میرزاابراهیمخان، از رجال دورۀ قاجار و مؤلف منتخبالتواریخ. وی در ۱۲۵۷ در کاشان زاده شد. پدرش، میرزااسدالله، از ملاکان کاشان بود. میرزاابراهیم تحصیلات مقدماتى خود را در زادگاهش گذراند (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۲۷؛ قائممقامى، ص۲۰). در۱۲۷۱، به هنگام حکومت حمزهمیرزا* حشمتالدوله در اصفهان، منشى وى شد. پس از یک سال به کاشان بازگشت و به کشاورزى پرداخت.
در ۱۲۷۳، به تهران آمد و دو سال در دیوانخانۀ سلطنتى به امور کتابخانه و اسلحهخانه مشغول شد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا؛ سپهر، ج ۳، ص ۱۲۵۷؛ قائممقامى، همانجا). در ۱۲۷۵، میرزاهاشمخان امینالدوله، رییس محاسبات تلگرافخانه، ادارۀ امور مالى تلگرافخانۀ نوبنیاد را به وى واگذار نمود و گفته اند که او نه سال در این سمت ماند (صدیقالممالک، همانجا؛ پژمان، ص۴۴۰).
این مطالب با رویدادهاى بعد همخوانى ندارد، زیرا میرزاابراهیم در آغاز صدارت میرزامحمدخان سپهسالار، در ۱۲۸۱ که تلگرافخانه به علیقلىمیرزا اعتضادالسلطنه اجاره داده شد، از آن منصب کناره گرفت (اعتمادالسلطنه، ج ۳، ص ۱۸۶۷؛ صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا). سپس دو سال در دفترخانۀ تهران مشغول خدمت شد (صدیقالممالک، همانجا).
در ۱۲۸۳، در زمان حکومت مسعودمیرزا ظلالسلطان*، میرزاابراهیم به مقام استیفاى اصفهان منصوب شد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا؛ ظلالسلطان، ص ۱۷۷؛ بامداد، ج ۴، ص ۸۱). در ۱۲۸۴، که ظلالسلطان براى بار دوم به حکومت اصفهان منصوب گردید، به ابراهیم لقب خانى داد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۲۸؛ بامداد، همانجا).
میرزاابراهیمخان در ۱۲۹۱ به مکه رفت و پس از بازگشت، ظلالسلطان ریاست دفتر و کلیۀ حساب اصفهان را به او واگذار کرد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا)، اما پس از سه سال برکنار شد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا). در ۱۳۰۱، به عنوان لله سلطانحسین میرزا جلالالدوله، نایب حاکم فارس، به شیراز رفت (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، همانجا؛ قائممقامى، ص ۲۴؛ رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج۳، ص۲۰۲۱).
در ۱۳۰۵، پس از عزل ظلالسلطان، میرزاابراهیمخان نیز به تهران آمد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۲۹). وى در ۱۳۰۷ پیشکار جلالالدوله در یزد شد (همانجا) و دو سال مالیات دیوان را، بهطور منظم و با اهتمام تمام، وصول نمود (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۲۹، ۲۵۷). وی در ۱۳۰۹ به اصفهان رفت و یک سال به انتظام «حوالجات دفترخانه» این شهرپرداخت. سپس به تهران احضار گردید و در این شهربیمار شد و دو سال را به معالجه گذراند.
در شعبان ۱۳۱۳، ناصرالدینشاه به او لقب صدیقالممالک و منصب استیفاى درجه اول داد. در همان سال منصب امیرتومانى نیز گرفت (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص ۲۹، ۲۹۹ـ۳۰۰؛ قائممقامى، ص۲۷). در دورۀ حکومت مظفرالدینشاه، صدیقالممالک تا ۱۳۱۶ در تهران به کار استیفا مشغول بود (قائممقامى، ص۳۸). در این سال، به سبب قحطى و احتکار گندم از سوى مالکان، مسئول امور نان عراق و حمل مازاد گندم از ولایات به تهران شد (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۳۴۷ـ۳۴۸).
قائممقامى (ص۲۸ـ۲۹) مأموریت دیگرى نیز براى وى ذکر کرده است، که صحیح نیست، زیرا صدیقالممالک در شرح وقایع سال ۱۳۱۶ ، به نقل گزارشى از میرزامحمدعلى سدیدالسلطنه* مینابى پرداخته و چون محمدعلى سدیدالسلطنه در تلگرام خود چهار بار از خودش، به عنوان «نگارنده»، یاد کرده ، قائممقامى نیز لفظ نگارنده را بر صدیقالممالک اطلاق نموده است (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۱۸، مقدمۀ افشار، ص۳۴۵، ۲۴۹ـ۳۵۱).
صدیقالممالک در ۱۳۱۶ از خدمات دولتى و دربار کناره گرفت و در خانۀ خود در تهران و گاه در کاشان، اوقاتش خود را به مطالعه و معاشرت با اهل طریقت و نیز سرپرستى املاک خود گذراند (همان، ص۱۹، مقدمۀ افشار؛ قائممقامى، ص۲۹).
رحلت
او در ۲۱ رجب ۱۳۲۷ در کاشان درگذشت و در قبرستان دشتافروز به خاک سپرده شد (قائممقامى، همانجا). صدیقالممالک درستکار و نیکرفتار و از پیروان طریقۀ شاهنعمتاللّه بود (معصومعلیشاه، ج۳، ص۵۳۷؛ قائممقامى، ص۳۰ـ۳۱).
تنها اثر
صدیقالممالک، منتخبالتواریخ است. این کتاب تاریخ عمومى است مشتمل بر پنج قسم، که هر قسم آن چند فصل و برخى از آنها چند باب و مقاله دارد. شیوۀ تاریخنگارى وى دودمانى است. کتاب با شرح زندگانى پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، امامان، و پادشاهان اساطیرى ایران آغاز مىشود و با نقل رویدادهاى سال ۱۳۲۲ به پایان مىرسد. وی از منابع مورد استفادۀ خود یاد نکرده و تنها به این جملۀ کلى اکتفا نموده که مطالب کتاب را از «نسخ تواریخ» انتخاب و تدوین نموده است (صدیقالممالک، ۱۳۲۶، ص ۴).
صدیقالممالک در نگارش بخشهاى نخستین منتخبالتواریخ (از آغاز کتاب تا دورۀ سلطنتشاه طهماسب اول صفوى، حک : ۹۳۰ـ۹۸۴) از کتاب لبالتواریخِ یحیىبن عبداللطیف حسینى سیفى قزوینى (تألیف در ۹۴۸)، عینآ و بدون کموکاست، بهره برده است، بی آنکه از کتاب و مؤلف آن اسمى ببرد (نخجوانى، ص ۷۷). مأخذ نگارش تاریخ قاجاریه هم جلد سوم تاریخ منتظم ناصرى است که مطالب آن با وقایع ۱۳۰۰ پایان مىیابد و مطلب تازهاى ندارد (قائممقامى، ص۳۴).
ارزش و اهمیت منتخبالتواریخ بیشتر به وقایع و حوادث سالهاى ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۲ است که مطالب آن را در دیگر کتابهای تاریخی دورۀ قاجار نمىتوان یافت (قائممقامى، همانجا). همچنین بخش تاریخ قاجار آن، به سبب درج تاریخهاى مربوط به صدور فرمان و تغییرات القاب، از منابع مفید و کممانند است (صدیقالممالک، ۱۳۶۶ش، ص۲۱، مقدمۀ افشار). این بخش در ۱۳۶۶ش، بهکوشش ایرج افشار، در تهران منتشر شد (قائم مقامى، ص۳۲).
از نسخههاى کتاب منتخبالتواریخ و یادداشتهاى مؤلف بر این نسخهها چنین برمىآید که مؤلف در سه مرحله این کتاب را تألیف کرده است. یک نسخۀ کتاب درسال ۱۳۰۰ خاتمه یافته است. این نسخه در زمان ناصرالدینشاه پایان یافته و مؤلف، آن را منتخبالتواریخ ناصرى نامیده، ولى این نسخه منتشر نشده است (قائممقامى، همانجا).
نسخۀ دیگر در۱۳۱۵ پایان یافته است. در این سال صدیقالممالک در تألیف خود تجدیدنظر کرده و رویدادهاى تاریخى ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۵ را، همراه با شرححال خود، به آن افزوده و چون این نسخه را در زمان سلطنت مظفرالدینشاه تدوین نموده، آن را منتخبالتواریخ مظفرى نامیده (معصوم علیشاه، ج ۳، ص ۵۳۷؛ قائممقامى، ص ۳۳)، اما این نسخه نیز چاپ نشده است. نسخۀ سوم، که با شرح وقایع تا ۱۳۲۲ پایان یافته، در ۱۳۲۶ به چاپ رسیده است (صدیقالممالک، ۱۳۲۶، ص ۵۵۲؛ قائممقامى، ص۳۳).
منابع :
(۱) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعیل رضوانى، تهران ۱۳۶۷؛
(۲) بامداد، مهدى، شرح حال رجال ایران، تهران ۱۳۵۷؛
(۳) حسین پژمان، تاریخ پست و تلگراف و تلفن، تهران ]۱۳۲۶؟[، تهران ۱۳۲۶ق؛
(۴) میرزا ابراهیم (صدیق الممالک)، منتخب التواریخ مظفرى، ۱۳۲۶ق؛
(۵) همو، منتخبالتواریخ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۶ش؛
(۶) جهانگیر، قائم مقامى، «حاجىمیرزا ابراهیمخان صدیقالممالک مولف منتخب التواریخ مظفرى»، مجلۀ یادگار، س ۴ (شهریور و مهر ۱۳۲۶)، ش۱و۲؛
(۷) ظلمسعودمیرزا ظلالسلطان، تاریخ سرگذشت مسعودى، تهران ۱۳۶۲؛
(۸) شیرمحمدمعصوم شیرازى، طریقالحقایق، چاپ محمد جعفر محجوب، ۱۳۴۵ش؛
(۹) حسین نخجوانى، «منتخبالتواریخ و لبالتواریخ»، مجله یادگار، س۴ (آبان و آذر ۱۳۲۶)، ش ۳٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۶