تَلیدبن سلیمان محاربی کوفی ، محدّث و راوی شیعی ، مکنّا به ابوادریس از اصحاب امام صادق علیه السلام . در برخی منابع ، کنیه وی ابوسلیمان و لقبش اعرج آمده است (مزّی ، ج ۴، ص ۳۲۰ـ۳۲۱؛ابن حجر عسقلانی ، ۱۴۱۶، ج ۸، ص ۲۳۹). سال تولد وی دانسته نیست و وفاتش را به اختلاف در ۱۹۰ یا بعد از آن و به احتمالِ کمتر، ۱۷۰ ذکر کرده اند (ابن حجر عسقلانی ، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۱۱۲؛امین ، ج ۳، ص ۶۳۶).
به گفته نجاشی (ج ۱، ص ۲۸۷) تلید کتابی داشته است که گروهی از آن حدیث نقل کرده اند. به نوشته خطیب بغدادی (ج ۷، ص ۱۳۶) وی مدتی در بغداد به روایت حدیث اشتغال داشته است . در منابع رجالی شیعه صریحاً از استادان و شاگردان وی نامی به میان نیامده است ، ولی به موجب برخی اسناد، از جمله سلسله سند نجاشی به تلید، می توان حسین بن محمدبن علی اَزْدی را از جمله راویان حدیث از تلید دانست ( رجوع کنید به نجاشی ، همانجا؛نیز رجوع کنید به نمازی شاهرودی ، ج ۲، ص ۶۵).
از دیگر راویانی که از تلید حدیث نقل ، و مؤلفان اهل سنّت از آنها یاد کرده اند، می توان احمدبن حاتِم طویل ، احمدبن حنبل ، اسحاق بن موسی انصاری ، و عبدالرحمان بن صالح ازدی را نام برد. از مشایخ حدیث او ابوالجحّاف ، اعمش ، جابربن عبداللّه انصاری ، حمزه بن حبیب زیّات را بر شمرده اند (خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۱۳۶ـ۱۳۷؛نمازی شاهرودی ، همانجا؛مزّی ، ج ۴، ص ۳۲۱؛ابن حجر عسقلانی ، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۴۸).
در باره وثاقت تلید در میان دانشمندان علم رجال اختلاف نظر بسیار است . نَسائی ، حاکم نیشابوری ، دارقُطنی ، ابوداوود و برخی دیگر به شیعه بودن او اشاره کرده و وی را غیرموثق شمرده اند و گاه با نسبتها و تعابیر تندی همچون رافضی ، خبیث و کذاب او را نکوهیده اند ( رجوع کنید به مزّی ، ج ۴، ص ۳۲۱ـ۳۲۳؛خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۱۳۷ـ ۱۳۸؛ابن حجر عسقلانی ، ۱۳۸۰، همانجا؛ذهبی ، میزان الاعتدال ، ج ۱،ص ۳۵۸). با این حال ، بر اساس سخنی که از احمدبن حنبل نقل شده ، ظاهراً او شیعه بودن تلید را موجب ضعف نمی دانسته و از او حدیث نقل می کرده است ، هر چند بنا بر نقل قول دیگری او را دروغگو خوانده است ( رجوع کنید به مزّی ، همانجا).
از دیگر مستندات محدّثان اهل سنّت برای عدم وثاقت تلید، بدگویی وی نسبت به برخی خلفا و نقل احادیثی در باره فضائل اهل بیت علیهم السلام است ( رجوع کنید به خطیب بغدادی ؛ذهبی ؛ابن حجر عسقلانی ، ۱۴۰۴، همانجاها). با اینهمه ، احادیث تلید در برخی منابع مهم حدیث اهل سنّت آمده است ، از جمله آثارِ احمدبن حنبل ، ترمذی ، حاکم نیشابوری و خطیب بغدادی ( رجوع کنید به موحد ابطحی ، ج ۴، ص ۲۰۶ـ ۲۰۸؛خطیب بغدادی ، همانجا؛مزّی ، ج ۴، ص ۳۲۳).
هر چند در باره شیعه بودن تلید میان علمای شیعه و اهل سنّت اتفاق نظر وجود دارد، در منابع رجالی شیعه وثاقت ، و حتی نام او، کمتر مطرح شده است . به گفته علامه حلّی (ص ۳۲۹) از عالمان شیعی کسی در جرح یا تعدیل او سخنی ندارد، ولی ابن عُقده می گوید من از ابن نُمَیر شنیدم که می گفت : «ابوالجحّاف ثقه است ، ولی اگر تلید از وی روایت کرده باشد بدان اعتماد نمی کنم » (نیز رجوع کنید به اردبیلی ، ج ۱، ص ۱۳۲). بر این اساس ، علامه حلّی و برخی رجالیان شیعه نام تلید را در شمار راویان ضعیف یا مجهول آورده اند (علامه حلّی ، همانجا؛جزایری ، ج ۳، ص ۳۳۷).
ابن داوود حلّی (ص ۷۵) گفته ابن عقده را دالّ بر جرح و نفی وثاقت او ندانسته و احتمال داده که وی به سبب اشکالی تاریخی یا اسباب دیگر این احادیث را نمی پذیرفته است . ازینرو، ابن داوود نام وی را جزو توثیق شدگان آورده است . برخی از محققان رجالی (مامقانی ، ج ۱، بخش ۲، ص ۱۸۵؛خوئی ، ج ۳، ص ۳۷۸) اصل این استدلال را پذیرفته اند، اما گفته اند که با وجود صحت این استدلال وجهی برای اثبات وثاقت تلید وجود ندارد؛نهایت اینکه جرح وی هم ثابت نمی شود و باید در این باره توقف کرد. بر این اساس ، برخی رجالیان امامی از توثیق صریح تلید خودداری کرده اند ( رجوع کنید به خوئی ، همانجا؛تستری ، ج ۲، ص ۲۵۵ـ۲۵۶؛جزایری ، همانجا).
به گفته مامقانی (همانجا) صرف تشیع او دلالتی بر وثاقت ندارد. با اینهمه ، برخی محققان وثاقت وی را بعید ندانسته اند. مجلسی (ص ۴۰) صریحاً او را «ممدوح » شمرده است . وحید بهبهانی نیز ــ با توجه به این نکته که برخی مؤلفان اهل سنّت ، از جمله ذهبی ( المغنی ، ج ۱، ص ۱۱۸)، وی را صرفاً به استناد شیعه بودنش ضعیف پنداشته اند و نیز با استناد به تعبیر نجاشی («یَرویه عَنْهُ جَماعَهٌ») که به جلالت قدر او اِشعار دارد ــ احتمال وثاقت تلید را تقویت کرده است و برخی این نظر را پذیرفته اند ( رجوع کنید به مامقانی ، ج ۱، بخش ۲، ص ۱۸۵ـ ۱۸۶؛مازندرانی حائری ، ج ۲، ص ۱۸۷).
برخی پژوهشگران بر آن اند که بسیاری از اوصاف و نسبتهایی که در کتب اهل سنّت در باره تلید آمده ، نادرست است . به نظر آنان ، این تعبیرهای ناروا و زننده خود بهترین گواه بر این امر است که برخی از اهل سنّت در وثاقت تلید تنها به سبب مذهب و نقل کردن احادیث شیعه مناقشه کرده اند، ازینرو می توان برای وثاقت او دلیلی موجه یافت و حداقل وی را «حَسَن » به شمار آورد ( رجوع کنید به موحد ابطحی ، ج ۴، ص ۲۰۶ـ۲۱۰؛مامقانی ، ج ۱، بخش ۱، ص ۲۲، بخش ۲، ص ۱۸۶؛امین ، ج ۳، ص ۶۳۷؛زنجانی ، ج ۱، ص ۳۳۴).
منابع :
(۱) ابن حجر عسقلانی ، تقریب التهذیب ، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف ، بیروت ?( ۱۳۸۰ ) ؛
(۲) همو، تهذیب التهذیب ، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛
(۳) همو، لسان المیزان ، چاپ محمد عبدالرحمان مرعشلی ، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵ـ۱۹۹۶؛
(۴) ابن داوود حلّی ، کتاب الرّجال ، چاپ جلال الدین محدث ارموی ، تهران ۱۳۴۲ ش ؛
(۵) محمدبن علی اردبیلی ، جامع الرّواه و ازاحه الاشتباهات عن الطّرق و الاسناد ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۶) امین ؛
(۷) محمدتقی تستری ، قاموس الرجال ، تهران ۱۳۷۹ـ۱۳۹۱؛
(۸) عبدالنبی جزایری ، حاوی الاقوال فی معرفه الرّجال ، قم ۱۴۱۸؛
(۹) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، چاپ مصطفی عبدالقادر، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷؛
(۱۰) خوئی ؛
(۱۱) محمدبن احمد ذهبی ، المغنی فی الضعفاء ، چاپ نورالدین عتر، ( حلب ۱۹۷۱ ) ؛
(۱۲) همو، میزان الاعتدال فی نقد الرجال ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۳) موسی زنجانی ، الجامع فی الرجال ، قم ۱۳۹۴؛
(۱۴) حسن بن یوسف علامه حلّی ، خلاصه الاقوال فی معرفه الرّجال ، چاپ جواد قیومی ، ( قم ) ۱۴۱۷؛
(۱۵) محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری ، منتهی المقال فی احوال الرّجال ، قم ۱۴۱۶؛
(۱۶) عبداللّه مامقانی ، تنقیح المقال فی علم الرّجال ، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲؛
(۱۷) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، الوجیزه فی الرّجال ، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش ، تهران ۱۳۷۸؛
(۱۸) یوسف بن عبدالرحمان مزّی ، تهذیب الکمال فی اسماء الرّجال ، ج ۴، چاپ بشار عوّاد معروف ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
(۱۹) مرتضی مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، تهران ۱۳۷۰ش ؛
(۲۰) محمدعلی موحد ابطحی ، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرّجال للنجاشی ، قم ۱۴۱۲؛
(۲۱) احمدبن علی نجاشی ، رجال النجاشی ، چاپ محمدجواد نائینی ، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۲۲) علی نمازی شاهرودی ، مستدرکات علم الرّجال ، تهران ۱۴۱۲ـ۱۴۱۵٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۸