امام باقر علیه السلام فرمود: جماعتى از مسلمین به سفرى رفتند و راه را گم کردند تا بسیار تشنه شدند.
(از جاده به کنارى رفتند) و کفن پوشیدند و خود را به ریشه هاى درختان (مرطوب ) چسبانیدند.
پیرمردى سفید پوشى نزد آنها آمد و گفت : برخیزید، باکى بر شما نیست ، این آب است . آنها برخاستند و آشامیدند و سیر آب گشتند.
گفتند: اى پیرمرد خدا ترا رحمت کند تو کیستى ؟ گفت : من از طایفه جنى هستم که با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیعت کردند. از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم که مؤ من برادر مؤ من ، و چشم و راهنماى اوست ، شما نباید با بودن من از تشنگى از بین بروید.
اصول کافى ، ج ۲، باب اخوه المؤ منین ح ۱۰٫
یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت