برهانپوری ، برهان الدین بن کبیر محمدبن علی صدیقی ، مشهور به «راز الهی »، از عارفان قرن یازدهم هجری . از وی با نام «برهان الدین بکری شطّاری برهانپوری » نیز یاد شده است (حسنی ، ج ۵، ص ۹۳). نسب وی از سوی پدر به ابوبکر و از مادر به امام حسین علیه السلام می رسد. او در دهکده ای از سرزمین خاندیس ( = خاندیش ) (هند) متولد شد. تاریخ ولادتش معلوم نیست ؛ متجاوز از هشتاد سال عمر کرد (همان ، ج ۵، ص ۹۳ـ ۹۴) و به گزارش خافی خان (ج ۲، ص ۵۵۵)، در بیست و دومین سال جلوس اورنگ زیب (عالمگیرشاه ) (۱۰۶۸ـ۱۱۱۸)، یعنی ۱۰۸۹، درگذشت .
برهان الدین در شهر برهانپور رشد کرد و علوم رسمی اسلامی را در همانجا آموخت . او مرید شیخ عیسی بن قاسم شطّاری بود و همواره به درویشان خانقاه او خدمت می کرد و در علم و معرفت نیز بهره های فراوانی از شیخ گرفت و جانشین او شد (حسنی ، ج ۵، ص ۹۳).
در منابع ، از مریدان وی نامی برده نشده است . اما عاقل خان رازی ، گردآورنده ملفوظات برهان الدین ( رجوع کنید به دنباله مقاله ) خود را از مریدان برهانپوری خوانده است (منزوی ، ج ۳، ص ۱۳۷۴ـ ۱۳۷۵). درباره ارادت و اعتقاد مریدانش به وی ، گویند که برخی از آنها «فناء فی الشیخ » شده و در عالم بی خودی سُکْر، شیخ را خدا دانسته اند؛و چون نصایح شیخ برای اصلاح ایشان مؤثر نیفتاده ، شیخ آنها را نزد قاضی فرستاده تا حکم شرع درباره ایشان جاری شود (خافی خان نظام الملکی ، ج ۲، ص ۵۵۵).
همچنین برخی از امرا و پادشاهان به وی ارادت داشتند و در مشکلات خود از او یاری می خواستند، چنانکه اورنگ زیب پیش از جنگ با برادرش ، داراشکوه ، عزم دیدار شیخ کرد تا برای پیروزی خود طلب دعا کند. از آنجا که شیخ ملاقات با سلاطین را خوش نمی داشت ، او را نپذیرفت .
اما روزی اورنگ زیب بر در خانقاه ، موفق به دیدار شیخ می شود و با او به شکایت از داراشکوه و بیان اعتقاد خود به احکام دین و رعیت پروری می پردازد و از شیخ برای موفقیت خویش درخواست دعا می کند. شیخ به زبان فارسی به او می گوید: «از فاتحه ما فقیران کم اعتبار چه ( حاصل ) می شود! شما که پادشاهید به نیّت خیر و عدالت و رعیت پروری ، فاتحه بخوانید؛ما هم دست به فاتحه برمی داریم » (همان ، ج ۲، ص ۵۵۳ـ۵۵۴؛حسنی ، ج ۵، ص ۹۳ـ۹۴).
آثار
از برهان الدین آثاری به جا مانده که همگی به زبان فارسی است :
۱) مجموعه ملفوظات که عاقل خان رازی در ۱۰۵۳ با نام ثمرات الحیاه گرد آورده است (منزوی ، همانجا؛نوشاهی ، ۱۳۶۳ ش ، ص ۴۰؛حسنی ، ج ۵، ص ۹۴)؛
۲) ابراهیم گاذر ( گازر؟ ) الهی نیز در ۱۰۸۷، ملفوظات شیخ را گرد آورده و پس از مرگ گردآورنده ، عبدالحی حسنی حسینی آن را با نام روایح الانفاس جمع کرده و بر آن مقدمه ای نگاشته است (منزوی ، ج ۳، ص ۱۵۳۰ـ ۱۵۳۱؛
حسنی ، ج ۵، ص ۹۴)؛
۳) شرح آمنت باللّه که در پاره ای منابع (منزوی ، نوشاهی ) به برهان الدین نسبت داده شده ، اما در دیباچه یکی از نُسخ این کتاب ، مؤلف آن خواجه قطب الدین بختیار اوشی دانسته شده است (منزوی ، ج ۳، ص ۱۵۷۹؛نوشاهی ، ۱۳۶۲ ش ، ص ۱۵۸). این کتاب در شرح عرفانی کلمات «آمَنتُ بِاللّهِ وَ مَلائکتِه وَ رُسُلِه والیومِالا´خِر والقدرِ خَیرُه وَ شَرهُ من اللّه تعالی و البعثِ بَعدَالموت و …» نگاشته شده است (منزوی ، همانجا)؛
۴) شرح اسماءاللّه الحسنی ‘ (حسنی ، ج ۵، ص ۹۴).
منابع :
(۱) عبدالحی حسنی ، نزهه الخواطر و بهجه المسامع والنواظر ، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹؛
(۲) محمدهاشم خافی خان نظام الملکی ، منتخب اللباب ، ج ۲، کلکته ۱۸۷۴؛
(۳) احمد منزوی ، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان ، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ ۱۳۷۰ ش ؛
(۴) عارف نوشاهی ، فهرست نسخه های خطی فارسی انجمن ترقی اردو : کراچی ، اسلام آباد ۱۳۶۳ ش ؛
(۵) همو، فهرست نسخه های خطی فارسی موزه ملی پاکستان : کراچی ، اسلام آباد ۱۳۶۲ ش .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۳