روزى آن بزرگوار مردى را دید که پرده کعبه را گرفته مى گوید: «خدایا به حرمت این خانه، گناه مرا بیامرز. حضرت فرمود: بگو ببینم چه گناه کرده اى؟
عرض کرد که:گناه من بزرگتر از آن است که بگویم.
فرمود که: گناه تو بزرگتر است یا زمین؟
گفت: گناه من. فرمود: گناه تو بزرگتر است یا کوهها؟
گفت: گناه من. فرمود: گناه تو بزرگتر است یا دریاها؟
گفت: گناه من.
گفت: گناه تو اعظم تر است یا آسمانها؟
گفت: گناه من. فرمود:
گناه تو اعظم است یا عرش؟
گفت: گناه من. فرمود: گناه تو اعظم است یا خدا؟
گفت:خدا اعظم و اعلى و اجلّ است.
پس حضرت فرمود: بگو گناه خود را. عرض کرد:
یا رسول اللّه! من مرد صاحب ثروتم و هر وقت فقیرى رو به من مى آید که از من چیزى بخواهد گویا شعله آتشى رو به من مى آورد.
حضرت فرمود: دور شو از من و مرا به آتش خود مسوزان. قسم به آن خدائى که مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است که اگر میان رکن و مقام بایستى و دو هزار سال نماز کنى و این قدر گریه کنى که نهرها از آب چشم تو جارى شود و درختان سیراب گردند و بمیرى و لئیم باشى خدا تورا سرنگون به جهنم مى افکند»
معراج السعاده//ملااحمد نراقی