شعرا-الفشعرا-سشعرا-معلما-سعلما-معلمای قرن دوازدهم

زندگینامه ملا هادى سبزوارى«اسرار»(۱۲۱۲-۱۲۸۹ه ق)

DiniST-53 زندگینامه ملا هادى سبزوارى«اسرار»(۱۲۱۲-۱۲۸۹ه ق)

طلوع زندگى

در سال ق. در شهر سبزوار و در خانه حاج میرزا مهدى – یکى از انسانهاى وارسته و مؤمن سبزوار- کودکى پا به عرصه وجود گذاشت و هادى نام گرفت.

او هشت سال داشت که به جمع محصلان علوم مقدماتى پیوست و در اوان نوجوانى ادبیات عرب (صرف و نحو) را فرا گرفت و دیرى نگذشت که به جلسات درسهاى بالاتر راه یافت. وى هر چند در ده سالگى پدرش را از دست داد توانست به کمک یکى از اقوام خویش راههاى سخت آینده را هموار سازد. پسر عمه اش حاج ملا حسین سبزوارى که خود اهل فضیلت و دانش بود در ادامه تحصیل وى را یارى کرد.(۱) و با کمک او راهى حوزه علمیه مشهد شد و ده سال در کنار بارگاه امام رضا(علیه السلام) به تحصیل پرداخت.

به دنبال حکمت

اصفهان در داشتن حـوزه هاى علمیه پر رونـق، تاریـخ درخـشان دارد و گذشـته این شهـر با خـاطرات بزرگان بسیارى نقش بسته است.

حضور ملا هادى در حوزه اصفهان از روزى آغاز شد که وى در سفر حج از راه اصفهان گذر مى کرد و چون هنوز موسم حج نبود مدتى در این شهر اقامت گزید. در حوزه پررونق اصفهان آن زمان استادانى چون حاج شیخ محمد تقى مؤلف کتاب هدایه المسترشدین و حاج محمدابراهیم کلباسى نگارنده کتاب اشارات الاصول و آیه الله ملا اسماعیل کوشکى در آن، محفل درس و بحث علمى داشتند.

ملا هادى که هنوز تا موسم حج فرصت داشت لحظاتش را مغتنم شمرده، در درس بزرگان شرکت جست او چند وقتى به درس آیه الله کوشکى رفت و احساس کرد این درس برایش چون گمشده گرانقیمتى بوده که اکنون بدان دست یافته است. بیان شیوا و عمق معلومات استاد وى را هر روز شیفته تر مى نمود. از همین رو تصمیم گرفت سفر حج خود را به سفر در سلوک دانش و معارف تبدیل کند و در اصفهان ماندگار شود. سفر ملا هادى به هشت سال اقامت در اصفهان انجامید و در این مدت خود را به زیور دانش و معارف آراست و به برکت بزرگان آن سامان در علم حکمت افقهاى جدیدى فرا راهش گشوده گردید.ملا هادى در سال ۱۲۴۲ به مشهد بازگشت و پنج سال در مدرسه حاج حسن مشغول تدریس شد.

خاطره اى در حوزه کرمان

در یـکى از سالها که ملا هادى به زیارت خانه خــدا رفته بود پس از آنکه سفر حج خود را به پایان بـرد عـزم بازگشت به ایـران نمـود و از راه دریا وارد بندر عباس گردید. چون راهها نا امن بود از رفتن به سبزوار منصرف گردید و چندى در شهر کرمان اقامت گزید. در آنجا مدتها در مدرسه معصومیه کرمان با خادم مدرسه همکارى مى کرد خود را به هیچ کس معرفى نکرده بود. طلاب گمان مى کردند او از خدمتگزاران مدرسه است. از همین رو روز و شب در کنار او به سر مى بردند بدون اینکه بدانند وى چه انسان بزرگ و دانشمند گرانقدرى است! امّا این گمنامى چندان طول نکشید و رفته رفته درخشش آن گوهر گران سنگ محصلان تیز بین را متوجه خود ساخت و دیرى نپایید که استاد شناخته شد و طلاب که تا چندى او را خادم مى پنداشتند وى را استاد بلند مرتبه و متبحر در علوم مختلف یافتند. پس از آن اطراف حکیم فرزانه را مشتاقان دانش و حکمت فرا گرفتند و حکیم سبزوارى در مدرسه دینى کرمان جلسات درس و بحث علمى تشکیل داد و مدتى در آنجا ماندگار شد.

اساتید

۱٫ حاج ملا حسین سبزوارى : حکیم سبزوارى پس از بر شمردن عظمت این استاد مى گوید :

«. . . مرا از سبزوار به مشهد مقدس حرکت داد و آن جناب انزوا و تقلیل غذا و عفاف و اجتناب از محرمات و مکروهات و مواظبت بر فرایض و نوافل را مراقب بود و داعى را هم در اینها چون در یک حجره بودیم سهم و مشارکت داشت و کینونت ما بدین سیاق طولى نکشید و سنواتى ریاضات و تسلیمیتى داشتم و آن مرحوم استاد ما بود در علوم عربیّه و فقهیّه و اصولیه ولى با آنکه خود کلام حکمت دیده بود و شوق و استعداد هم در ما مى دید نمى گفت مگر منطق و قلیلى از ریاضى پس عشره کامله را با آن مرحوم در جوار معصوم به سر بردم . . .»(۲)

۲٫ حاج محمدابراهیم کرباسى(۱۱۸۰ – ۱۲۶۲ ق.):او از محضر سید مهدى بحرالعلوم و شیخ جعفرکاشف الغطاء و سید على طباطبایى استفاده برده و پس از بازگشت به وطن عمر خویش را با کمال زهد و احتیاط و قناعت سپرى نمود.

تألیفات مشهور این عالم با ورع عبارت است از: اشارات الاصول، الایقاظات، شوارع الهدایه الى شرح الکفایه (در شرح کفایه محقق سبزوارى)، منهاج الهدایه الى احکام الشریعه و . . ..(۳)

۳٫ آقا شیخ محمد تقى، معروف به صاحب هدایه المسترشدین(متوفاى ۱۲۴۸ ق.) :تبحّر او در علم اصول فقه به حدى بوده که وى را به رئیس الاصولیین خطاب مى کردند. او در محضر استادان بزرگى همچون علامه سید مهدى بحرالعلوم و سید على صاحب ریاض و سید محسن کاظمینى رشد کرده است. تألیفات مشهور او عبارت است از تقریرات سیدبحرالعلوم – حجه المظنه – شرح الاسماء الحسنى و هدایه المسترشدین.(۴)

۴٫ ملا على مازندرانى نورى اصفهانى (متوفاى ۱۲۴۶ ق.) : وى از محضر علماى مازندران و قزوین استفاده کرده و کلام و حکمت را نزد آقا محمد بید آبادى آموخته بود. تفسیر سوره توحید، حاشیه اسفار ملاصدرا و حاشیه مشاعرملاصدرا از جمله تألیفات مشهور این عالم بزرگوار مى باشد.

۵٫ ملا اسماعیل کوشکى :او همیشه پس از فراغت از تدریس با تنى چند از شاگردان خود در حوزه درس ملا على نورى حاضر مى شد. حاشیه اسفار ملاصدرا، حاشیه شوارق ملا عبدالرزاق لاهیجى، حاشیه مشاعر ملاصدرا و شرح عرشیه ملاصدرا از جمله تالیفات این عالم فرزانه است.(۵)

شاگردان

حکیم سبزوارى علاوه بر حوزه علمیه کـرمان نزدیک چهل سال در حوزه علمیه مشـهد به تدریس پرداخته و حاصل این تلاش پرورش شاگردان بسیارى بوده است. در اینجا تـنها به اسامى تـنى چـند از آنان اشـاره مى شـود :

۱٫ آخوند ملا محمد فرزند ارشد حکیم.

۲٫ آخوند ملامحمدکاظم خراسانى مؤلف«کفایه الاصول»

۳٫ ملا محمد کاظم سبزوارى۴٫ آقا شیخ على فاضل تبتى

۵٫ شاهزاده جناب

۶٫ آیه الله حاج میرزا حسین مجتهد سبزوارى۷٫ ملا على سمنانى

۸٫ آقا سید احمد رضوى پیشاورى هندى

۹٫ ملا عبدالکریم قوچانى

۱۰٫ شیخ ابراهیم طهرانى معروف به شیخ معلم

۱۱٫ ملا محمد صادق حکیم

۱۲٫ شیخ محمد حسین معروف به جرجیس

۱۳٫ آقا حسن ابن ملا زین العابدین

۱۴٫ میرزا اسماعیل ملقب به افتخارالحکماء طالقانى۱۵٫ میرزا علینقى ملقب به صدرالعلماء سبزوراى۱۶٫ سید عبدالغفور جهرمى۱۷٫ میرزا حسین امام جمعه کرمانى

۱۸٫ آیه الله حاج میرزا ابوطالب زنجانى۱۹٫ حاج شیخ ملا اسماعیل عارف بجنوردى

۲۰٫ حاج میرزا حسن حکیم داماد حاج ملا هادى

۲۱٫ وثوق الحکماء سبزوارى

۲۲٫ حاج ملا اسماعیل ابن حاج على اصغر سبزوارى۲۳٫ میرزا اسدالله سبزوارى

۲۴٫ شیخ عبدالاعلى سبزوارى

۲۵٫ شیخ على اصغر سبزوارى

۲۶٫ فاضل صدخرومى سبزوارى

۲۷٫ میرزا ابراهیم شریعتمدار سبزوارى

۲۸٫ فاضل مغیثه اى سبزوارى

۲۹٫ سید عبدالرحیم سبزوارى

۳۰٫ ملا محمد رضا سبزوارى متخلص به روغنى

۳۱٫ ملا محمد صادق صبّاغ کاشانى

۳۲٫ شیخ محمود ابن ملا اسماعیل کاشانى

۳۳٫ میرزا آقا حکیم دارابى

۳۴٫ آقا میرزا محمد یزدى معروف به فاضل یزدى۳۵٫ ملا غلام حسین شیخ الاسلام۳۶٫ میرزا عباس حکیم.(۶)

تألیفات حکیم

عظمت تألیفات حکیم سبزوارى بر اهل دانش و حکمت پوشیده نیست و مادر اینجا با بررسى آثار ارزشمند وى گوشه اى از افق فکرى و وسعت علمى ایشان را معرفى مى کنیم.

۱٫ منظومه و شرح منظومه سبزوارى : این اثر نفیس و کم نظیر حاصل تلاش بیش از بیست سال از عمر با برکت حکیم در سنین جوانى است.(۷)مؤلف خود در آخر کتاب تاریخ شروع را سال ۱۲۴۰ ق و زمان ختم آن را سال ۱۲۶۱ ق یاد کرده است.

حاج ملا هادى پس از فراغت از تألیف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدریس آن پرداخته و پس از پایان دوره اول آن فرزند بزرگ حکیم، آخوند ملا محمد تدریس مجدد آن را براى شیفتگان حکمت به عهده گرفته است.(۸) در اهمیت این کتاب شریف همین بس که از زمان تألیف تا کنون همواره در حوزه هاى علمیه و حتى در عصر حکیم در مرکز علوم عقلى تهران جزو کتابهاى درسى بوده است.(۹)

شرح منظومه که اکنون چون ستاره اى پر فروغ در محافل علمى و فکرى مى درخشد حاوى دو علم منطق و حکمت مى باشد. حکیم در بخش حکمت که نام آن را «غُررُالفرائد» گذاشته است با طبع روان خویش بیش از هزار بیت شعر پیرامون حکمت سروده و در آن به بررسى مسائل مهم فلسفه پرداخته است و چون این بخش داراى مفاهیم بسیار دقیق فلسفى بوده پس از فراغت از نظم آن خود به شرحش پرداخته است.

بخش دیگر کتاب مربوط به مباحث منطق است.(۱۰) نام این بخش «لئالى المنتظمه» و بحق مخزن لؤلؤ و مرجان است. وى در اینجا با سرودن اشعارى بالغ بر سیصد بیت دقیق ترین مباحث منطق را به نظم در آورده و با زبان فصیح عرب معضلات این علم را بیان کرده است و چون این اشعار نیز بسیار پیچیده و دقیق است خود پس از فراغت از نظم به شرح ابیات پرداخته که اکنون آن شرح در ذیل منظومه وى به چاپ رسیده و به نام «شرح اللئالى المنتظمه» موسوم است.

مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزوارى کانون با صفاى حوزه ها را گرم نگه داشته و علاوه بر اینکه نشان مى دهد حاج ملاهادى عالمى منطقى و فیلسوفى بزرگ بوده شاعرى زبردست و توانا بوده است.

۲٫ دیوان حاج ملا هادى : این کتاب که اشعارش بالغ بر هزار بیت است غزلیات و رباعیات و بسیار زیباى عرفانى را در بر گرفته است و نشان مى دهد که این عالم بزرگوار در فنّ شعر و ادب نیز توانایى کامل داشته است.

در شعر و شاعری هم دستی داشته و اسرار تخلص میکرده از شیفتگان غزلهای پرشور خواجهء شیرازی بوده و وی را به پیشوایی خویش برگزیده است:(۱۱)
 
هزاران آفرین بر جان حافظ
همه غرقیم در احسان حافظ
پیمبر نیست لیکن نسخ کرده
اساطیر همه ، دیوان حافظ…
ببند «اسرار» لب را چون ندارد
سخن پایانی اندر شأن حافظ.
 
 (دیوان اسرار چ کتابفروشی ثقفی ص ۷۵ )
 
از انواع مختلف شعر غزل را پسندیده و بدان پرداخته است از نظر لفظ و معنی غزلهای وی اغلب تقلید ناسازی از غزلهای خواجه است:
 
ما ز میخانه ٔ عشقیم گدایانی چند
باده نوشان و خموشان و خروشانی چند
کای شه کشور حسن و ملک ملک وجود
منتظر بر سر راهند غلامانی چند
عشق صلح کل و باقی همه جنگ است و جدل
عاشقان جمع و فرق جمع پریشانی چند
سخن عشق یکی بود، ولی آوردند
این سخنها به میان زمره ٔ نادانی چند
آنکه جوید حرمش ، گو بسر کوی دل آی
نیست حاجت که کند قطع بیابانی چند
نه در اختر حرکت بود، نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند.

(دیوان اسرار چ سیدمحمد کمالی ص ۶۰)

باز یار بی وفای ما سر یاریش نیست

ذره ای آن ماه مهرآسا وفاداریش نیست
بخت من در خواب گویا روی زیبای تو دید
زآنکه عمری شد که در خواب است و بیداریش نیست
مُرد آیا در قفس یا با خیالت خو گرفت
مرغ دل کو مدتی شد ناله وزاریش نیست …
ترسم از بس چشم من خون از مژه جاری کند
مردمان گویند یارت بیمی از یاریش نیست .
(دیوان اسرار چ سیدمحمد کمالی صص ۳۸۳۹).
دمی نه کآرزوی مرگ بر زبانم نیست
چرا که طاقت بیداد آسمانم نیست
به زیر تیغ تو من پر زدن هوس دارم
هوای بال فشانی به بوستانم نیست
خوشم که نیست مرا روزن از قفس سوی باغ
که تاب دیدن گلچین و باغبانم نیست
میان آتش و آبم ز دیده و دل خویش
شبی که جای بر آن خاک آستانم نیست
به گوشه ٔ قفسش خو گرفته ام چندان
که گر رها کندم ذوق آشیانم نیست
دلت چو واقف اسرار و نکته دان باشد
چه غم به ساحت قرب تو گر بیانم نیست .
(دیوان اسرار چ سیدمحمد کمالی صص ۲۸۲۹)

در قسمتى از اشعارش که نکات عرفانى در بر داشته، مى خوانیم :

شورش عشق تو در هیچ سرى نیست که نیست

 منظر روى تو زیب نظرى نیست که نیست

ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان

سگ کویت همه شب تا سحرى نیست که نیست

نه همین از غم او سینه ما صد چاک است

داغ او لاله صفت بر جگرى نیست که نیست

موسى نیست که دعوى اناالحق شنود

ور نه این زمزمه اندر شجرى نیست که نیست

گوش «اسرار» شنو نیست و گر نه اسرار

 برش از عالم معنى خبرى نیست(۱۲) که نیست

۳٫ اسرارالحکمه فى المفتتح والمغتتم :حکیم بزرگوار این اثر نفیس را در دو بخش تنظیم کرده است. در بخش اول آن که مربوط به حکمت نظرى است حکمت را پس از مقدمه در اثبات واجب الوجود و مباحث توحید آغاز و به دنبال آن مباحث معاد و نبوت و امامت را به طور استدلالى دنبال کرده است و با آوردن ادله اى در اثبات امامت حضرت مهدى(عج) این بخش را به پایان برده است. در بخش دوم کتاب که در حکمت عملى است پس از مقدمه، فلسفه تفاوت بلوغ زن و مرد را مطرح ساخته و بر آن چهار دلیل اقامه کرده و به دنبال آن بحث طهارت و اسرار نجاست را بیان فرموده و با طرح مباحث نماز و زکات و روزه این بخش را نیز به پایان برده است.

حکیم در این کتاب از سایر ابواب فقه سخنى به میان نیاورده و در آخر کتاب اشاره کرده که چون ما در کتاب نبراس سایر ابواب را به نظم در آورده ایم از طرح آن در اینجا خوددارى نمودیم. این کتاب نشان مى دهد که حکیم علاوه بر فلسفه در علوم مختلف از جمله فقه تبحر داشته است.

۴٫ شرح فارسى بر برخى از ابیات مشکل مثنوى مولانا

۵٫ مفتاح الفلاح و مصباح النجاح : شرح دعاى شریف صباح منسوب به مولى الموحدین امیر المؤمنین است.

۶٫ شرح الاسماء :شرح دعاى جوشن کبیر است

۷٫النبراس فى اسرار الاساس :یک دوره فقه به طور خلاصه در قالب نظم ریخته شده و با اسرار و حکمت بیان شده است.

۸٫ راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع

۹٫ حاشیه برالشواهدالربوبیه فى المناهج السلوکیه اثر نفیس مرحوم صدرالحکماءالمتألهین ملاصدرالدین شیرازى

۱۰٫ حاشیه بر اسفار اربعه ملاصدرالدین شیرازى

۱۱٫ حواشى بر کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرالدین شیرازى

۱۲٫ حاشیه بر مبدأ و معاد صدرالدین شیرازى :البته نسبت به سه حاشیه قبل مختصر تر مى باشد.

۱۳٫ حاشیه بر شرح سیوطى لابن مالک (در علم نحو)

۱۴٫ حاشیه بر کتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهیجى (در حکمت)

۱۵٫ هدایه الطالبین فى معرفه الانبیاء و الائمه المعصومین

شخصیت حکیم در فراسوى مرزها

در حال حاضر شعاع فکرى و عظمت علمى حکیم سرزمینهاى بسیار دور را نیز در نوردیده است. آراء و عقاید او در حکمت در میان دانشمندان جهان مطرح بوده و از طرف آنان مورد توجه قرار گرفته است. امروزه کمتر دانشگاهى پیدا مى شود که در آنجا علوم عقلى و فلسفه شرق مورد توجه قرار نگیرد و نامى از ملا هادى سبزوارى در آنجا نباشد. براى نمونه در آثار اقبال لاهورى، اندیشمند مسلمان پاکستان، مى خوانیم : «پس از ملاصدرا، فلسفه ایرانى با ترک آیین نو افلاطونى، به فلسفه اصیل افلاطون روى آورد نماینده بزرگ این گرایش جدید ملا هادى سبزوارى است. او بزرگترین متفکر عصر اخیر ایران است. بنابراین بررسى فلسفه او براى شناخت نحوه تفکر اخیر ایران لازم است.

فلسفه سبزوارى مانند فلسفه هاى اسلاف او سخت با دین آمیخته است. سبزوارى با اسناد فعلیت به حق، جهان بینى ایستاى افلاطون را دگرگون کرد و به پیروى از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع همه حرکات شمرد. از دیدگاه او همه موجودات عالم به کمال عشق مى ورزند و به سوى غایت نهایى خود سیر مى کنند. جمادى به سوى نباتى، نباتى به سوى حیوانى و حیوانى به سوى انسانى. و بدان که انسان در زهدان مادر از همه این مراحل مى گذرد.»(۱۳)

همچنین پرفسور توشى هیکو ایزوتسو، دانشمند ژاپنى و استاد فلسفه دانشگاه مک گیل کانادا و استاد ممتاز دانشگاه توکیو، پیرامون شخصیت فلسفى و عرفانى حاج ملا هادى مى گوید : «حاج ملا هادى سبزوارى متفکرى است که اثر معروف «منظومه و شرح آن» از اوست و به اتفاق همگان بزرگترین فیلسوف ایرانى در قرن نوزدهم بود. در عین حال وى در میان استادان و بزرگان عارف آن عصر مقام اول را داشت.

سبزوارى به عنوان یک عارف از طریق کاملترین نوع تجزیه شخصى قادر بود که به ژرفاى اقیانوس هستى و به دیدار اسرار وجود با چشم روحانى خویش راه یابد. وى به عنوان یک فیلسوف مجهز با قدرت تحلیلى دقیق، قادر به تحلیل و تجزیه ما بعدالطبیعى اساسى به مفاهیم خوب تعریف شده و سپس وضع این مفاهیم به صورت نظام مدرسى بود.»(۱۴)

زاهدِ فقیر نواز

حکیم با همه بزرگوار شخصیت علمى خویش روح بلندى داشت و زندگى را تنها از دریچه حکمت و فلسفه نمى گریست به گونه اى که گاهى هم صحبتى با فقرا و همنشینى با طبقات دیگر جامعه را مغتنم مى شمرد. زاهدانه مى زیست و به اشراف و حتى شخص شاه نیز بى توجه بود. نقل مى کنند که روزى ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه وى آمد و او با غذاى ساده خود از شاه پذیرایى کرد و در مقابل اصرار شاه هیچ چیز از وى قبول ننمود.

وى باغ انگورى داشت که با دسترنج خود از آن محصول برمى داشت و همه ساله به هنگام فصل برداشت ابتدا سهمى را بین نیازمندان تقسیم مى کرد و سپس دوستان خویش را به همراه طلاب علوم دینى به آنجا دعوت مى نمود تا حاصل دسترنج خود را با دیگران مصرف کند.(۱۵) حکیم خود در دوران زندگى کار مى کرد و بسیار اشتیاق داشت که از دسترنج خود استفاده کند. وى از بیت المال هیچ ارتزاق نمى کرد.(۱۶) او در تمام مدت عمر در یک خانه بسیار ساده زیست.

دارایى حکیم منحصر به یک جفت گاو و یک باغچه بود. او هر آن چه را که مورد نیاز بود، با دسترنج خود به دست مى آورد و نان سالیانه خود را با زراعتى که خود آن را به عهده داشت مهیا مى کرد گفته اند : حاج ملا هادى یک روز از قنات عمید آباد و یک شبانه روز از قنات قصبه را مالک بود و خودش با استفاده از این دو آب به کشت گندم و پنبه و سایر مایحتاج زندگى اقدام مى کرد و سالانه سى خروار غله و ده بار پنبه از زمین خویش برداشت مى کرد و از باغى که در بیرون شهر واقع بود سالانه چهل تومان سود به دست مى آورد، قسمتى از مجموع این درآمدها را براى امرار معاش خویش و باقیمانده را بین فقرا و نیازمندان تقسیم مى نمود.(۱۷)

وفات حکیم

حکیم سبزوارى پس از هفتاد و چند سال طلوع بر عالم اندیشه در عصر روز بیست و هشتم ذى الحجه سال ۱۲۸۹ ق. دار فانى را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزه هاى علمى را در ماتم فرو برد. پیکر پاک و مطهر آن عالم فرزانه با شرکت اقشار مختلف مردم سبزوار و در حالى که دوستان و شاگردان آن بزرگوار از شدت حزن و اندوه اشک مى ریختند تشییع شد و در بیرون دروازه سبزوار به نام دروازه نیشابور(۱۸)(معروف به فلکه زند) دفن گردید.

مرحوم میرزا یوسف فرزند میرزا حسن مستوفى الممالک وزیراعظم ایران در سال ۱۳۰۰ ق آرامگاهى در آنجا احداث نمود. این آرامگاه که در مساحت حدود ۱۱۰ و عرض ۵۰ قدم ساخته شد در اطراف صحن آن حجره هاى متعددى براى سکونت زوار ساخته بودند که اکنون هم با همان بقعه و صحن با کیفیت سابق موجود است.


۱ – شرح زندگانى حاج ملا هادى سبزوارى، ولى الله اسرارى، ص ۱

۲ – بنیاد حکمت سبزوارى، ص ۲۱٫

۳ – ریحانه الادب، محمد على مدرس تبریزى، ج ۲

۴ – همان.

۵ – همان.

۶ – شرح زندگانى حاج ملا هادى، ص ۵۳ – ۷۰ مجموعه رسائل فارسى حاج ملا هادى سبزوارى، جلال الدین آشتیانى، ص ۶۵ – ۷۸ تاریخ حکما و عرفاء متاخرین صدرالمتالهین، منوچهر صدوقى سها، ص ۱۲۱ – ۱۲۸٫

۷ – مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹٫

۸ – شرح زندگانى حاج ملا هادى، اسرار، ص ۴۱٫

۹ – مجموعه رسائل حاج ملا هادى، ص ۴۹٫

۱۰ – مرحوم حاجى ابتدا حکمت را نوشته بعد منطق را به آن اضافه کرده است.

۱۱-برای اطلاع بیشتر رجوع به ریاض العارفین است (دیوان اسرار چ سیدمحمدرضا دائی جواد چ کتابفروشی ثقفی صص ۱۳۶ ص ۲۴۱ و الذریعه ج ۲ ص ۴۴ و ج ۹ ص ۷۲ و نزهه الارواح ج ۲ ص ۱۶۴ و زندگانی و فلسفهء حاج ملاهادی سبزواری به قلم مرتضی به قلم اسراری « شرح حال حاجی » مدرسی و دیوان حاج ملاهادی چ کتابفروشی ثقفی اصفهان شود

۱۲ – دیوان اشعار حاج ملا هادى سبزوارى

۱۳ – بنیاد حکمت سبزوارى، پرفسور ایزتسو، ترجمه جلال الدین مجتبوى، ص ۴۷٫

۱۴ – همان

۱۵ – مطلع الشمس، ج ۳، ص ۹۸۴٫

۱۶ – همان

۱۷ – همان

۱۸ – این محله اکنون مرکز شهر واقع شده است

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=