حِلّى، حسنبن سلیمان ، محدّث و فقیه شیعى قرن هشتم و نهم. کنیهاش ابومحمد و ملقب به عزّالدین بود. حرّ عاملى (قسم ۲، ص ۶۶) نام محمد را در نَسب او ذکر نکرده و در واقع وى را به جدّ اعلایش منتسب ساخته است (آقابزرگ طهرانى، الذریعه، ج ۲۰، ص ۱۸۳).
برخى او را عاملى، منسوب به جبل عامل، خواندهاند (رجوع کنید به امین، ج ۵، ص ۱۰۶؛ صدر، ج ۱، ص ۱۰۳؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات : الحقائق الراهنه، ص ۴۰)، اما حرّ عاملى نام وى را در میان علماى جبل عامل نیاورده و از او در بخش دوم املالآمل، که شامل علماى غیرعاملى است، یاد کرده است. از تاریخ ولادت و وفات و سوانح حیات وى اطلاع دقیقى در دست نیست. احتمالا پیش از ۷۴۲ به دنیا آمده و پس از ۸۰۲ درگذشته است (رجوع کنید به ادامه مقاله).
آقابزرگ طهرانى (طبقات : الضیاءاللامع، ص ۳۴) زادگاه وى را حلّه دانسته، اما با توجه به قولى که او را جبل عاملى مىداند و نیز اقامتش در قم، احتمال اینکه یکى از این دو شهر زادگاه او باشد نیز وجود دارد (حلّى، ۱۳۷۰ب، مقدمه محمدعلى اردوبادى غروى، ص ۲).
استادان و مشایخ
حلّى از مهمترین شاگردان شمسالدین محمدبن مکى، معروف به شهید اول*، بود و به همراه پنج تن دیگر، در شعبان ۷۵۷ از او اجازه روایت دریافت کرد (امین، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات: الحقائقالراهنه، ص ۴۱) و در همان مدت کوتاهِ حیات شهید، در کنار فقیهان مشهورى چون فاضل مقداد*، از محضر وى بهره برد (صدر، ج ۱، ص ۳۳۶).
استادان و مشایخ دیگر او،
محمدبن ابراهیم مطارآبادى (افندى اصفهانى، ج ۱، ص ۱۹۳ـ۱۹۴)،
سید بهاءالدین نیلى* و
رضىالدین على بودند (امین، همانجا).
مجلسى (ج ۱، ص ۳۳) حلّى را از نظر علم و فقاهت ستوده و همه آثار او را درخور اعتماد دانسته است. حلّى در زمره سلسله راویان صحیفه سجادیه نیز قرار دارد، چنانکه براساس سَنَدى، جدّ شیخ بهائى، شمسالدین محمد جبعى (متوفى ۸۸۶)، این کتاب را از شیخ علىبن محمدبن على از سید تاجالدین عبدالحمیدبن جمالالدین احمدبن على هاشمى از حسنبن سلیمان حلّى روایت کرده است (مجلسى، ج ۱۰۴، ص ۲۱۳؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات: الضیاءاللامع، همانجا).
به گزارش خوانسارى (ج ۲، ص ۲۹۳ـ۲۹۴)، حلّى در محرّم ۸۰۲ اجازه روایت کتاب خصال صدوق را به شاگردش، عزّالدین حسینبن محمدبن حسن حمویانى/ جویانى، داده که این نسخه همراه با اجازه حلّى موجود است (در این باره رجوع کنید به سمامى حائرى، ص ۱۰۹، ۱۱۴). در کتابهاى رجال و تراجم غیر از حمویانى و تاجالدین عبدالحمیدبن جمالالدین احمدبن على هاشمى زینى، شاگرد و راوى دیگرى براى حلّى ذکر نشدهاست.
آثار
از حلّى چند اثر باقىمانده که مشهورترین آنها منتخب یا مختصر بصائرالدرجات است. در میان منابع کهن روایى شیعه، دو کتاب با نام بصائرالدرجات* موجود است: یکى تألیف مشهور محمدبن حسنبن فروخ صفار قمى* (متوفى ۲۹۰) و دیگرى تألیف سعد بن عبداللّه اشعرى* (متوفى ۲۹۹ یا ۳۰۱) که گویا اصل آن در دست نیست، گرچه اساس کار حلّى بر آن بوده است. مشتاق مظفّر (رجوع کنید به حلّى، ۱۴۲۱، مقدمه، ص ۳۰ـ۳۳)، براساس احتمال افندى اصفهانى (ج ۱، ص ۱۹۴)، با دلایل و شواهد نشان داده که بصائرِ سعد مختصر بصائرِ صفار بوده است، اما برخى این رأى را رد کرده حکم به استقلال دو اثر مذکور دادهاند (رجوع کنید به امین، ج ۵، ص ۱۰۷؛آقابزرگ طهرانى، الذریعه، ج ۳، ص ۱۲۴).
منشأ این اختلاف، عبارتى است که حلّى در ابتداى کتابش، اثبات الرجعه، آورده است (براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به حلّى، ۱۴۲۱، همان مقدمه، ص ۲۸ـ۳۳). آنچه مسلّم است اینکه حلّى اختصار خود را براساس بصائرالدرجات سعدبن عبداللّه اشعرى انجام داده است. مختصر حلّى شامل احادیثى درباره فضائل و مناقب اهل بیت علیهمالسلام است. وى علاوه بر انتخاب احادیث سعد، اخبار دیگرى را، از منابع گوناگون و با طرق دیگر، به آنها افزوده و براى جلوگیرى از اشتباه با احادیث سعد، نام منابع را ذکر کرده است. از رساله الرجعه و الردعلى اهل البدعه حلّى نیز یاد شده (امین، ج ۵، ص ۱۰۷) که همان کتاب مختصر البصائر است (حلّى، ۱۴۲۱، همان مقدمه، ص ۲۴ـ۲۵).
اثر دیگر او، کتاب المحتضر است در اثبات اینکه محتضر در حال احتضار، پیامبر و امامان علیهمالسلام را رؤیت حقیقى مىکند. وى در این کتاب، آراى شیخ مفید (ص ۸۵ـ۸۶) را که احادیث مرتبط با این موضوع را تأویل کرده، رد نموده (رجوع کنید به حلّى، ۱۳۷۰الف، ص ۱ـ۲) و به ذکر مطالب متنوعى، چون مناقب اهل بیت و شیعیان آنها و طعن برخى از مخالفانشان، پرداخته است.
از این کتاب به المحتضر و مایَراه فى حال الاحتضار، و مناقبالائمه نیز یاد شده است (آقا بزرگ طهرانى، الذریعه، ج ۲۲، ص ۳۲۱). این رساله، به همراه الرجعه و مختصرالبصائر، از منابع مجلسى در تألیف بحارالانوار (ج ۱، ص ۱۶) بوده است (خوانسارى، ج ۲، ص ۲۹۳). المحتضر در ۱۳۳۰ش/۱۹۵۱ در نجف، به تحقیق محمدعلى اردوبادى غروى، بهچاپ رسید.
حلّى رساله کوتاهى درباره برترى امامان بر انبیا و فرشتگان نوشته که در آن با آراى شیخ مفید در اوائل المقالات (ص ۸۱ـ۸۳؛
نیز رجوع کنید به طوسى، ص ۳۲۸)، که قائل به خلاف این موضوع بوده، مناقشه کرده است (افندى اصفهانى، ج ۱، ص ۱۹۴؛
نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، طبقات: الضیاء اللامع، ص ۳۴).
رساله فى احادیثالذر اثر دیگرى از حلّى است که با نام ملحق مختصرالبصائر در ۱۳۷۹ش/۱۴۲۱ در قم منتشر شده است.
منابع:
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذریعه الى تصانیف الشیعه، چاپ علىنقى منزوى و احمد منزوى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) همو، طبقات اعلام الشیعه: الحقائق الراهنه فى المائه الثامنه، چاپ علىنقى منزوى، بیروت ۱۹۷۵؛
(۳) همان: الضیاء اللامع فىالقرن التاسع، چاپ علىنقى منزوى، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۴) عبداللّهبن عیسى افندى اصفهانى، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینى، قم ۱۴۰۱ـ ؛
(۵) امین؛
(۶) محمدبن حسن حرّ عاملى، املالآمل، چاپ احمد حسینى، بغداد ?( ۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش؛
(۷) حسنبن سلیمان حلّى، المحتضر، (چاپ محمدعلى اردوبادى غروى)، نجف ۱۳۷۰الف؛
(۸) همو، مختصر البصائر، چاپ مشتاق مظفّر، قم ۱۴۲۱؛
(۹) همو؛
(۱۰) مختصر بصائر الدرجات، نجف ۱۳۷۰ب؛
(۱۱) خوانسارى؛
(۱۲) محمد سمامىحائرى، «اجازه الشیخ حسن الحلى للجویانى»، تراثنا، سال ۳، ش ۱ (محرّم ـ ربیعالاول ۱۴۰۸)؛
(۱۳) حسن صدر، تکمله املالآمل، چاپ حسینعلى محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸؛
(۱۴) محمدبن حسن طوسى، الرسائلالعشر، قم ?( ۱۴۰۳)؛
(۱۵) مجلسى؛
(۱۶) محمدبن محمدمفید، اوائل المقالات فى المذاهب و المختارات، چاپ عباسقلى ص.وجدى (واعظ چرندابى)، تبریز ۱۳۷۱، چاپ افست قم (بىتا.).
دانشنامه جهان اسلامجلد ۱۴