عرفا-حعرفای قرن سوم

زندگینامه شیخ حَمدونِ قَصّار(متوفی۲۷۱ه ق)

 حَمدونِ قَصّار، پیرملامتیه نیشابور در قرن سوم. برطبق کهن‌ترین منابع، نام او حمدون، کنیه‌اش ابوصالح، نام پدرش احمدبن‌ عُماره ، و شهرتش قَصّار بوده است (رجوع کنید به حاکم نیشابورى، ص۲۲۸؛سلمى، ۱۹۶۰، ص ۱۱۴؛ابونعیم اصفهانى، ج۱۰، ص۲۳۱).در همه نسخه‌هاى‌خطى قدیم کشف‌المحجوب گاه کنیه او ابوحمدون ذکر شده که اشتباه است (رجوع کنید به هجویرى، ص ۹۰، پانویس ۹، ص ۳۳۵، پانویس ۷)، چنان‌که در جاهاى دیگر کشف‌المحجوب صورت صحیح کنیه و نام او، ابوصالح حمدون، نوشته شده‌است (همان، ص۱۹۱، ۲۷۷).

حمدون فقیه و به مذهب سُفیان ثورى* (متوفى ۱۶۱)، از فقهاى صوفیه، بود (سلمى، ۱۹۶۰؛ابونعیم اصفهانى، همانجا ها؛هجویرى، ص ۱۹۱). ذَهَبى در قرن هشتم، حمدون را در حدیث از شاگردان ابومَعمَر هُذَلى (محدّث بغدادى، متوفى ۲۳۶) و ابن‌راهَوَیه* (از عالمان و محدّثان خراسان، متوفى ۲۳۸) دانسته است و نام کسانى را که از حمدون روایت کرده‌اند، آورده است (ج ۱۳، ص ۵۱)، اما هیچ یک از منابع کهن و هم‌عصر حمدون سخنان ذهبى را ذکر نکرده‌اند.

اساتید

حمدون از شاگردان و مریدان

ابوتراب نَخْشَبى*،

ابوالحسن سالم (یا سلم)بن حسن باروسى*

و على نصرآبادى (هر سه از مشایخ صوفیان خراسان در قرنهاى دوم و سوم) بود و طریقش با صوفیان معاصرش تفاوت داشت. او آیین ملامتى (رجوع کنید به ملامتیه*) را در خراسان گسترش داد (سلمى، ۱۹۶۰؛ابونعیم اصفهانى، همانجاها).

شاگردان

مرید و شاگرد خاص او،

عبداللّه‌بن محمدبن مُنازل،

بیشتر سخنان حمدون را نقل کرده است (رجوع کنید به سلمى، ۱۹۶۰، ص۱۱۴ـ۱۱۵، ۱۱۷؛ابونعیم اصفهانى، همانجا). اینکه در برخى منابع گفته شده حمدون قصّار، پیر عبداللّه مبارک (متوفى ۱۸۱) بوده (رجوع کنید به عطار، ص ۴۰۱؛خوافى، ج۱، ص۳۵۵) یا عبداللّه مبارک سخنان حمدون را روایت کرده (رجوع کنید به ابن‌جوزى، ج ۴، ص ۹۹؛عطار، ص ۴۰۴) اشتباه است و ظاهرآ عبداللّه مبارک ــکه نزدیک به صد سال پیش از حمدون مى‌زیسته ــ به جاى عبداللّه منازل، مرید حمدون، ذکر شده است.

ابوالعلاء عَفیفى، محقق مصرى، بر ارتباط حمدون با فتوت* تأکید کرده (رجوع کنید به سلمى، ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش، ج ۲، مقدمه، ص ۳۶۵) و استناد او بیشتر به حکایت دیدار و گفتگوى حمدون و نوح عیار، بزرگِ جوانمردان نیشابور، است که حمدون از او درباره جوانمردى پرسید و نوح گفت جوانمردى من آن است که از لباس خود درآیم و جامه تصوف پوشم و جوانمردى تو آن است که از جامه صوفیان در آیى (نیز رجوع کنید به هجویرى، ص ۲۷۸؛عطار، ص ۴۰۱ـ ۴۰۲).

حمدون، برخلاف بسیارى از صوفیان که کسب را ترک مى‌کردند، به داشتن پیشه و کسب اصرار داشت چنان‌که به یکى از مریدان خود، عبداللّه حجّام، گفت دوست دارم بیشتر تو را عبداللّه حجّام بنامند تا عبداللّه زاهد و عارف (سلمى، ۱۳۶۹ـ ۱۳۷۲ش، ج ۲، ص ۴۱۰).

از شهرت حمدون به قصّار پیداست که «رخت‌شوى» بوده است و خواجه عبداللّه انصارى (ص ۱۲۱، ۳۴۶،۴۵۰) نیز او را حمدون گازُر ذکر کرده است. حمدون تصوف دوره خود را نمى‌پسندید و بیشتر به طریق گذشتگان نظر داشت (رجوع کنید به سُلَمى، ۱۹۶۰، ص ۱۱۵ـ۱۱۶؛ابونعیم اصفهانى، همانجا).

وى، برخلاف عالمان و صوفیان عصر خود، بر منبر نمى‌رفت و موعظه نمى‌کرد. اعتقاد داشت اگر گناه کبیره بر دل عارفى بگذرد، از مقام ولایت عزل مى‌شود و در بحثهاى صوفیان درباره برترىِ حضور یا غیبت، حضور را برتر مى‌دانست (رجوع کنید به هجویرى، ص ۱۹۱ـ۱۹۲، ۳۳۵،۳۷۰). از پرهیزکارى و ورع حمدون داستانهاى شگفت نقل کرده‌اند (براى نمونه رجوع کنید به انصارى، ص ۱۲۲؛
عطار، ص ۴۰۱).

به گفته ذهبى (همانجا)، ابوعبدالرحمان سُلَمى، صوفى سده چهارم، جزوه‌اى از حکایات حمدون فراهم کرده، اما آنچه سلمى از حمدون نقل کرده فقط سخنان او در کتاب طبقات‌الصوفیه (ص ۱۱۵ـ۱۱۹) و رساله‌الملامتیه (رجوع کنید به ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش، ج ۲، ص ۴۱۰، ۴۳۱) است. این سخن حمدون مشهور است که طریق اهل ملامت، داشتنِ «خوفِ قدریه و رجاء مُرجئه» است (رجوع کنید به سلمى، ۱۹۶۰، ص۱۱۹؛همو، ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۴۲۰).

عطار (ص۴۰۳) در تفسیر آن گفته است که ملامتى باید چنان رجایى داشته باشد که حتى مرجئه نیز او را ملامت کنند و چنان خوفى داشته باشد که حتى قدریان نیز او را ملامت کنند و همواره نشانه تیر ملامت باشد. هجویرى (ص ۲۷۷) پیروان حمدون را، که همان ملامتیان بودند، قصّاریه نامیده است.

رحلت

حمدون در ۲۷۱ در نیشابور درگذشت (حاکم نیشابورى، ص ۲۲۸؛سلمى، ۱۹۶۰، ص ۱۱۴؛شعرانى، ج ۱، ص ۸۴؛قس خوافى، همانجا، که به اشتباه مرگ او را در بصره دانسته است). به گفته سلمى (۱۹۶۰، همانجا)، وى در گورستان حیره نیشابور به خاک سپرده شد (نیز رجوع کنید به شعرانى، همانجا، در متن چاپى اشتباهآ حیده آمده است)؛اما حاکم نیشابورى، که بیش از دیگران به زمان حیات حمدون نزدیک بوده، یک جا (ص ۲۲۷) گفته که مدفن حمدون در جوار حیره* است و در جایى دیگر (ص ۲۲۰) گفته که حمدون، همراه ابوعلى محمدبن عبدالوهاب ثقفى* (متوفى ۳۲۸) و ابوالحسن بوشنجى* (متوفى ۳۴۷) و عبداللّه منازل، در محله فُز (از محله‌هاى آباد و بزرگ نیشابور قدیم) مدفون است.



منابع:

(۱) ابن‌جوزى، کتاب صفه‌الصفوه، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۲/ ۱۹۶۸ـ۱۹۷۲؛
(۲) ابونعیم اصفهانى، حلیه‌الاولیاء و طبقات‌الاصفیاء، چاپ محمدامین خانجى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۳) عبداللّه‌بن محمد انصارى، طبقات‌الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائى، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۴) محمدبن عبداللّه حاکم نیشابورى، تاریخ نیشابور، ترجمه محمدبن حسین خلیفه نیشابورى، چاپ محمدرضا شفیعى‌کدکنى، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۵) احمدبن محمد خوافى، مجمل فصیحى، چاپ محمود فرخ، مشهد ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۱ش؛
(۶) ذهبى؛
(۷) محمدبن حسین سلمى، کتاب طبقات‌الصوفیه، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰؛
(۸) همو، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمى: بخشهایى از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش؛
(۹) عبدالوهاب‌بن احمد شعرانى، الطبقات‌الکبرى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۱۰) محمدبن ابراهیم عطار، تذکره‌الاولیاء، چاپ محمد استعلامى، تهران ۱۳۶۰ش؛
(۱۱) على‌بن عثمان هجویرى، کشف‌المحجوب، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۸۳ش.

 دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۴ 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=