حمزه بن حبیب، امام قاریان کوفه و یکى از قراء سبعه. کنیه وى ابوعُماره و لقبش زیّات بود. در سال ۸۰ در شهر حُلوانِ بهدنیا آمد (یاقوت حموى، ج۱۰، ص۲۹۰؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه) و بنابراین، احتمالا برخى صحابه را دیده است (یاقوت حموى، همانجا؛ ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۲).
اصل او ایرانى است (ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۷، ص۹۰) و چون مولاى تَیْماللّه بود (ابنحِبّان، ۱۴۱۱، ص ۲۶۶؛ سمعانى، ج ۱، ص ۴۹۹)، او را تَیمى نیز خواندهاند (رجوع کنید به عجلى، ج ۱، ص ۳۲۲؛ ابنقتیبه، ص ۵۲۹؛ قس دانى، ص۷: تمیمى؛ امین، ج ۶، ص۲۳۸: تیملى). ملقب شدن او به زیّات (روغنفروش) بهسبب پیشه او بوده که از کوفه روغن به حلوان مىبرده و در مقابل پنیر و گردو مىآورده (ابنسعد، ج ۶، ص ۳۸۵؛ ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۶) و ازاینرو، یکسال در کوفه و یکسال در حلوان زندگى مىکرده است (ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۳). شیخطوسى (ص۱۹۰) وى را در شمار اصحاب امام صادق علیهالسلام آورده است.
اساتید
حمزه قرائت را نزد گروهى از تابعین، امام جعفرصادق علیهالسلام و برخى اصحاب مشهور ایشان،
نظیر سلیمانبن مهران اعمش*،
محمدبن عبدالرحمانبن ابىلیلى (رجوع کنید به ابنابىلیلى*)،
حُمرانبن اَعیَن و
حَکَمبن عُتیبه، فراگرفت (رجوع کنید به مِزّى، ج ۷، ص ۳۱۵؛ ابنجزرى، غایهالنهایه، ج ۱، ص ۲۶۱ـ۲۶۲).
استادان اصلى او اعمش و ابنابىلیلى بودند که در قرائت قرآن، به ترتیب، از پیروان ابنمسعود و على علیهالسلام بهشمار مىرفتند (ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۳، ۱۱۷؛ ابنجزرى، غایهالنهایه، ج ۱، ص ۲۶۲). در رؤیایى مشهور، اما عجیب که به حمزه نسبت داده شده، سلسله طولى استادان قرائت وى آمده است (رجوع کنید به مزّى، ج ۷، ص ۳۱۸ـ۳۲۰).
حمزه در پانزده سالگى قرائت خود را تکمیل کرد و پس از عاصمبن ابىالنجود* و اعمش، در سال ۱۰۰ امام قرائت در کوفه شد (ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۳، ۱۱۸؛ ابنجزرى، النشر، ج ۱، ص ۱۶۶)، چنانکه بسیارى از اهل کوفه و برخى از اهل حلوان قرائت را نزد او آموختند (ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۳؛ ابنعماد، ج ۱، ص۲۴۰).
شاگردان
برخى از مهمترین شاگردان او،
علىبن حمزه کسایى*،
سفیان ثورى*،
وکیعبن جراح*
و ابراهیمبن ادهم* بودند (رجوع کنید به مزّى، ج ۷، ص ۳۱۵ـ۳۱۶؛ ابنجزرى، غایه النهایه، ج ۱، ص ۲۶۲ـ۲۶۳).
رحلت
وى در ۱۵۶ در حلوان درگذشت (ابنسعد؛ ابنقتیبه، همانجاها؛ قس ذهبى، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۶۰۶؛ ابنجزرى، غایهالنهایه، ج ۱، ص ۲۶۳).
منابع متقدم وى را در علم و عمل ستودهاند (براى نمونه رجوع کنید به عجلى، همانجا؛ابنحبّان، ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۲۲۸). احمدبن حنبل و یحیىبن معین او را ثقه دانستهاند (ابنابىحاتم، ج ۳، ص۲۱۰) و نَسائى روایت از او را جایز شمرده است (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج۱۰، ص ۲۹۲).
وى فردى عابد و زاهد بوده (ابنحبّان، ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳؛یاقوت حموى، همانجاها) که به یادگیرى و یاددادن قرائت قرآن اشتیاق بسیار داشته و گویا در مقابل تعلیم قرآن مزدى نمىگرفته است (رجوع کنید به ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۳ـ۱۱۷؛ابنجزرى، غایهالنهایه، همانجا).
بزرگانى چون اعمش و ابوحنیفه از آگاهى او به قرآن و فرایض تجلیل کردهاند و سفیان نورى او را سرآمد مردم روزگار خود در این دو علم دانسته است (رجوع کنید به یاقوت حموى، همانجا؛ابنجزرى، النشر، همانجا). ابنندیم (ص ۳۲) نیز او را از فقها شمرده و تألیف کتاب الفرائض را به او نسبت داده است، اما احتمالا شاگردانش آن را تألیف کردهاند (د. اسلام، همانجا).
آثار
باقى تألیفات حمزه، که ابنندیم آنها را ذکر کرده، درباره قرآن و قرائات است:
کتاب قراءه حمزه (همانجا)؛
کتاب الوقف و الابتداء (ص ۳۸)؛
کتاب أسباع القرآن (ص ۳۹) درباره تقسیمات قرآن؛
کتاب العدد (ص۴۰؛قس آقابزرگ طهرانى، ج ۶، ص ۲۹۹)، درباره تعداد آیات قرآن؛
و دو تألیف در موضوعات متشابه قرآن (ابنندیم، ص۳۹؛
قس آقابزرگ طهرانى، ج۴، ص۲۷۳) و مقطوع و موصول قرآن (ابنندیم، همانجا) که اثرى از آنها نیست.
حمزه احادیثى نیز نزد خود داشته که بعضى را روایت کرده است (ابنسعد، همانجا؛بخارى، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص ۵۲؛ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج۷، ص۹۲؛همو، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۱۱۷)، اما بهسبب خوابى که دید، نقل حدیثِ پیامبر را به کلى کنار گذاشت (رجوع کنید به ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۵).
برخى اصحاب حدیث او را صدوق، اما دچار سوءحافظه و غیرمتقن دانستهاند (رجوع کنید به همو، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۶۰۵).
گزارشهاى رسیده درباره قرائت حمزه در برخى موارد ناسازگار است. از سویى نقل شده است که گروهى از بزرگان، نظیر احمدبن حنبل و ابوبکر شعبهبن عیّاش، به دلایلى چون وجود مدّ مفرط و سَکت فراوان و تلفظ همزه در قرائت وى، به او خرده گرفتهاند، تاجایى که برخى آن را بدعت شمرده و نماز برطبق آن را صحیح ندانستهاند (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج۱۰، ص ۲۹۲ـ۲۹۳؛مزّى، ج ۷، ص ۳۱۷؛ذهبى، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۶۰۵ـ۶۰۶) و از سوى دیگر نقل شده که حمزه خود چنین قرائتى را خوش نمىداشته و دیگران را از آن نهى مىکرده و ترک همزه در نماز را از استادى قارى مىدانسته است (رجوع کنید به یاقوت حموى، ج۱۰، ص ۲۹۳؛ذهبى، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۱۱۵).
ابنجزرى، بهمنظور رفع تعارض این گزارشها، گفته است که کراهت ابنحنبل و دیگران از قرائت حمزه، مربوط به قرائت شاگردان و راویان او و بهسبب دخل و تصرفهاى ایجاد شده در قرائت اوست (غایهالنهایه، ج ۱، ص ۲۶۳). ذهبى (۱۹۶۳ـ ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۶۰۵؛
همو، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۷، ص ۹۱) نیز معتقد است تنها جمعى از علماى سدههاى نخست از قرائت حمزه انتقاد کردهاند، اما اجماع عالمان علم قرائات در دورههاى بعدى بر قبول و اعتبار این قرائت و انکار مخالفان آن بوده است.
در میان تمامى راویانِ بىواسطه و با واسطه قرائت حمزه،
دو تن که قرائت او را از طریق ابوعیسى سلیمبن عیسى حنفى، ضابطترین شاگرد وى (ابنجزرى، النشر، ج ۱، ص ۱۶۵؛همو، غایهالنهایه، ج ۱، ص ۲۶۲)، روایت کردهاند، از دیگران مشهورترند: ابومحمد خلفبن هشام اسدى بغدادى (متوفى ۲۲۹) و ابوعیسى خلّادبن خالد شیبانى کوفى (متوفى ۲۲۰؛خویى، ص۱۳۷ـ۱۳۸).
قرائت حمزه که در مغرب اسلامى رواج نسبى یافته بود، با تلاش عالمى قیروانى به نام محمدبن عمر مَعافرى مشهور به ابنخَیْرون (متوفى ۳۰۶)، کنار گذاشته شد و قرائت نافع لیثى* که مالکبن انس، پیشواى مالکیان، آن را پذیرفته بود جاى آن را گرفت. با وجود این، قرائت حمزه هنوز هم در برخى نواحى مغرباسلامى رواج دارد (د.اسلام، همانجا).
منابع:
(۱) آقابزرگ طهرانى؛
(۲) ابنابىحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۳) ابنجزرى، غایهالنهایه فى طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره (بىتا.)؛
(۴) همو، النشر فى القراءات العشر، چاپ علىمحمد ضباع، (بیروت، بىتا.)؛
(۵) ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۶) همو، مشاهیر علماء الامصار و اعلام فقهاء الاقطار، چاپ مرزوق على ابراهیم، منصوره، مصر ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۷) ابنخلّکان؛
(۸) ابنسعد (بیروت)؛
(۹) ابنعماد؛
(۱۰) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۱۱) ابنندیم (تهران)؛
(۱۲) امین؛
(۱۳) محمدبن اسماعیل بخارى، کتاب التاریخ الکبیر، (بیروت ?۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
(۱۴) ابوالقاسم خویى، البیان فى تفسیر القرآن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛
(۱۵) عثمانبن سعید دانى، کتاب التیسیر فى القراءات السبع، چاپ اوتو پرتسل، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۵؛
(۱۶) محمدبن احمد ذهبى، سیراعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹؛
(۱۷) همو، معرفه القرّاء الکبار على الطبقات و الاعصار، چاپ بشار عواد معروف، شعیب ارنؤوط، و صالح مهدى عباس، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۱۸) همو، میزانالاعتدال فى نقد الرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۱۹) سمعانى؛
(۲۰) محمدبن حسن طوسى، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
(۲۱) احمدبن عبداللّه عجلى، معرفهالثقات، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، مدینه ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۲۲) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الکمال فى اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۲۳) یاقوتبن عبداللّه یاقوت حموى، معجمالادباء، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۲۴) EI2, s.v. “Hamza b. Habib” (by Ch. Pellat).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴