اسماعیل بن حسین، پزشک و نویسنده ایرانی قرن پنجم و ششم که به ویژه آثار پزشکی مهمی به زبان فارسی تألیف کرد. برای او چندین لقب و کنیه ذکر شده است، از جمله ابوابراهیم، زینالدین، شرفالدین، علوی حسینی و طبیب علوی (رجوع کنید به بیهقی، ص ۱۷۲؛ سمعانی، ج ۱، ص ۹۰؛ ابنابیاصیبعه، ج ۲، ص ۳۱؛ یاقوت حموی، ج ۲، ص ۵۴؛ ابنفضلاللّه عمری، سفر ۹، ص ۲۵۸؛ برای صورت القاب متعدد و گاه متناقض جرجانی رجوع کنید به دانشپژوه، ۱۳۳۵ ش، ص ۷۵۵).
بهرغم اهمیت فراوان جرجانی در تطور دانش پزشکی در ایران، دانستههای بسیاری از زندگی او در دست نیست. کهنترین اطلاع از زندگی جرجانی نوشته مورخ همعصرش، محمودبن محمدبن عباس خوارزمی (۴۹۲ـ ۵۶۸)، در کتاب گمشده تاریخ خوارزم میباشد که تنها به واسطه نوشته سمعانی به دست ما رسیده است. بر اساس نوشته خوارزمی، جرجانی مدتها در گرگانج (از شهرهای پر رونق خوارزم در اوایل دوره خوارزمشاهیان) زندگی کرد و در ۵۳۱ در مرو درگذشت (رجوع کنید به سمعانی، ج ۱، ص ۹۱).
یاقوت حموی نیز (همانجا) اطلاع چندی در باره زندگی جرجانی به دست داده است؛ بنا به نوشته او، جرجانی در جرجان به دنیا آمد. ابتدا در خوارزم و سپس در مرو زندگی کرد و در ۵۳۱ در همانجا درگذشت. یاقوت (همانجا) همچنین ابوالقاسم قُشَیری *(۳۷۶ـ ۴۶۵)، صوفی و فقیه مشهور، را از جمله استادان جرجانی دانسته و نیز نوشته که جرجانی به ابوسعد عبدالکریمبن محمد سَمْعانی (۵۰۶ ۵۶۲)، محدّث و مورخ و نسبشناس مشهور، اجازه روایت حدیث داده است. این نوشته یاقوت، که نویسندگان معاصر بسیاری (از جمله تاجبخش، ج ۲، ص ۳۱۸) آن را تکرار کردهاند، با توجه به این که سمعانی در میان آثار متعدد خود تنها در بخش کوچکی از التَحْبیر (همانجا) به جرجانی اشاره کرده و از جمله در معجمالشیوخ خود (که اختصاص به معرفی استادان و بزرگان عصر خود دارد) نامی از جرجانی نبرده است، درست به نظر نمیرسد.
پارهای از اطلاعات در باره زندگی جرجانی از لابهلای آثار متعدد خودش به دست میآید. در سطور نخستینِ ذخیره خوارزمشاهی، مهمترین اثر تألیفی جرجانی به فارسی، او از ورود خود به خوارزم در زمان امارت قطبالدین محمد خوارزمشاه، امیر محلی خوارزم (حک : ۴۹۰ یا ۴۹۱ـ۵۲۱)، در ۵۰۴ یاد کرده است (ص ۲). در همین موضع از ویرایش عربی این کتاب که به نام الذخیره الخوارزمشاهیه مشهور است، جرجانی (گ ۲ ر) از جمعآوری ذخیره در سن هفتاد سالگی یاد کرده است. بر اساس مطلب اخیر، بسیاری (از جمله نجمآبادی، ج ۲، ص ۷۱۹؛ تاجبخش، ج ۲، ص ۳۱۸؛ معطر و شمس اردکانی، ص ۷) سال تولد جرجانی را ۴۳۴ نوشتهاند. در حالی که چون این روایت در نسخههای متعدد فارسی ذخیره خوارزمشاهی (که در دسترس است) ذکر نشده، به نظر میرسد اشاره به هفتاد سالگی مؤلف معطوف به زمان پایان یافتن متن فارسی ذخیره در دوره حکومت قطبالدین محمد و پس از ورود او به خوارزم در ۵۰۴ باشد و نه الزاماً سن او به هنگام ورودش به خوارزم.
در نسخه فارسی این کتاب (ص ۶۴۴)، جرجانی از سفر خود به قم یاد کرده است. از زمان این سفر اطلاعی در دست نیست، جز اینکه قاعدتاً باید پیش از ۵۰۴ و زمان ورود او به خوارزم باشد. جرجانی همچنین (همانجا) از اشتغالش به سرپرستی داروخانه بهاءالدوله در خوارزم و اشتهارش که باعث مراجعه بسیار مردم به او میشد، یاد کرده است. او کتاب دیگر خود الاَغراض الطِبیه(خلاصه ذخیره خوارزمشاهی ) را در زمان حکومت ابوالمظفر اَتْسِزْبن محمد (حک :۵۲۱- ۵۵۱)، پادشاه خوارزمشاهی و فرزند قطبالدین محمد، و بنا به سفارش مجدالدین ابومحمد صاحببن محمدبخاری، وزیر اتسز که اطلاع دیگری از او در دست نیست، تألیف کرد (رجوع کنید به جرجانی، ۱۳۴۵ ش، ص ۳).
ذکر نام ابومحمد بخاری و تألیف کتاب به دستور او یقیناً مربوط به شروع حکومت مستقل اتسز بر منطقه خوارزم (۵۳۵- ۵۵۱) و ادامه یافتن زندگی جرجانی تا این زمان میباشد (برای آگاهی بیشتر در باره دوران حکومت اتسز رجوع کنید به قفس اوغلو، ص ۵۴ ۹۰). جرجانی در زمان نوشتن کتاب دیگرش، تدبیر یوم ولیله، هنوز در گرگانج زندگی میکرد (رجوع کنید به گ ۲۳۷ پ). از اینرو، این نوشته یاقوت (همانجا) که جرجانی در مرو زندگی کرد و در همانجا درگذشت، در صورت صحت، تنها معطوف به دوره کوتاهی از اواخر زندگی او میباشد. بیهقی نیز (همانجا) از دیدارش با جرجانی در سرخس در ۵۳۱ یاد کرده است.
رحلت
برای فوت جرجانی تاریخهای متعددی ذکر شده، که در میان آنها تاریخ مورد نظر یاقوت (همانجا) یعنی ۵۳۱ که بسیاری از معاصران (از جمله دهخدا، ذیل «اسماعیل جرجانی»؛ تاجبخش، ج ۲، ص ۳۱۹؛ معطر و شمس اردکانی، ص ۱۰) نیز آن را نقل کردهاند، با توجه به ادامه زندگی جرجانی تا دوره حکومت مستقل اتسز در خوارزم صحیح به نظر نمیرسد. حاجیخلیفه (ج ۱، ستون ۱۳۰) که تاریخهای متعددی را برای سال فوت جرجانی بر شمرده، سال ۵۳۵ را نیز ذکر نموده است. ابنابیاصیبعه (ج ۲، ص ۳۲) پادشاه معاصر جرجانی را علاءالدین محمد خوارزمشاه (حک : ۵۹۶ -۶۱۷)، از آخرین پادشاهان خوارزمشاهی، دانسته است. این اشتباه به علت درک نادرست ابنابیاصیبعه از نام علاءالدین که لقب قطبالدین محمد هم بوده، رخداده است و به نوشتههای خواندمیر (ج ۲، ص ۶۴۱) و حمداللّه مستوفی (ص ۶۸۶) نیز راه یافته است (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به دهخدا، همانجا؛ عرفانیان، ج ۱۹، ص ۱۹۹، پانویس ۱).
استادان
سمعانی (ج ۱، ص ۹۱) و یاقوت (همانجا) تنها ابوالقاسم قشیری را به عنوان استاد جرجانی بر شمردهاند. در حالی که، جرجانی پزشکی را از ابنابیصادق * نیشابوری (ح ۳۸۵ـ۴۷۰)، شاگرد بلافصل ابنسینا، آموخت (الگود ، ص ۲۱۵). جرجانی خود در موارد متعدد در ذخیره خوارزمشاهی (از جمله ص ۳۴ـ ۳۵) از او یاد کرده است.
از دیگر اشخاص و منابعی که جرجانی به استفاده از آنها در تألیف ذخیره خوارزمشاهی (که دست کم مادر چهار کتاب دیگر او نیز به شمار میرود) اشاره کرده، از پزشکان اسلامی، ابوعلی سینا (رجوع کنید به جرجانی، ۱۳۵۵ ش، ص ۴۱۶، ۴۹۷، ۵۴۴، ۶۳۰)، محمدبن زکریا رازی (همان، ص ۴۹۱، ۵۰۷)، ابوالحسن طبری تُرَنجی (همان، ص ۵۰۷، ۵۲۵) و احمد فرخ (همان، ص ۴۱۶) هستند که البته از میان آنها تنها از احمد فرخ (همانجا) به عنوان استاد یاد کرده است؛از پزشکان یونانی، جالینوس (همان، ص ۳۴۲، ۳۶۰، ۵۱۷، ۶۹۰)، بقراط (همان، ص ۴۶۷، ۵۲۵) و اَهْرُن (همان، ص ۴۹۱) را نام برده و به هنگام برشمردن بیماریهای چشم، به استفاده از مهمترین اثر چشم پزشکی اسلامی، تذکره الکحالین * علیبن عیسی کحال (همان، ص ۳۴۲)، و به هنگام بحث در باره بیماریهای معده، به بهرهگیری از نسخه عیسی صُهاربُخت و داروهای ذکر شده در آن (همان، ص ۴۳۹) اشاره کرده است.
مهمترین نقش جرجانی در تکوین دانش پزشکی در ایران، گذشته از اهمیت او به عنوان پزشک، تألیف بزرگترین و کهنترین آثار پزشکی به زبان فارسی است. تا زمان جرجانی، منابع دانش پزشکی دوره اسلامی، چه ترجمههای آثار دانشمندان یونانی و چه آثار تألیفی پزشکانِ حتی ایرانی، عموماً به زبان عربی بود. کتابهای پزشکی فارسی بسیار محدود و عموماً هر یک از آنها نخستین اثر فارسی در موضوعات گوناگون پزشکی بودند.
این آثار عبارتاند از:
هدایه المتعلمین (تألیف نیمه دوم سده چهارم)، کهنترین پزشکینامه فارسی، نوشته ابوبکر ربیعبن احمد اَخَوینی بخاری؛
الابنیه عنالحقایق الادویه (تألیف سده چهارم)، نوشته ابومنصور موفقبن علی هروی؛
دانشنامه حکیم مَیسَری (تألیف ۳۷۰)؛
نورالعیون فی امراضالعین و اسبابها و علاجاتها (تألیف ۴۸۰)، کهنترین چشم پزشکینامه فارسی، نوشته ابوروح محمدبن منصوربن ابوعبداللّه جرجانی مشهور به زریندست و چند رساله کوتاه از ابنسینا،
از جمله رسائل رگشناسی و حفظالصحه (برای آگاهی از مشخصات این آثار پزشکی رجوع کنید به استوری ، ج ۲، بخش ۲، ص ۱۹۷ـ۲۰۷). در حالی که، ذخیره خوارزمشاهی چه از نظر شمول بر شاخهای دانش پزشکی و چه از نظر وسعت و دامنه مطالب، به تنهایی از مجموعه این آثار مهمتر و بزرگتر میباشد (رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی * ).
آثار فارسی جرجانی یعنی یادگار و ذخیره خوارزمشاهی و دو خلاصه ذخیره ( خُفی عَلایی و الاَغراض الطِبیه) مجموعه مهم و جالب توجهی از لغات پزشکی، نام اندامهای بدن، بیماریها و داروها و نیز بسیاری از افعال و واژگان فارسی است که امروزه دیگر در زبان فارسی به کار نمیروند؛
از جمله فعل بیزاندن (نرم و غربال کردن، به صورت «ببیزند»، جرجانی، ۱۳۵۵ ش، ص ۷۲۵)،
سائیدن (مخلوط کردن، به صورت «بسایند»؛همان، ص ۶۱۹)،
بدگواریدن (بد هضم کردن غذا؛همان، ص ۴۴۲)،
دشخواری (دشواری؛همان، ص ۴۲۷)،
دستکاری (جراحی؛همان، ص ۳۷۴)،
سِپُرز (طحال؛همان، ص ۵۵)،
گُرده (کلیه؛همان، ص ۵۶)،
و ناخُنه (بیماری چشمی، در عربی ظُفْرِه؛همان، ص ۳۵۱).
در مورد نام داروها، اگر چه جرجانی در قَرابادینِ (بخش مربوط به معرفی داروها در کتابهای پزشکی) ذخیره خوارزمشاهی (ص ۶۵۱ـ ۷۴۵) و کتابهای چهارم و پنجم الاغراض الطبیه (ص ۵۸۵ – ۷۱۵) نام داروهای مفرد و مرکّب را زیر عنوان عربی آنها آورده اما در موارد متعدد معادل فارسی و گویشی آنها را نیز ذکر کرده است، برای مثال ترب (در عربی فُجْل، جرجانی، ۱۳۴۵ ش، ص ۵۹۸)، و پیازْموش (در عربی اَسْقیل، همو، ۱۳۵۵ ش، ص ۷۴۳). در میان آثار جرجانی، تنها کتاب الاغراض الطبیه از نظر کاربرد واژگان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است (برای این بررسی رجوع کنید به اعلم، ص ۲۱۶ـ۲۲۰).
روی هم رفته، نقش جرجانی در تکوین دانش پزشکی در ایران باید در دو زمینه، یکی به عنوان پزشکی حاذق و کثیرالتألیف و دیگری پزشکی فارسینویس و لغتشناس و کسی که واژگان فارسی بسیاری در پزشکی وضع کرده است، بررسی نمود (برای بررسی نقش جرجانی در این دو زمینه رجوع کنید به نفیسی، ص ۴۴ـ ۴۵؛الگود، ص ۲۱۵ـ ۲۱۸؛معطر، ص ۱۴ـ۱۷؛نیز رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی *).
اگر چه آثار جرجانی خیلی زود و به سرعت پس از تألیف، بین مردم مشهور شد (بیهقی، ص ۱۷۲ که از احیای دانش پزشکی با آثار او سخن رانده و نظامی، ص ۱۱۰ـ۱۱۲ که چهار عنوان از آثار جرجانی را جزو آثاری برشمرده است که هر فرد مایل به پزشک شدن باید آنها را در سطوح گوناگون مطالعه کند)، رویکرد متفاوتی بین رواج آثار او در ایران و خارج از ایران وجود دارد.
در حالی که، ذخیره خوارزمشاهی تنها کتابی است که از فارسی به عبری ترجمه شده است (الگود، ص ۲۱۶؛ دانشپژوه، ۱۳۳۵ ش، ص ۷۵۶)، در میان پزشکان و داروشناسان ایرانی در دوران تکوین دانش پزشکی در ایران، افراد معدودی به آرای او استناد کردهاند؛نه حکیم مؤمن، که در دیباچه تحفه (ص ۲ـ۳) فهرست مطولی از ۲۴ اثر ارجاعی خود بر شمرده، از آثار جرجانی ذکری به میان آورده است و نه عقیلی علوی شیرازی در مخزنالادویه. از میان پزشکان ایرانی، تنها فخرالدین رازی به هنگام تألیف رساله حفظالبدن از جرجانی نام برده (فونان، ص ۴۵) و بهاءالدوله رازی در خلاصه التجارب در پارهای موارد (از جمله گ ۲۴۹ ر، گ ۳۴۴ پ) از آرای پزشکی جرجانی یاد کرده است.
رستم گرگانی، پزشک همشهری جرجانی که در اواسط قرن دهم به هند مهاجرت کرد،کتاب خود در معرفی انواع داروهای مفرد و مرکّب را به تقلید از ذخیره خوارزمشاهی، ذخیره نظام شاهی نام نهاد (برای آگاهی بیشتر در باره این کتاب رجوع کنید به افشار و دانش پژوه، ج ۲، ص ۳۸۵).
جرجانی علاوه بر پزشکی آثاری نیز در موضوع فلسفه و اخلاق نوشته است. اما اختصار این رسائل در مقایسه با آثار متعدد و حجیم پزشکی او و بیتوجهی به آنها در طول سالیان مانع از آن شده است که از جرجانی علاوه بر پزشک با عنوان فیلسوف نیز یاد شود. جرجانی آثار خود را به دو زبان فارسی و عربی نوشته و شهرزوری (ص ۹۸ـ۹۹) چهار بیت از اشعار عربی او را ذکر کرده است.
علاوه بر ذخیره خوارزمشاهی و برگردان عربی آن، الذخیره الخوارزمشاهیه (رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج ۱، ص ۳۲۳)، الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه و برگردان عربی آن، التذکره الاشرفیه فی الصناعه الطبیه (رجوع کنید به سلان ، ص ۵۲۸؛بروکلمان، ج ۱، ص ۶۲۱، < ذیل > ، ج ۱، ص ۸۹۰) و خُفی عَلایی ،
آثار جرجانی عبارتاند از:
۱) فیالتحلیل، رساله کوچکی در هشت برگ در موضوع فلسفه به عربی، که تاکنون تنها یک نسخه از آن شناسایی شده است ( رجوع کنید به درنبورگ ، ج ۱، ص ۴۲۲؛بروکلمان، ج ۱، ص ۶۴۱)؛
۲) تدبیر یوم ولیله، رسالهای به زبان عربی در موضوع پزشکی (رجوع کنید به افشار و دانشپژوه، ج ۵، ص ۱۹۲)؛
۳) کتاب در علم تشریح، به فارسی در موضوع پزشکی (رجوع کنید به فونان، ص ۵؛استوری، همانجا؛منزوی، ج ۵، ص ۳۳۷۳)، از این کتاب نیز تاکنون تنها یک نسخه شناسایی شده است؛
۴) حفظالصحه، رسالهای به فارسی در موضوع پزشکی در شانزده باب (اته ، ج ۱، ص ۳۷۲)؛
۵) زبده ( فی ) الطب، کتابی به عربی در موضوع پزشکی و داروسازی، از این رساله نسخ متعددی وجود دارد (رجوع کنید به بروکلمان، ذیل ، ج ۱، ص ۸۹۰؛آربری ، ج ۴، ص ۷۸؛اولمان، ص ۱۶۱؛افشار و دانشپژوه، ج ۷، ص ۲۹۱؛
منزوی، ج ۵، ص ۳۴۹۶)؛
۶) فیالقیاس، رساله بسیار کوچکی به عربی در موضوع منطق تنها شامل دو برگ، از این رساله تاکنون تنها یک نسخه شناسایی شده است (درنبورگ، همانجا)؛
۷) رساله المُنَبِّهه، رسالهای به عربی در موضوع اخلاق، از این رساله چند نسخه خطی وجود دارد (رجوع کنید به آلوارت، ج ۷، ص ۶۴۱؛بروکلمان، ج ۱، ص ۶۴۱، < ذیل >، ج ۱، ص ۸۹۰). دو میکروفیلم از این رساله متعلق به نسخههای آن در ترکیه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد (رجوع کنید به دانشپژوه، ۱۳۴۸ ش، ج ۱، ص ۴۳۱ـ۴۳۶)؛
۸) یادگار، کتابی به فارسی در پزشکی، این کتاب در اصل خلاصهای از ذخیره خوارزمشاهی است (منزوی، ج ۵، ص ۳۷۶۷؛برای آگاهی بیشتر در باره این کتاب رجوع کنید به فونان، ص ۱۰۵؛استوری، ج ۲، بخش ۲، ص ۲۱۱؛
آقا، ص ۳۹).
بیهقی (ص ۱۷۲) از رسائل طبالملوکی و وصیتنامه جرجانی یاد کرده که از آنها تاکنون هیچ نسخهای شناسایی نشده است. همچنین ابناسفندیار (ص ۱۳۷) از ترجمه فارسی قانون ابنسینا اثر سیداسماعیل جرجانی یاد کرده است. به نظر سیدحسین نصر (ص ۳۰)، ذخیره همان ترجمه قانون ابنسینا به فارسی است؛در حالی که پیش از آنکه بتوان ذخیره را ترجمه صِرفی از قانون دانست، باید آن را کتابی به شمار آورد که تحت تأثیر سنّت سینایی در پزشکی اسلامی نوشته شده است (برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید به ذخیره خوارزمشاهی *). همچنین، بروکلمان (< ذیل>، ج ۱، ص ۸۹۰) از رساله الاجوبه الطبّیه جرجانی در کتابخانه آصفیه هندوستان یاد کرده است. در فهرست این کتابخانه (رجوع کنید به بهادر، حصه ۳، ص ۴۰۳)، رساله مورد نظر بروکلمان همان الاغراض الطبّیه معرفی شده است (برای فهرستی تفصیلی از آثار تألیفی جرجانی اعم از موجود و مفقود رجوع کنید به اشمیتس و معطر، ص ۳۳۸ـ۳۶۰).
بین آثار پزشکان ایرانی و فارسی زبان، آثار جرجانی بیش از همه به صورتهای گوناگون چاپ شده است. نخستین چاپ از میان آثار جرجانی، چاپ خفی علایی و ذخیره خوارزمشاهی در هندوستان و به صورت سنگی میباشد (برای آگاهی از زمان این چاپها رجوع کنید به مُشار، ج ۱، ستون ۵۸۲). در ایران دست کم سه تصحیح از بخشهایی از ذخیره خوارزمشاهی صورت گرفته است (کتابهای اول و دوم، به تصحیح محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران ۱۳۴۴ـ ۱۳۴۸ ش؛کتاب اول، به تصحیح اعتمادی، شهراد و مصطفوی، تهران ۱۳۴۵ ش؛کتابهای اول و دوم به تصحیح محمدرضا محرری، تهران ۱۳۸۰ ش، چاپ و تصحیح سایر مجلدات این کتاب هنوز ادامه دارد).
یک چاپ عکسی از همین اثر (به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش)، چاپی عکسی از الاغراض الطبیه(به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۴۵ ش) و تصحیحی از خفی علایی (به کوشش علیاکبر ولایتی و محمود نجمآبادی، تهران ۱۳۶۹ ش) نیز حاصل کوشش دانشمندان معاصر برای احیای آثار جرجانی است. یکی از مهمترین و علمیترین پژوهشهای انجام شده در باره ذخیره خوارزمشاهی ، بررسی بخش چشم پزشکی این کتاب است که تییری دو کروسل د پس انجام داده است. جدیدترین کوشش در این زمینه، تصحیح مهدی محقق (تهران ۱۳۸۱ ش) از یادگار میباشد.
منابع:
(۱) ابنابیاصیبعه، کتاب عیونالانباء فی طبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیسبن طحان [ آوگوست مولر (، کونیگسبرگ و قاهره ۱۲۹۹/۱۸۸۲، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۲؛
(۲) ابناسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال، تهران )? ۱۳۲۰ ش ]؛
(۳) ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، سفر ۹، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه استانبول، مجموعه ایاصوفیه، ش ۳۴۲۲، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۴) هوشنگ اعلم، «واژگان فارسی پزشکی سیداسماعیل جرجانی در الاغراض الطبیه »، در مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حکیم سیداسماعیل جرجانی ، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی، ۱۳۸۱ ش؛
(۵) ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابهای خطی کتابخانه ملک ، تهران ۱۳۵۲ ش ـ ؛
(۶) بهاءالدوله رازی، خلاصه التجارب ، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، ش ۶۰۳۸؛
(۷) میرعثمان علیخان بهادر، فهرست مشروح بعض کتب نفیسه قلمیه مخزونه کتب خانه آصفیه سرکار عالی، حیدرآباد دکن ۱۳۵۷؛
(۸) علیبن زید بیهقی، تاریخ حکماء الاسلام ، چاپ محمد کردعلی، دمشق ۱۳۶۵/۱۹۴۶؛
(۹) حسن تاجبخش، تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران ، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۵ ش؛
(۱۰) اسماعیلبن حسن جرجانی، تدبیر یوم و لیله، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، ش ۲۴/۸۰۷؛
(۱۱) همو، ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخهای خطی، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران ۱۳۵۵ ش؛
(۱۲) همان، ترجمه عربی: الذخیره الخوارزمشاهیه، نسخه خطی کتابخانه دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، ش ۱۱۳؛
(۱۳) همو، کتاب الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه، عکس نسخه مکتوب در سال ۷۸۹ هجری محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۵ ش؛
(۱۴) حاجی خلیفه؛
(۱۵) حکیم مؤمن؛
(۱۶) حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده ؛
(۱۷) خواندمیر؛
(۱۸) محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابخانه اهدائی آقای سیدمحمد مشکوه به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج ۳، بخش ۲، تهران ۱۳۳۵ ش؛
(۱۹) همو، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج ۱، تهران ۱۳۴۸ ش؛
(۲۰) دهخدا؛
(۲۱) محمدبن منصور زریندست، نورالعیون، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۲۲۷۰؛
(۲۲) عبدالکریمبن محمد سمعانی، التحبیر فیالمعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵؛
(۲۳) محمدبن محمود شهرزوری، نزهه الارواح و روضه الافراح فی تاریخ الحکماء و الفلاسفه، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶؛
(۲۴) غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج ۱۹، مشهد ۱۳۸۰ ش؛
(۲۵) ابراهیم قفساوغلو، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمه داود اصفهانیان، تهران ۱۳۶۷ ش؛
(۲۶) خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش؛
(۲۷) فریبرز معطر، «جرجانی و فرهنگ پزشکی»، کیهان فرهنگی ، سال ۹، ش ۸ (آبان ۱۳۷۱)؛
(۲۸) فریبرز معطر و محمدرضا شمس اردکانی، «بررسی احوال و آثار حکیم سیداسماعیل جرجانی»، در مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حکیم سیداسماعیل جرجانی ، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی، ۱۳۸۱ ش؛
(۲۹) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ ش ـ ؛
(۳۰) محمود نجمآبادی، تاریخ طب در ایران ، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۵۳ ش؛
(۳۱) حسین نصر، «طب سنتی ایران و اهمیت امروزی آن»، در مجموعه مقالات در باره طب سنتی ایران ، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۲ ش؛
(۳۲) احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران ۱۳۳۳ ش؛
(۳۳) یاقوت حموی؛
(۳۴) Zouhir M. Agha, Bibliography of Islamic medicine and pharmacy , Leiden 1983;
(۳۵) W. Ahlwardt, Die Handschriften – Verzeichnisse der Koiglichen Bibliothek zu Berlin: Verzeichniss der arabischen Handschriften , vol. 7, Berlin 1895;
(۳۶) Arthur J. Arberry, The Chester Beatty Library: a handlist of the Arabic manuscripts , vol.4, Dublin 1959;
(۳۷) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplemetband , 1937-1942;
(۳۸) Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de l’Escurial , vol. 1, Paris 1903;
(۳۹) Cyril L. Elgood, A medical history of Persia and the Eastern Caliphate , Cambridge 1951;
(۴۰) Hermann Ethإ, Catalogue of Persian manuscripts in the Library of the India Office , Oxford 1903-1937;
(۴۱) Adolf Mauriz Fonahn, Zur Quellenkunde der persischen Medizin , Lepzig 1910;
(۴۲) Abbas Naficy, La mإdecine en Perse: des origins a nous jours, ses fondements thإoriques d’apres l’Encyclopedia medicale de Gorgani , Paris 1933;
(۴۳) R. Schmitz and Fariborz Moattar, “Zur Biobibliographie Isma ـ il Gorganis (1040- 1136). Der `Schatz des Konigs von Hwarazm “, Sudhoffs Archiv Geschichte der Medizin , 57 (1973);
(۴۴) M.Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes , Paris 1883-1895;
(۴۵) Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio- bibliographical survey , vol. 2, pt. 2, London 1971;
(۴۶) Manfred Ullmann, Die Medizin im Islam , Leiden 1970.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۰