ایمان چیست ؟
س ۵۵۳– ایمان چیست ؟
ج – ایمان عبارت است از اعتقاد به توجید و لوازم توحید، یعنى نبوت و معاد و امامت .
س ۵۵۴– آیا با اقرار به شهادتین ، ایمان ثابت مى شود؟
ج – با اقرار به شهادتین ، اسلام ثابت مى شود، و با شهادت به امامت ایمان ثابت مى گردد. ایمان در قلب است و احتیاج به لفظ ندارد، و لفظ براى تثبیت آن است . خداوند متعال مى فرماید: یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت (ابراهیم : ۲۷)
خداوند، کسانى را که ایمان آورده اند با سخن استوار، ثابت مى گرداند.
آیا عزلت موجب معرفت مى شود؟
س ۵۵۵– آیاعزلت موجب معرفت مى شود؟
ج – گوشه نشینى ملازم با معرفت نیست ، ولى کسى که مى خواهد اهل معرفت شود، باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند، و فرش هر مجلسى نباشد، و کار شبانه روزى او در مجالس بیهوده صرف نشود، و از معاشرتهاى بى فایده و بى مغز تا مى تواند اجتناب نماید، و طورى نشود که با همه و در هر مجلسى حاضر شود، همچنین براى کسى که مى خواهد اهل معرفت شود لازم است که در خوردن حتى حلال ، میانه رو باشد، و افراط نکند، و شکمو نباشد؛ بلکه تا گرسنه نشده سر سفره حاضر نشود، و تا اشتها دارد دست از خدا خوردن بردارد؛ و از لحاظ خواب و سخن گفتن نیز باید حد اعتدال را مراعات نماید.
تلازم معرفت نفس با معرفت رب
س ۵۵۶– در روایت آمده است :
من عرف نفسه ، فقد عرف ربه .هر کس نفس خویش را بشناسد، حتما پروردگارش را مى شناسد.
از این روایت استفاده مى شود که نخست معرفت نفس حاصل مى شود و بعد معرفت رب ، و یا ابتدا معرفت رب حاصل مى شود و بعد معرفت نفس ؟
ج – در روایت کلمه (قد) وجود ندارد. و از این کلام تلازم معرفت نفس با معرفت رب استفاده مى شود، و اینکه از معرفت نفس ، معرفت رب حاصل مى گردد.
طاعت و بندگى خدا مایه آرامش
س ۵۵۷– در روایت آمده است : لو لاتکثیر فى کلامکم ، و تمریج فى قلوبکم ، لراءیتم ما ارى ، و لسمعتم ما اسمع .
اگر گفتارتان بسیار، و دلهایتان آشفته نبود، قطعا آنچه را که من مى بینم مى دیدید، و آنچه را که مى شنوم مى شنیدید.
(تمریج و مرج ) در این روایت به چه معنى است ؟
ج – (مرج ) درهم خوردن حواس ، و آشفتگى و تشویش خاطر مى باشد که آرام شدن آن به طاعت و بندگى خداست . براى نمونه از اول که شروع به نماز خواندن مى کنیم ، دلمان سراغ کارهایمان مى رود و همه آنها را انجام مى دهیم تا اینکه سلام نماز را مى گوییم . مسلم است که این گونه نماز خواندن بى حضور قلب (مرج ) را از دل بر نمى دارد.
اگر افراد بشر همگى عاقل بودند…
س ۵۵۸– در روایتى وارد شده است :
اذا عقل اهل الدنیا، لخرجت اگر اهل دنیا (همگى )، عاقل مى شدند، دنیا ویران مى گردید.
معناى این روایت چیست ؟
ج – شاید منظور این باشد که اگر افراد بشر همگى عاقل مى بودند، هیچ کس سنگ روى سنگ نمى گذاشت ، و این جاهلان هستند که بسیارى از کارهاى اجتماعى را به دست گرفته اند. در روایت دیگرى نیز آمده است که : لایزال الناس بخیر اذا ما تفاوتوا؛ فاذا استووا، هلکوا تا زمانى که مردم با یکدیگر اختلاف و تفاوت دارند، در خیر و خوبى هستند، و آن گاه که یکسان و مساوى شوند، به هلاکت گرفتار مى شوند.
بندگى و عبودیت حضرت حق و استدلال هاى عقلى
س ۵۵۹– آیا بندگى و عبودیت حضرت حق به استدلال هاى عقلى نیاز دارد؟
ج – بله ، به عنوان مقدمه لازم است که انسان با استدلالهاى عقلى و از روى حجت به توحید، نبوت وامامت اعتقاد پیدا کند، آنگاه به بندگى ، عبودیت حضرت حق بپردازد.
س ۵۶۰– آیا براى اثبات مسائل اعتقادى ، غور کردن در مسائل فلسفى لازم است ؟
ج – ملاک تحصیل یقین است ، چه از راه استدلال باشد، یا از راه مرموز دیگر.
س ۵۶۱– آیا براى اثبات مسائل اعتقادى ، ظواهر دینى کافى نیست ؟
ج – ظواهر دینى از قبیل تکالیفند که انسان باید آنها را بداند.
س ۵۶۲– بااینکه ظواهر دین در دسترس همگان است ، چرا افراد در یقین و معرفت مختلفند، و همه مانند سلمان و ابوذر رضوان الله تعالى علیهما نیستند؟
ج – خداوند متعال مى فرماید: و تلک الامثال نضربها للناس ، و ما یعقلها الا العالمون . (عنکبوت : ۴۳)
و ما این مثال ها را براى مردم مى زنیم ، ولى جز دانایان آن ها را درک نمى کنند.
س ۵۶۳– چرا ما محرومیم ؟
ج – این یک نحوه سوء حظ از ناحیه ماست .
درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد