ساغرى ز مى | از آن گنه چه باک که باشد به یاد وى | |
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او | ننگ از قباى قیصر و عار از کلاه کى | |
تا کى دلا به مدرسه طامات طرهات | بشنو حدیث یار دو روزى ز ناى نى | |
واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور | ما توسن هوا و هوس کردهایم پى | |
ما عندلیب گلشن قدسیم باغ ما | ایمن بود ز باد خزان و هواى دى | |
زاهد برو چه طعنه مستى زنى که هست | مست از خیال دوست صفایى نه مست مى | |
یا رب ز بخت ماست که شد ناله بىاثر | یا هرگز آه و ناله و زارى اثر نداشت | |
زان بى نشان ز هر که نشان جستم اى عجب | دیدم چو من ز هیچ نشانى خبر نداشت | |
گفتم علاج غم به دعاى سحر کنم | غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت | |
دردا که دوش طاعت سى سال خویش را | دادم به مىفروش به یک جرعه برنداشت | |
دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس | شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت | |
گر ترک عشق کرد صفایى عجب مدار | بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت | |
اى خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمى | تا ز رنج جسم و جان آنجا برآسایم دمى | |
این خمار کهنه ما را کجا باشد علاج | از سبو یا خم دریغا گر ز مى بودى یمى | |
زخم دل را مرهمى جستم طبیبى دید و گفت | زخم شست قاتلى هست این ندارد مرهمى | |
آدمى زادى که مىگویند، اگر این مردمند | اى خوشا جایى که در آنجا نباشد آدمى | |
نقش مرحوم حاج ملا احمد نراقى در جنگ دوم با روسیه تزارى:
مرحوم نراقى در عهد قاجاریه و در دوران پادشاهى فتحعلى شاه قاجار مىزیسته.
دوره قاجاریه از شگفتانگیزترین ادوار تاریخ ایران است. دورهاى است که قدرتهاى بزرگ جهان از اقصى نقاط دنیا به علل گوناگون چشم به آن دوخته بودند.
و ایران مرکزى شده بود که تمام قدرتها دور آن دایره زده بودند[۶].
روسها قسمتى از نواحى شمالى ایران را اشغال کرده، و به بدترین وضع با اهالى آنجا رفتار مىکردند.
پس از شکست ایران در جنگهاى اول با روسیه (۱۲۳۰ مطابق با ۱۸۱۵ میلادى) و از دست دادن برخى از ولایات و نقاط سرحدى ایران و بدرفتارى روسها با سکنه آن نواحى، در مردم حالت انتقامجویى و آمادگى براى مقابله فراهم شد. مؤلف کتاب «تاریخ سیاسى و دیپلماسى» در این زمینه مىنویسد:
«اجحافات و رفتار بى رویه مأمورین دولت روس که باعث تنفّر مردم در ایالات متصرفه گردیده و از همان سال ۱۲۳۰ سکنه این نواحى را تکان داد و بالاخره در سال ۱۲۴۱ مبدل به یک شورش و هیجان عمومى گردید»[۷].
«… ظلم و فجایع دولت روسیه علماى مسلمان را در مشاهد متبرکه سخت مضطرب و نگران ساخته بود …»[۸] افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییج شده بود. ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضاى اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند. در تاریخ ۵ ذیحجه ۱۲۴۱ (۱۱ ژوئیه ۱۸۲۹) «آقا سید محمد مجتهد» به همراهى یکصد تن از روحانیون وارد سلطانیه شد. دسته دیگرى از اهالى به سرپرستى «ملا احمد نراقى» نزد فتحعلیشاه آمدند و به تظاهرات پرداختند[۹]
و نتیجه این شد که: در اثر حمله نیروهاى ایران به قواى روس که از ذیحجه ۱۲۴۱ تا آخر محرم ۱۲۴۲ انجام گرفت تمام نواحى که مطابق «معاهده گلستان» تسلیم روسها شده بود از جانب قواى ایران اشغال گردید.
پدر مرحوم نراقى:
پدر او «حاج ملا مهدى بن أبی ذر نراقى» معروف به «محقق نراقى» است، که در سال ۱۲۰۹ هجرى وفات یافته و در نجف اشرف مدفون است.
او از اکابر علماى شیعه، مجتهد، حکیم، عارف، ریاضىدان و در جامعیت و احاطه و تخصص در علوم نقلى و عقلى کم نظیر است.
«میرزا أبو الحسن مستوفى» که معاصر مرحوم نراقى است ضمن بیان شخصیت نراقى از او به: فیلسوف به حق، حکیم مطلق، جامع معقول و منقول المولى الاعظم و الحبر الاعلم، استاد البشر و … تعبیر کرده[۱۰] عمده تحصیلات محقق نراقى در اصفهان بوده و از اساتیدى بزرگ همچون «ملا اسماعیل خواجویى»، «حاج شیخ محمد هرندى»، «ملا مهدى هرندى» و «آقا میرزا نصیر اصفهانى» بهره جسته است و سپس از محضر اساتید بزرگ کربلا و نجف چون «آقا محمد باقر بهبهانى» و «شیخ یوسف بحرانى» (صاحب حدائق) هم استفاده کرده.
و پس از مراجعت به ایران در کاشان مسکن گزیده و به برکت وجود شریفش، آن شهر، دار العلم و دار التحصیل و مجمع علما گردیده است.[۱۱] مرحوم ملا مهدى نراقى داراى تألیفات زیادى در زمینه فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسیر، ادبیات، ریاضى، و نجوم مىباشد که در اکثر کتب تراجم و رجال به آنها اشاره شده.
آقاى «حسن نراقى» در مقدمه کتاب «قره العیون» که با تصحیح و تعلیق و مقدمه آقاى «سید جلال الدین آشتیانى» بوسیله دانشگاه فردوسى مشهد چاپ شده، فهرست تفصیلى آثار ایشان را با اشاره به نسخههاى آنها، نگاشته اند.
اساتید مرحوم نراقى:
مرحوم ملا احمد نراقى تحصیلات خود را ابتدا نزد پدر بزرگوارش در کاشان شروع نمود، و پس از مدتى تلمّذ و بهرهجویى از محضر درس پدر، با فراست ذهن و ذکاوت خدادادى به مرتبتى نائل شد که خود، حوزه درس برقرار کرد. او ابتدا دروس سطح مثل «معالم» و «مطوّل» را تدریس مىنموده و طلاب علوم دینى را جمع و با ایشان به مذاکره و مباحثه مىپرداخته که این طریق تأثیرى بسزا در پیشرفت علمى او داشته. تا اینکه همراه پدر، سفرى به عتبات عالیات رفته و با پدر خود به درس «آقا محمد باقر وحید بهبهانى» حاضر شده و مدتى بهره جسته [۱].
در سال ۱۲۱۲ بار دیگر به عراق رفته و در شهر مقدس نجف مدتى نزد «سید بحر العلوم» و سپس در محضر «شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا» و در کربلا نزد «میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى» و «آقا سید على طباطبایى» (صاحب ریاض) تلمّذ نموده و یکى از اجلّه علما و مشاهیر فقها گردیده و به نراق مراجعت نموده است.
و پس از فوت پدرش در سال ۱۲۰۹ هجرى مرجعیت عامه به او منتقل شده و مورد توجه عموم قرار گرفته و رئیس على الاطلاق گردیده است.[۱۲]
مشایخ روایتى او:
مرحوم نراقى از جماعتى از علماء و بزرگان- رضوان الله تعالى علیهم- روایت مىنماید از جمله:
- ۱- والد ماجدش مرحوم ملاّ مهدى بن أبی ذر نراقى
- ۲- علامه سید مهدى بحر العلوم.
- ۳- میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى
- ۴- شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا.
- ۵- سید على طباطبایى (صاحب ریاض).
او به واسطه پدرش از «شیخ یوسف بحرانى»، از «ملا رفیع گیلانى»، از «ملا محمد باقر مجلسى» روایت مىنماید.[۱۳]
شاگردان او:
عدهاى از مفاخر و بزرگان از حوزه درس مرحوم ملا احمد نراقى استفاده کردهاند از جمله:
- ۱- خاتم الفقها مرحوم حاج شیخ مرتضى انصارى.
- ۲- مرحوم آقا محمد باقر هزار جریبى.
- ۳- مرحوم ملا محمد على آرانى کاشانى.
- ۴- حاج سید محمد شفیع جاپلقى.
و بسیارى از اجلاّى وقت از تلامذه او بوده و از وى اجازه روایت داشتهاند.
صورت اجازات مؤلف از بیست مورد متجاوز است که عینا به خط مولف یا صاحبان اجازات نزد فاضل معاصر جناب آقاى «حسن نراقى» که یکى از احفاد مرحوم نراقى است باقى است.[۱۴]
تألیفات مرحوم نراقى:
آثار بسیارى از مرحوم ملا احمد نراقى به یادگار مانده که قسمت عمده آنها بارها چاپ و مورد استفاده همگان قرار گرفته.
تصنیفات و تألیفات مرحوم نراقى در مصادر مختلف تا قریب ۲۳ عنوان معرفى شده و بر اساس دستخط مرحوم نراقى که به وسیله آقاى حسن نراقى در مقدمه کتاب طاقدیس چاپ انتشارات امیر کبیر گراور شده تألیفات آن مرحوم تا سال ۱۲۲۸ هجرى قمرى یعنى زمان کتابت آن به ۱۸ جلد مىرسد.
اما با توجه به آنچه مرحوم «شیخ آقا بزرگ» در کتاب گرانقدر «الذریعه» گرد آورده و تعداد معدودى که در سایر مصادر معرفى شده و در دسترس مرحوم شیخ آقا بزرگ نبوده تألیفات آن بزرگوار به قریب ۳۵ جلد مىرسد که ذیلا اسامى آنها درج مىشود:
- ۱- اجتماع الامر و النهى.
- ۲- اساس الاحکام فی تنقیح عمد مسائل الأصول بالاحکام (شرح شرایع الاسلام مرحوم محقق).
- ۳- اسرار الحج (در سال ۱۳۳۱ چاپ شده).
- ۴- حجیه المظنه.
- ۵- الخزائن: مجموعهاى است علمى و ادبى، داراى مطالبى مهم در زمینههاى: فقه، تفسیر، حدیث، تایخ، لغت، نجوم، هیئت، ریاضى، عرفان، طب، و علوم غریبه: اعداد، جفر، صنعت، کیمیا و همچنین حاوى اشعار و غزلیات لطیف و ادبى و حکایت شیرین و خواندنى.
- این کتاب به زبان فارسى به منزله تتمیم و ذیل براى «مشکلات العلوم» مرحوم پدرش تألیف شده.
- ۶- دیوان صفایى نراقى: همانطور که قبلا ذکر شد مرحوم نراقى به صفایى تخلّص داشته.و این دیوان غیر از مثنویات اوست که به نام طاقدیس خواهد آمد.
- ۷- رساله الاجازات. شامل: اجازههاى مرحوم نراقى به شاگردانش و اجازات مشایخش ۸- رساله عملیه (فارسى در عبادات).
- ۹- سیف الامه و برهان المله: کتابى است فارسى در رد شخصى بنام «هانرى مارتین» [۱] معروف به «پادرى» که مسیحى بوده و شبهاتى در دین اسلام وارد کرده که منجر به تألیف این کتاب شد. این کتاب دوبار در ایران چاپ شده و در اول آن فهرستى مبسوط به قلم فرزند مصنف ملا محمد نراقى متوفاى ۱۲۹۷ نوشته شده.
- ۱۰- شرح تجرید الأصول: متن آن از پدرش مىباشد. این کتاب در ۷ جلد نگارش یافته و شامل همه مباحث علم اصول است.
- ۱۱- شرح حدیث جسد المیت و انه لا تبلى الا طینته.
- ۱۲- شرح رسالهاى در حساب (که متن آن را مرحوم پدرش نوشته است).
- ۱۳- شرح محصل الهیئه. (متن آن نیز از مرحوم ملا مهدى نراقى پدر مصنف است).
- ۱۴- طاقدیس. شامل اشعار عرفانى و اخلاقى به سبک مثنوى مولوى و به زبان فارسى لطیف. این کتاب هم اکنون به همت آقاى حسن نراقى به وسیله انتشارات امیر کبیر منتشر مىشود.
- ۱۵- رسالهاى در عبادات. ظاهرا این کتاب غیر از رساله عملیهاى است که نام آن تحت شماره ۹ ذکر شد. و مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه به طور مستقل آن را ذکر کرده است.
- ۱۶- عوائد الایام من امهات ادله الاحکام. مشتمل بر ۸۸ عائده و آخرین عائده آن در تراجم روات احادیث است و مرحوم شیخ انصارى بر آن حاشیه زدهاند.
- ۱۷- القضا و الشهادات.
- ۱۸- مستند الشیعه فی احکام الشریعه: کتاب فقهى و استدلالى مرحوم نراقى که در شهر کاشان ده سال قبل از وفاتش پایان یافته، یعنى سال ۱۲۳۴ هجرى قمرى.
- ۱۹- مشکلات العلوم: این کتاب غیر از مشکلات العلوم پدرش و غیر از کتاب خزائن مىباشد.
- ۲۰- مفتاح الاحکام فی اصول الفقه.
- ۲۱- مفتاح الأصول.
- ۲۲- مناهج الاحکام: در اصول فقه شامل ۲ جلد، جلد اول مباحث الفاظ و جلد دوم در ادله شرعیه.
- ۲۳- رساله فی منجزات المریض.
- ۲۴- وسیله النجاه: شامل دو رساله: یکى بزرگ و دیگرى کوچک در دو جلد که به در خواست فتحعلیشاه نوشته شده.
- ۲۵- هدایه الشیعه: رسالهاى است در فقه.
- ۲۶- خلاصه المسائل: رسالهاى است در زمینه مسائل طهارت و صلات.
- ۲۷- الرسائل و المسائل [۱]: فارسى است در جواب سؤالات، در این کتاب از کتابهاى پدرش و از کتاب «کشف الغطاء» تألیف استادش مرحوم شیخ جعفر نجفى مطالبى نقل مىکند. این کتاب در دو جلد است. جلد اول آن مسائلى است که فتحعلیشاه قاجار و غیره از او سؤال کردهاند و جلد دوم در بیان بعضى از مسائل اصولى و حل بعضى از مشکلات است. تاریخ کتابت آن ۱۲۳۰ مىباشد.
- ۲۸- معراج السعاده (کتاب حاضر).
- ۲۹- حاشیه اکر ثاؤدوسیوس، [۲] به نقل مؤلف «تاریخ کاشان» (و بر اساس دستخط خود مرحوم نراقى که در مقدمه کتاب طاقدیس گردآورى شده).
- ۳۰- جامع المواعظ. (به نقل مؤلف «تاریخ کاشان» و مؤلف «مکارم الاثار»، ج ۴، ص ۱۲۳۶).
- ۳۱- مناسک حج، (بر اساس دست نویس مرحوم نراقى در مقدمه طاقدیس).
- ۳۲- الاطعمه و الاشربه: فارسى است (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۴).
- ۳۳- تذکره الاحباب: فارسى است در فقه (به نقل مؤلف تاریخ کاشان).
- ۳۴- کتابى در تفسیر. (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۸۴).
- ۳۵- عین الأصول: اولین کتابى است که مرحوم نراقى تألیف نموده.
لازم به توضیح است که: مرحوم شیخ آقا بزرگ بعضى از اجازات فاضل نراقى را در الذریعه به عنوان کتابى مستقل ذکر کرده که از ذکر آنها خوددارى شد، تنها رساله اجازات ایشان که شامل بیست اجازه است در این مجموعه ذکر گردید.
فرزندان مرحوم نراقى:
از مرحوم ملا احمد نراقى دو فرزند پسر بجاى ماند یکى «حاج ملا محمد» ملقّب به «عبد الصاحب» و معروف به «حجه الاسلام» که صاحب تألیفاتى بوده و بعضى از آنها چاپ شده. وفات او بسال ۱۲۹۷ هجرى قمرى در کاشان در حدود هشتاد سالگى واقع شده[۱۵] و دیگرى به نام «نصیر الدین» که داراى تألیفاتى از جمله شرحى بر کتاب کافى مرحوم کلینى است [۱].
وفات مرحوم نراقى:
مرحوم نراقى در اثر وباى عمومى، که کاشان و اطراف آن را فرا گرفته بود، در اول شب یکشنبه بیست و سوم ربیع الثانى سال ۱۲۴۵ هجرى قمرى در نراق چشم از جهان فرو بست.[۱۶] جنازهاش پیش از دفن به نجف اشرف منتقل و در سمت پشت سر مبارک مولى الموحدین حضرت على بن أبی طالب- صلوات الله و سلامه علیه- در جانب صحن مطهر مرتضوى در کنار قبر پدرش دفن گردید.
صاحب «روضات الجنات» از قول بعضى از شاگردان مرحوم نراقى داستانى را نقل مىکند که نمودار علوّ مقام و درجات مرحوم نراقى است.
او مىنویسد: در هنگام انتقال جنازه مرحوم نراقى به نجف اشرف در یکى از منازل بین راه به خاطر گرمى شدید هوا مىترسیدیم جنازه متعفن شود، جنازه بر زمین و قرّاء در اطرافش مشغول به تلاوت قرآن کریم بودند که من براى اطلاع از این موضوع به نزدیک جنازه رفتم و در صدد تحقیق بر آمدم اما جز رائحهاى طیّب که گوئیا بوى مشک ناب بود چیزى استشمام نکردم. و این وضع ادامه داشت تا دم قبر که اصلا تغییرى در بدن شریفش حاصل نشد.[۱۷] مرحوم «مدرس تبریزى» صاحب «ریحانه الادب» پس از نقل این داستان از صاحب روضات، داستانى را که خود شخصا از قول فرد موثّقى از استادش که مقدارى از شرح لمعه را پیش او خوانده بود شنیده نقل مىکند، بدین مضمون که: استادم آقاى سید احمد خسروشاهى نقل کرده، وقتى جنازه پدرش آقاى حاج سید محمد خسرو شاهى را به نجف منتقل کردند خودش به پاس احترام پدر وارد قبر شده که جنازه را بگذارد، دو جنازه «حاج ملا مهدى» و «حاج ملا احمد نراقى» پدر و پسر را صحیحا و سالما دیده، به طورى که هیچ آسیبى متوجه آنها نشده.
این داستان در اواخر قرن سیزده و اوائل قرن چهارده واقع شده. و با این فاصله زمانى که از زمان مرگ پدر و پسر گذشته ملاحظه مىشود که این امرى عجیب و خارق عادت و تنها در اثر خدمات خالصانه دینى حاصل مىشود و بس.[۱۸] فاعتبروا یا اولى الابصار
[۱] ( ۱) ریحانه الادب، ج ۶، ص ۱۶۰.
[۲] ( ۱) روضات الجنات، ج، ۱، ص ۹۵.
[۳] ( ۱)- کتاب خزائن، ص ۲۱۹.
[۴] ( ۲) طاقدیس، ص ۴۵۶.
[۵] ( ۳) طاقدیس، ص ۴۶۷.
[۶] ( ۱) مقدمه کتاب دیپلماسى ایران، جلد دوم.
[۷] ( ۲) ج ۱، ص ۲۰۰.
[۸] ( ۳) همان مدرک، ص ۲۰۶.
[۹] ( ۴) همان مدرک، ص ۲۰۶.
[۱۰] ( ۱)- مقدمه کتاب« قره العیون» تألیف مرحوم« ملاّ مهدى نراقى» چاپ دانشگاه فردوسى مشهد، ص ۵۲.
[۱۱] ( ۲) ریحانه الادب، ج ۶، ص ۱۶۴.
[۱۲] ( ۱) مکارم الآثار، ج ۴، ص ۱۲۳۶.
[۱۳] ( ۱)- ریحانه الادب، ج ۶، ص ۱۶۲.
[۱۴] ( ۲) مقدمه خزائن به قلم آقاى على اکبر غفارى
[۱۵] ( ۱) ریحانه الادب، ج ۶، ص ۱۶۴. و فوائد الرضویه، ص ۴۱.
[۱۶] ( ۲) ریحانه الادب ج ۶ ص ۱۶۲.
[۱۷] ( ۱)- روضات الجنات ج ۱، ص ۹۸.
[۱۸] ( ۲) ریحانه الادب، ج ۶ ص ۱۶۳.
معراج السعاده، مقدمه