شعرا-الفشعرا-کشعرای قرن اولشعرای قرن دوم

زندگینامه کمیت اسدى(۱۲۶-۶۰ه.ق)[شاعر اهل بیت (ع)]

شاعران مکتبى و مدافعان ولایت اهل‏بیت (علیهم السلام) پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلى افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحى ساخته‏اند، تا از «حق‏» دفاع‏کنند و با «باطل‏» بستیزند.

آشنایى با این چهره‏هاى پرفروغ، اهل ذوق و هنر را امید و الهام و جهت مى‏ بخشد، تا از تواناییهاى قلمى و بیانى و هنرى خویش، استفاده بجا و بهینه کنند و به حق‏گسترى و شورافکنى و شعورپراکنى در میان امت محمد ( صلی الله علیه و آله) و جامعه بشرى بپردازند. از این‏رو، آشنایى با زندگینامه این چهره‏ها، سازنده و الهام‏دهنده است.

در فرهنگ و ادب غنى و پرمایه شیعه، آفاق روشنى از این مضامین و جلوه‏هاى متعالى وجوددارد که مى ‏سزد نسل امروز و مشتاقان فرهنگ اهل‏بیت پیامبر، به آن توجهى در خور کنند و این چهره‏هاى فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند.

آشنایى با شاعران متعهد شیعه، در همین راستا قراردارد. و از همین شماره، این فصل را آغاز مى ‏کنیم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولایى شیعه، «کمیت‏ بن زید اسدى‏».

گرچه پیش از کمیت هم، شاعرانى بوده‏اند که در راستاى فرهنگ اهل‏بیت (علیهم السلام) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده گرفته‏اند، ولى برخى از آنان سابقه خوبى ندارند، برخى ‏شان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهاى سیاسى و عدول از جبهه حق و کوتاه‏آمدن در دفاع از ولایت داشته‏ اند. کمیت اسدى، شاعرى است که چه در سابقه و چه لاحقه، پرونده‏اى روشن و شخصیتى بارز دارد. از این رو سرآغاز این سلسله نوشتار قرار گرفته‏است.

سال ۶۰ هجرى بود که در قبیله «بنى ‏اسد» فرزندى چشم به جهان گشود که مى ‏بایست بار رسالت عاشوراى خونین را به دوش کشد و به تبیین مظلومیت «آل‏الله‏» بپردازد.

«کمیت‏»، از همان کودکى روحى بلند و حساس و رفتارى شگفت و تحسین‏ برانگیز داشت که نوعى نبوغ و خارق‏العاده ‏بودن را نشان مى‏داد. از دوران خردسالى، با شاعر بلندپایه، «فرزدق‏» و شعرهاى او آشناشد و قدم در وادى شعر و ادب گذاشت، بگونه ‏اى که از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزدیکش هم به جنبه‏ هاى برجسته فکر و ذوق و دیدگاه او، پى ‏بردند.

«کمیت اسدى‏»، دوران سه امام معصوم را درک‏ کرد: امام سجاد(علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام). و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمه و نشر فضائل خاندان پیامبر کرد. امامان نیز به وى عنایت ‏خاصى داشتند و او را حمایت و ستایش مى ‏کردند. روزى که کمیت، قصیده معروف خویش (من لقلب متیم مستهام) را در محضر امام زین ‏العابدین(علیه السلام) خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانیم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نیست. خدایا کمیت را از کرم خویش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغى بعنوان صله به او دادند، همراه با یک‏دست لباسى که با بدن مطهر امام، متبرک شده ‏بود.

یکى از سروده ‏هاى معروف او قصیده «هاشمیات‏» است. این شعر بلند، خیلى سریع در زمان خود شاعر پخش و همه‏ جا مطرح شد، چرا که ستمها و زشتیهاى امویان را برملا ساخته بود و به خاطر همین شاعر از سوى طاغوتهاى اموى تحت تعقیب بود و براى سرش جایزه تعیین کرده ‏بودند.

در جایى از این شعر، مى ‏گوید:

«در عشق‏ ورزى به آل ‏محمد(صلی الله علیه و آله)، انگشت ‏نما شده ‏ام. گروهى مرا به سبب دوستى با خاندان رسول، تکفیر مى ‏کنند، اما تکفیر و عیب جویى آنان در نظرم هیچ است.»

وقتى در مدینه خدمت امام محمد باقر(علیه السلام) رسید و قصیده‏اش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجویى و محبت قرارداد و دعایش کرد. دعاى امام این بود که: «تا وقتى که از اهل‏بیت علیهم السلام و حق دفاع مى‏کنى، روح ‏القدس پشتیبان و تایید کننده‏ات باد!»

اینگونه برخوردها، نشان‏ دهنده جایگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(علیهم السلام) بود.

کمیت، در بدیهه ‏سرایى شاعرى چیره ‏دست و پرتوان بود و با توانایى شعرى بالایى که داشت، در هرجا و زمینه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشاى ستمگران مى ‏پرداخت.

که آن را نزد امام صادق(علیه السلام) خواند و امام، تعلیقه‏ اى هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاکرد. (۱) یکى از قصاید معروف کمیت نیز به «قصیده میمیه‏» است (من لقلب متیم مستهام)

یک ‏بار هم که در «منا» خدمت‏ حضرت صادق(علیه السلام) رسید، یکى از اشعارش را که در مدح اهل‏بیت علیهم السلام ‏بود خواند و چون به مقطعى رسید که حوادث جانسوز کربلا و مظلومیت ‏شهداى عاشورا را باز مى‏ گفت، امام با چشمانى گریان دست ‏به دعا برداشت و از خداوند خواست که گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشاید و او را مورد لطف و عنایت و رضایت‏ خویش قراردهد. (۲)

مجموعه سروده‏هاى او در دو جلد، به نام «شعر الکمیت ‏بن زید الاسدى‏» گردآورى و چاپ شده ‏است.

برجستگیها:

برخى از جهاتى که به کمیت اسدى شخصیت والا و دوست‏ داشتنى بخشیده‏است، از این قرار است:

۱- حافظ قرآن بودن

۲- فقیه و دین‏شناس بودن

۳- سخنورى و شیوایى بیان

۴- نسابه ‏بودن و آگاهى از تبارشناسى

۵- خوشنویسى و کتابت زیبا

۶- مهارت در علم کلام و جدل با مخالفان

۷- تیراندازى

۸- تکسوارى

۹- شجاعت و بى ‏باکى

۱۰- کرم و سخاوت (۳)

این خصال برجسته، شخصیت او را ممتازتر ساخته‏ بود و نشانه غناى محتوا و جامعیت این موالى اهل‏بیت علیهم السلام و مدافع حریم ولایت‏ بود.

دلیرى او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حکام جور، و نشر فضایل اهل‏بیت عصمت علیهم السلام مشهود بود و بدین‏سبب، پیوسته در تعقیبش بودند و او پیوسته در هجوم و گریز. موسى‏وار به هدایت مى‏پرداخت و در این راه، خانه‏به دوش بود. سروده‏هایش سرشار از روح حماسه و معنویت و فضیلت‏بود و چونان درفشى افراشته، به حق فرا مى‏ خواند و بى‏ لیاقتى بنى ‏امیه و ناشایستگى آنان را براى حکومت ‏بر مسلمین مطرح مى ‏ساخت.

«جاحظ‏» گفته‏است: کمیت نخستین کسى است که در شیعه باب مناظره و احتجاج و جدل مکتبى و دینى را گشود. و دیگرى گفته است: کمیت، اولین کسى است که در شعرش، آشکارا از محبت اهل‏بیت علیهم السلام دم زده ‏است.

هم‏چنانکه گفته ‏شد، اشعار او گاهى پیش از خودش سرزمینها و دلها را فتح‏ مى ‏کرد و آفاق را در مى ‏نوردید و زبان به زبان در میان شیعیان مطرح مى‏ شد و این یکى از بزرگترین موفقیتهاى او در سرودن شعر مکتبى و موضعدار بود. گفته‏اند که در کوفه، هرکس شعر کمیت را نمى‏دانست، او را شیعه نمى‏ دانستند.

فرجام پرافتخار

شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامت‏ بود. مرحوم علامه امینى درباره زندگى و شهادت کمیت اسدى چنین مى ‏نگارد:

«کمیت، در سال شصتم هجرى، در همان سال شهادت سبط شهید، امام حسین(علیه السلام) تولدیافت و در سال‏۱۲۶هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمرى خداپسند و حیاتى سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهى که خدا برایش برگزیده‏بود، گذراند و تا توانست، به هدایتگرى مردم پرداخت و به برکت دعاى امام زین‏العابدین(علیه السلام) شربت‏ شهادت نوشید.»

پسر کمیت نقل مى ‏کند که در واپسین لحظات حیات پدرم بالاى سرش بودم، آخرین نفسها را مى‏ کشید. بیهوش مى‏ شد و لحظه‏ اى که به هوش مى ‏آمد، سه‏بار مى‏ گفت: «اللهم آل‏ محمدا».

پایان‏بخش سخن را، گفتارى از شهید مطهرى قرار مى‏ دهیم که نوشته ‏است:

«کمیت اسدى دارد با اشعارش مکتب حسین(علیه السلام) را نشان مى ‏دهد. کمیت اسدى با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر براى بنى ‏امیه ضررداشت. این مرد، کى بود؟ یک روضه ‏خوانى بود اما چه روضه‏ خوانى؟ شعرى مى ‏گفت که تکان مى ‏داد دنیا را، تکان مى ‏داد دستگاه خلافت وقت را این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیه‏ خوانى، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند …». (۴)

این سخن، نشان‏دهنده موضع حق و جهتگیرى صحیحى است که شاعر شیعى در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشته‏باشد و به «جهل‏» و «خرافه‏» راه‏ندهد که در عرصه باورهاى مردم رخنه‏کند و جولان دهد. وقتى «شعر» تاثیرى گسترده و بردى وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگى بطور ضعیف یا ناشایست‏به کار گرفته ‏شود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثیه‏خوانان و مداحان گرانقدر. (۵)



۱- ادب‏الطف، جواد شبر، ج‏۱، ص‏۱۸۴٫

۲- الغدیر، ج‏۲، ص‏۱۹۳٫

۳- تلخیص‏ شده از: «کمیت اسدى، حدیث‏ حریت‏»، ص‏۱۹۰٫

۴- ده‏ گفتار، ص‏۲۱۵ (انتشارات حکمت ).

۵- درباره شخصیت کمیت، از جمله مى ‏توانید به منابع زیر مراجعه ‏کنید: «الکمیت‏بن زید الاسدى، بین العقیده والسیاسه‏»، على نجیب عطوى، «اعیان الشیعه‏»، سیدمحسن امین، ج‏۹، ص‏۳۳، «کمیت اسدى، حدیث‏حریت‏»، محمد صحتى.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=