شعرا-ششعرا-طشعرای قرن هشتمشعرای قرن هفتم

زندگینامه آقا عبدالله طبیب شیرازی(قرن هفتم وهشتم)

 رضاقلی هدایت آرد: نام شریفش آقا عبدالله، و از کمالات عقلیه و نقلیه آگاه والدش حاج علی عسکر، و بمحامد صفات در آن شهر مشتهر، خود در خدمت علما و فضلا اکتساب کمالات نمود، در عقلیات تلمیذ ملا احمد یزدی و سایر الهیین و معاصرین بود، و حکمت طبیعی را در خدمت جناب فضیلت مآب حاج میرزا سیدرضی که الحق حکیمی عیسوی دم و طبیبی مبارک قدم بود اقتباس فرمود، پس از تکمیل کمالات بتحصیل حالات مایل شد، مدتی به تهذیب اخلاق و مجاهدهء نفسانیه سر آورد و با فضلا و عرفا معاشرت کرد.
 
غرض مردیست طالب ترک و تجرید و جاذب حال و توحید، بشوق صحبت فقیران و عزیزان از مصاحبت امرا و اعیان گریزان، غالب اوقاتش صرف تعبد و طاعات، و اکثر معالجاتش محضالله و الحسبات پاکی فطرتش از حصول قربت اهل دنیا مانع، و علو همتش بوصول معیشت مقرری قانع فقیر را بخدمتش کمال اخلاص است این ابیات از اوست:
خوش گفت پیر عقلم دوش از سر کرامت // عشق بتان ندارد حاصل بجز ندامت
 از حادثات گیتی ایمن شوی و فارغ // در کوی میفروشان سازی اگر اقامت 
 بر هرچه نظر میکنم از وی اثری هست // واندر دل هر قطره ز بحرش گهری هست
 بیهوده مرودر پی هر زاهد و واعظ// کز آن خبری نیست که با او خبری هست 
 نکند حادثه ٔ دور فلک تأثیری // در دیاری که در آن خانه ٔ خماری هست 
غیر از گل حسرت از گل من // سر بر نزند گیاه دیگر
 ای آنکه ز هر ذره نمایان شده ای // از هر طرفی چو مهر تابان شده ای
 در کعبه و دیر جمله را روی به توست // تو مقصد کافر و مسلمان شده ای
(ریاض العارفین)
و هم او نویسد:
نامش آقا عبدالله، خلف الصدق حاج علی اصغر جراح مردی فاضل نکته دان و سالک صفوت بنیان بود در اخلاق حسنه معروف و بصفات حمیده موصوف در ایام توقف و توطن من بنده به شیراز که کمتر از قرنی نبود، غالب آن ایام با من قرین و منش همنشین در ریاض العارفینش نام برده ام و بیتی چند از او آورده، سالی سه چار است که درگذشته این ابیات از اوست (سپس دو بیت چهارم و پنجم را که در ریاض ( العارفین از وی آورده ذکر کرده است) (مجمع الفصحا ج ۲ ص ۳۴۰٫)
 
لغت نامه دهخدا
Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=