محمد بن حسن بن على بن احمد فتال از مفسران و متکلمان و واعظان نام آور شیعه در قرن پنجم و دهه اول قرن ششم هجرى است. کنیهاش ابو جعفر و در برخى از کتابها ابو على و لقب دیگرش ابن الفارسى است. تاریخ تولدش در هیچ یک از کتابهاى تذکره و رجال که در فاصله قرن ششم هجرى تاکنون تألیف شده، نیامده است. در کتاب روضه الواعظین هم هیچ گونه تصریحى در این مورد دیده نمىشود، ولى قرینه یى در این باره در دست است و در آن باره توضیح داده خواهد شد.
نام پدرش در کتابهاى رجال به صورتهاى حسن، احمد و على گفته شده ولى صحیح آن همان است که شاگردش محمد بن على بن شهر آشوب در کتابهاى معالم العلماء و مناقب خود آورده است و این دو کتاب نزدیکترین منابع به زمان اوست. ابن شهر آشوب که متولد ۴۸۹ قمرى است به هنگام کشته شدن فتال نوزده ساله بوده است.
استاد محترم سید محمد مهدى خرسان در مقدمه خود بر روضه الواعظین چاپ نجف نوشته است که چون پدر و پدر بزرگ و پدر و پدر بزرگش همگى از بزرگان علم و ادب بوده اند، نسبت او به هر یک از ایشان درست است. وانگهى این گونه نسبت معمول است و اشخاصى همچون ابن طاوس، ابن شهر آشوب، ابن معد، ابن حمزه و ابن سعید منسوب به پدر بزرگ خود هستند.
برخى هم پنداشته اند محمد بن حسن و محمد بن احمد یا محمد بن على دو تن هستند و در این باره در کتابهاى رجال بحث و اظهار نظر شده است و براى اطلاع بیشتر به مباحث مرحوم مجلسى در بحار و میرزا عبد الله افندى در ریاض و میرزا محمد باقر خوانسارى در روضات مراجعه باید کرد.
از لقب ابن الفارسى او ایرانى نژاد بودنش معلوم مىشود. فتال هم هر چند بیشتر به معنى نخ تاب و فتیله ساز آمده است ولى در کتب لغت معناى دیگر آن را بلبل و هزار دستان ضبط کردهاند و گروهى از نویسندگان کتابهاى رجال گفتهاند که این لقب به سبب خوش صوتى و طلاقت زبان به او داده شده است و در این روزگار هم بلبل و عندلیب از لقبهاى معمول براى اهل منبر و مداحان اهل بیت عصمت و طهارت است.
فتال عمرى نسبتا طولانى داشته و قرینه یى در دست است که ولادت او نمى تواند بعد از سال ۴۲۵ هجرى باشد و اگر شهادت او را در سال ۵۰۸ بدانیم به هنگام مرگ حدود هشتاد سال عمر او بوده است. آن قرینه این است که ابن شهر آشوب در صفحه ۱۲ جلد ۱ مناقب مى نویسد روایتى را که از سید مرتضى علم الهدى نقل مى کنم از فتال است که او و پدرش هر دو از آن بزرگوار شنیده و نقل کرده اند و با توجه به این که وفات سید مرتضى بدون هیچ اختلافى در ۴۳۶ هجرى بوده است، نباید سن فتال در آن هنگام کمتر از ده یازده سال بوده باشد و بعید است.
در کمتر از این سن و سال، هر چند به عنوان همراهى پدر و به اصطلاح مستمع آزاد، به محضر درس سید مرتضى راه یافته باشد. فتال از درس شیخ طوسى و پسرش هم بهرهمند شده است، و چون ابن شهر آشوب متولد ۴۸۹ هجرى است و فتال را از استادان بزرگ خود شمرده است لا بد تا سالهاى نخست قرن ششم، مثلا تا حدود ۵۰۵، مقیم عراق بوده و سپس به خراسان کوچ کرده و مقیم نیشابور شده است.
در باره چگونگى کشته شدن فتال و سبب آن در کتب تذکره و رجال توضیحى داده نشده است ولى در همه کتابهاى رجال شیعه در این باره تصریح شده است که به دست شهاب الاسلام، برادر زاده یا خویشاوند نزدیک نظام الملک، کشته شده است و لقب شهید در بسیارى از منابع براى او آمده است.
شهادت
شیخ منتجب الدین در تاریخ رى و ابن حجر در لسان المیزان تاریخ کشته شدن فتال را ۵۰۸ هجرى نقل کرده اند.کسى که فرمان به قتل او داده، شهاب الاسلام عبد الرزاق است که از او به رئیس نیشابور تعبیر شده است. این شخص به تصریح ابو الحسن على بن زید بیهقى در تاریخ بیهق برادرزاده نظام الملک و پسر فقیه اجل ابو القاسم عبد الله است. بیهقى او را با عنوان امام وزیر آورده است.
ناصر الدین منشى کرمانى هم در صفحه ۵۸ کتاب نسائم الاسحار او را برادرزاده نظام الملک مىداند و مىگوید با آنکه از علماى دینى بود به فرمان سنجر از مدرسه و محراب به سریر وزارت منتقل شد و همه زهد و پرهیزش به صفات نکوهیده و کردارهاى ناپسند مبدل شد.
بندارى اصفهانى در زبده النصره و نخبه العصره مىگوید: پس از کشته شدن فخر الملک در ۲۳ ذى حجه ۸۱۱ به دست قایماز کج کلاه غلام سنجر، برادرزاده نظام الملک، شهاب الاسلام عبد الدوام به وزارت رسید. هم خشم داشت و هم بخشش و در هفدهم محرم سال ۵۱۵ در سرخس بمرد.
غیاث الدین خواند میر هم در دستور الوزرا مى نویسد: «با وجود آنکه در سلک علماى اعلام انتظام داشت چون بر مسند وزارت نشست بخار غرور و پندار به کاخ دماغ او تصاعد نمود.» زامباور در کتاب معجم الانساب شروع وزارت شهاب الاسلام را پانصد و سیزده هجرى مى داند ولى باید سخن بندارى را صحیحتر دانست. راوندى در راحه الصدور و ابن تغرى بردى در النجوم الزاهره از شروع وزارت او چیزى نگفته اند و مانعى ندارد که او پیش از شروع وزارت خود فتوى به قتل فتال داده باشد و ظاهرا ریاست مذهبى نیشابور با او بوده است.
به نقل خلیفه نیشابورى در صفحه ۱۵۲ تلخیص تاریخ نیشابور، آرامگاه فتال در جلو گورستان حیره نیشابور و معروف بوده است.
آثار و مؤلفات فتال:
دو کتاب «التنویر فی معانى التفسیر» و «روضه الواعظین» در بیشتر کتابهایى که شرح حال فتال در آنها آمده، براى او ثبت شده است. در کتابهاى فهرست هم این هر دو کتاب بدون هیچ گونه تردیدى به او نسبت داده شده است. مثلا بغدادى در ایضاح المکنون و عمر رضا کحاله در معجم المولفین و مرحوم آقا بزرگ تهرانى در الذریعه هر دو کتاب را آورده اند.
ابن شهر آشوب در مناقب، کتاب دیگرى به نام مونس الحزین را از مؤلفات فتال مىداند و یکى از مناقب حضرت امام حسن مجتبى (ع) را از آن نقل کرده است و مرحوم علامه مجلسى هم در بحار آن را آورده است. مرحوم محدث قمى هم در تجدید نظرى که ضمن شرح حال فتال در فواید الرضویه فرموده، این موضوع را آورده است. کتاب «التنویر فی معانى التفسیر» از جمله تفاسیر ارزشمند شیعه بوده و معلوم مى شود در همان قرن ششم بسیار مشهور بوده است، زیرا عبد الجلیل قزوینى رازى در کتاب النقض که حدود پنجاه سال پس از وفات فتال تألیف شده است آن را در ردیف تبیان شیخ طوسى و مجمع البیان طبرسى مىشمرد. متاسفانه از این کتاب نشانى در دست نیست و ظاهرا از میان رفته است.
روضه الواعظین:
فتال در مقدمه خود نام کامل این کتاب را «روضه الواعظین و بصیره المتعظین» آورده است و آنچه در پایان جلد اول چاپ قم و نجف آمده است ظاهرا تصرف نسخه- نویسان است.
این کتاب که خوشبختانه از دستبرد روزگار محفوظ مانده و مکرر هم در ایران و عراق چاپ شده، از جمله مراجع و مصادر مرحوم علامه مجلسى در بحار الانوار است و علامت اختصارى آن هم «ضه» است.
این کتاب که به گفته خود فتال در باره اصول و فروع دین و زهد و مواعظ نوشته شده است از جهتى شبیه امالىهایى است که پیش از آن تألیف شده است، با این تفاوت که پیوستگى موضوع سخن در آن کاملا رعایت شده است، از جهتى هم شبیه احیاء علوم الدین غزالى است. این کتاب نود و شش مجلس است. سه مجلس اول در باره ماهیت عقل و فضل آن و معرفت خداوند و شگفتىهایى است که بر بزرگى خداوند دلالت دارد.
مجالس چهارم تا ششم در باره نبوت است. از مجلس هفتم تا یازدهم مباحث مربوط به حضرت امیر المؤمنین طرح شده و مجلس دوازدهم در باره ایمان حضرت ابو طالب و شرح حال فاطمه بنت اسد است. مجالس سیزده تا شانزده شرح حال و مناقب حضرت زهرا (ع) است و از مجلس هفدهم تا سى و یکم شرح حال و مناقب ائمه اطهار بررسى شده و در مجالس دیگر فروع دین و امور اخلاقى طرح شده و با مراجعه به فهرست اجمالى کتاب که در اول هر جلد آمده است از آن مىتوان آگاه شد.
با آنکه معمول نبوده است که مؤلفان کتابهاى و مآخذى را که از آن بهره گرفتهاند نام ببرند ولى با مطابقه مطالب روضه الواعظین با کتابهاى تالیفشده پیش از آن به خوبى روشن مى شود که فتال مطالب خود را از آثار بزرگان علماى شیعه رضوان الله علیهم برداشته است
و از آثار این اشخاص بیشتر بهرهمند شده است:
۱- از محمد بن یعقوب کلینى و کتاب اصول کافى او
۲- از شیخ صدوق و کتابهاى امالى، خصال، عیون اخبار الرضا، کمال الدین، و معانى الاخبار او ۳
– از مسعودى و اثبات الوصیه او
۴- از شیخ طوسى و کتاب الاقتصاد او ۵- از شیخ مفید و امالى و ارشاد او.
بخشها و روایاتى بدون کوچکترین تغییرى عینا از این مآخذ در روضه الواعظین آمده است و در مواردى هم آنها را تلخیص کرده است و گاه مطالبى را از دو کتاب نقل کرده است. مثلا مجلس مقتل حضرت سید الشهداء علیه السلام را از امالى صدوق و ارشاد مفید استفاده کرده و مطالب آن دو کتاب را با هم در آمیخته است.
مجالس این کتاب بر طبق موضوع آن از لحاظ کمیت مختلف است، برخى مانند مجلس دوم مفصل و برخى مانند مجلس نوزدهم مختصر است.در مجالس گاهى پیوستگى تاریخى رعایت نشده است، یا در نسخههایى که ملاک چاپ هم قرار گرفته چنین تنظیم شده است، مثلا مجلس مربوط به تولد حضرت ختمى مرتبت (ص) پس از مجلس بعثت ایشان آمده است. ضمنا در مورد سیره رسول خدا (ص) به اختصار کوشیده و از جنگها (مغازى و فتوح) بحث نشده است.
ضمن اظهار اینکه هیچ روایت سست و نادرستى نقل نکرده، اسناد روایات را به کلى حذف کرده و نیاورده است و این کار استفاده از کتاب را براى عموم مردم آسانتر کرده و تا حد زیادى موجب شیوایى نثر آن شده و تکرار نام راویان پیوند مطالب را از هم نگسیخته است.کتاب روضه الواعظین از هنگام تألیف مورد توجه قرار گرفته است و به گفتار فتال استناد شده و او را ثقه و مورد کمال اعتماد دانسته اند.
برخى این کتاب را از شیخ مفید دانستهاند و صحیح نیست. مرحوم مجلسى در این باره توضیح داده است.سبک نگارش کتاب مانند اکثر کتابهاى قرن پنجم هجرى ساده و روان است.
وانگهى چون مطالب آن همه روایات نقل شده از کتابهاى قرن سوم و چهارم و نیمه اول قرن پنجم است، موضوع تطور سبک چندان در آن طرح نیست، در عین حال اگر به عنوان مثل این کتاب با امالى صدوق که پیش از آن است و مناقب ابن شهر آشوب که پس از آن تالیف شده مقایسه شود، چیزى میان آن دو است.
مثلا مقدار اشعار آن از امالى و ارشاد بیشتر و از مناقب کمتر است. مقدمات مسجع و به اصطلاح فنى که ابن شهر آشوب در هر فصل نوشته است در روضه دیده نمى شود.دو چاپ نسبتا خوب این کتاب یکى چاپ حکمت قم است و دیگرى چاپ ۱۳۸۶ قمرى نجف است و همین دو چاپ براى ترجمه مورد استفاده این بنده قرار گرفته است.
مقدمه روضه الواعظین //ترجمه مهدوى دامغانى