نامش محمد فرزند سیرین بصرى است، در تعبیر خواب قدرت فوق العاده اى داشت ، سرچشمه تعبیرش ذوق سالم و فکر نافذ او بود .
در تطبیق خواب با حقایق انسان عجیبى بود ، براى تعبیر خواب از لطایف قرآن و روایات استفاده مى کرد .
نوشته اند مردى از او پرسید : تعبیر اذان گفتن در عالم خواب چیست ؟ گفت : رفتن به حج .
دیگرى همین مسأله را پرسید ، گفت : دست به دزدى برده اى . آنگاه درباره اختلاف این دو تعبیر با اینکه خواب هر دو یکى بود گفت : چهره اولى را چهره اى نیکو و پسندیده و دینى دیدم ، تعبیر خوابش را از آیه ( وَاَذِّنْ بِالنَّاسِ بِالْحَجِّ گرفتم . اما چهره دومى را چهره خوبى ندیدم ، تعبیر خوابش را از آیه ( اَذَّنَ مُؤَذِّنٌ اَیَّتُهَا الْعیرُ اِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ گرفتم .
ابن سیرین مى گوید : در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم ، زنى زیبا براى خرید به مغازه ام آمد ، در حالى که نمى دانستم به خاطر جوانى و زیباییم عاشق من است ، مقدارى پارچه از من خرید و در میان بغچه پیچید ، ناگهان گفت : اى مرد بزاز ! فراموش کرده ام پول همراه خود بیاورم ، این بغچه را به کمک من تا منزل من بیاور و آنجا پولش را دریافت کن ! من به ناچار تا کنار خانه او رفتم ، مرا به دهلیز خانه خواست ، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار کرد : مدتى است شیفته جمال توام و راه رسیدن به وصالت را در این طریق دیدم ، اکنون در این خانه تویى و من ، باید کام مرا برآورى ، ورنه کارت را به رسوایى مى کشم .