علما-صعلمای قرن چهارم

زندگینامه صاحب بن عباد( ۳۲۶- ۳۸۵ ق)

از ولادت تا عرصه سیاست

ابوالقاسم اسماعیل بن عباد فرزند عباس ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ ق . در اصفهان دیده به جهان گشود.

پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عباس رسیده بود که مردم او را (شیخ امین ) مى گفتند.

پدر صاحب و همسرش نهایت کوشش خود را در تربیت فرزند خود به کار بستند. اولین استاد صاحب پدرش (عباد) بود که علاوه بر ایفاى پدرى استادى مهربان و دلسوز براى وى به حساب مى آمد. (صاحب ) پس از فراگیرى مقدمات به تحصیل فقه ، حدیث ، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت .

پس از چندى که او را از اساتید و بزرگان اصفهان بى نیاز دید به (رى ) که از مراکز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس (ابن عمید) وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست و ابن عمید توانایى (صاحب ) در انشاى متون ادبى را مشاهده کرد. و او را از نویسندگانى مقام وزارت قرار داد. کاردانى و توانایى صاحب در انجام این وزارت قرار داد. کاردانى و توانایى صاحب در انجام این امور، راه پیشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکن الدوله ، فرزندش مؤ یدالدوله را به مقام دبیرى او و نویسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت .

نگاهى به آل بویه

این خاندان شیعى از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه اى از تاریخ این کشور (۳۲۰)بر مناطق وسیعى از ایران حمرانى مى کردند.
در عصر آل بویه بسیارى از محدودیتها و سختیهایى که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت ، شهادت به ولایت حضرت على علیه السلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنى کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبى شیعیان ، از خدمات این خاندان به اسلام است .
معزالدوله – از پادشاهان آل بویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود.به فرمان وى در دهه اول محرم بازارهاى بغداد تعطیل شده و مردم با لباس ‍ سیاه به عزادارى مى پرداختند.

بزرگداشت عید غدیر و برپایى جشن هاى باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین علیهم السلام و تبلیغ و نقل فضیلتهاى امامان شیعه علیهم از خدمات این خاندان است .تجدید بناى مرقد مظهر حضرت على علیه السلام و امام حسین علیه السلام و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان ، در شمار فعالیتهاى آل بویه است .

در سال ۳۴۷ ق . صاحب به همراه مؤ ید الدوله و وزیرش ابوعلى بن ابوالفضل کاشانى به بغداد رفت . او در این شهر که مهترین پایگاه علوم اسلامى در آن عهد بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت . وى در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانى چون سیرافى ، قاضى ابوالسائب ، ابوبکر احمد بن کامل ، مهلبى وزیر خلیفه ، ابوبکر زکریا محیى بن علوى و بسیارى دیگر شتافت و بهره هاى فروان از آنها برد

در سال ۳۶۶ ق . مؤ ید الدوله ، حاکم اصفهان صاحب را که ۱۳ سال نویسندگى او را بر عهده داشت ،به وزارت برگزیده ، صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت . رفته رفته نام او به دانش پرورى اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیارى به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.

در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیارى از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلى مرزوقى ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانى از شاگردان ابوعلى فارسى ، ابوعبدالله خطیب اسکافى ،ابن فورک اصفهانى ، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانى ، محدث معروف و برخى دیگر.

او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج مى کرد.در این راه سعى وافر مبذول مى داشت . او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادى مناظره مى کرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب مى آمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فروانى حاضر مى شدند. ابوالندى محمد بن احمد از ادباى مشهورى است که در یکى از جلسات املاى صاحب حاضر شده و با وى مناظره کرده است .

پس از مرگ رکن الدوله در سال ۳۶۶ ق .مؤ ید الدوله فرزند او ولایت رى و اصفهان را عهده دار شد. او پس از مدتى وزیر پدرش ابوالفتح فرزند (ابن عمید) را که جوانى کم تجربه ولى مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤ یدالدوله که به فضایل و نیکیهاى صاحب و تجارب او آگاهى کامل داشت و تواناییهاى وى را در کشور دارى و اداره امور مشاهده کرده بود پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل به وى عطا کرد به گونه اى که صاحب مى توانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته مى دانست تصرف کند و در همه مسائل راى خویش را به کار بندد. صاحب نیز در گسترش عدل و آیین هاى نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم ، رونق اقتصادى و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمى و ادبى خود را در رى نیز همانند (اصفهان ) برقرار ساخت .

صاحب در سال ۳۷۰ ق . نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤ یدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزى که در سال ۳۷۱ ق . رخ داد. پس از وفات مویدالدوله ، با تدبیر صاحب و پافشارى او حکومت رى و مناطق تحت نفوذ آن به فخر الدوله رسید. عظمت و شان والاى صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدى وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادى عمل بیشترى یافت . ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده ، چندان جرات مزاح با او را نداشت .

در دوران حکومت فخرالدوله ، صاحب با پیگیرى فراوان توانست خلفت حکومتى و القاب و پرچم خلیفه عباسى را به دست آورد. او همچنین توانست مناطق زیادى را فتح کند و به سرزمینهاى تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنه هایى را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.

مذهب صاحب

بسیارى از بزرگان به تشیع و برخى به دوازده امامى بودن او تصریح کرده اند. سید بن طاووس ، شیخ صدوق ، علامه مجلسى ، شیخ حر عاملى ، شیخ بهایى ، شیخ آقا بزرگ طهرانى ، شیخ عباس قمى ، علامه امینى و بسیارى دیگر از این جمله اند. جز تصریح بزرگان ، دقت در اشعارى که از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستى ائمه معصومین علیه السلام بهترین شاهد بر این شخصیت بزرگ است به نمونه ذیل دقت کنید:

ابا حسن لو کان حبک مدخلى

جهنم ، ان الفوز عند جحیمها

فکیف یخاف النار من هو مؤ من

باءن امیرالمؤ منین قسیمها

– ابا حسن اى امام همام اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش ‍ جحیم رستگارى مرا در پى خواهد داشت .
– آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسى دارد؟

اخلاق و سیره صاحب

تحقیق در احوال و آثار بزرگان و نوابغ علم و ادب و بررسى سجایا و ملکات اخلاقى آنها، نقش بسزایى در شناساندن آنان ایفا مى کند.

بررسى کتب و مدارک مربوط به احوال و شرح زندگى صاحب نشانگر آن است که وى از مجلسى نیکو بهره داشته و به پشتوانه اخلاق پسندیده خود بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود.

کرم و جوانمردى از بارزترین صفات اخلاقى صاحب مى باشد و حکایات بسیار در این باره از وى نقل شده است . او از تواضع و فروتنى نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامى مى داشت . صاحب ضمن برخوردارى از تواضع و فروتنى از جلالت قدر و بزرگى نیز بهره برده بود. عفو و اغماض ، فراست ، شجاعت و بسیارى دیگر از محاسن اخلاقى را مى توان در صاحب یافت .

سیاست و روش کشوردارى

هنگامى که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام ، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت .
او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وى همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ویرانیها و بناى آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار مى داد؛ که مى توان از رونق یافتن شهرهاى قزوین ، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلى شیعیان بود توجه ویژه داشت . نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است مى گوید: (نزد صاحب چیزى گزیده تر از تصنیفى در اخبار شهر قم اهل آن نیافتم .)

صاحب در دوران .وزارت خود اقتصاد کشور مردم را رونق بخشید و دارایى خزانه دولت را به مرتبه اى عالى رساند.او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار مى داد. کارهاى دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمى سپرد. و هر زمان آگاه مى شد که فردى شایسته و کاردان بیکار مى باشد یک شغل از کسانى را که چند شغل داشتند، مى گرفت و به او واگذار مى کرد.

علم آموزى و دانش گسترى صاحب

صاحب بن عباد در محیطى شیفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات دمى از علم آموزى دانش گسترى غفلت نورزید. صاحب کوشش در آموختن ، محدود به زمان معین نبود به گونه اى که حتى پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهاى اصفهان ، بغداد و رى و چه مسافرت همیشه با برخى از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتى در ماءموریتهاى نظامى نیز مجلس بحث و گفتگو مى داد.

فراهم آوردن زمینه هاى گسترش علم در میان عموم مردم از سیاستهاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى این مهم دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى دانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانى رهیده ، روشنایى دانش و فضیلت را درک کنند.

صاحب به تاءلیفات اهل قلم عنایت توجه ویژه داشت هرگاه از تاءلیفات کتابى جدید آگاهى مى یافت با سعى و کوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى کرد و براى مطالعه در کتابخانه خویش قرار مى داد. او در نتیجه تلاش ‍ فراوان توانست کتابخانه اى عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب ، بیشتر آثار و تاءلیفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد را آن گنجینه ارزشمند استفاده مى بردند .(مقدسى ) جغرافى دان پر آوازه و مشهور قرن چهارم ، یکى از کسانى است که به تصریح خودش استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است . فهرست نام کتابهاى موجود در کتابخانه مذکور حاوى ده جلد و براى کتابها به تعدادى زیاد شتر نیاز بود. به گفته برخى مدارک میزان کتابهاى موجود در قرن دهم میلادى مقارن بوده است برابر مجموع کتابهاى موجود در کتابخانه هاى اروپا برآورده شده است .

صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامى مى داشت و از احترام به آنان کوچک ترین مضایقه اى نمى کرد. برخى از بزرگان به خدمتش حاضر شده ، و در شمارش همراهان او در مى آمدند و برخى دیگر با نامه نگارى به وى اظهار ارادت مى کردند؛ همانند صابى نویسنده مشهور آن دوران . سید رضى نیز قصیده هایى در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است .
ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد مى فرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد.
برخى از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:

۱ – ابوالقاسم زعفرانى
۲ – ابوالقاسم بن اءبى العلاء
۳ – ابوالعباس ضبى
۴ – ابوسعید رستمى
۵ – ابودلف خزرجى
۶ – ابومحمدخان اصفهانى
۷ – بدیع الزمان همدانى

و بسیارى دیگر یاقوت در معجم الاءدباء مى گوید: صاحب بن عباد از پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است مرا به صد هزار بیت فارسى و عربى مدح گفته اند.
او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار مى داد و هر سال با کاروان حجاج براى هر یک به فراخور شاءنش هدایایى مى فرستاد.

حکایت و وقایع متعدد از روابط نیک صاحب بن عباد و بزرگان معاصرش ‍ در مدارک و مآخذ نقل شده که حاکى از بزرگوارى و ستایش معاصران او نسبت به صاحب بن عباد مى باشد. در یکى از این وقایع هلال بن هارون صایى حرانى نویسنده نامى عصر خود که نزدیک به نود سال در خدمت خلفا و وزرا متصدى دیوان رسائل بود و شعراى عراق او را همچون رؤ سا مدح مى گفتند، در نامه اى که خطاب به صاحب نوشته است مى گوید: (هنگامى که صحیفه اى را در دستان آورنده آن گذارم ، بر آن نامه بوسه زدم زیرا مى دانستم که پس از وصول ، چشمان مبارک تو بر آن خواهد افتاد.)

مطالبى نیز در توصیف اهمیت جلسات صاحب با ادبا بزرگان مى گوید:
(در این گونه مجالس ثمرات عقول و افکار و ذوقهاى مختلف بر صاحب عرضه مى شد و از نتایج این اجتماعات بود که سخن صاحب در فصاحت و بلاغت به مرز سحر رسید و داخل در حد اعجاز گردید و نظم نثرش چون خورشید در همه آفاق پرتو افکن شد و شرق غرب را فرا گرفت .)

الف – مقام علمى صاحب

پشتکار و شوق به یادگیرى علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیرى معارف گوناگون واداشت به گونه اى که در بسیارى از علوم صاحبنظر گردید.
صاحب در دانشهاى چون علوم قرآن و تفسیر حدیث ، کلام ، لغت ، نحو، عروض ، نقد ادبى ، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت .

الف – تاءلیفات

آثار متعددى در زمینه علوم فوق از صاحب باقى مانده که بدین شرح است :
۱ – کتاب الادبانه (در علم کلام )
۲ – الاقناع (در کلام عروض )
۳ – الامثال السائره (در علوم ادبى )
۴ – التذکره (در کلام و اصول دین )
۵- دیوان اشعار
۶ – رسائل صاحب (مباحث اخلاقى ، اعتقادى و اجتماعى )
۷ – رساله اى در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام
۸ – رساله اى در علم طب
۹- عنوان المعارف
۱۰ – الفراق بین الضاد و الظاء
۱۱ – المحیط (در علم لغت )
۱۲ – المنظومه الفریده .

مؤ لفاتى که تمامى آنها در دست نیست عبارت اند از:

۱۳ – الاءنوار
۱۴ – الروزنامجه
۱۵ – الامامه
۱۶ – تاریخ الملک و اختلاف الدول
۱۷ – الحجر
۱۸ – الزیدیه
۱۹ – الشواهد
۲۰ – الفصول المهذبه للقول
۲۱ – القضاء و القدر
۲۲ – الوزراء
۲۳ – الوقف و الابتداء
۲۴ – الکافى فى الترسل و برخى دیگر.

ب – اساتید صاحب

از مشخصات تمامى اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست .

برخى از اساتید مهم وى عبارت اند از:

۱ – عباد(پدر او)
۲ – ابن عمید
۳ – ابن فارس
۴ – ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
۵ – ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافى
۶ – ابوبکر محمد بن یعقوب
-۷ قاضى ابوبکر احمد بن کامل
۸ – ابوزکریا یحیى بن عدى
۹ – ابوعمر صباغ

شاگردان صاحب

اسامى برخى از شاگردان او بدین شرح است :
۱ – شیخ عبدالقاهر جرجانى
۲ -ابوبکر بن مقرى
۳ – قاضى ابوطیب طبرى
۴ – ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوى شافعى
۵ – ابوبکر على ذکوانى .

ج – کتابهایى که به نام صاحب نوشته شده و به او هدیه گردید.

۱ – عیون اخبار الرضا علیه السلام : از شیخ جلیل و فقیه عالى مقام صدوق رحمه الله علیه
۲ – کتاب رجال ، از حسین بن على بن بابویه برادر شیخ صدوق
۳ – تاریخ قم ، از حسن بن محمد قمى
۴ – لطایف المعارف ، از ثعالبى (ادیب مشهور)
۵ – الصاحبى ، از ابن فارس
۶ – تهذیب ، از قاضى عبدالعزیز جرجانى
۷ – الحجر، از ابوجعفر احمد بن اءبى سلیمان .

سروده هاى صاحب

صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبیل مدح ، رثاء،هذل ، مواعظ و غیره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است . او اشعار متعددى در وصف ائمه و امام على علیه السلام و در بیان مقام والاى آنان سروده است . صاحب در مدح امیرالمؤ منین علیه السلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیده ها یکى از حروف به کار نرفته است . (صنعت حذف ) قصیده بیست و هشتم که از حرف و او خالى بود ناتمام ماند.ابن شهر آشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعراى شیعى آورده و اشعارى از وى نقل کرده و او را از شعرایى دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلى الله علیه و آله بى پروا بوده اند.

برخى از سروده هاى او از این قرار است :
حب على بن ابیطالب
هوالذى یهدى الى الجنه
ان کان تفضیلى له بدعه
فلعنه الله على السنه

دوستى على بن ابیطالب علیه السلام که راهبر همگان به سوى بهشت است .
– اگر ترجیح او بر صحابه ، بدعت به شمار مى آید و خلافت سنت است پس نفرین خداى بر سنت باد.
و نیز مى سراید:

ناصب قال لى : معاویه خا
لک خیر الاعمال و الاخوال
فهو خال للمؤ منین جمیعا
قلت خال لکن من الخیر خال

– بدکیشى به من گفت : معاویه دایى تو است ، بهترین عموها و دایى ها.
– و ادامه داد که در واقع معاویه خالوى همه مؤ منان است !گفتم آرى او (خال ) مى باشد ولى بدین معنا که خالى از خیر است .

نثر صاحب

صاحب در فن نویسندگى و کتاب نیز مهارتى عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبى منشاءت صاحب را از حیث زیبایى لفظ و معنى به سرحد سحر و اعجاز نزدیک مى دانست .صاحب نوشته هاى
خود را به آیات قرآن ، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعراى مشهور مزین مى ساخت .

جمله ایها القاضى بقم قد غزلناک فقهم

اى قاضى شهر قم ،همانا تو را از قضاوت برکنار نموده ایم ، پس از جاى خود برخیز، از جمله هاى ادبى مشهور صاحب است .توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانه هاى فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبى مى باشد.

صاحب و زبان فارسى

برخى گمان مى کنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسى تعصب به خرج مى داده است و حال آنکه بررسى احوال او این باور را تکذیب مى کند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعراى پارسى گویى همچون منطقى (بندار رازى ) غضائرى و جنیدى و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان مى باشد.

تحقیق و تاءمل در آنچه مدارک گفته اند نشان مى دهد که صاحب هیچ گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده است ، بلکه وى با نژادپرستى و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى شد، دشمنى مى ورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، بویژه که در دولت آل بویه برخى بزرگان دیالمه بر کیش زردشتى باقى بودند و در منصبهاى مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پاى بندى به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همین روگاهى در بیان دلتنگى از آنها سخن مى گفت و نمى توان این موضع گیرى را مخالفت با زبان فارسى شمرد.(۷۱)

غروب خورشید

تا تو اى ماه زیر خاک شدى

خاک را بر سپهر فضل آمد

صاحب در اواخر عمر خویش ، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود و از کشور بااطلاع مى شد. مردم در ایام بیمارى به عیادت او رفته ، براى بهبودى اش روزى دوبار مقابل سراى او به درگاه خداوند دعا مى کردند. ولى صاحب که از زندان تن به تنگ آمده ، مشتاق لقاى پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵ ق . جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و روح متعالى به سراى باقى شتافت .

بامدادان مردم رى از ارتحال وزیر باوفاى دیار خویش با خبر شدند. تمامى بازارهاى شهر بسته گردید و خبر شدند. تمامى بازارهاى شهر بسته گردید و دروازه هاى رى به هم آمد.جمعیتى انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبى از دانشمندان رى که شاگرد صاحب بود. بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالى که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزاى آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند مدتى تابوت صاحب در خانه اش در رى نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارت گاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادى از شیفتگان اهل بیت علیه السلام مقبره صاحب را زیارت حاجات خود را در جوار مرقد او از طلب مى کنند ( مرقدش در میدان طوقچى ، جنب مزار آیت الله طیب واقع است .)

خبر ارتحال وزیر دانشور و دین پرور شیعه به سرعت در تمامى مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت . دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونى و اندوه قلبى خویش را در شعارى بر زبان آورده ، مراثى جانسوزى در رثاى این شخصیت گرانقدر اسلام که معاصر صاحب بود ۱۱۲ بیت در رثاى صاحب از خود به یادگار گذاشت و ابوالفتح عثمان بن جنى شرحى بر آن ابیات در یک جلد تاءلیف نمود.

در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه در شاءن او مى فرماید: او از کسانى است که شرح حال نویس هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده ، زبانش در کلام مى خشکد.
والسلام

گلشن ابرار//جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=