جواهری ، آل، خاندان علمی شیعی در قرن سیزدهم تا پانزدهم در عراق. سرسلسله این خاندان شیخمحمدحسن نجفی*، فقیه مشهور امامی (متوفی ۱۲۶۶)، معروف به صاحب جواهر، است. بهسبب اهمیت کتاب مشهور او ( جواهرالکلام*)، این خاندان به آلجواهری، آل صاحب جواهر و آل جواهرالکلام مشهور شدند (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۹۹؛ خاقانی، ج۱۰، ص ۱۳۹). تعداد زیادی از فرزندان و نوادگان صاحب جواهر از عالمان، فقیهان و ادیبان عصر خود بودند. پسران وی عبارت بودند از: محمد، عبدالحسین، حسین، عبدعلی، باقر، حسن، ابراهیم و موسی.
۱) محمد ، بزرگترین پسر صاحب جواهر، معروف به حُمَید، قبل از ۱۲۲۵ در نجف به دنیا آمد و در جوانی (۱۲۵۰) درگذشت. وی عالمی فاضل و از قریحه شعری بهرهمند بود. او با سیدصالح قزوینی، شاعر مشهور عراق (متوفی ۱۳۰۶)، مکاتبات شعری میکرد (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۹ـ۱۱۰؛ خاقانی، همانجا؛ عبدالحسین جواهر کلام، مصاحبه مورخ ۱۵ شهریور ۱۳۸۵). فرزندان او، شیخحسین و شیخعلی، از عالمان بودند.
الف) حسین جواهری، فرزند محمد، در حدود ۱۲۴۵ در نجف به دنیا آمد و نزد فقیهان بزرگ آن روزگار، شیخ مرتضی انصاری، سیدحسین کوهکَمَری و سیدمحمدحسن شیرازی درسخواند. وی در ۱۲۹۰ درگذشت (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۶، ۱۳۶؛ عبدالحسینجواهری، ص ۹؛ عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه). یکی از پسرانش، احمد (میراحمد) جواهری، از عالمان دینی بهشمار میرفت. وی قبل از ۱۲۷۰ در نجف به دنیا آمد. دروس عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی خواند. سپس به ایران آمد و پس از هفت سال اقامت در تهران به نجف بازگشت. وی در ۱۳۴۰ ق/ ۱۳۰۱ ش در نجف درگذشت (عبدالحسین جواهری، ص ۲؛ عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه). از فرزندان متعدد او، یحیی و علی از عالمان دینی بودند.
شیخ یحیی از شاگردان آیتاللّه سیدابوالقاسم خوئی (متوفی ۱۳۷۱ ش) بود و پس از سالها تحصیل و تدریس در ۱۳۵۹ ش در نجف درگذشت. شرح بر کفایه الاصول و چند رساله فقهی از آثار اوست (امینی، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۳۷۵ـ۳۷۶؛ عبدالحسین جواهری، ص ۴۷).
شیخعلی در ۱۲۸۳ ش در نجف بهدنیا آمد. پس از گذراندن دوره مقدماتی علوم دینی نزد پدرش، دروس عالی فقه و اصول را تا ۱۳۱۲ ش نزد عبدالحسین حِلّی، میرزاحسین نائینی، آقاضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی آموخت (خاقانی، ج ۶، ص ۴۲۵؛ انصاری قمی، ص ۱۱۲). وی در این مدت، علاوه بر تحصیل و تدریس، به خوزستان سفر میکرد و مجالس تبلیغ و ارشاد برپا میداشت (انصاری قمی، همانجا). شیخعلی جواهری در ۱۳۱۳ ش، به قصد زیارت مرقد امام رضا علیهالسلام، از نجف به ایران آمد و سپس به توصیه آیتاللّه حاجآقاحسین بروجردی * ، که در آن زمان در بروجرد بود، در آن شهر ماندگار شد و علاوه بر بهره بردن از درس وی و شیخعلی محمد بروجردی، خود به تدریس فقه و اصول پرداخت. پس از عزیمت آیتاللّه بروجردی به قم، اداره مدرسه علمیه نوربخش بروجرد را برعهده گرفت.
وی از میرزای نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدحسین بروجردی و سید ابوالقاسم خوئی تصدیق اجتهاد داشت و در سرودن اشعار عربی توانا و مسلط بود (عبدالحسین جواهری، ص ۲۵؛ انصاری قمی، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ خاقانی، ج ۶، ص ۴۲۶ـ۴۲۹؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج ۶، ص۴۳۰ـ۴۳۵). او در ۱۳۷۴ ش در بروجرد وفات کرد و در همانجا به خاک سپرده شد (انصاری قمی، ص ۱۱۳).
برخی آثارش عبارتاند از: صَکُّ الاَمان فی اعمال شهر رمضان ؛ جواهرالعلوم فی الفقه المنظوم ، که نظم عربی کتاب عروه الوثقی اثر سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی است؛ تقریرات درس فقه آیتاللّه بروجردی؛ دیوان شعر؛ و رَشَحاتُ الفیوض فی علم العروض (رجوع کنید به انصاری قمی، همانجا؛ عبدالحسین جواهری، ص ۲۶).
حسن جواهری، نواده شیخ حسین، نیز از نویسندگان و شاعران و ادیبان معروف عراق بود (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۱، ص ۴۳۴؛ خاقانی، ج ۳، ص ۱۴۸ـ۱۵۷).
ب) علیبن محمد، مشهور به عَلّاوی. وی با از دست دادن پدرش در کودکی، تحت سرپرستی جدّش، صاحب جواهر، قرار گرفت و بسیار مورد اعتماد او بود (حرزالدین، ج ۲، ص ۱۱۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۴، ص ۱۵۱۹). علی مدتی از درس شیخانصاری بهره برد، ولی بیشتر نزد سیدحسین کوهکمری درس خواند و علاوه بر آنکه از او اجازه روایت داشت، شاگرد خاص و وصی او بود و تصدی امور او را پس از وفاتش برعهده گرفت. پس از اتمام تحصیلات، بهتدریس فقه و از جمله کتاب جواهرالکلام جدّش پرداخت. عبداللّه مامَقانی (فقیه و رجالی، متوفی ۱۳۱۱ ش) از او اجازه روایت داشت (مامقانی، ص۲۱۰؛ حرزالدین، ج ۲، ص ۱۱۷ـ ۱۱۸؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۲ـ۱۲۳). علاّ وی علاوه بر تعلیم و تعلم، به اقامه جماعت نیز اشتغال داشت. وی کلامی نافذ داشت و در فیصله دادن به خصومات و دعاوی توانا و محل مراجعه و اعتماد مردم بود. وی در ۱۳۱۷ در نجف وفات کرد و در مقبره خاندان جواهری به خاک سپرده شد. از او تألیفاتی در فقه و اصول برجای مانده است (حرزالدین، ج ۲، ص ۱۱۸؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۳؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۴، ص۱۵۲۰). دو تن از فرزندان او، عباس و جواد، از عالمان معروف بودند.
عباس قبل از ۱۲۷۷ در نجف به دنیا آمد و نزد بزرگانی چون شیخ انصاری، شیخمحمدحسین کاظمی، سیدمحمدحسن شیرازی و میرزاحبیباللّه رشتی درس خواند. وی در فقه و اصول، حدیث، حکمت و فلسفه، ریاضیات و علوم طبیعی تبحر داشت و در ۱۳۱۹ وفات کرد. او آثاری در ریاضیات و علوم طبیعی دارد (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۲؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۳، ص ۱۰۰۷؛ امینی، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۳۶۸؛ عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
یکی از فرزندان شیخعباس، هادی نام داشت که از شاگردان پدرش بود و رسالهای در شرححال او نگاشت. شیخهادی تا پایان عمر (۱۳۱۳ ش) به تدریس و تحقیق مشغول بود (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ؛ امینی، ۱۴۱۳، همانجاها؛ عبدالحسین جواهری، ص ۴۵). فرزند او، عبدالامیر، نیز عالمی فاضل و صاحب کتابخانهای غنی از نسخههای خطی بود. آقابزرگ طهرانی در تألیف الذریعه و طبقات اعلام الشیعه از این کتابخانه بسیار بهره برده است (عبدالحسین جواهری، ص ۱۶؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۰، ص ۱۹، ج ۱۲، ص ۸۴، ج ۱۳، ص ۹۸، ۳۰۹، ج ۱۸، ص ۳۱). وی در ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۵ در بغداد وفات کرد و در مقبره خانوادگی دفن شد. دلیلالادیب (در ادبیات عربی) از آثار اوست (عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
شیخجواد، فرزند شیخعلی جواهری علاّ وی، که در حدود ۱۲۷۷ در نجف به دنیا آمد از شاگردان شیخعبداللّه مازندرانی و از عالمان بزرگ نجف بهشمار میرفت. از کارهای او تعمیر و توسعه مسجد جدّش، صاحب جواهر، بود. وی در ۱۳۵۵/ ۱۳۱۵ ش درگذشت و، پس از تشییعی باشکوه، در مقبره خانوادگیشان بهخاک سپرده شد (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۲ـ ۱۰۳؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۱، ص ۳۳۵؛ عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه). شیخجواد، علاوه بر فعالیتهای علمی، به امور سیاسی نیز میپرداخت. وی از حامیان نهضت مشروطه در ایران بود (اسدی، ص ۵۸ـ۵۹؛ خاقانی، ج۱۰، ص ۱۴۲).
هنگام حمله انگلستان به عراق در ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴ و تصرف بصره، او به همراه گروهی از مراجع و علما فتواهایی درباب وجوب جهاد با انگلیس و دفاع از سرزمینهای اسلامی صادر کرد و خود نیز در جنگ حضور یافت (رجوع کنید به جبوری، ص ۴۹ـ۵۰، ۶۲، ۷۱، ۷۸، ۲۴۹ـ۲۵۰، ۲۵۳، ۳۷۷ـ ۳۷۸). همچنین در ۱۳۳۶، در جریان قیام مردم نجف در برابر انگلیسیان ( رجوع کنید به انقلاب ۱۹۲۰ عراق * )، جزو هیئتی بود که از سوی سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی (مرجع شیعه، متوفی ۱۳۳۷)، مأمور مذاکره با انگلیسیها شده بود ( رجوع کنید به اسدی، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱، ۲۹۴ـ۲۹۵، ۲۹۷، ۳۶۹). در ۱۳۰۳ ش نیز به نمایندگی از علمای عتبات، که در اعتراض به اقدامات و سیاستهای ملک فیصل (پادشاه عراق) و انگلیسیها به قم رفته بودند، نزد فیصل رفت تا زمینه بازگشت آنان را فراهم سازد (حائری، ص ۱۸۲ـ۱۸۳).
۲) عبدالحسین ، فرزند صاحب جواهر، از شاگردان پدرش و شیخمرتضی انصاری، و نزد شیخانصاری بسیار محترم بود. وی از فقیهان مشهور زمان خود بهشمار میرفت و به مرجعیت رسید و مقلدانی داشت و در ۱۲۷۳ وفات کرد (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۵؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکرام البرره، قسم ۲، ص۷۰۹؛ انصاری، ص۳۲۳ـ۳۲۴). امینی (۱۴۱۳، ج۱، ص ۳۶۷) شرححال عبدالحسین را با حسین، فرزندِ دیگر صاحب جواهر، خلط کرده است. فرزندان عبدالحسین، احمد و شریف، نیز از علما بودند.
الف) شیخاحمد، فرزند عبدالحسین جواهری، از شاگردان عبدالحسین طُرَیحی، محمدحسین کاظمی و حاج آقارضا همدانی بود (همان، ج ۱، ص ۳۶۵؛ عبدالحسین جواهری، ص ۳). محمد حسن کُبَّه (فقیه و شاعر، متوفی ۱۳۳۶) از شاگردان اوست (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۱). وی در ۱۳۰۲ وفات کرد. دیوان شعر و چند رساله فقهی از او برجای مانده است (همان، ج ۲، ص۱۰۰؛ امینی، همانجا).
محمدحسن، فرزند شیخاحمد، در ۱۲۹۳ در نجف بهدنیا آمد. نزد آخوند خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی درس خواند. وی از شاگردان خاص حاج آقارضا همدانی بود و از برخی استادانش نیز اجازه اجتهاد داشت. هوش و فطانت او را ستودهاند. او شعر نیز میسرود و در ۱۳۳۵ درگذشت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۶ـ ۱۲۸؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم۱، ص۳۸۰؛ عبدالحسین جواهری، ص۳۲ـ ۳۳). منظومهای در علم کلام، به نام جواهرالکلام و نیز منظومهای در اصول فقه از آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۱، ص ۴۹۳، ج ۵، ص ۲۷۵).
ب) شیخشریف جواهری، فقه را نزد میرزای شیرازی، میرزاحسین خلیلی تهرانی * و محمد حسین کاظمی فراگرفت و از کاظمی اجازه روایت داشت. او از شاگردان خاص شیخ محمدهادی تهرانی*بود. در نجف به کار خطابه اشتغال داشت (حرزالدین،ج ۱، ص ۳۶۱ـ۳۶۲؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۲، ص ۸۳۶ ـ۸۳۷). او به هنگام سربازگیری اجباری حکومت عثمانی برای خدمت نظام، عراق را ترک کرد و به ایران آمد و چهار سال در بروجرد ماند و در آنجا از درس سیدمحمود طباطبایی (صاحب المَواهِبُ السِّنِیه ، متوفی ۱۳۰۰) بهره برد. سپس به نجف بازگشت و در ۱۳۱۴ در آنجا وفات یافت و در مقبره خانوادگیشان به خاک سپرده شد (حرزالدین، ج۱، ص۳۶۲؛ آلمحبوبه، ج۲، ص۱۱۰ـ ۱۱۱).
از وی دو اثر بر جای مانده است: مقتل ابیعبداللّه الحسین که در ۱۳۳۰ چاپ شده است (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۲۲، ص ۲۵) و مُثیرُالاَحزان فی احوال الائمه الاثنَی عشر امناء الرحمن ، در دو جلد، که بارها به چاپ رسیده است ( رجوع کنید به آستان قدس رضوی. کتابخانه، ج ۵، ص ۳۱۲؛ عواد، ۱۹۶۹، ج ۲، ص ۹۰؛ امینی، ۱۳۸۵، ص ۳۰۰؛ مشار، ج ۳، ستون ۴۲۱). شیخ شریف دو پسر به نامهای محسن و عبدالرسول داشت.
شیخمحسن جواهری، فقیه و ادیب و شاعر بود. وی در ۱۲۹۵ در نجف بهدنیا آمد. از میرزا حسین نائینی و شیخالشریعه اصفهانی (متوفی ۱۳۳۹) مراتب بالای فقه و اصول را فراگرفت و از میرزای نائینی اجازه اجتهاد گرفت. وی حکمت و کلام را نیز آموخت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۴ـ ۱۲۵). برخی از شاگردانش، عبداللّهبن محمدصالح قطیفی، سیدعلی وداعی، علی شرقی (متوفی ۱۳۸۴) و حسین قدیحی بودند (محسن جواهری، ج ۱، مقدمه محمدحسن جواهری، ص «ف»؛ خاقانی، ج۷، ص۲۴۰). او پس از سفری به بحرین، به خوزستان رفت و در فَلاحیه (شادِگان) سکونت گزید و در آن شهر مقبولیت عام یافت.
در جریان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸) و حمله انگلستان به عراق، شیخمحسن در کنار دیگر فقهای عراق، مانند سیدمحمد سعید حَبّوبی * ، در جهاد با انگلیس شرکت کرد و مجروح شد. پس از شکست عراق، وی به نجف رفت و پس از مدتی به فلاحیه بازگشت. در ۱۳۰۸ ش به اهواز رفت و به تصدی امور دینی مردم پرداخت. در ۱۳۱۵ ش، به علت بیماری، بر بازگشت به نجف مصمم شد و در بصره وفات یافت. پیکرش را در مراسم باشکوهی تا نجف تشییع کردند و در مقبره خانوادگیشان به خاک سپردند (خاقانی، ج ۷، ص۲۴۰ـ۲۴۲؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۴).
شیخ محسن جواهری شاعری توانا بوده و اشعار فراوانی سروده است (برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج ۷، ص ۲۴۳ـ ۲۵۵). برخی از آثار او عبارتاند از: الفَرائدُ الغَوالی علی شواهد الاَمالی، که شرحی است بر الامالی سیدمرتضی، و جلد ۱ـ۳ آن در سالهای ۱۹۶۶ ـ ۱۹۶۷ در نجف چاپ شده است؛ نَهْجُ السّداد فی شرح نجاه العباد؛ حاشیه بر کفایه الاصول؛ القلائد الدرر فی امامه الائمه الاثنیعشر ؛ تصحیح و شرح دیوان ابنخیاط * دمشقی (متوفی ۵۱۷)؛ شرحی بر الشهابالثاقب ، اثر منظوم سیدمحمدباقر طباطبایی حائری (متوفی ۱۳۳۱) در باره اثبات امامت علی علیهالسلام و فرزندان ایشان (محسن جواهری، ج ۱، مقدمه محمد حسن جواهری، ص «ق ـ ر»؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۱، ص ۴۶۲؛ امینی، ۱۳۸۵، ص ۱۷۴؛ عواد، ۱۹۹۹، ج ۱، ص ۵۴۳؛ حسن امین، ج ۵، ص ۲۹۹)؛ دیوان شعر که فرزندش، محمدحسن، آن را جمعآوری کرده است؛ و منظومههایی در علم کلام، تجوید و فقه (آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۱، ص ۴۶۸، ج ۹، قسم ۳، ص ۹۷۶، ج ۲۳، ص ۱۵ـ۱۶، ۱۲۵، ج ۲۶، ص ۳۶؛ برای دیگر آثار رجوع کنید به محسن جواهری، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۸، ص ۱۲۲، ج ۱۱، ص ۸۶؛ خاقانی، ج ۷، ص ۲۴۲ـ۲۴۳).
محمدحسن، فرزند شیخمحسن جواهری، در ۱۳۲۷ در نجف بهدنیا آمد. ابتدا نزد پدر و عمویش درس خواند و سپس نزد محمدرضا آلیاسین، سیدعبدالهادی شیرازی، سیدمحسن طباطبایی حکیم، شیخ عبدالحسین حلّی و سیدابوالقاسم خوئی به تحصیل پرداخت.وی در ادبیات تبحر داشت و شعر نیز میسرود (عبدالحسین جواهری، ص ۳۷ـ ۳۸؛ عبدالحسین جواهر کلام، ج ۳، ص ۲۰۰). محمدحسن جواهری خطیب بود و در خوزستان اقامت میکرد و مجالس وعظ برپا میداشت. وی هنگام رواج مکتبهایالحادی در عراق، برای مقابله با آن، با تعدادی از همفکران خود، در تأسیس جماعهالعلماء فی النجفالاشرف * همکاری کرد. در ۱۳۵۹ ش به ایران تبعید شد و در قم سکونت گزید. محمدحسن جواهری در ۱۴۰۸ در قم درگذشت و در صحن حرم حضرت معصومه سلاماللّهعلیها به خاک سپرده شد (عبدالحسین جواهرکلام، همانجا). از جمله آثار اوست: شرح قصیده ابن عبدون الحضرمی در سه جلد؛ دیوان شعر ؛ تصحیح بشاره المصطفی لشیعه المرتضی ، اثر عمادالدین محمدبن ابوالقاسم طبری (متوفی ح ۵۵۴)، که در ۱۳۶۹/ ۱۳۲۹ ش در نجف چاپ شده است؛و حاشیه بر الفرائد الغوالی فی شرح شواهد الامالی، نوشته پدرش، که هشت جلد آن چاپ شده و هشت جلد دیگر آن مخطوط است (امینی، ۱۳۸۵، ص ۱۰۷؛ عبدالحسین جواهرکلام، همانجا).
عبدالرسول جواهری، فرزند دوم شیخشریف، در ۱۳۰۱ در نجف بهدنیا آمد. فقه و اصول را از قاسمبن حَمود قَسّام، علیبن باقر جواهری، محمدکاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نائینی و سیدابوتراب خوانساری *فراگرفت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۶ـ۱۱۷، ج ۳، ص ۸۹ ـ۹۰). حسینبن مشکور حولاوی (متوفی ۱۳۴۷ ش)، محمدطاهربن عبداللّه آل راضی (متوفی ۱۳۵۹ ش) و سیدضیاءالدینبن محمدعلی بحرالعلوم از شاگردان او بودند (حرزالدین، ج ۱، ص ۳۱۲، پانویس ۱، ج ۳، ص ۹، پانویس ۱؛ بحرالعلوم، ج ۱، ص ۱۷۹). عبدالرسول در ۱۳۴۶ ش وفات کرد و در مقبره خانوادگیشان دفن شد (عبدالحسین جواهری، ص۲۰). او کتاب اَنیس الموحدین ملامهدی نراقی (متوفی ۱۲۰۹) را از فارسی به عربی ترجمه کرده است (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۲، ص ۴۶۶).
فرزند عبدالرسول جواهری، شیخ محمدتقی، در ۱۳۰۱ ش بهدنیا آمد. نزد پدر خود، میرزاباقر زنجانی، سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خوئی درس خواند. وی که امام جماعتِ مسجد جواهری نجف بود، از سوی حکومت بعث عراق دستگیر شد و در ۱۳۵۹ ش به شهادت رسید. تألیفات او عبارتاند از: مدارک العروه الوثقی ؛ غایه المأمول فی علم الاصول ؛ درر الجواهر (دیوان شعر)؛ منظومهٌ فی فروع العلم الاجمالی ؛ و رسالاتی در فقه و اصول (امینی، ۱۴۱۳، ج ۱، ص ۳۷۴؛ عبدالحسین جواهری، ص ۳۲؛ غروی، ج ۲، ص ۵۵۷).
۳) حسین ، فرزند صاحب جواهر، ادیب و شاعری توانا و معروف بود. او در ۱۲۷۷ یا ۱۲۸۰ وفات کرد و در مقبره خانوادگیشان به خاک سپرده شد. از او دیوان شعری برجای مانده است (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۷؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج ۳، ص ۱۷۵ـ ۱۷۸).
۴) عبدعلی ، فرزند صاحب جواهر، در حدود ۱۲۶۰ در نجف به دنیا آمد و از عالمان بود. وی در ۱۳۱۶ وفات یافت (خاقانی، ج۱۰، ص ۱۳۹؛ عبدالحسین جواهری، ص ۲۳؛عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
فرزند عبدعلی، عبدالحسین، در ۱۲۸۲ یا ۱۲۸۶ در نجف به دنیا آمد و فقه و اصول را نزد استادان مبرّز میرزاحسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، آقارضا همدانی و محمدطه نجف فراگرفت (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۳، ص ۱۰۴۷). وی ادیبی متبحر و شاعری توانا بود و نزد عالمان و ادیبان زمان مقبولیت بسیار داشت و مرجعی برای حل مسائل علمی و ادبی بهشمار میرفت. او در ۱۳۳۵ در نجف وفات یافت و پس از تشییع باشکوهی در مقبره خانوادگیشان دفن گردید. در رثایش اشعار زیادی سرودند (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ خاقانی، ج ۵، ص ۱۶۵ـ۱۶۷؛ برای نمونه نثر و شعر او رجوع کنید به خاقانی، ج ۵، ص ۱۶۷ـ ۱۹۸). فرزندانش جعفر (دانشآموخته رشته حقوق، مقتول در ۱۳۲۷ ش/ ۱۹۴۸)، هادی (ادیب و شاعر و نویسنده)، محمدمهدی و عبدالعزیز نام داشتند و دو نفر اخیر شهرت یافتند ( رجوع کنید به عبدالحسین جواهری، ص ۴ـ۵، ۴۶ـ۴۷؛ در باره محمدمهدی رجوع کنید به جواهری*، محمدمهدی).
عبدالعزیز جواهری در ۱۳۰۸/۱۲۶۹ ش در نجف به دنیا آمد. دروس مقدماتی را نزد پدرش خواند و فقه و اصول را از علمای نجف فراگرفت و به تحقیق و تألیف پرداخت، سپس در ایران سکونت گزید. وی به دانشهای گوناگون وقوف داشت و شعر نیز میسرود. عبدالعزیز در دانشگاه تهران تدریس میکرد و بیش از شصت سال ساکن تهران بود و در ۱۳۶۴ ش در این شهر درگذشت (خاقانی، ج ۵، ص ۴۴۷؛ عبدالحسین جواهری، ص ۲۱ـ۲۳؛ حسن امین، ج ۳، ص ۱۳۳؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به خاقانی، ج ۵، ص ۴۴۹ـ۴۶۶).
برخی از تألیفات وی عبارتاند از: شرحِ کفایه الاصول، در سه جلد؛ ترجمه مقدمه ابنخلدون به فارسی؛ کتابخانههای ایران از ماقبل از اسلام تا عصر حاضر (تهران ۱۳۱۱ ش)؛ آثار الشیعه الامامیه، در بیست جلد، در باره ادوار سیاسی و ادبی، آثار ادبی، تاریخ بلاد و شرح حال افراد نامی شیعه از ابتدای شکلگیری آن تا عصر حاضر که مؤلف برای نگارش آن از کتابخانههای ایران، عراق و دیگر کشورها استفاده کرده است. جلد دوم و سوم این کتاب در ۱۳۰۳ ش و ۱۳۰۷ ش در تهران چاپ شده است. جلد چهارم آن را علی جواهرالکلام (از نوادگان دختری صاحب جواهر، متوفی ۱۳۵۵ ش) به فارسی ترجمه کرده که در ۱۳۰۸ ش در تهران بهچاپ رسیده است (آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۱، ص ۸، ج ۱۷، ص ۲۷۳؛ مشار، ج ۳، ستون ۸۶۵، ۸۶۶؛ عبدالعزیز جواهرکلام، ص ۱ـ۳). از دیگر آثار اوست: جواهرالا´ثار ، در شش جلد به عربی، که ترجمه منظوم مثنوی مولوی است، جلد اول و دوم آن در ۱۳۳۶ ش و ۱۳۳۷ ش در تهران چاپ شده است؛ تاریخ طهران و ری ، در دو جلد (جلد اول چاپ ۱۳۲۵ ش در تهران)؛ دائرهالمعارف الشیعه الامامیه الاثْنَی عَشَریه ، که در آن به اَعلام، خاندانها، کتابها و نیز مسائلی که امامیه با فرقههای دیگر در آن اختلافنظر دارند، پرداخته است و شش جلد از آن در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹ ش در تهران چاپ شده است؛ فهرست نسخ خطی کتابخانه معارف (دو جلد، تهران ۱۳۱۳ـ۱۳۱۴ ش) و دیوان شعر (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۹، قسم ۳، ص ۶۸۹، ج ۱۶، ص ۳۸۸؛ مشار، ج ۳، ستون ۸۶۵ ـ۸۶۶؛ عواد، ۱۹۶۹، ج ۲، ص ۲۸۵؛ عبدالحسین جواهری، ص ۲۲؛ برای دیگر آثار رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۹، قسم ۱، ص ۲۲۹؛ عبدالعزیز جواهرکلام، ص ۳؛ مشار، ج ۳، ستون ۸۶۵؛ عبدالحسین جواهری، همانجا). همچنین مقالات بسیاری از عبدالعزیز در نشریات مصر و بیروت بهچاپ رسیده است (عبدالعزیز جواهرکلام، همانجا؛ حسن امین، ج ۳، ص ۱۳۳).
۵) باقر ، از فرزندان صاحب جواهر. وی قبل از ۱۲۶۰ در نجف به دنیا آمد و در ۱۳۱۷ وفات کرد. او شش پسر داشت که از میان آنان صادق و علی فقهایی مشهور بودند (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۲، ص ۸۶۲؛ عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
الف) شیخ صادق جواهری، از شاگردان حاجمیرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، محمدحسین کاظمی و محمدطه نجف بود (آقابزرگ طهرانی، همانجا). وی از فقیهان بزرگ زمان خود بهشمار میرفت و آیتاللّه سیدمحسن حکیم نزد او درس خوانده بود (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۱؛ محسن امین، ج ۹، ص ۵۶). شیخصادق در ۱۳۲۹ وفات کرد (آلمحبوبه؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، همانجاها).
ب) شیخ علی جواهری در نجف به دنیا آمد و سرپرستی و تربیت او را برادر بزرگش، صادق، برعهده گرفت (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم ۲، ص ۸۶۲). وی فقه و اصول را نزد استادان حوزه فراگرفت و در علم رجال از دانش سیدمحمد هندی بهره برد. استادانش به رفعت علم و فضل و اجتهاد وی تصریح نمودهاند (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۱؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۴، ص۱۳۵۰). او از علوم غریبه نیز مطّلع بود (آلمحبوبه؛ آقابزرگ طهرانی، همانجاها). شیخعلی جواهری در نجف حلقه درس تشکیل داد و بهسبب احاطهاش بر آرای فقیهان متقدم و متأخر، عمق تحقیق، تسلط در تدریس، شیوایی بیان و دقتنظر، از مشهورترین فقهای زمان خود شد و شاگردان فراوانی در حلقه درسش شرکت میکردند و برخی از او اجازه روایت نیز گرفتند (حرزالدین، ج ۲، ص ۷۱ـ۷۲، ۲۴۶ـ۲۴۷؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۰،۲۷۰، ۲۷۶، ج ۳، ص ۳۶۶؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۱، ص ۳۵۱، ۴۳۱، قسم ۴، ص ۱۳۵۰؛ محسن امین، ج ۵، ص ۲۸۴، ج ۶، ص ۱۳۱، ج ۹، ص ۵۶، ۳۳۱؛ مرعشی نجفی، ص ۱۰۵ـ۱۰۶).
شیخعلی جواهری، پس از وفات میرزامحمدتقی شیرازی در ۱۳۳۸، یکی از مراجع تقلید شد و در پی رحلت شیخالشریعه اصفهانی در ۱۳۳۹، از مراجع تقلید مشهور گشت و مقلدان فراوانی در عراق و دیگر بلاد اسلامی یافت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۲۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۴، ص ۱۳۵۰؛ خاقانی، ج ۱۰، ص ۱۴۱). وی در ۱۳۴۰/ ۱۳۰۱ ش وفات کرد و در مقبره خانوادگیشان دفن شد. در سوک او مجالس متعددی برگزار و در رثایش اشعار بسیاری سروده شد (رجوع کنید به حرزالدین، ج ۲، ص۱۳۰؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۴، ص ۱۳۵۱). حاشیه بر عروهالوثقی از آثار اوست (همانجاها).
۶) شیخحسن ، معروف به حسن صغیر، کوچکترین فرزند صاحب جواهر. وی در ۱۲۶۴ یا ۱۲۶۵ یا ۱۲۶۶ (مقارن با وفات پدرش) در نجف به دنیا آمد ( رجوع کنید به حرزالدین، ج ۱، ص ۲۴۷؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۴؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۱، ص ۳۹۳) و تحت سرپرستی برادرزادهاش، شیخ علیبن محمد جواهری، قرار گرفت (آلمحبوبه، همانجا). او پس از گذراندن دروس مقدماتی، مدارج عالی فقه و اصول را نزد استادان آن روزگار سپری کرد (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۵؛ آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ عبدالحسین جواهری، ص ۷)، اما بیشترین بهره را از محضر حاج آقارضا همدانی برد و از نزدیکان او به شمار میآمد (آلمحبوبه، همانجا).
شیخ حسن سپس به تدریس پرداخت و شاگردانی را تربیت کرد. وی در ۱۳۰۶ ش در نجف وفات یافت (حرزالدین، ج ۱، ص ۲۴۷؛ آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۰۵). آثار او عبارتاند از: شرح شرایعالاسلام محقق حلّی، و حاشیه بر فرائدالاصول شیخمرتضی انصاری، بر پایه تقریرات درس آخوند خراسانی (آلمحبوبه، همانجا). شیخحسن جواهری سه پسر داشت به نامهای عبدالصاحب، محمدعلی و جواد.
الف) عبدالصاحب در ۱۳۰۰ در نجف متولد شد. وی به تحصیل علومپرداخت و بیشتریناستفاده علمی را از آقاضیاءالدین عراقی (متوفی ۱۳۲۱ ش) برد و از شاگردان خاص و مقرِّر درس او بهشمار میرفت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۳، ص ۱۱۲۸؛ آستان قدس رضوی. کتابخانه، ج ۵، ص ۲۲۶). وی در تدریس متون درسی فقه و اصول مهارت داشت (مشار، ج۳، ستون ۸۵۸). سیدضیاءالدینبن محمدعلی بحرالعلوم و جعفر آلمحبوبه از شاگردان او بودند (بحرالعلوم، ج ۱، ص ۱۷۹؛ آلمحبوبه، همانجا). عبدالصاحب در ۱۳۱۲ ش در نجف درگذشت (آلمحبوبه، ج ۲، ص ۱۱۸؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر، قسم ۳، ص ۱۱۲۹). آثار او عبارتاند از: شرحِ تبصره المتعلمین علامه حلّی (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۱۳، ص ۱۳۵)؛ الاشارات و الدلائل فی ما تقدم و تأخر من الوسائل ، در باره تعیین مواردی در کتاب وسائل الشیعه که شیخ حرّعاملی با تعابیر «تقدم» و «تأخر» و مانند اینها و بدون ذکر نشانی به احادیث هممضمون ارجاع داده است. این کتاب در ۱۳۵۶/ ۱۳۱۶ ش چاپ شد (آقابزرگ طهرانی، الذریعه ، ج ۲، ص ۹۵؛ عواد، ۱۹۶۹، ج ۲، ص۲۸۰؛ آستان قدس رضوی. کتابخانه، ج ۵، ص ۲۲۶ـ۲۲۷). تقریراتِ درس آقاضیاءالدین عراقی در باره مباحث الفاظ و ادله عقلی، و حاشیه بر بعضی کتابهای فقهی نیز از دیگر آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، طبقات: نقباءالبشر ، قسم ۳، ص ۱۱۲۹).
ب) جواد (متوفی قبل از ۱۳۰۶ ش)، از عالمان نیکوسیرت به شمار میرفت. پسرش، اسحاق، مدرّس ریاضیات بود (عبدالحسین جواهری، ص ۱، ۵؛ امینی، ۱۳۸۵، ص ۱۲۹).
پسر دیگر شیخجواد، اسماعیل، نیز شماری از رباعیات خیام را به عربی ترجمه کرد (عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
از شرح احوال و سوانح حیات دو پسر دیگر صاحب جواهر (ابراهیم و موسی) و فرزندان آنان اطلاعی در دست نیست. تنها گفته شده است که شیخجعفربن باقربن صادق، فرزند ابراهیم، از عالمان خرمشهر بود و در زمان حکومت رضاشاه، به سبب انتقادات بسیار از او، به بروجرد تبعید شد و در ۱۳۵۰ در آنجا درگذشت (عبدالحسین جواهری، ص ۷).
شیخ عیسی جواهری، فرزند شیخ موسی، نیز از عالمان بود. وی در نجف متولد شد. در جوانی به ایران آمد و در کرمانشاه سکونت گزید. عیسی جواهری در ۱۳۰۷ ش در کرمانشاه وفات یافت و در مقبره خانوادگی در نجف به خاک سپرده شد (عبدالحسین جواهرکلام، همان مصاحبه).
منابع:
(۱) آستان قدس رضوی. کتابخانه، فهرست کتابخانه آستانه قدس رضوی ، ج ۵، مشهد ۱۳۲۹ ش؛
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۳) همو، طبقات اعلام الشیعه: الکرام البرره ، مشهد ۱۴۰۴؛
(۴) همان: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر ، مشهد ۱۴۰۴؛
(۵) جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضی النجف و حاضرها ، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۶) حسن اسدی، ثوره النجف علی الانگلیز، او، الشراره الاولی لثوره العشرین، بغداد ۱۹۷۵؛
(۷) حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعه ، بیروت ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۶/۱۹۸۷ـ۱۹۹۶؛
(۸) محسنامین؛
(۹) محمدهادی امینی، معجمالمطبوعات النجفیه: منذ دخول الطباعه الی نجف حتی الان، نجف ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶؛
(۱۰) همو، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام ، نجف ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۱۱) مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدسسره ، قم ۱۳۷۳ ش؛
(۱۲) ناصرالدین انصاری قمی، «درگذشت آیتاللّه حاجشیخ علی جواهری»، آینه پژوهش، سال ۶، ش ۱ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۴)؛
(۱۳) محمدمهدیبن مرتضی بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، المعروف بالفوائد الرجالیه، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ ش؛
(۱۴) کامل سلمان جبوری، النجف الاشرف و حرکه الجهاد: عام ۱۳۳۲ـ۱۳۳۳ ه / ۱۹۱۴ م ، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۱۵) عبدالحسین جواهرکلام، تربت پاکان قم ، قم ۱۳۸۲ـ ۱۳۸۳ش؛
(۱۶) عبدالعزیز جواهرکلام، کتابخانهای ایران: از ماقبل از اسلام تا عصر حاضر ، تهران ۱۳۱۱ ش؛
(۱۷) عبدالحسین جواهری، «النجم الزاهر فی اعلام آلالجواهر»، (جزوه تکثیر شده)؛
(۱۸) محسن جواهری، الفرائد الغوالی علی شواهد الامالی السیدالمرتضی ، ج ۱، چاپ محمدحسن جواهری، نجف: مطبعه الا´داب، [بیتا.]؛
(۱۹) عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، تهران ۱۳۶۴ ش؛
(۲۰) محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء ، قم ۱۴۰۵؛
(۲۱) علی خاقانی، شعراء الغری ، نجف ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست قم ۱۴۰۸؛
(۲۲) کورکیس عواد، الذخائر الشرقیه ، چاپ جلیل عطیه، بیروت ۱۹۹۹؛
(۲۳) همو، معجم المؤلفین العراقیین فی القرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد ۱۹۶۹؛
(۲۴) محمد غروی، مع علماء النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛
(۲۵) عبداللّه مامقانی، مخزن المعانی فی ترجمه المحقق المامقانی، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۲۳؛
(۲۶) شهابالدین مرعشی نجفی، الاجازه الکبیره، او، الطریق و المحجّه لثمره المهجه ، اعداد و تنظیم محمد سمامی حائری، قم ۱۴۱۴؛
(۲۷) خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۱