از فرشتگان مقرب الاهی و آورنده وحی در اسلام . در باره جبرئیل در کتاب مقدّس و سنّتهای یهودی و مسیحی ، در قرآن و حدیث و نیز در آثار فلسفی و عرفانی مسلمانان بحث شده است .
۱) در سنّت یهودی ـ مسیحی .
واژه عبری l ¦e ¦r ¢Gab که دریونانی Gabriel تلفظ شده لفظاً به معنای «خدا قدیر است ؟» یا مرد خدا و قهرمان خداست ( دانشنامه معیار کتاب مقدّس ، ذیل “Gabriel” ؛ دایره المعارف جدید کاتولیک ، ذیل “Gabriel, Archangel” ). نام جبرئیل چهار بار در عهدین آمده است : دوبار در کتاب دانیال نبی و دوبار در انجیل لوقا.
در کتاب دانیال نبی (۸:۱۶)، جبرئیل به صورت انسانی بر دانیال پدیدار می شود تا معنای رؤیای او را برایش باز گوید. حضور جبرئیل با جذبه ای همراه است که دانیال از آن مدهوش می شود. در جای دیگری از کتاب دانیال نبی (۹:۲۱)، جبرئیل در زمانی که دانیال مشغول دعا و قربانی است ، پروازکنان نزد وی می آید تا اسراری را برایش آشکار کند. در این موارد جبرئیل فرشته نامیده نشده ، بلکه صرفاً موجودی آسمانی است که می توان او را پیام آور خدا دانست و حضورش با جذبه و قدرتی الاهی همراه است (نیز رجوع کنید بهکتاب دانیال نبی ، ۱۰:۱۸).
در انجیل لوقا، جبرئیل مژده تولد یحیی را برای زکریا (۱: ۱۹) و مژده تولد عیسی را برای مریم (۱:۲۱) می آورد. گفته شده است که حضور جبرئیل در عهد عتیق صرفاً نشان دهنده قدرت الاهی است اما حضور او در عهد جدید، علاوه بر آن ، آرامش بخش و اطمینان آفرین نیز هست ( رجوع کنید به > دانشنامه معیار کتاب مقدّس < ، همانجا). همچنین گفته شده است که هر چهار بار حضور جبرئیل در کتاب مقدّس به نحوی ناظر به وعده الاهی به ظهور مسیح است ( رجوع کنید به همانجا).
جبرئیل در آثار غیررسمی و مجعول بین عهدین (برای نمونه کتاب اول خنوخ ) و بعد آن حضور برجسته ای دارد و در حد ملکی مقرب ارتقا یافته است . در ترجمه و تفسیر آرامی تورات ، نقش جبرئیل بیشتر شده و به او فعالیتهایی نسبت داده شده که در دوره های اولیه عهد عتیق اتفاق افتاده است ، مثلاً اوست که یوسف را راهنمایی می کند ( رجوع کنید به سفر پیدایش ، ۳۷:۱۵) یا در دفن موسی شرکت دارد ( رجوع کنید به سفر تثنیه ، ۳۴:۶؛ دانشنامه معیار کتاب مقدّس ، همانجا). همچنین در مأثورات یهودی ، جبرئیل که تصور می شود از آتش ساخته شده ، در کنار میکائیل * ، اوریل و رافائل جزو چهار فرشته ای است که در اطراف عرش اند. به علاوه ، او در زمره فرشتگان ملاقات کننده با ابراهیم و نیز ویران کننده سَدوم (از قرای قوم لوط ) دانسته شده است ( رجوع کنید به د. جودائیکا ، ذیل “Michael and Gabriel” ).
هر چند جبرئیل هم در سنّت یهودی و هم در سنّت مسیحی ، به مرور زمان ، اهمیت و ارج و قرب بیشتری یافته و حتی تصویر او به صورت فرشته ای بالدار به آثار هنری راه پیدا کرده است ، نه در سنّت یهودی (که در آن میکائیل مدافع
همیشگی قوم یهود تلقی می شده است ) و نه در سنّت مسیحی ، جبرئیل هیچگاه به اندازه میکائیل اهمیت نیافته و همیشه مرتبه ای ثانوی داشته است ( رجوع کنید به > دایره المعارف جدید کاتولیک < ؛ د. جودائیکا ، همانجاها).
منابع :
(۱) علاوه بر کتاب مقدّس ؛
(۲) Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. “Michael and Gabriel” (by Harold Louis Ginsberg);
(۳) The International standard Bible encyclopedia , ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979-1988, s.v. “Gabriel” (by L. Hunt);
(۴) New Catholic encyclopedia , Detroit: Thomson, 2003, s.v. “Gabriel, Archangel” (by T. L. Fallon).
۲) در قرآن و حدیث .
واژه «جبرئیل » در اصل عبری است و ظاهراً به صورت سریانی اش به عربی راه یافته است (جفری ، ص ۱۰۰ـ۱۰۱). نویسندگان و محققان زبان عربی بر اعجمی بودن آن تصریح کرده اند ( رجوع کنید به جوالیقی ، ص ۳۲۷؛ابوحیّان غرناطی ، ج ۱، ص ۳۱۷؛مرتضی زبیدی ، ج ۱۰، ص ۳۵۷) که در تلفظ آن تصرف شده است ؛ابوحیّان غرناطی (ج ۱، ص ۳۱۷ـ ۳۱۸) سیزده صورت مختلف آن ، نظیر جِبْریل ، جَبْریل ، جَبَرئیل ، جَبَرئِل ، جَبرائل ، جَبرائیِل ، را آورده است (نیز رجوع کنید به جوهری ، ذیل «جبر»؛جوالیقی ، ص ۱۱۳ـ ۱۱۴).
همچنین دانی (ص ۷۵) صورتهای قرائت این کلمه در قرآن را برشمرده (نیز رجوع کنید بهابن جزری ، ج ۲، ص ۲۱۹) که «جِبْرِیل » مشهورترین و فصیح ترین آنها به لهجه اهل حجاز و بنا بر قرائت حفص ، ابوعمرو، نافع و ابن عامر است (سمین حلبی ، ج ۲، ص ۱۸). برخی لغویان عرب با اشاره به معانی گوناگون «جَبْر»، از جمله پادشاه ، بنده ، شجاع ، مرد ( رجوع کنید بهازهری ، ج ۱۱، ص ۵۸ ـ۵۹؛ابن سیده ، ج ۷، ص ۴۰۷؛مرتضی زبیدی ، ج ۱۰، ص ۳۴۸)، و ایل به عنوان اسمی از اسامی خداوند در عبری ( رجوع کنید بهخلیل بن احمد؛جوهری ، ذیل «ایل »)، جبرئیل را همچون میکائیل و اسرافیل مرکّب از دو بخش دانسته اند که بدین ترتیب جبرئیل («جَبْر» + «ایل ») به معنای مرد خدا یا بنده خدا (عبداللّه ) است . جَبْر در زبانهای حبشی و سریانی و آرامی و عبری به معنای مرد، قهرمان و دلاور است و جبرئیل در این زبانها مرد خدا و قهرمان خدا معنا می شود (زامیت ، ص ۱۱۶؛مشکور، ج ۱، ص ۱۲۶). برخی ایل را به معنای بنده و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به معنای عبداللّه ، عبدالرحمان و عبدالقدوس گرفته اند ( رجوع کنید به ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۰۵؛مرتضی زبیدی ، ج ۱۰،ص ۳۵۷).
با توجه به معنای «جبروت »، که در عبری به معنای نیرومندی و قدرت است ( رجوع کنید به مشکور، همانجا)، احتمالاً جبرئیل از «جبروت » مشتق شده است ( رجوع کنید بهابوحیّان غرناطی ، همانجا). باتوجه به اینکه «جَبَر» از زبان عبری به معنای قدرت داشتن و توانمندی و «جبرئیل » به معنای شخص نیرومند نیز آمده است (زامیت ، ص ۱۱۶، ۵۳۰؛مشکور، همانجا؛نیز رجوع کنید بهالجَبّار * )، این احتمال تقویت می شود. حتی القاب «شدیدالقوی » و «ذومرّه » نیز معادل عربی جبرئیل دانسته شده است ( رجوع کنید بهجفری ، ص ۱۰۰؛مشکور، ج ۱، ص ۱۲۶ـ۱۲۷؛جُعَیْط ، ص ۶۳).
نام جبرئیل در قرآن سه بار در آیات مدنی آمده است ( رجوع کنید بهبقره : ۹۷، ۹۸؛تحریم : ۴). به وظیفه اصلی جبرئیل ، یعنی پیام آوری وحی ، در آیه «… نَزَّلَهُ عِلی ‘ قَلْبِکَ…» (بقره : ۹۷) تصریح شده است ، هرچند در باره کیفیت انتقال و نزول وحی میان متکلمان اختلاف نظر وجود دارد ( رجوع کنید به فخررازی ، ج ۲، ص ۳۲؛صدرالدین شیرازی ، ج ۱، ص ۲۹۶ـ۳۰۱؛نیز رجوع کنید به وحی * ).
در قرآن تعابیر دیگری نیز هست که مفسران (برای نمونه رجوع کنید به طبری ، جامع ؛طوسی ، التبیان ؛فضل بن حسن طَبْرِسی ، ذیل آیات ) آنها را ناظر به جبرئیل دانسته اند،
از جمله «الروح الامین » (شعراء: ۱۹۳) که حاکی از امانتداری او در رساندن وحی است ؛
«رسولٍ کریم » (حاقه : ۴۰؛تکویر: ۱۹) که بر خصلتهای نیک وی دلالت دارد؛
«شدیدالقوی » و «ذومِرّه » و «ذی قوه » (نجم : ۵، ۶؛تکویر: ۲۰) که بیان کننده توانمندی و قدرت بر انجام اوامر الاهی است ؛
«مَکین » و «مُطاع » (تکویر: ۲۰، ۲۱) که از جایگاه و منزلت ویژه او نزد خداوند و دیگر فرشتگان حکایت می کند؛
«روح القدس » (نحل : ۱۰۲؛که مضمون این آیه «قُلْ نَزَّلَه رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ…» با آیه ۹۷ سوره بقره : «قُل مَنْ ک’انَ عَدُوّاً لِجِبریلَ فَاِنَهُ نَزَّلَهُ عَلی ‘ قَلِبکَ بِاذِنِ اللّهِ…» که صراحتاً تنزیل قرآن را به جبرئیل نسبت داده ، مطابقت دارد؛
برای احتمالات دیگر در باره مراد از روح القدس رجوع کنید به میبدی ، ج ۱، ص ۲۶۳ـ۲۶۴؛فخررازی ، ج ۳، ص ۱۷۷؛نیز رجوع کنید به روح القدس * ).
علاوه بر انتقال وحی ، جبرئیل نقش ویژه ای در ولادت عیسی علیه السلام داشته است . او مژده ولادت عیسی را به حضرت مریم داده ( رجوع کنید به فضل بن حسن طبرسی ؛طباطبائی ، ذیل آل عمران : ۴۵) و به صورت انسان نزد او متمثل شده (مریم : ۱۷؛نیز رجوع کنید بهطبری ، جامع ؛طوسی ، التبیان ، ذیل آیه ) و روح الاهی را در رحم او دمیده ( رجوع کنید به طبری ، جامع ، ذیل مریم : ۲۲؛تحریم : ۱۲؛طوسی ، التبیان ، ذیل انبیاء: ۹۱؛تحریم : ۱۲) و سرانجام خداوند به عیسی علیه السلام با جبرئیل یاری رسانده و نیرو بخشیده است ( رجوع کنید بهطبری ، جامع ؛طوسی ، التبیان ، ذیل بقره : ۸۷، ۲۵۳؛مائده : ۱۱۰). مفسران در وساطت جبرئیل برای تولد عیسی تردید نکرده و تعبیر «روح » در آیات یاد شده را همگی ناظر به جبرئیل دانسته اند (برای احتمالات دیگر رجوع کنید به نحاس ، ج ۴، ص ۳۱۸؛فضل بن حسن طبرسی ، ذیل مریم : ۱۷؛نیز رجوع کنید به روح * ؛روح القدس * ).
در باره سبب کاربرد روح راجع به جبرئیل نیز مفسران اقوال گوناگونی ذکر کرده اند، نظیر تعلق او به عالم مجردات و روحانیات ، تکوین بدون ولادت ، غلبه حیات در او، افاضه حیات و احیای شریعت به واسطه او یا بیان برتری او بر سایر فرشتگان ( رجوع کنید بهطوسی ، التبیان ، ج ۱، ص ۳۴۰ـ۳۴۱، ج ۷، ص ۱۱۴، ج ۸، ص ۶۲؛فخررازی ، ج ۲۴، ص ۱۶۵ـ۱۶۶). در باره نسبت جبرئیل با روح و مراد از روح ، که به همراه ملائکه از آن یاد شده ( رجوع کنید به نحل : ۲؛معارج : ۴؛نبأ: ۳۸؛قدر: ۴) یا در باره اش سؤال شده ( رجوع کنید به اسراء: ۸۵)، اختلاف هست .
برخی آن را فرشته ای موکل بر ارواح یا موجودی برتر از ملائکه و جبرئیل دانسته و گروهی مراد از آن را جبرئیل و تعبیر روح را دالّ بر عظمت و برتری جبرئیل بر دیگر ملائک دانسته اند ( رجوع کنید بهطوسی ، التبیان ، ج ۶، ص ۳۵۹ـ۳۶۰، ج ۱۰، ص ۲۴۹؛فخررازی ، ج ۲۱، ص ۳۶ـ۳۹؛برای تفصیل بیشتر در باره مراد از روح در قرآن و احتمالات دیگر رجوع کنید بهروح * ).
آیات ۹۷ و ۹۸ سوره بقره در واکنش به پندار یهودیان در باره جبرئیل نازل شده است ( رجوع کنید به ابن سعد، ج ۱، ص ۱۷۵ـ۱۷۶؛واحدی نیشابوری ، ص ۱۷ـ۱۹). آنان از پیامبر پرسیدند، کدام فرشته نزد او می آید و چون شنیدند که آن فرشته جبرئیل است ، به علت کینه ای که از جبرئیل داشتند، جبرئیل را دشمن خود خواندند. ظاهراً ایشان جبرئیل را فرشته نازل کننده بلا و سختی و فرمان جنگ و قتال و میکائیل را فرشته رحمت و بشارت برای قوم یهود می دانستند ( رجوع کنید به طبری ، جامع ؛زَمَخْشَری ، ذیل بقره : ۹۷)، ازاین رو آیه ۹۸ سوره بقره دشمنی با جبرئیل را هم ارز عداوت با میکائیل و دیگر فرشتگان و حتی خدا می شمرَد.
گویا یهودیان به دنبال بهانه ای بودند تا از پذیرش اسلام سر باز زنند، چه پیش از این سؤال ، پرسشهای دیگری از پیامبر کرده بودند تا نبوت او را بیازمایند و هنگامی که حضرت به پرسشهای پیشین نیکو پاسخ داد، سؤال از فرشته وحی را مطرح کردند ( رجوع کنید بهطبری ، همانجا). این در حالی است که عبداللّه بن سلام ، از علمای یهود، پس از طرح پرسشهایی که فکر می کرد فقط انبیا پاسخش را می دانند و شنیدن جوابهای پیامبر، مسلمان شد (بخاری ، ج ۴، ص ۲۶۸).
بر اساس روایات موجود در منابع اسلامی ، جبرئیل نخستین آیات قرآن (علق : ۱ـ ۵) را در غار حرا به پیامبر وحی کرد. سپس پیامبر نزد خدیجه سلام اللّه علیها بازگشت و او را از این امر مهم آگاه ساخت ( رجوع کنید بهعاملی ، ج ۱، ص ۲۳۳)؛اما، طبق روایات متعدد در منابع اهل سنّت ، پیامبر دچار تردید شد که آیا فرشته وحی را دیده یا با شیطان ملاقات کرده است و به توصیه همسرش نزد وَرَقَه بن نَوْفَل ــ فردی نصرانی که با کتب پیشین آشنا بود ــ رفتند و او ایشان را مطمئن کرد که آن فرشته همان ناموس اکبر است که پیشتر بر موسی علیه السلام نازل شده است ( رجوع کنید به ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۵۵ـ۱۵۷؛ابن سعد، ج ۱، ص ۱۹۴ـ ۱۹۵؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۲۹۸ـ۳۰۳؛همو، جامع ، ذیل علق ؛برای همین روایت با اندکی اختلاف رجوع کنید بهابن حنبل ، ج ۱، ص ۳۱۲، ج ۶، ص ۲۲۳؛بخاری ، ج ۱، ص ۳، ج ۴، ص ۱۲۴، ج ۶، ص ۸۸).
این داستان را عموم سیره نویسان و محدّثان و مفسران بعدی پذیرفته اند (برای نمونه رجوع کنید بهقُرطُبی ، ج ۱، ص ۱۱۵ـ۱۱۶؛ابن کثیر، ج ۳، ص ۵ ـ۶، ۱۳؛ابن حَجَر عَسقَلانی ، ج ۸، ص ۵۴۹ ـ۵۵۴). حتی این احادیث به منابع حدیثی و تفسیری شیعی نیز راه یافته است (برای نمونه رجوع کنید بهابوالفتوح رازی ؛فضل بن حسن طبرسی ، ذیل آیات ابتدای سوره علق ؛ابن شهر آشوب ، ج ۱، ص ۴۲).
دانشمندان شیعه به تفصیل به نقد سند و محتوای این روایات پرداخته اند، از جمله اینکه سلسله سند هیچ یک از این روایتها به طور متصل به شاهد داستان نمی رسد؛اختلاف نقل داستان خود گواهی بر ساختگی بودن آن است ؛تردید پیامبر در ماهیت وحی و ملاقات با جبرئیل یا شیطان با مقام عصمت پیامبر سازگاری ندارد ( رجوع کنید بهعاملی ، ج ۱، ص ۲۲۰ـ ۲۲۳؛سبحانی ، ج ۱، ص ۱۸۸ـ۱۹۰؛دوانی ، ص ۱۵۷ـ۲۰۶؛شرف الدین ، ص ۴۲۱؛معرفت ، ج ۱، ص ۸۰ ـ ۸۲). گفتنی است در روایات شیعی گزارشی که از آغاز وحی ارائه شده ، از مشکلات یاد شده مبراست و با مقام و منزلت پیامبر هماهنگ است ( رجوع کنید به ابن شهر آشوب ، ج ۱، ص ۴۳؛نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۲؛بَحْرانی ، ذیل علق ؛مجلسی ، ج ۱۷، ص ۳۰۹ـ۳۱۰؛برای تفصیل بیشتر در این باره رجوع کنید بهوحی * ).
جبرئیل در مدت رسالت پیامبر همواره ولی و یاور او بود. چه شرح صدر پیامبر و تطهیر آن به دست او و میکائیل انجام گرفت (ابن حنبل ، ج ۳، ص ۱۴۹؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۳۰۸)؛
وضوگرفتن و نماز خواندن را به پیامبر تعلیم داد (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۶۱؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۳۰۷)؛
در معراج همسفر و راهنمای حضرت رسول بود (ابن حنبل ، ج ۳، ص ۱۴۸ـ۱۴۹؛بخاری ، ج ۴، ص ۷۷ـ ۷۸؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۳۰۸ـ۳۰۹)، هرچند در سدره المنتهی از همراهی پیامبر بازماند و حضرت به تنهایی به سیر معراج ادامه داد (ابن بابویه ، ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۷۷؛قرطبی ، ج ۳، ص ۴۲۵)؛
هنگامی که پیامبر می خواست رسالتش را به خانواده اش ابلاغ کند ( رجوع کنید بهشعراء: ۲۱۴)، جبرئیل بر انجام این امر تأکید کرد (طبری ، جامع ، ذیل شعراء: ۲۱۴؛همو، تاریخ ، ج ۲، ص ۳۲۰)؛
همو پیامبر را از توطئه کفار برای قتل او پیش از هجرت آگاه ساخت (ابن هشام ، ج ۲، ص ۳۳۳؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۳۷۲)؛
در غزوه بدر، او به همراه هزاران فرشته به یاری پیامبر و اصحابش شتافت (ابن سعد، ج ۲، ص ۱۶؛طبری ، جامع ، ذیل انفال : ۹؛مجلسی ، ج ۵۶، ص ۱۹۸ـ۱۹۹).
جبرئیل همواره با تواضع نزد پیامبر اکرم حاضر می شد و همواره پیش از ورود بر حضرت از او اجازه می گرفت . مکان حضور جبرئیل در مسجدالنبی مقام جبرئیل نام گرفته است ( رجوع کنید به کُلَیْنی ، ج ۴، ص ۴۵۲؛ابن بابویه ، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۵۷۰؛همو، ۱۳۶۳ ش ، ج ۱، ص ۸۵؛طوسی ، مصباح المتهجّد ، ص ۷۱۰).
پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم هر سال یک بار در ماه رمضان قرآن را بر جبرئیل عرضه می کرد ( رجوع کنید بهابن حنبل ، ج ۱، ص ۲۷۶، ۳۲۵ـ۳۲۶، ۳۶۳؛بخاری ، ج ۲، ص ۲۲۸، ج ۶، ص ۱۰۱ـ۱۰۲).
گفته شده او شصت هزار مرتبه بر پیامبر اکرم فرود آمده است (ابن شهر آشوب ، ج ۱، ص ۴۱).بنا بر روایات کتب اهل سنّت و شیعه ( رجوع کنید بهابن حنبل ، ج ۱، ص ۳۹۵، ۳۹۸، ۴۰۷، ج ۶، ص ۲۴۱؛بخاری ، ج ۴، ص ۸۲ ـ ۸۳، ج ۶، ص ۵۰؛طبری ، جامع ، ذیل نجم : ۸ ـ۱۱، ۱۲ـ۱۶، ۱۷ـ ۱۸؛ابن بابویه ، ۱۳۸۷، ص ۲۶۳؛احمدبن علی طبرسی ، ج ۱، ص ۳۶۲)،
پیامبر دوبار جبرئیل را در صورت حقیقی اش رؤیت کرده است . یک بار در «افق اعلی »، هنگامی که پیامبر از او درخواست کرد تا صورت واقعی اش را ببیند، و بار دیگر در معراج ، نزد «سدره المنتهی » ( رجوع کنید به نجم : ۱ـ ۱۸).
نیز گفته اند که یک بار پیامبر او را در حالی که بین آسمان و زمین بر «کرسی » نشسته بوده ، دیده و سپس آیات سوره مدثر بر او نازل شده است ( رجوع کنید به ابن حنبل ، ج ۳، ص ۳۷۷؛بخاری ، ج ۱، ص ۴، ج ۶، ص ۷۵ـ۷۶؛طبری ، جامع ؛طوسی ، التبیان ، ذیل مدثر).
به گفته پیامبر، جبرئیل غالباً با چهره جوان خوشرویی به نام دِحْیه بن خلیفه کلبی * بر او ظاهر می شده است ( رجوع کنید به ابن سعد، ج ۴، ص ۲۵۰؛ابن شهر آشوب ، ج ۲، ص ۲۵۴؛ابن طاووس ، ص ۱۲۹ـ ۱۳۰، ۱۴۸؛سیوطی ، ج ۱، ص ۲۰۵؛نیز رجوع کنید به دحیه بن خلیفه کلبی * ) و حتی گفته اند که برخی صحابه و نیز عایشه جبرئیل را با این شمایل دیده و گمان برده بودند که او دحیه کلبی است ( رجوع کنید بهابن سعد، ج ۳، ص ۴۲۲، ۴۸۸، ج ۴، ص ۲۵۰؛طبری ، تاریخ ، ج ۲، ص ۵۸۲ ـ۵۸۳؛همو، جامع ، ذیل احزاب : ۲۶ـ۲۷؛کلینی ، ج ۲، ص ۵۸۷؛احمدبن علی طبرسی ، ج ۱، ص ۱۹۵).
طبق برخی روایات ، او یک بار در هیئت مردی برای تعلیم دین به میان صحابه آمد ( رجوع کنید به ابن حنبل ، ج ۱، ص ۲۷، ۵۲ـ ۵۳؛ بخاری ، ج ۱، ص ۱۸). او معمولاً همچون مرد معمولی با جامه ای سبزرنگ بر تن و عمامه ای ابریشمی بر سر، سوار بر اسب یا استر ظاهر می شد ( رجوع کنید به ابن هشام ، ج ۳، ص ۷۱۶؛ابن سعد، ج ۲، ص ۲۶؛طبری ، تاریخ ، همانجا).
طبق احادیث ، امامان شیعه نیز از یاری و پشتیبانی جبرئیل بهره مند بوده اند. چنانکه مجلسی (ج ۲۵، ص ۴۷ به بعد) بابی با این عنوان گشوده و احادیث بسیاری نقل کرده است . نیز گفته شده است که دعای «لیله السبت » را جبرئیل به علی علیه السلام آموخت (طوسی ، مصباح المتهجّد ، ص ۴۲۰) و پس از درگذشت رسول اکرم مطالبی را بر فاطمه سلام اللّه علیها القا کرد که حضرت علی آنها را در مصحفی ، مشهور به مصحف فاطمه ، نگاشته است ( رجوع کنید بهصفار قمی ، ص ۱۷۴؛کلینی ، ج ۱، ص ۲۴۱، ۴۵۸).
در مجموعه ای از روایات ، تفاوت «رسول »، «نبی » و «امام » از نظر کیفیت نزول جبرئیل بر هر یک بیان شده است . چنانکه رسول جبرئیل را می بیند و با او صحبت می کند، نبی او را در خواب می بیند و صدایش را می شنود و امام فقط صدایش را می شنود. صفار قمی (ص ۳۸۸ـ۳۹۴) این احادیث را در بابی با همین عنوان گرد آورده است (نیز رجوع کنید به کلینی ، ج ۱، ص ۱۷۶ـ۱۷۷).
جبرئیل در قصص انبیا نیز نقشی ممتاز دارد،
چرا که آموزگار و مددکار همه انبیا از آدم تا عیسی بوده است . او به آدم زراعت و نحوه استفاده از آهن و مناسک حج ، به نوح ساختن کشتی و به داود ساختن زره را آموخت ؛
ابراهیم را از آتش نمرود رهانید؛
اسماعیل را هنگام ذبح و یوسف را زمان افکنده شدن در چاه یاری رساند و برای حمایت از موسی در مبارزه با فرعونیان ، آنان را به بحر احمر کشاند و غرق کرد. اکثر این داستانها را کعب الاحبار و وَهْب بن مُنَبِّه روایت کرده اند و به تفصیل در قصص الانبیا ی ثعلبی (برای نمونه رجوع کنید بهص ۳۲، ۳۴، ۴۸، ۶۷ـ ۶۸، ۸۲، ۱۰۰، ۱۷۶، ۲۴۵) آمده است .
در روایات ، جبرئیل با القاب طاووس الملائکه ، افضل الملائکه ، ناموس اکبر (به معنای صاحب خبر خیر، در مقابل جاسوس به معنای صاحب خبر شر) یاد شده است ( رجوع کنید بهنَوَوی ، ج ۱، ص ۱۴۴؛قزوینی ، ص ۹۱؛سیوطی ، ج ۱، ص ۹۲؛مجلسی ، ج ۱۷، ص ۳۰۹، ج ۱۸، ص ۲۲۸، ج ۵۶، ص ۲۵۸).
جبرئیل در شمار چهار فرشته برگزیده و مقرب الاهی است که وظیفه تدبیر عالم را برعهده دارند ( رجوع کنید بهابن بابویه ، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۲۳۶؛سیوطی ، ج ۱، ص ۹۳ـ۹۴؛مجلسی ، ج ۵۶، ص ۱۷۰، ج ۶۵، ص ۱۸)؛جبرئیل آورنده وحی ، میکائیل موکَّل بر رزق و باران ، اسرافیل دمنده در صور و عزرائیل فرشته مرگ است .
در روایات اقوالی دالّ بر برتری دیگر ملائک بر جبرئیل وجود دارد، چنانکه گاهی به دلیل وساطت میکائیل و اسرافیل در نزول وحی یا به دلیل بزرگی میکائیل یا به سبب اماته جبرئیل به واسطه عزرائیل در روز حشر، این سه ملک برتر از جبرئیل شمرده شده اند (برای نمونه رجوع کنید به سیوطی ، ج ۱، ص ۹۲ـ۹۳؛مجلسی ، ج ۶، ص ۳۲۹، ج ۵۶، ص ۲۲۳)؛اما، به برتری جبرئیل اشارات صریح تری هست ( رجوع کنید به مجلسی ، ج ۵۶، ص ۲۰۶، ۲۴۹، ۲۵۸؛برای تفصیل بیشتر در این باره رجوع کنید بهملائکه * ؛اسرافیل * ؛عزرائیل * ؛میکائیل * ).
در وصف صورت حقیقی جبرئیل آمده است که او ششصد بال مرصع به دُر و مروارید دارد و در عظمت ، مشرق و مغرب عالم را پر می کند ( رجوع کنید به ابن حنبل ، ج ۱، ص ۴۰۷؛بخاری ، ج ۴، ص ۸۳ ـ۸۴؛مقدسی ، ج ۱، ص ۱۷۳؛قزوینی ، ص ۹۱ـ۹۲؛قس الاختصاص ، ص ۴۵ـ۴۶ که جزئیات ویژگیهای جبرئیل را به نقل از ابن عباس آورده است ؛نیز رجوع کنید به ملائکه * ).
منابع :
(۵) علاوه بر قرآن ؛
(۶) ابن بابویه ، التوحید ، چاپ هاشم حسینی طهرانی ، قم ۱۳۸۷؛
(۷) همو، علل الشرایع ، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۸) همو، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۴۰۴؛
(۹) همو، کمال الدین و تمام النعمه ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۰) ابن جزری ، النشر فی القراءات العشر ، چاپ علی محمد ضباع ، مصر ?( ۱۹۴۰ ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۱۱) ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری : شرح صحیح البخاری ، بیروت : دارالمعرفه ، ( بی تا. ) ؛
(۱۲) ابن حنبل ، مسند احمدبن حنبل ، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۳) ابن سعد (بیروت )؛
(۱۴) ابن سیده ، المحکم والمحیط الاعظم ، چاپ عبدالحمید هنداوی ، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۱۵) ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب ، نجف ۱۹۵۶؛
(۱۶) ابن طاووس ، الیقین باختصاص مولانا علی ( علیه السلام ) بامره المؤمنین ، چاپ انصاری ، قم ۱۴۱۳؛
(۱۷) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت ۱۴۱۲؛
(۱۸) ابن هشام ، سیره النبی ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ( قاهره ) ۱۳۸۳/۱۹۶۳؛
(۱۹) ابوالفتوح رازی ، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح ، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش ؛
(۲۰) ابوحیّان غرناطی ، تفسیر البحرالمحیط ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۱) الاختصاص ، ( منسوب به ) محمدبن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری ، قم : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، ( بی تا. ) ؛
(۲۲) محمدبن احمد ازهری ، تهذیب اللغه ، ج ۱۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(۲۳) هاشم بن سلیمان بحرانی ، البرهان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمودبن جعفر زرندی ، تهران ۱۳۳۴ ش ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۲۴) محمدبن اسماعیل بخاری ، صحیح البخاری ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۲۵) احمدبن محمد ثعلبی ، قصص الانبیاء، المسمی عرائس المجالس ، بیروت : المکتبه الثقافیه ، ( بی تا. ) ؛
(۲۶) هشام جعیط ، الوحی و القرآن و النبوه ، بیروت ۲۰۰۰؛
(۲۷) موهوب بن احمد جوالیقی ، المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم ، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره ۱۳۶۱؛
(۲۸) اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغه و صحاح العربیه ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۲۹) خلیل بن احمد، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم ۱۴۰۵؛
(۳۰) عثمان بن سعید دانی ، کتاب التیسیرفی القراءات السبع ، چاپ اوتو پرتسل ، استانبول ۱۹۳۰؛
(۳۱) علی دوانی ، «آغاز وحی و بعثت پیامبر(ص ) در تاریخ و تفسیر طبری (بررسی و نقد)»، در یادنامه طبری ، ویراستار: محمد قاسم زاده ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات ، ۱۳۶۹ ش ؛
(۳۲) زمخشری ؛
(۳۳) جعفر سبحانی ، فروغ ابدیت ، قم ?( ۱۳۴۵ـ۱۳۵۱ ش ) ؛
(۳۴) احمدبن یوسف سمین حلبی ، الدرالمصون فی علوم الکتاب المکنون ، چاپ احمدمحمد خرّاط ، دمشق ۱۴۰۶ـ۱۴۱۴/ ۱۹۸۶ـ۱۹۹۳؛
(۳۵) سیوطی ؛
(۳۶) عبدالحسین شرف الدین ، النّص و الاجتهاد ، چاپ ابومجتبی ، قم ۱۴۰۴؛
(۳۷) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیرالقرآن الکریم ، چاپ محمد خواجوی ، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ ش ؛
(۳۸) محمدبن حسن صفار قمی ، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد ( ع )، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۳۹) طباطبائی ؛
(۴۰) احمدبن علی طبرسی ، الاحتجاج ، چاپ محمدباقر موسوی خرسان ، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۴۱) فضل بن حسن طبرسی ؛
(۴۲) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(۴۳) همو، جامع ؛
(۴۴) محمدبن حسن طوسی ، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۴۵) همو، مصباح المتهجّد ، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۴۶) جعفر مرتضی عاملی ، الصحیح من سیره النبی الاعظم صلی اللّه علیه وآله و سلم ، قم ۱۴۰۳؛
(۴۷) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغه ، چاپ صبحی صالح ، بیروت ?( ۱۳۸۷ ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۴۸) محمدبن عمر فخررازی ، التفسیرالکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۴۹) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۵۰) زکریابن محمد قزوینی ، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، چاپ فاروق سعد، بیروت ۱۹۷۸؛
(۵۱) کلینی ؛
(۵۲) مجلسی ؛
(۵۳) محمدبن محمد مرتضی زبیدی ، تاج العروس من جواهرالقاموس ، ج ۱۰، چاپ ابراهیم ترزی ، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۵۴) محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛
(۵۵) محمدهادی معرفت ، التمهید فی علوم القرآن ، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۲؛
(۵۶) مطهربن طاهر مقدسی ، کتاب البدء و التاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲؛
(۵۷) احمدبن محمد میبدی ، کشف الاسرار و عده الابرار ، چاپ علی اصغر حکمت ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۵۸) احمدبن محمد نَحاس ، معانی القرآن الکریم ، چاپ محمدعلی صابونی ، مکه ۱۴۰۸ـ۱۴۱۰؛
(۵۹) یحیی بن شرف نووی ، تهذیب الاسماء و اللغات ، مصر: اداره الطباعه المنیریه ، ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۶۰) علی بن احمد واحدی نیشابوری ، اسباب النزول ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، ( بی تا. ) ، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش ؛
(۶۱) Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur , a ¦n , Baroda 1938;
(۶۲) Martin R. Zammit, A comparative lexical study of Qur , anic Arabic , Leiden 2002.
۳) در فلسفه و عرفان .
در متون فلسفی و عرفانی ، جبرئیل با مفاهیم و اصطلاحاتی همچون عقل و روح پیوند دارد. ابن سینا با بیان اینکه منظور از عقول ، ملائکه مقرب اند، در تبیین کیفیت وحی ، معتقد به اتصال رسول اکرم به عقل فعال و دریافت معارف از این طریق است (۱۳۶۳ ش ، ص ۱۰۳، ۱۱۶). او فرشته نازل کننده وحی را روح القُدُس می خواند و آن را شریف ترینِ ارواح و نفس قدسی یا واسطه میان واجب و عقل اول معرفی می کند ( رجوع کنید به ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۴۲؛همو، ۱۳۶۵ ش ،ص ۸۹ ـ۹۰).
شهاب الدین سهروردی (ج ۲، ص ۲۶۵) نیز جبرئیل را در سیر نزولی عقول و کلمات الاهی ، آخرین کلمه و عقل دهم دانسته است . در اصطلاح فلسفه اشراق ، جبرئیل از جمله انوار قاهره و از بزرگ ترین آنان و صاحب طلسم نوع انسانی است ( رجوع کنید به همان ، ج ۲، ص ۲۰۰ـ۲۰۱). سهروردی پیدایش عالم عنصری و محسوس و نیز ارواح آدمیان را معلول فعل جبرئیل دانسته (ج ۳، ص ۲۰۹، ۲۱۷ـ ۲۱۸) و علاوه بر بخشش حیات ، اعطای علم و فضیلت را نیز به او نسبت داده است (ج ۲، ص ۲۰۱).
به نظر سهروردی (ج ۳، ص ۱۷۹ـ۱۸۰) جبرئیل یا روح القدس ، نفوس انسانی را از قوه به فعل می آورد و اگر انسانها استعداد لازم را در خود فراهم آورند، می توانند به او متصل شوند و از گنجینه علم و فضائل او بهره مند گردند. در این دیدگاه ، نسبتی که جبرائیل با نفوس انسانی دارد، به نسبت خورشید با چشم یا قلم با لوح تمثیل شده است . به این ترتیب ، جبرئیل واسطه وجود و منشأ معرفت نفوس انسانی است .
ملاصدرا (صدرالدین شیرازی ، ۱۳۳۷ ش ، سفر ۳، ج ۲، ص ۲۳) جبرئیل و روح القدس و عقل فعال را یکی دانسته است . از نظر او (۱۳۳۷ ش ، سفر ۱، ج ۲، ص ۶۳، سفر ۴، ج ۲، ص ۱۴۲ـ۱۴۳) جبرئیل فرشته هدایت است و در میان فرشتگان ، نقش برجسته ای در تکمیل نفوس دارد و به واسطه او علوم به نفوس و وحی به انبیا افاضه می شود. از نظر ملاصدرا (۱۳۳۷ ش ، سفر ۴، ج ۲، ص ۱۴۴)، جبرئیل در افاضه علم به انسانها، همه را برابر می داند و درجه و میزان کسب علوم و معارف ، به تفاوت استعدادها و قابلیتهای نفوس ــ که زمینه ساز ارتباط با جبرئیل یا عقل فعال است ــ بستگی دارد.
به نظر ملاصدرا (۱۳۶۷ ش ، ج ۲، ص ۴۴۹)، جبرئیل دو مَقام دارد که به تناسب آنها دو لقب به او داده شده است : مادامی که از آسمانِ تجرد و قرب ، نزول نیافته ، شایسته لقب «روح القدس » است و هنگامی که از آن مقام تنزل بیابد و در صورتی متناسب ، متمثل شود، تعبیر «روح » برای او به کار می رود (برای مباحث فلسفی در باره ماهیت و مرتبه وجودی جبرئیل رجوع کنید به عقل * ).
ابویعقوب سجستانی (متوفی ۳۵۳)، از اندیشمندان اسماعیلیه ، ضمن توضیحِ سه اصطلاح «جَدّ»، «فتح » و «خیال » و تطبیق آنها بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل ، «جدّ» را همان «بخت » و عامل تعیین کننده سعادت و شقاوت انسانها دانسته است که اگر نفسی پاک را مورد توجه قرار دهد، آن فرد مربی عصر خود می شود و مردم را به رضوان الاهی رهنمون می گردد. انوار ملکوتی از طریق جدّ به این فرد می رسد و هرگاه این پیامها مجمل و مبهم باشند، فتح (میکائیل ) آنها را خواهد گشود ( رجوع کنید بهص ۴۳ـ۴۴). ناصرخسرو (متوفی ۴۸۱) نیز که پیرو همان عقاید و آرای فکری بوده است ، جبرئیل ، میکائیل و اسرافیل را با سه لقب «جدّ» «فتح » و «خیال »، در زمره هفت نور ازلی و پس از عقل و نفس نام برده است ( رجوع کنید به ص ۱۰۹، ۱۳۸).
در متون عرفانی ، جبرئیل مبدأ حیات ، مظهر علم حق تعالی ، صورت متمثله عقل ، موکَّل بر تحصیل علوم و تدبیر معاش و استاد رسل خوانده شده است ( رجوع کنید به نَسَفی ، ص ۱۴۷؛ابن عربی ، الفتوحات المکیّه ، ج ۳، ص ۴۰۰؛همو، فصوص الحکم ، ج ۱، ص ۱۳۸؛فناری ، ص ۵۰۹؛لاهیجی ، ص ۸۱، ۲۲۷).
او یکی از چهار فرشته ای است که قبل از قیامت ، و نیز یکی از هشت حاملی است که در هنگام قیامت ، عرش الاهی را حمل می کنند (ابن عربی ، الفتوحات المکیّه ، ج ۱، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸؛فناری ، ص ۴۴۹). به گفته فناری (ص ۵۱۸)، مُقام جبرئیل در سدره المنتهی است و آن مقام ، برزخی میان عالم طبیعتِ عنصری و عالم طبیعتِ کلیِ ثابت است که مختص است به عالم مثال و عرش و کرسی و آنچه مشتمل بر آنهاست ؛از این رو، صورت جبرئیل که در آن مقام ظاهر شده مشتمل بر خواص چیزهایی است که فوق سدره و مادون آن است . جبرئیل ناقل کلمه الاهی است که گاهی فعلی و گاهی قولی است .
انتقال کلمه الاهی به مریم سلام اللّه علیهاو تولد عیسی علیه السلام از نوع اول است و به همین اعتباربه او روح القدس گفته می شود، اما روح الامین ، لقب او بهاعتبار دوم (قولی ) است (همان ،ص ۴۰۲). به عقیده ابن عربی ( فصوص الحکم ، ج ۱، ص ۱۴۰)، چون جبرئیل به صورت بشر نزد مریم متمثل شد، عیسی نیز به صورت انسان متولد شدو معجزه او نیز احیای اموات بود (نیز رجوع کنید به فناری ، همانجا). به نظر فناری (ص ۵۱۸ ـ۵۱۹) نیز عیسی علیه السلام از جهتی همان صورت روحانیت جبرئیل و مظهر مقام برزخی او در سدره است .
سیدحیدر آملی (متوفی ۷۸۲؛ص ۶۸۸) به اعتباری جبرئیل را همان عقل اول دانسته است اما به اعتقاد جیلی (متوفی ۸۳۲؛ج ۱، ص ۲۷ـ۳۰) خدا جبرئیل را از عقل اول که همان روحانیت حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم است ، در ازل خلق کرد و به این سبب ، رسول اکرم پدر جبرئیل و اصلِ همه عالم است .
به همین دلیل در شب معراج ، جبرئیل که فروتر از رسول اکرم است ، از ادامه عروج به مراتب بالاتر باز ماند. او معتقد است که «حقیقت محمدیه » یا «روح »، اشرف فرشتگان و برترینِ موجودات است و بسیاری از ملائک و از جمله جبرئیل ، صورتی از وی و مخلوق اویند ( رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۵ـ۱۷؛قس عطار، ۱۳۵۶ ش ، ص ۳۵۹ که با توجه به آیه «قُلِ الرُّوحُ مِن اَمْرِ رَبّی »، اسرا: ۸۵، جبرئیل را ظهور یا ظاهر آن امر بیان کرده است ).
روح القدس و روح الامین نیز نزد جیلی ، لقب ویژه جبرئیل نیست و به نظر او اینکه جبرئیل را روح الامین نامیده اند از باب تسمیه فرع (جبرئیل ) به اعتبار اصلش (یعنی عقل اول ) است ( رجوع کنید بههمان ، ج ۱، ص ۱۳ـ ۱۵، ۳۰). در اصطلاح اهل تصوف ، به جبرئیل ، روح القاء (واسطه القای علم غیب بر قلوب ) نیز گفته شده است ( رجوع کنید به عبدالرزاق کاشی ، قسم ۱، ص ۱۶۹؛نقشبندی خالدی ، ص ۶۱).
در ادبیات عرفانی ، امکان تطبیق خصوصیات سیمرغ * بر جبرئیل مطرح شده است . سیمرغ ، پرنده ای افسانه ای ، مقدّس و ماوراء طبیعی است و همچون جبرئیل با بال و پر بزرگ و جثه عظیم وصف شده است ( رجوع کنید به فردوسی ، ج ۱، ص ۱۳۸، ج ۶، ص ۱۷۰۳؛اسدی طوسی ، ص ۱۵۳؛عطار، ۱۳۵۶ ش ، ص ۶۶؛مولوی ، ج ۲، دفتر ۴، بیت ۳۷۶۹؛پورنامداریان ، ۱۳۷۴ ش ، ص ۷۵، ۸۱ ـ۸۲؛منزوی ، ص ۴۹ـ۵۰؛نیز رجوع کنید بهخاقانی ، ص ۳۷؛قس صدرالدین شیرازی ، ۱۳۳۷ ش ، سفر ۴، ج ۲، ص ۱۴۳ـ ۱۴۴، که گزارش کرده عارفان این فرشته روحانی را عنقا نامیده اند رجوع کنید به ادامه مقاله ).
حمایت سیمرغ از زال و واسطه بودن او برای انتقال نیروهای غیبی به زال ، بی شباهت به ارتباط جبرئیل با پیامبر نیست (پورنامداریان ، ۱۳۷۴ ش ، ص ۸۲ـ۸۴). درخت یا کوهی که سیمرغ بر آن آشیانه دارد نیز دارای خصوصیات غیرمادّی است : آن درخت که طوبی نام دارد، از میان کوهها بیرون آمده و مادرِ همه گیاهان و روییدنیهاست . هر بامداد که سیمرغ از آشیان خود بیرون می پرد و بر زمین بال می گسترد، هر میوه که بر درخت و هر نباتی که بر زمین می روید از اثر پرِ اوست ( رجوع کنید به سهروردی ، ج ۳، ص ۲۳۲). متناظر با آن ، مکان جبرئیل را در سدره المنتهی * دانسته اند که درختی با عظمت است و علم و عمل خلایق و مقامات انبیا و ملائکه به آنجا ختم می شود ( رجوع کنید به میبدی ، ج ۹، ص ۳۶۰؛طوسی ، ص ۲۵).
سیمرغ ، شاه مرغان است (فردوسی ، ج ۱، ص ۱۳۹) و آنچه در رساله الطیر ابن سینا (ص ۱۹ـ۲۷) و داستان مرغان احمد غزالی (ص ۲۶ـ۳۵) در باره سفر پرندگان به سوی او و طی مراحل و مدارج آمده ، مشابه مراحل تکامل نفس و رسیدن آن به مرحله عقل مستفاد و اتصال به عقل فعال (جبرئیل ) است ( رجوع کنید بهپورنامداریان ، ۱۳۶۴ ش ، ص ۲۵۵ـ۲۵۶؛همو، ۱۳۷۴ ش ، ص ۸۷ ـ ۸۸؛ستاری ، ص ۱۲۲ـ۱۲۴، ۱۲۸ـ۱۲۹). ملاصدرا (۱۳۳۷ ش ، سفر ۴، ج ۲، ص ۱۴۶) نیز از اهل عرفان نقل کرده که رسیدن همه مخلوقات به انواع کمالاتی که می توانند به آنها نایل شوند و همچنین وصول سالکان به خواستها و مقاصدشان ، به یاری این پرنده قدسی است .
سهروردی در رساله آواز پرجبرئیل (ج ۳، ص ۲۲۰ـ۲۲۲)، متأثر از آنچه در قرآن (فاطر: ۱) در وصف بال ملائک و در روایات ( رجوع کنید به بخش ۲: در قرآن و حدیث ) در باره بالهای جبرئیل آمده است ، جبرئیل را به سبب داشتن دو بال ، برتر از ملائکی می داند که سه یا چهار بال دارند، زیرا دو از سایر اعداد به یک نزدیک تر است .
او همچنین به روشن بودن بال راست و تاریکی بال چپ جبرئیل اشاره کرده است . نور از دیدگاه سهروردی نشانه وجود و ظلمت نشانه عدم است و غیر از نورالانوار که نور محض و واجب الوجود بالذات است ، هر موجود دیگری ممکن الوجود است و به سبب همین امکان ، بال چپِ جبرئیل تاریک است . از بال راست جبرئیل که نورانی است ، نفوس و از بال چپ او، عالم مادّی پدید می آید. القای حقایق به انبیا و اولیا به بال راست و قهر و صیحه و حوادث به بال چپ او منتسب است ( رجوع کنید به پورنامداریان ، ۱۳۶۴ ش ، ص ۱۷۰ـ۱۷۱؛نیز در وصف بال و پر جبرئیل رجوع کنید به روزبهان بَقْلی ، ص ۲۳۵).
همچنین بنا بر گزارش صدرالدین شیرازی (۱۳۳۷ ش ، سفر ۴، ج ۲، ص ۱۴۵) به نظر اهل عرفان این پرنده قدسی که در کوه قاف جای دارد، صفیرش موجب بیداری خفتگانِ در تاریکی و سبب هوشیاری غافلانِ از ذکر آیات الاهی می شود اما شمار کسانی که به آوای او گوش دهند و آوازش را بشناسند اندک است . هرکس زبان او را بفهمد زبان همه مرغان را می فهمد. در ادبیات منظوم ، شهپر یا پر جبرئیل نیز اصطلاحی پرکاربرد است (برای نمونه رجوع کنید به سنایی ، ص ۶۷۶؛انوری ، ج ۱، ص ۶۵؛خاقانی ، ص ۳۱، ۱۸۱، ۲۲۳، ۳۴۰؛نظامی ، ج ۳، اقبالنامه ، ص ۲۱۲؛عطار، ۱۳۵۶ ش ، ص ۶۶ـ ۶۷؛مولوی ، ج ۲، دفتر ۳، بیت ۱۵۱۵، دفتر ۴، بیت ۳۷۶۹، ج ۳، دفتر ۶، بیت ۴۱۳۹؛جامی ، ج ۱، تحفه الاحرار ، ص ۴۸۹؛فروغی ، ص ۹، ۴۸، ۱۶۷) و ویژگیهایی همچون محافظت در برابر دشمنان ، جلوگیری از صدمه آتش و آب ، و ترمیم جراحت برای آن بیان شده است ( رجوع کنید بهمسعود سعدسلمان ، ص ۲۷۱، ۳۲۰؛سنایی ، ص ۱۶۸، ۲۰۱؛خاقانی ، ص ۳۷، ۵۶۰؛قس ) جبرئیل را «طاووس الملائکه »، «اَبِ ما» (پدر ما) و عقل کل نیز خوانده اند ( رجوع کنید بهانوری ، ج ۱، ص ۳۶۷؛عطار، ۱۳۷۱ ش ، ص ۱۳۲ـ۱۳۳).
منابع :
(۶۳) حیدربن علی آملی ، کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار ، به انضمام ، رساله نقد النقود فی معرفه الوجود ، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران ۱۳۴۷ ش ؛
(۶۴) ابن سینا، رساله الطیر ، در شکوفه تقی ، دوبال خرد: عرفان و فلسفه در رساله الطیر ابن سینا ، تهران ۱۳۸۲ ش ؛
(۶۵) همو، الشفاء، الالهیات ، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی ، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
(۶۶) همو، المبدأ و المعاد ، چاپ عبداللّه نورانی ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۶۷) همو، معراج نامه ، چاپ نجیب مایل هروی ، مشهد ۱۳۶۵ ش ؛
(۶۸) ابن عربی ، الفتوحات المکیه ، بیروت : دارصادر، ( بی تا. ) ؛
(۶۹) همو، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
(۷۰) ابویعقوب سجستانی ، کتاب الافتخار ، چاپ مصطفی غالب ، ( بیروت ) ۱۹۸۰؛
(۷۱) علی بن احمد اسدی طوسی ، گرشاسب نامه ، چاپ حبیب یغمائی ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۷۲) محمدبن محمد (علی ) انوری ، دیوان ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی ، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ ش ؛
تقی پورنامداریان ، دیدار با سیمرغ : هفت مقاله در عرفان ، و شعر و اندیشه عطار ، مقاله ۲: «سیمرغ و
(۷۳) جبرئیل »، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
(۷۴) همو، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی : تحلیلی از داستانهای عرفانی ـ فلسفی ابن سینا و سهروردی ، تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۷۵) عبدالرحمان بن احمد جامی ، مثنوی هفت اورنگ ، چاپ جابلقا دادعلیشاه و دیگران ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۷۶) عبدالکریم بن ابراهیم جیلی ، الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوائل ، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛
(۷۷) بدیل بن علی خاقانی ، دیوان ، چاپ علی عبدالرسولی ، ( تهران ) ۱۳۱۷ ش ؛
(۷۸) روزبهان بقلی ، شرح شطحیات ، چاپ هانری کوربن ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛
(۷۹) جلال ستاری ، مدخلی بر رمزشناسی عرفانی ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛
(۸۰) مجدودبن آدم سنایی ، کتاب حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی ، ( تهران ? ۱۳۲۹ ش ) ؛
(۸۱) یحیی بن حبش سهروردی ، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق ، تهران ۱۳۸۰ ش ؛
(۸۲) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه ، تهران ۱۳۳۷ ش ؛
(۸۳) چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۸۴) همو، شرح اصول الکافی ، ج ۲، چاپ محمد خواجوی ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛
(۸۵) محمدبن محمود طوسی ، عجایب المخلوقات ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران ۱۳۴۵ ش ؛
(۸۶) عبدالرزاق کاشی ، اصطلاحات الصوفیه ، چاپ عبدالعال شاهین ، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۸۷) محمدبن ابراهیم عطار، مصیبت نامه ، چاپ نورانی وصال ، تهران ۱۳۵۶ ش ؛
(۸۸) همو، هیلاج نامه ، چاپ احمد خوشنویس ، ( تهران ) ۱۳۷۱ ش ؛
(۸۹) احمدبن محمد غزالی ، داستان مرغان : متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی ، چاپ نصراللّه پورجوادی ، تهران ۱۳۵۵ ش ؛
(۹۰) ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه فردوسی ، از روی چاپ وولرس ، تهران ۱۳۱۴ ش ؛
(۹۱) عباس بن موسی فروغی ، دیوان کامل فروغی بسطامی ، چاپ م . درویش ، ( تهران ) ۱۳۶۸ ش ؛
(۹۲) محمدبن حمزه فناری ، مصباح الانس ، در محمدبن اسحاق صدرالدین قونیوی ، مفتاح الغیب ، چاپ محمد خواجوی ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
(۹۳) محمدبن یحیی لاهیجی ، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز ، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛
(۹۴) مسعود سعد سلمان ، دیوان ، چاپ غلامرضا رشید یاسمی ، تهران ۱۳۱۸ ش ؛
(۹۵) علینقی منزوی ، سی مرغ و سیمرغ ، تهران ۱۳۵۹ ش ؛
(۹۶) جلال الدین محمدبن محمد مولوی ، کتاب مثنوی معنوی ، چاپ رینولد آلن نیکلسون ، تهران : انتشارات مولی ، ( بی تا. ) ؛
(۹۷) احمدبن محمد میبدی ، کشف الاسرار و عده الابرار ، چاپ علی اصغر حکمت ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۹۸) ناصرخسرو، کتاب جامع الحکمتین ، چاپ هانری کوربن و محمد معین ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۹۹) عزیزالدین بن محمد نسفی ، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل ، چاپ ماریژان موله ، تهران ۱۳۴۱ ش ؛
(۱۰۰) الیاس بن یوسف نظامی ، سبعه حکیم نظامی ، چاپ حسن وحید دستگردی ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۰۱) احمد نقشبندی خالدی ، کتاب جامع الاصول فی الاولیاء ، مصر ۱۳۳۱، چاپ افست قاهره ( بی تا. ) .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۹
باسلام خدمت بزرگان اسلام که کلیه موارد صدرصد منطقی وخدایی مطرح شده ومورد قبول بنده که کوچک شما باشم تایید می گردد بنده با توجه به علم عرفان که دنالش هستم وچشمه کوچکی برایم باز شد تحقیق کردم کلیه موارد ذکرشده کاملا درست وعین حقیقت اسلام است خدارا شکر که دانشمندان این چنینی داریم