حبیب الله شریف کاشانى در سال ۱۲۶۲ ق . دیده به جهان گشود.پدرش آیه الله ملا على مدد ساوجى در ساوه متولد شد و بخش عظمى از تحصیلات خود را در قزوین و سپس کاشان گذراند. در ایام جوانى به درجه اجتهاد رسید و سپس در سال ۱۲۶۶ ق . از کاشان به ساوه مراجعت کرد و تا پایان عمر روشنى بخش مردمان آن دیار گردید.مادر ملا حبیب الله ، دختر میرزا حبیب الله (معروف به میرزا باباى حسینى نطنزى ) بود. حبیب الله پس از رحلت پدرش (۱۲۷۰ ق .) در زادگاهش کاشان تحت سرپرستى آیه الله سید حسین کاشانى (متوفاى ۱۲۹۶ ق .) به تحصیل علوم حوزوى همت گماشت .آن نوجوان یتیم ، در پرتو تلاش و استعداد خدادادى اش و دقت و مراقبت استادش ، در مدت ده سال مدارج عالى تحصیل را پشت سر نهاد و در شانزده سالگى گواهى نقل روایت و سپس در هیجده سالگى از استادش ، گواهى اجتهاد دریافت کرد. (… فرزند روحانى من ، عالم ربانى و عامل صمدانى ، استاد زبر دست ، دانشمند و فقیه کامل ، رستگار و رهرو راه سعادت موید به تایید خداوند بى نیاز، حبیب الله فرزند مرحوم مغفور علامه زمان على مدد که پروردگارش رحمت کناد، در بسیارى از اوقات بحث و تحقیق در علوم با من بوده و بسیارى از مباحث اصول و فقه را نزد من خوانده و بسیارى از مطالب علم کلام و علوم وابسته را از من فرا گرفته و حمد خدا را که عالم فاضل و فقیه کامل و جامع کلیه شرایط فتوا گردیده و به درجه اجتهاد نایل شده و مراتب علم و عمل ، عدالت و سداد را حایز گردیده است …) ملا حبیب الله درباره استادش آورده است :(… تمامى این زحماتى که او (سید حسین کاشانى ) برایم متحمل شد به این سبب بود که مى خواست حق شاگردى پدرم را ادا کرده باشد…) این مجتهد شریف و ستاره پر فروغ کاشان ، دو سال پس از دریافت اجازه اجتهاد، در سال ۱۲۸۱ ق . براى آستان بوسى امامات معصوم علیهم السلام و نیز استفاده از محضر دانشمند پرآوازه شیعه – شیخ مرتضى انصارى – به سوى عراق حرکت کرد. او پس از رسیدن به کربلا، خبر جانگداز رحلت شیخ انصارى را شنید و در ماتم فرو رفت . ستاره شریف کاشان با اقامت در کربلا، به محضر فقیه معروف آن دیار آیه الله مولى محمد حسین معروف به فاضل اردکانى شتافته ، از خرمن فضایل او بهره مى جوید. (پس از مدتى درنگ تصمیم گرفتم به خدمت سرور بزرگوار، فاضل صمدانى ، مرحوم ملا زین العابدین گلپایگانى برسم . چون به حضور وى رسیدم او را (در اثر بیمارى ) بسیار گوشه گیر یافتم به حدى که از خانه بیرون نمى آمد و درس و بحث و قیل و قال مدرسه را رها کرده و دچار ناراحتى و ضعف چشم گردیده بود. به همین علت نتوانستم از محضر وى استفاده درسى ببرم . لیکن فواید گرانقدرى از تشرف به حضورش نصیب من شد. او مرا سفارش کرد که با دنیاطلبان ترک مراوده کنم . دل را به یاد خدا مشغول دارم و خود را از عوامل مشغول کننده این جهان دور سازم و من تمامى وصایاى او را پذیرفتم و آویزه گوش خود ساختم و تا امروز بر آن هستم …) او همزمان با فعالیتهاى نگارشى ، از تدریس دانش پژوهان حوزه و ارشاد و هدایت دین باوران کاشانى غافل نبوده ، در مسند عظیم مرجعیت ، به انجام وظایف شرعى خویش اشتغال داشت . حبیب شریف حق ، در دوران زندگى نکویش از خود فارغ شد و نعمتها و زرق و برقهاى فریبنده دنیا را به کنار نهاد و در فضایى از زهد و وارستگى ، به شیوه شیواى بزرگان اقتدا کرد و با وجود فراهم شدن امکانات مالى ، در قله رفیع پارسایى قدم نهاد.
اما آنچه دارم از این قرار است : قرض – موافق آنچه در محلى دیگر ثبت است – و لکن امیدوارم از خداوند که قبل از وفات من قروض من ادا شود زیرا مکرر مقروض شده ام و من حیث لا یحتسب خداوند ادا فرموده است . کتب وقفى که تولیت آنها با اعلم علماى این بلد است ، بدهند به هر کس اعلم باشد. کتب وقفى که متولى آن معلوم نیست ، بدهند به مجتهد ثابت الاجتهاد… اما کتب مملو که این احقر کما فرض الله بین ورثه قسمت شود و ثلث قیمت آنها صرف مقبره من شود… چون در کاشان وفات نمایم در (دشت افروز) در زمین وقفى حاجى عبدالعزیزى که در تصرف من است و وقف است بر قبرستان …) و کتب مولفه خودم که به خط خودم هست و نسخه اصل است وقف نمایند و به هر کس که بخواهد استنساخ کند بدهند و توالیت آن با آقا حسین (فرزند ارشد ملا حبیب الله ) است ، نسلا بعد نسل تا از میان نرود. حاصل آنکه بعد از وفات من ترکه اى نخواهد بود که ورثه قسمت کنند مگر کتابهاى مملو که مرقوم شده است و محل حاجت من بوده است و در دنیا تعلقى به هیچ نداشته ام مگر به آنها. در این تاریخ نه آبى دارم و نه ملکى و نه مزرعه و نه دکانى و نه طلایى و نه نقره و اسباب خانه ، زیرا که :
آیه الله شریف کاشانى به مسائل علمى توجه و عنایت افزون داشت و از جنجال آفرینى پرهیز داشت اما با اتکاء به اصول اساسى اسلام ، از حضور در صحنه هاى سرنوشت ساز سیاسى غافل نبود و به مقتضاى زمان و به اندازه توان در امور سیاسى دخالت مى کرد. نهضت مشروطه و قیام عمومى مسلمانان ایران زمین به رهبرى روحانیون ظلم ستیز و دلسوز، مهمترین مساله سیاسى دوران حیات ملا حبیب الله شریف بود. ملا عبدالرسول مدنى کاشانى – شاگرد و داماد آیه الله شریف – به دستور آیه الله شریف کاشانى ، کتابى را درباره مشروطیت به نام (رساله انصافیه ) به نگارش در آورد. پس از اتمام ، (محرم ۱۳۲۸ ق .) ملا حبیب الله شریف بر آن کتاب مقدمه اى کوتاه نگاشت که قسمتى از آن چنین است : حبیب شریف کاشان عمرى را در تحصیل و تدریس و تحقیق موضوعات اساسى اسلام و علوم حوزوى گذراند. با اینهمه با شعر و شاعرى الفتى مخصوص داشت و ذوق لطف و طبع ظریفش وى را بر آن داشت تا اشعارى در موضوعهاى متفاوت بسراید. در این مجال تنها ابیاتى جند تراوشهاى ذوقى او را مرور مى کنیم :
در این قسمت از زندگى حبیب شریف حق گفته ها گوییم و نکته ها برداریم . ۱٫ … شبى قبل از اذان صبح وارد مسجد شدم دیدم آقا مشغول مناجات است و با خدا راز نیاز مى کند خوب دقت کردم ، شنیدم که مى گفت : خدایا عاقبت با حبیب چه خواهى کرد. ۲٫ شریف کاشانى نصیبى شایسته از فرزند داشته است . وى نام یازده فرزند زنده خویش را در وصیت نامه اش نوشته بود. بدیهى است که سامان دادن به اوضاع زندگى چنین خانواده عائله مندى ، آنهم براى فقیهى پژوهشگر، مستلزم تلاش و فعالیت ویژه اى است . با این حال ، وى از مصرف وجوهات شرعى در امور خویش پرهیز داشته و داراى مناعت طبق بوده است . (ترجمه این کتاب را با کمى سرمایه علمى و تنگدستى خود موقعى مى نویسم که حوادث روزگار مرا به درد جدایى مبتلا کرده و به مصیبت مرگ دو فرزندم که در دو شب پى در پى از دنیا رفتند دچار نمودهاست و همچنین مشکلات دیگر به من هجوم آورده ولى خداى دوست و دوست دارنده را در هر حال حمد و سپاس و… ۳٫ دوران زندگى آیه الله شریف ، همزمان با جنایات و آتش افروزى هاى ظالمانه نایبیان در کاشان بود. حبیب الله شریف در آن دوران خفقان ، چندین بار ماشاء الله خان سردار جنگ را به منزل احضار کرده او را نصیحت و پند و اندرز داد تا بدین وسیله اندکى از ظلم و ستم آنان بکاهد. ۴٫ فقیه شریف کاشان معلم علم و حلم و الگوى بردبارى بود. او در برخوردهاى خویش و پاسخگویى به افراد و عقاید انحرافى ، هیچ گاه از قله ادب پایین نمى آمد. ملا حبیب الله شریف در موضوع عقاید فرقه شیخیه و رد ادعاهاى آنان کتابى به نام (النجم الثاقب ) نوشت . گرچه او در به کارگیرى عبارات کوبنده و کلمات تند هیچ کوتاه نیامده امام پا را از حریم ادب بیرون ننهاده است . ۵٫ ملا حبیب الله راد مرد عرصه آزاداندیشى بود. وى همان اندازه که در برابر نیک اندیشان تسلیم بود در مقابل هر گونه کج روى به مقابله و دفاع حکیمانه ایستاده ، آزادانه اظهار نظر مى کرد. او درباره کتاب (مفاتیح ) فیض کاشانى ، مطالبى نقل کرده است و سپس مى فرماید: … خوش گمانى نسبت به بزرگان باعث مى شود که انسان در سخنان آنان کمتر تامل کند ولى باید دانست که فساد تامل نکردن به قدرى زیاد است که از قلمرو بیان خارج است . درخشندگى و گرما بخشى علمى آیه الله شریف موجب گردید تا شمارى از دانش پژوهان و اندیشوران در محضر آن منبع شریف شریعت حاضر شده ، از شمع وجودش بهره گیرند. از ویژگیهاى برجسته آیه الله شریف ، تنوع تالیفات و فزونى آنهاست وى سیصد جلد کتاب و رساله نوشته اما تنها حدود دویست جلد آنها شناخته شده است . بر اساس نگاشته کتاب لباب الالقاب آیه الله شریف ۲۱ سال قبل از رحلتش تعداد ۱۳۵ کتاب خویش را نام برده است . شگفت اینکه تعداد زیادى از این آثار قبل از رسیدن به سن بلوغ نوشته شده است .اینک نگاهى کوتاه به گنجینه گران سنگ حبیب شریف پروردگار مى کنیم . ۱٫ منتقد المنافع فى شرح المختصر النافع این کتاب مهمترین اثر علمى اوست و شمارى از فقیهان نامى معاصر، آن را دائره المعارف فقه شیعه و اثرى پر بار و اعجاب آور به حساب آورده اند. نصیحت نامه (شعر) النخبه الرفیعه لباب الالقاب منتخب المقالات من کتاب المقامات دره الدرر (تفسیر سوره کوثر) تذکره الشهداء تعلیقات بر اعتقادات صدوق شرح بر قصاص و دیات مفاتحى فیض اسرار العارفین الدرالمکنون (شرح دیوان مجنون ) الوجیزه فى الکلمات النحویه تبصره السائر توضیح السبل القواعد الجفریه العشره الکامله ساقى نامه (مدح امیرالمومنین ) ذریعه المعاد وسیله المعاد کشف السحاب (شرح خطبه شقشقیه ) آیه الله شریف کاشانى پس از حدود هشتاد سال عمر با برکت و بیش از هفتاد سال تحقیق ، تالیف ، تدریس و ارشاد، در جمادى الثانى ۱۳۴۰ در شهر کاشان به سوى دنیاى جاویدان پر کشید. گلشن ابرار جلد ۱//جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم |