توحید مقصود از ما اوحى
س ۴۳۸– مقصود از (مااوحى ) که خداوند در گفتارش به پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم وحى نموده چیست ، آنجا که مى فرماید: و اوحى الى عبده ما اوحى (نجم : ۱۰)و خداوند به بنده اش آنچه را که باید وحى کند، وحى فرمود.
ج – آیه شریفه فوق در مقام تعظیم امرى است که خداوند به رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم وحى نموده ، و بیانگر آن است که آنچه وحى شده امر قابل توجهى از معارف الهیه بوده است . به نظر مى رسد قدر متیقین از آن (توحید) بوده است ، زیرا معرفتى شریفتر از توحید وجود ندارد، و امکان ندارد اثر انگشت (دخالت ) خداوند متعال در کارى نمایان نباشد. و هر کارى از او، و به او، و به سوى او منتهى مى شود. خداوند متعال در همین سوره مى فرماید: و ان الى ربک المنتهى ، و انه هو اضحک و ابکى ، و انه هو امات و احیا، و انه خلق الزوجین الذکر و الانثى ، من نطفه اذا تمنى ، و ان علیه النشاه الاخرى ، و انه هو اغنى و اقنى ، و انه هو رب الشعرى ، و انه اهلک عادا الاولى ، و ثمودا فما ابقى . (نجم : ۴۲ ۵۱)
و اینکه پایان کار به سوى پروردگار توست ، و هم اوست که منحصرا مى خنداند و مى گریاند و مى میراند و زنده مى گرداند، و اوست که دو نوع : نر و ماده را از نطفه اى که فرو مى ریزد، آفرید، و پدید آوردن عالم دیگر بر عهده اوست ، و هم اوست که بى نیاز مى کند و سرمایه مى بخشد، و پروردگار ستاره (شعرى ) است ، و عادیان قدیم و ثمود را هلاک نمود، و کسى را باقى نگذاشت .
غلبه روم بر فارس چگونه موجب شادمانى مؤ منان است ؟
س ۴۳۹– خداوند متعال مى فرماید: غلبت الروم ادنى الارض ، و هم من بعد غلبهم سیغلبون فى بضع سنین ، لله الامر من قبل و من بعد، یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ، ینصر من یشاء، و هو العزیز الرحیم (روم : ۲ ۵)رومیان شکست خوردند، در نزدیکترین سرزمین ، ولى بعد از شکستشان در ظرف چند سال به زودى پیروز خواهند گردید، کار، در گذشته و آینده از آن خدا است و در آن روز است که مؤ منان از یارى خدا شاد مى گردند، و هر که را بخواهد یارى مى کند، و اوست شکست ناپذیر مهربان .
غلبه روم بر فارس چگونه موجب فرح و شادمانى مؤ منان است ؟
ج – مغلوب شدن و شکست فارس و کسر شوکت و عظمت آنها، سرور و فرح براى اهل ایمان بود؛ زیرا در آن زمان حجاز، مدینه ، مکه ، عراق ، و غیر اینها در تحت سیطره فارس ، و شامات تحت سیطره روم بود، و خداوند متعال در این آیات وعده غلبه رومیان را بر فارس مى دهد، و به واسطه آن ، شادى و سرور براى مؤ منان حاصل مى شود.
وقتى که پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم براى خسرو پرویز (پادشاه وقت ایران ) نامه فرستاد و وى را به اسلام فرا خواند، خسرو پرویز، نامه حضرت را پاره کرد و نیز ماءمورى فرستاد که نویسنده نامه را احضار کند. هنگامى که آن ماءمور نزد پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم رسید، حضرت به او فرمود: صاحب تو (خسرو پرویز) کشته شده است ! وى به ایران بازگشت و دید خسرو پرویز در گذشته است .
مراتب تقوى
س ۴۴۰– آیا مراد از (متقین ) در گفتار خداوند متعال ، (متقین بالفعل ) مى باشد آنجا که مى فرماید: ذلک الکتاب لاریب فیه هدى للمتقین (بقره : ۲)این کتاب که هیچ تردیدى در (حقانیت ) آن نیست ، مایه هدایت تقوا پیشگان مى باشد.
ج – بله ، منظور (متقین بالفعل ) است .
س ۴۴۱– اگر منظور (متقین بالفعل ) باشد، دیگر احتیاجى به هدایت ندارند که قرآن ، هادى آنها باشد؟
ج – تقوى مراتب دارد، و متقین داراى مراتب هستند، و هدایت در اینجا که مى فرماید: (هدى للمتقین ) نیز هدایت بعد از هدایت است که مختص تقوى پیشگان است و براى غیر متقین نیست ، چنانکه مقصود از طلب هدایت در سوره حمد که مکرر در نماز مى خوانیم و مى گوئیم : (اهدنا الصراط المستقیم ) (حمد: ۵): (ما را به راه راست هدایت نما) با اینکه خود نماز از مصادیق هدایت به صراط مستقیم است نمازگزاران به نماز هدایت شده اند، طلب هدایت بعد از هدایت است .
بنابراین ، مراد از هدایت متقین ، مراتب بعد از هدایت اولى است که هدایت اولى آنان قبل از قرآن و به سبب فطرت خدادادى و دست نخورده آنان است ، و هدایت دوم هدایت به قرآن مى باشد.پس متقین بین دو هدایت واقع گردیده ، هدایت اول که به وسیله آن جزو متقین شده اند، و هدایت دوم که خداوند متعال بعد از تقوى به واسطه قرآن به آنان کرامت فرموده است . چنانکه کفار و منافقین نیز بین دو گمراهى و ضلالت واقعند. خداوند متعال مى فرماید: فى قلوبهم مرض ، فزادهم الله مرضا (بقره : ۱۰)دلهایشان بیمار است ، لذا خداوند بر بیمارى آنان افزود.و همچنین مى فرماید: یضل به کثیرا و یهدى به کثیرا، و ما یضل به الا الفاسقین (بقره : ۲۶)خداوند بسیارى را به واسطه قرآن گمراه ، و بسیارى را هدایت مى نماید، البته جز گناهکاران را گمراه نمى نماید.نیز مى فرماید: فلما زاغوا، ازاغ الله قلوبهم (صف : ۵)پس چون از حق برگشتند، خداوند دلهایشان را برگردانید.
هدایت در قرآن کریم
س ۴۴۲– خداوند متعال در بعضى آیات ، قرآن را کتاب هدایت براى عموم مردم معرفى نموده ، از آن جمله مى فرماید: شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن هدى للناس (بقره : ۱۸۴)ماه رمضان که قرآن در آن براى هدایت مردم نازل شده است .و در بعضى از آیات دیگر، قرآن را وسیله هدایت خصوص متقین و تقوا پیشگان معرفى نموده است . مانند اینکه مى فرماید: ذلک الکتاب لاریب فیه هدى للمتقین (بقره : ۲)این کتابى که در (حقانیت ) آن هیچ تردیدى نیست ، مایه هدایت تقوا پیشگان است .آیا این دو دسته از آیات با هم تنافى ندارند؟
ج – خیر، تنافى ندارند، زیرا قرآن دو نوع هدایت دارد، یکى براى توده مردم ، چنانکه مى فرماید: (هدى للناس ) و دیگرى براى خصوص متقین ، چنانکه مى فرماید: (هدى للمتقین ) و این هدایت بعد از هدایت است ؛ یعنى قرآن یک نوع هدایت براى عموم مردم دارد، و یک نوع براى خصوص متقین و کسانى که به او ایمان دارند و از محاربه الهى بر کنار هستند، که بعد از ایمان به مرحله اول ، به مرتبه بالاتر ایمان هدایت مى شوند.
س ۴۴۳– آیا ممکن است یک آیه ، هم هدایت براى عموم مردم باشد و هم براى متقین ؟
ج – بله ، ممکن است که از یک آیه عموم مردم یک طور استفاده کنند، و متقین طور دیگر. توضیح اینکه : کافرى که مؤ من نیست و در عین حال لجوج و معاند نیز نیست ، اگر در اثر شنیدن قرآن ایمان آورد، این یک نوع هدایت است که مشمول عموم مردم (ناس ) شده است . و بعد از این ایمان نیز اگر هدایت شود، هدایت فوق العاده اى نصیب او مى گردد.خداوند متعال مى فرماید: والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا، و ان الله لمع المحسنین . (عنکبوت : ۶۹)و کسانى که درباره او بکوشند، به یقین آنها را به راههاى خود را رهنمون مى گردیم و قطعا خدا با نیکوکاران است
س ۴۴۴– آیا با اینکه اهل تقوى ، هدیا یافته اند، اینکه خداوند سبحان مى فرماید: (هدى للمتقین ) (بقره : ۲): (قرآن ، مایه هدایت اهل تقوى است ) تحصیل حاصل نیست ؟
ج – تحصیل حاصل نیست ؛ تقوى ، مراتب دارد، یکى از مراتب تقوى این است که انسان ایمان بیاورد، مرتبه دیگر ایمان روى ایمان است و…درست مانند (اهدنا الصراط المستقیم ) (فاتحه : ۶): (ما را به راه راست هدایت فرما) است ؛ زیرا نماز خودش صراط مستقیم است ، ولى بازنمازگزار مى گوید: (اهدنا الصراط المستقیم ) بنابراین هدایت ، مراتب دارد، هدایت فوق هدایت ؛ همچنین تقوى هم داراى مراتب است ، تقوى فوق تقوى .
س ۴۴۵– خداوند متعال درباره قرآن مى فرماید: قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین ، یهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ، و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه ، و یهدیهم الى صراط مستقیم . (مائده : ۱۵ و ۱۶)
قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است . خدا هر که رااز خشنودى او پیروى کند، به وسیله آن کتاب به راه هاى سلامت رهنمون مى سازد، و به توفیق خویش ، آنان را از تاریکى ها به سوى نور بیرون مى برد.
آیا (اتبع رضوانه ) خود هدایت نیست ؟
ج – بله (اتبع رضوانه ) خود هدایت است ، ولى یهدى به الله من اتبع رضوانه سبیل السلام از قبیل هدایت بعد از هدایت است .
هدایت تکوینى در قرآن کریم
س ۴۴۶– معناى و لکل وجهه هو مولیها (بقره : ۱۴۸): (و براى هر کسى قبله اى است که روى خود را به آن سوى مى کند) چیست ؟
ج – یعنى براى هر کدام هدف و مقصودى است که به آن متوجه است .
س ۴۴۷– آیا مرجع ضمیر (هو) لفظ (کل ) است ، و یا به خداوند متعال بر مى گردد؟
ج – به (کل ) بر مى گردد.از این آیه دو نکته استفاده مى شود:۱ براى هر چیز و از جمله انسان ، هدفى خاص ، مشخص و مقدر شده است .
۲ از این جمله به ضمیمه ادامه آیه شریفه که مى فرماید: (فاستبقوا الخیرات ) (بقره : ۱۴۸): (پس در کارهاى نیک بر یکدیگر پیشى گیرید). استفاده مى شود که هدفهاى خیر را دنبال کنید، تا به سعادت که مقصد شماست ، برسید.
س ۴۴۸– منظور از (هدایت ) در آیه شریفه (و الذى قدر فهدى ) (اعلى : ۳): (و خدایى که اندازه گیرى کرد و هدایت نمود) چگونه هدایتى است ؟
ج – هدایت تکوینى است . براى نمونه هر سنگى که از بلندى و حالت استقامت ، بدون سرگردانى به زمین مى افتد، مقصد خود را مى یابد، خداوند متعال در این آیات کیفیت هدایت را بیان نموده و مى فرماید: سبح اسم ربک الاعلى ، الذى خلق فسوى ، والذى قدر فهدى … (اعلى : ۱ ۳)
نام پروردگار والاى خود را به پاکى بستاى ، همان که آفرید و هماهنگى بخشید، و آن که اندازه گیرى کرد و راه نمود.
یعنى در آفرینش و حیثیت وجودى اشیا، آثار هدایت خداوند وجود دارد، و این هدایت از آن خودشان نیست ، از آن خداست . و این اوست که تمام موجودات اعم از حیوانات ، نباتات و جمادات را هدایت و دستگیرى مى کند.
درمحضر علامه طباطبایی//محمد حسین رخشاد