من هر وقت به خدمتشان مى رسیدم، بدون استثناء براى بوسیدن دست ایشان خم مى شدم؛ و ایشان دست خود را لاى عبا پنهان مى کردند؛ و چنان حال حیا و خجلت در ایشان پیدا مى شد که مرا منفعل مى نمود.
یک روز عرض کردم: ما براى فیض و برکت و نیاز، دست شما را مى بوسیم چرا مضایقه مى فرمائید!؟ سپس عرض کردم: آقا شما این روایت را که از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام وارد است که من علّمنى حرفا فقد صیّرنى عبداآیا قبول دارید!؟
فرمودند: بلى روایت مشهورى است؛ و متنش نیز با موازین مطابقت دارد.
عرض کردم: شما این همه کلمات به ما آموختهاید؛ و بکرّات و مرّات ما را بنده خود ساخته اید! از ادب بنده این نیست که دست مولاى خود را ببوسد!؟ و بدان تبرّک جوید؟
با تبسم ملیحى فرمودند: ما همه بندگان خدائیم!
مهر تابان//علامه محمد حسین طباطبایی