ممشاد دینوری ، صوفی ایرانی در قرن سوم. در بعضی منابع، ممشاد دینوری با خواجه عِلو دینوری(متوفی ۲۹۸) یکی پنداشته شده است(جامی، تعلیقات عابدی،ص۸۱۴)؛شاید به سبب نسبت هر دو تن به شهر دینور، نزدیک بودن سال وفاتشان و آمدن نام هر دو در ردیف مشایخ سلسلۀ چشتیه (رجوع کنید به لاهوری، ج ۱، ص ۲۳۹؛شعیب ، ص ۱۲۶).با این حال، شرح حال و اقوال آنها به کلی با هم متفاوت است ( رجوع کنید به لاهوری،ج۱، ص ۲۳۸ـ۲۳۹).
از تاریخ تولد و زادگاه ممشاد اطلاعی در دست نیست. وی از اقران جنید، رویم ، و ابوالحسن نوری، و یکی از نه نفری بود که گفته می شود بی واسطه از جانب جنید اجازۀ نقل روایت و نشر طریقت داشته اند (جامی، ص ۹۲؛معصوم علیشاه، ج ۲، ص ۳۳۱، ۴۲۷ـ۴۲۸ ). وی همچنین مصاحب یحیی بن جلّاء بوده است (سلمی، ص ۳۱۶؛ابن جوزی، ج ۴، ص ۷۸).
میزان اهمیت و جایگاه وی در تصوف از آنجا معلوم میشود که در شجرهنامۀ چندین طریقت، از جمله در سلسلۀخلافت و روایت طریقت کبرویه ،نامش آمده است(معصوم علیشاه، ج ۲، ص ۳۳۶). یکی از طرق انتساب شیخ شهابالدین ابوحفص سهروردی به جنید، از طریق ممشاد است که این سلسله انتساب نیز از طریق جنید، در نهایت ،به امام رضا علیه السلام می رسد(همو، ج ۲، ص ۳۰۹).
علاوه بر اینها، وی در شجرهنامۀ سلسلۀ نعمتاللهیه هم حضور دارد (همو، ج ۲، ص ۳۲۸) و بنابر قولی، خواجه اسحاق چشتی ،مؤسس طریقت چشتیه ، مرید ممشاد بوده واز او خرقه گرفته است ( میرخورد، ص۴۹).
از ممشاد دینوری سخنان و حکایاتی باقی مانده که تا حدی نمایانگر افکار و احوال اوست.از جمله حکایت کرده اند که وی در جمع سماع صوفیان حاضر شد و قوالان خاموش شدند و اوبه آنان گفت که هیچ یک از ملاهی دنیا وی را به خود مشغول نمی کند.این حکایت ، شاید شاهدی بر بی التفاتی وی به سماع صوفیانه باشد(قشیری، ص ۴۱۸) .وی دربارۀ آداب مریدی سخنانی دارد، شامل حرمت نهادن بر مشایخ، خدمت به برادران دینی ، بیرون رفتن از اسباب دنیا یا نفی تعلق خاطر ، و حفظ آداب شرع(سلمی، ص۳۱۸؛
انصاری،ص۳۰۱).
همچنین توصیه کرده است که نزد مشایخ ،خالی از مال و به دور از اظهار علم و رای و حتی پرسش باید رفت( انصاری، ص۳۰۱ ـ ۳۰۲).ممشاد ،معرفت را در فقر واقعی به سوی خدا(سلمی، ص ۳۱۶؛انصاری،ص۳۰۲) و طریق ¬وصول ¬به¬حکمت را در خاموشی و تفکر می¬دانست (قشیری،ص۱۸۴؛عطار،ص۶۱۲) . سخنانی نیز در نقش صدق و اخلاص در سیر و سلوک (رجوع کنید به ابونعیم، ج۱۰،ص ۳۵۳) و در اعتماد بر خدا و توکل دارد(قشیری، ص۲۵۶؛عطار،ص۶۱۱ـ۶۱۲).
رحلت
تاریخ وفات او را ۲۹۲ (معصوم علیشاه، ج ۲، ص ۴۲۵)و ۲۹۷ ذکر کردهاند (شعرانی، ج ۱، ص ۱۰۲)، اما مطابق قول مشهور ، وی در سال ۲۹۹ درگذشته است (سلمی، ص ۳۱۶؛قشیری، ص ۶۹؛ابن جوزی، ج ۴، ص ۷۸).
منابع:
۱- ابن جوزی، صفه الصفوه، محمود فاخوری ومحمد رواس قلعه چی، ج۳-۴، حلب ۱۳۹۳/۱۹۷۳م؛
(۲) ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء وطبقات الاصفیاء،بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۳) خواجه عبدالله بن محمد انصاری، طبقات الصوفیه،چاپ محمد سرور مولایی، تهران ۱۳۸۶ش؛
(۴) نورالدین¬عبدالرحمن¬جامی،نفحات الانس¬فی حضرات القدس،چاپ محمودعابدی،تهران۱۳۸۶ش؛
۵- ابو عبدالرحمن سلمی، طبقات الصوفیه،چاپ نورالدین شریبه، حلب-سوریه،۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
۶- عبدالوهاب بن احمد شعرانی، الطبقات الکبری المسماه بلواقع الانوار فی طبقات الاخیار، بالهامش الانوار القدسیه فی بیان آداب العبودیه، بیروت۱۴۰۸ه/ ۱۹۸۸؛
۷- محمد شعیب، مرات الاولیاء، چاپ غلام ناصر مروت، اسلام آباد ۱۴۲۱/۲۰۰۱؛
۸- محمد بن ابراهیم عطار ، تذکره الاولیاء، چاپ محمداستعلامی،تهران۱۳۷۸ش ؛
۹- عبدالکریم بن هوازن قشیری،ترجمۀ رساله قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران۱۳۶۱ش؛
۱۰- غلام سرور لاهوری، خزینه الاصفیاء، کان پور۱۹۲۹م؛
۱۱- محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقایق، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹-۱۳۴۵ ش؛
۱۲- میر خورد، سیر الاولیاء،چاپ محمد ارشد قریشی، لاهور۱۳۹۸/۱۹۷۸م؛
۱۳- علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۷ش.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵