جناب حجه الاسلام حسن فتح الله پور به نقل از فرد موثقی فرمود:
روزی نزد عارف وارسته ای شرفیاب شدم پس از یقین به صحت گفتارش و درک از این که او به نزد حضرت تشرفاتی دارد از او سؤ الاتی چند کردم که بسیار دقیق و پخته پاسخم گفت در حالی که او هرگز با دروس حوزوی و مباحث فقهی و فلسفی آشنایی نداشت ولی به قدری بیانش بلند و عالی بود که مرا سخت شیفته خویش ساخت قسمتی از سؤال و جوابهایم که قابل طرح کردن است ، این بود:
از او پرسیدم : شما که در ایام محرم گاه به محضر حضرت تشرف می یابید، به هنگام عزاداری آن وجود مقدس از کدامین اشعار بیشترین استقبال می نمایند.
فرمود: اشعار مرحوم کمپانی ! هنگامی که در مجلس آن حضرت ، اشعار او خوانده می شود طوفانی سخت وجود آن حضرت را فرا می گیرد و او به شدت می گرید!
باز پرسیدم از دیگر اشعار مورد توجه آن حضرت کدام است ؟ او فرمود: اشعار محتشم کاشانی ، اشعار فرزدق و اشعار حافظ! با تعجب و حیرت پرسیدم : حافظ!
او فرمود: آری حافظ، او شیعه ای خالص بوده است بجز چند غزل او تمامی اشعارش پیرامون حضرت بقیه الله اعظم علیه السلام است ! کسانی که به شرح اشعار حافظ پرداخته اند عرفان او عرفان الوهی پنداشته اند در حالی که عرفان حافظ عرفان مهدویتی است . مخاطب اصلی کلمات حافظ، شخص حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است و نه خداوند، چرا که او خدا را از طریق حضرت بقیه الله می شناخت .
جهت سؤ ال را عوض کرده و پرسیدم : تجلیات ائمه علیهم السلام برای انسانها به هنگام مرگ و یا در هنگام توسلات چگونه است ؟ آیا تجلییات تصویری است ، یا جسمی اگر جسمی است ، مثالی است و یا واقعی ؟ چگونه امکان دارد که در یک لحظه دهها و بلکه هزاران انسان در حال مرگ ، علی بن ابیطالب علیه السلام را درک کنند و یا هزاران انسان محتاج از یک امام تقاضای کمک کنند و آن حضرت به امداد همه آنها بپردازد؟
او به آرامی گفت : تجلی ائمه علیهم السلام برای مردم به نحو حقیقی و جسم واقعی – و نه مثالی و تصویری – است تجلی مثالی که مال عوام از خواص است و چیز مهمی نیست ! اینکه چگونه هزاران انسان در لحظه ای واحد وجود ائمه علیهم السلام و یا علی بن ابیطالب را درک می کند مثل درک خورشید است که همه مردم کره زمین ، خورشید واحدی را حقیقتا می یابند پس وقتی درک از خورشید این خاصیت را دارد چگونه درک از وجود ائمه علیهم السلام چنین نباشد!؟
از او پرسیدم : پس تجلیات ائمه علیهم السلام وجودات متعدد نیست وجود واحد است .
او گفت بله وجود است نه آنکه جسم های متعددی ، توسط روح آن حضرت پدید آید تا آنکه هر کس آن ها را متناسب با خودش بیابد.
پرسیدم : آیا اهل البیت علیهم السلام تنها امام برای اهل زمین هستند و یا آنکه برای سایر موجودات نیز امام هستند؟
فرمود: در جمله لولا الحجه لساخت الارض ، زمین تنها یک مثال است چون بشر زمین را مکان خویش می پندارد چنین گفته شده است در حالی که واقعیت جمله مذکور آن است که اگر حجت نباشد عالم امکان از بین رفتنی است .
پرسیدم : به این ترتیب ائمه علیهم السلام از برای اهالی کرامت آسمانی نیز امامت دارند؟
فرمود: آری چنین است . به همین دلیل است که ما بارها خود مشاهده کرده ایم که برخی از اهالی آسمانی جهت گرفتن دستورالعمل به نزد حضرت حاضر می شوند!
پرسیدم : ائمه علیهم السلام باید از حقائق وجودی دیگری نیز بهره داشته باشند تا بتوانند بر اساس قل انما أنا بشر مثلکم … نقش آفرین باشند یعنی باید هر یک از امامان به مقتضای هر نوع وجودی به همان صورت در مقام هدایت در آیند؟ اگر چنین است چگونه می توان این سخن را با انتقال ژنتیک ائمه علیهم السلام از زمان حضرت آدم به بعد جمع کرد؟
فرمود: آری چنین است : وقتی شما به خورشید نگاه می کنی شعاعی از آن را درک می کنی که از دور به اتاقی خاص عبور کرده و به تو رسیده است حال می توانی بگویی که خورشید همان شعاع است ؟ و آیا می توانی بگویی که شعاع خورشید غیر از آن خورشید است . ائمه علیهم السلام حقایقی ماورای سایر موجودات امکانی اند که شعاع وجودشان برای این کره و این مردمان از طریق انتقال ژنتیک است در حالی که حقیقت آن ها چیز دیگری است به خاطر همین است که بدن ائمه علیهم السلام سایه نداشته است چون بدن آن بدن حجاب دار نبودن و صرفا و نوری است !
شمیم عرش //پژوهشکده تزکیه اخلاقی امام علی علیه السلام