آیا توصیه هاى سلوکى به فرزندان خود داشتند؟
آقاى احمد انصارى : براى بنده هم پیش آمد، ایشان گاهى دستوراتى به من مى دادند، روى جوانى و… من یک قدرى تمرد مى کردم ، عصبانى مى شدند ولى مى گفتند فلانى ، از دور و نزدیک مى آیند از من مى خواهند، بهشان ساده و راحت نمى گم ، طول مى کشه تا بگم ، این طور رایگان در اختیار تو مى گذارم ، چرا قبول نمى کنى ؟ من یک سرى در این ها مى بینم که بهت مى گم .
سیره تربیتى ایشان چگونه بود؟
آقاى اسلامیه : روش ایشان ، روش محبتى بود. عبادت را با شوق و علاقه توصیه مى کردند و تا آن مقدار به شاگردانشان دستور عبادت مى دادند که خسته نشوند. معتقد بودند که ذکر بدون توجه قساوت قلب مى آورد و لذا با شاگردان در حدود استعدادشان کار مى کردند. اگر ممکن است در مورد جلسات و مباحث و محتواى آن براى ما توضیح دهید.
در آن جلسات چه مطالبى مى گذشت که شاگردان را متحول مى کرد؟
آقاى اسلامیه : گاهى کلمه اى از دعا را مختصر شرح مى دادند، پشت سرش باز مثال هایى مى زدند و درد هر کسى را با همان مثال دوا مى کردند یا تذکر بهشان مى دادند، حالت جذبه را در افراد ایجاد مى کردند بدون شرح و بسط، بدون قیل و قال ، همان شوق ، محبت .
این بزرگوار یک جلسه عمومى داشتند روزهاى یکشنبه صبح منزل آقاى سبزوارى بود، که غالبا درس اخلاق بود. از آیات قرآن آیه اى را انتخاب مى کردند، دو هفته ، سه هفته کمتر یا بیشتر در اطراف آن آیه توضیحاتى مى دادند. نسبت به ائمه (ع )، به اندازه اى حالشان عجیب بود، آخر صحبت شروع مى کردند به ذکر مصیبت گفتن ، بغض گلویشان را مى گرفت ، دیگر نمى توانستند بیان کنند.
یک مداحى غالبا بعد از ایشان کمى روضه مى خواند. بغض گلویش را مى گرفت و اشک سرازیر مى شد. جلسات عجیبى بود، علاوه بر جلسات عمومى سه شب هم سیار بود، شبهاى دوشنبه ، جمعه و چهارشنبه . هر شبى منزل یکى از رفقا بود. در آن سال هایى که بنده خدمتشان بودم غالبا خواننده شان من بودم . اول قرآن مى خواندند، مى فرمودند قرآن نور دارد و کدورت ها را برطرف مى کند.
سوخته//موسسه فرهنگی شمس الشموس