علّامه طباطبائى پس از تدريس يك دوره فلسفه در قم از اسفار اربعه مرحوم صدر المتألهين قدّس سرّه در صدد بر آمدند بين فلسفه شرق و فلسفه غرب را تطبيق و توفيق دهند؛ و معتقد بودند كه بحثها اگر بر پايه برهان و شكلهاى قياسات صحيحه پايه گذارى شود، محال است دو نتيجه مختلف دهد، خواه در هر مكتبى كه بخواهد بوده باشد؛ و بنابراين بايد بدنبال سرّ اختلاف فلسفه شرق و غرب رفت؛ و مواضع ضعف را روشن ساخت.
و اصولا معتقد بودند كه علوم تجربى گرچه تحقّق آن در خارج بر اساس تجربه واضحست؛ ليكن بايد ريشه و اصل نتيجه اين تجربه را دريافت؛ و در منشأ و علّت آن كاوش كرد.
مثلا بايد ديد چه علّتى در حرارت موجود است كه مى تواند ايجاد قوّه و انرژى سينيتيك بكند؛ و دستگاه مكانيكى را به حركت در آورد؛ و بالعكس چه علّتى در انرژى سينيتيك موجود است كه مى توان از آن بهره حرارتى و انرژى حرارتى گرفت؛ و نيز چه سبب و علّتى در انرژى الكتريكى موجود است كه مى توان آن را تبديل بكار نموده؛ و از آن بهره بردارى كرد؛ و چرخهاى ماشين آلات را بكار انداخت؛ و بالعكس چه سببى در انرژى مكانيكى موجود است، تا با بكار انداختن چرخهاى ماشين، مى توان بوسيله دينام از آن بهره بردارى انرژى الكتريكى نمود؟
و بالأخره بايد روشن شود كه در تمام اين موارد تبديل و تبدّل انرژى ها، كه بر اساس فورمولهاى دقيق مقدار بعضى از آنها تبديل بمقدار معيّن از انرژى ديگر مى گردد، بر چه پايه و علّتى است؟ و چه رابطه و جامع بين آنها موجود است؟ و باز بايد روشن شود كه ثبوت مسائل تجربى بر اساس تجربه است؛ و آن منافات با مسائل فلسفىّ و ادلّه عقلىّ كه بر اساس تفكّر عقلىّ و برهان است ندارد؛ و هريك از آنها راه خود را طىّ مىكنند و معارض و مزاحم يكديگر نخواهند بود.
براى اين منظور جلساتى در شبهاى تعطيل پنجشنبه و جمعه دائر نمودند كه چند نفر از طلّاب كه بعضى از آنها نيز آشنائى با علوم جديده داشتند؛ در آن شركت داشتند؛ و بحقير نيز امر فرمودند كه در آن جلسات حضور داشته باشم.
اين جلسات مدّتى طول كشيد و نتيجه بحث در مجموعهاى بنام متافيزيك بنا بود منتشر گردد كه اين حقير بنجف اشرف مشرّف شدم؛ و آن جلسه كار خود را ادامه مىداد؛ و بعدا نيز بعضى از دوستان با كمال علم و ادب چون مرحوم حاجّ شيخ مرتضى مطهّرى رحمة الله عليه بدان پيوستند؛ و بالنتيجه كتابى بسيار نافع كه حلّ بسيارى از مسائل خلافى را مى نمود؛ و جلوى مغالطات بسيارى از فرنگى مآبان را مى گرفت تنظيم و بنام اصول فلسفه و روش رئاليسم آماده و جلد اوّل و دوّم را با پاورقى هاى مفيد و آموزنده آن شهيد مغفور طبع؛ و خود حضرت استاد مؤلّف براى حقير بنجف اشرف ارسال فرمودند.
و سپس بتدريج جلد سوّم و پنجم نيز بطبع رسيد؛ و مرحوم شهيد آيت الله مطهّرى مى فرمود: پاورقى هاى جلد چهارم نيز جمع آورى شده؛ و فقط مجالى مى طلبم تا آنها را مرتّب و منظّم ساخته و در دسترس علاقمندان قرار گيرد. رحمة الله على استادنا الاكرم و على صديقنا المكرّم و على من غبر منهم من اخواننا الماضين بمحمدّ و آله الطاهرين.
امّا روش تفسيرى علّامه طباطبائى قدّس سرّه: ايشان در هنگامى كه تبريز بودند؛ تفسيرى بر قرآن كريم از اوّل قرآن تا سوره اعراف را نوشتند؛ البته تفسيرى مختصربود؛ و از روى همان تفسير و نوشته هاى جمع آورى بطلّاب تدريس مى نمودند؛ ولى بعدا بنا شد تفسيرى بطور تفصيل كه شامل تمام نيازمنديهاى روز بوده؛ و جهات تاريخىّ و فلسفىّ و اخلاقىّ؛ و بحثهاى اجتماعى و روائىّ در آن رعايت گردد؛ به سبك نوينى بنويسند.
مهر تابان//علامه سید محمد حسین تهرانى