حبش حاسب ، شهرت احمدبن عبداللّه مروزى، معروف به حبشبن عبداللّه، منجم مشهور در دوره مأمون و معتصم عباسى در قرن سوم و مؤلف چند کتاب نجومى.
به رغم باقى ماندن بسیارى از آثار حبش، اطلاعات راجع به زندگى او بسیار کم است. به قراینى، میتوان کنیه او را ابوجعفر دانست، اما از سوى دیگر در نوشتههاى ابنندیم (ص ۳۳۴) و قفطى (ص ۳۹۶) از شخص دیگرى به نام ابوجعفربن احمدبن عبداللّهبن حبش که در نگاه نخست فرزند حبش به نظر میآید، البته قفطى (همانجا) از او با عنوان «ولد حبش» یاد کرده ــ سخن به میان آمده که کتاب الاسطرلاب المسطح به وى منسوب است.
اما از حبش هم کتابى به نام عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ باقى مانده که در نخستین سطر آن نام مؤلف به صورت ابوجعفر احمدبن عبدالله آمده است (رجوع کنید به گ ۱۴۱ر؛ نیز رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم ذیل “Habash al-Hasib al-Marwazi”؛ سلان، ص ۴۳۲). چون احتمال دارد واژه مبطخ به صورت «مسطح» قرائت شده باشد ــکه از جمله در نوشتههاى ابوریحان بیرونى نیز تکرار شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله، بخش آثار)ــ ممکن است ابنندیم و قفطى از یک شخص، یک بار ذیل نام او و بار دیگر ذیل نام ابوجعفربن احمد یاد کرده باشند.
لقب حاسب (محاسبهکننده) که در زیج حبش آمده (رجوع کنید به نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۶۹پ) و بسیارى دیگر (از جمله ابنندیم، همانجا؛ قفطى، ص۱۷۰) نیز آن را تکرار کردهاند، نشان از اشتهار او در جنبههاى عملى و محاسباتى نجوم دارد. این لقب عنوانى عام براى برخى ریاضیدانان و منجمان معاصر حبش نیز بوده است (از جمله رجوع کنید به یحییبن ابیمنصور، ص ۴).
نسبت حبش همواره مروزى ذکر شده است (رجوع کنید به ابنندیم؛ قفطى، همانجاها؛ ابنعبرى، ص ۲۳۶) که نشان میدهد او یا نیاکانش اصالتآ اهل مرو بودهاند. در عین حال به سکونت او در بغداد نیز اشاره شده است (قفطى، ابنعبرى، همانجاها) و از رصدهاى او در سامرا اطلاعاتى وجود دارد (رجوع کنید به ادامه مقاله). یکى از آثار او زیج دمشقى (ابنندیم؛ قفطى، همانجاها) نام دارد که شاید برآمده از کوششها و پژوهشهاى نجومى او در دمشق باشد. به نوشته ابنندیم و قفطى (همانجاها)، حبش بیش از یکصد سال و در زمان مأمون و معتصم زندگى کرد.
از رصدهاى حبش که در طى سالیان صورت گرفته، در لابهلاى آثار خود وى و برخى منجمان پس از او (و از همه مهمتر، ابنیونس، متوفى ۳۹۹) قرینههایى هست که جملگى نشاندهنده دوره تقریبى فعالیتهاى علمى حبشاند. از مهمترین این قراین، محاسبات عددى وى براى رؤیت هلال رمضان سال ۲۴۶ در سامرا بود که، به ادعاى خود حبش، درستى آن با رصد تأیید شد (رجوع کنید به زیج، نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۲۲۲ رـ۲۲۳ر). ابنیونس (ص ۱۰۶) از حبش نقل کرده است که ستاره قلب الاسد در سال ۲۱۴ در حضور مأمون رصد شد.
همچنین ابنیونس (ص ۱۰۸) رصدى را از حبش در ۲۱۶ هجرى ( ۱۹۹ یزدگردى)، گزارش کرده و به رصدهاى او از دو مقارنه در روزهاى پنجم رجب و ششم رمضان سال ۲۵۰ اشاره نموده است. ابنیونس (ص ۱۰۶)، از قول حبش، درباره رصدهاى انجام شده در دمشق، مقدار عددى طول دایرهالبروجى ستاره قلبالاسد را در سال ۲۱۷، براساس آنچه رصدگران اندازه گرفته بودند، آورده است؛ البته درباره همکارى احتمالى حبش با منجمان رصدخانه دیرمُران دمشق، که در دوره مأمون فعالیت میکردند، اطلاعى در دست نیست.
هنگامى که معتصم، در ۲۲۱، مرکز خلافت را از بغداد به سامرا انتقال داد، حبش نیز به سامرا نقل مکان کرد و در این شهر به کارهاى علمى پرداخت. تقریباً تمام محاسبات و دادههاى نجومى که در زیج حبش وجود دارد، براساس مختصات جغرافیایى سامرا (= سرّ منرأى) انجام شده است، مانند محاسبه سِعَهالمَشرق سامرا (قوسى از دایره افق که واجد بیشترین دور شدگى محل طلوع خورشید از محل طلوع آن در موضع اعتدالین میباشد؛ نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۱۲۶) و محاسبه و پیشبینى رؤیت هلال براى این شهر (همان، گ ۲۲۲ر ـ ۲۲۳ر).
از تاریخ فوت حبش اطلاعى در دست نیست. این را میدانیم که محمدبن عمر بازیار، مشهور به ابنبازیار*، منجم ایرانى (متوفى ح ۲۴۵) شاگرد او بوده است (رجوع کنید به ابنندیم، همانجا).
دستاوردهاى علمى.
حبش جزو نخستین نسل از منجمان دوره اسلامى است؛ نسلى که تحت تأثیر آراى پیشینیان و آثار ترجمه شده از دیگر تمدنها، بهویژه یونان، به فعالیت میپرداختند. در این میان حبش، احتمالا به سبب تهیه کردن مجموعهاى از زیجهاى دوره اسلامى که هرکدام متعلق به یکى از این مبادى بودهاند، جایگاه ممتازى دارد. یکى از سه زیج حبش به روش (اصحاب) سِندِ هند (سنّت نجومى هند باستان) و تحت تأثیر دانش نجوم هندى تألیف شده است.
زیج دیگر، به نام زیج شاه، بنابر گزارش دیگر نویسندگان، مجموعه کوچکى بوده که احتمالا نامِ آن از سنّت نجومى ایرانیان گرفته شده است (رجوع کنید به مسعودى، ص ۲۲۲؛ ابنصاعد اندلسى، ص ۲۲۴؛ قفطى، ص۱۷۰؛ ابنعبرى، ص ۲۳۶). سومین زیج، به تصریح مسعودى (همانجا)، براساس نجوم یونانى و برآمده از آراى بطلمیوس* و ثاون (تئون، ریاضیدان و منجم یونانىِ قرن چهارم میلادى) پدید آمده بوده و زیج ممتحن نامیده میشده است.
پژوهشهاى نجومى حبش تقریبآ مقارن پژوهشهاى منجمان معروف به «اصحاب ممتحن» که زیر نظر یحییبن ابیمنصور، (درباره او رجوع کنید به بنومنجم*) فعالیت میکردند بوده است، اما نمیتوان حبش را از افراد این گروه بهشمار آورد. حبش هنگامى که از رصدهاى اصحاب ممتحن یاد میکند (از جمله در زیج خود رجوع کنید به نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ۷۰پ) خود را جزو آنان معرفى نمیکند.
قرینه دیگر، یادکرد ابوریحان بیرونى از کوشش این افراد براى بهدست آوردن مقدار میل اعظم در بغداد و دمشق (سالهاى ۲۱۶ـ ۲۱۷) است. وى (۱۹۶۲، ص ۶۰ـ ۸۶) به کوششهاى یحییبنابیمنصور و خالد مرورودى* و دیگران اشاره نموده، اما به آراى حبش در این زمینه اشارهاى نکرده است، در حالى که کوششهاى حبش در این زمینه در نوع خود چشمگیر بوده و ابنیونس (ص ۲۲۳) به نقل از وى، دو مقدار براى میل اعظم ذکر کرده است، یکى َ۳۵ و ْ ۲۳ و دیگرى َ۳۳ و ْ۲۳٫
یکى از دستاوردهاى مهم حبش، گزارش او از اقدام منجمان دوره اسلامى براى تعیین اندازه محیط کره زمین است. این گزارش، کهنترین ثبت این واقعه محسوب میگردد. براساس نوشته وى (۲۰۰۰، ص ۲۳۲ـ۲۳۳)، گروهى از منجمان در دشت سِنجار، با رصد ارتفاع نصفالنهارى خورشید، یک درجه از محیط کره زمین را محاسبه نمودند. این گزارش حبش به آثار ابنیونس (رجوع کنید به نالینو، ص ۲۸۱ـ۲۸۴) و ابوریحان بیرونى (۱۹۶۲، ص ۲۰۱ـ ۲۰۴) راه یافته است (براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به نالینو، ص ۲۸۴ـ ۲۸۶).
در عین حال، ابوریحان بیرونى (۱۹۶۲، همانجا) ــکه گزارش این فعالیت را از نوشتههاى (کثیرالدین) فرغانى* نیز آورده است ــ باتوجه به اختلاف این دو روایت مجبور به طرح جدولى براى نشان دادن نسبت این تفاوت در کل دستاورد دانشمندان انجامدهنده آن شده است (رجوع کنید به ابوریحان بیرونى، ۱۹۶۲، ص ۲۰۵ـ۲۰۶).
از دستاوردهاى جالب توجه حبش، که شاهدى بر وسعت دانش نجومى اوست، راهحل او براى تعیین سَمتِ قبله است (رجوع کنید به کندى و عید، ص ۵ـ۸). حبش همچون دیگر منجمان همعصر خود از روش ترسیمى براى تعیین سمت قبله استفاده کرده است. از او رساله جداگانهاى درباره تعیین سمت قبله به جاى نمانده، اما در بخش کوچکى از زیج او (نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۱۵۱) درباره تعیین سمت قبله سامرا گزارشى داده شده است.
ابوریحان بیرونى در نامهاى به ابوسعید سجزى (رجوع کنید به رسالهٌ الى ابیسعید السجزى، گ ۱۳۶پ ـ ۱۳۸پ) گزارش جامعى از کوشش حبش در تعیین جهت قبله و اختلاف این روش با روش ابونصر عراق* ارائه کرده است. شکل ترسیم شده در این نامه دقیقاً همان شکلى است که در زیج حبش (نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۱۹۵پ ـ ۱۹۶ر) آمده است (براى گزارشى از تحلیل این روش قبلهیابى حبش رجوع کنید به کندى و عید، همانجا). برگرن (ص ۷۰ـ۸۰) روش حبش را در تعیین سمت قبله، با دو روش ابوریحان بیرونى و روش ابنهیثم مقایسه و بررسى نموده است.
کمابیش آراى نجومى گوناگونى در آثار حبش وجود دارد، که در برخى موارد، عمیقاند. او در زیج خود معادلهاى را که بعدها کپلر حل کرد و به «معادله کپلر» معروف شد، یعنى Y= X+KsinX، با استفاده از گونهاى از روش تکرار حل کرد (رجوع کنید به کندى، ۱۹۶۹، ص ۲۴۸ـ۲۵۰) و از این روش براى محاسبه زمان دقیق خورشیدگرفتگى، با توجه به تغییرات اختلاف منظر طولى قمر، بهره برد (رجوع کنید به حبش حاسب، زیج، نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۲۱۰پ ـ ۲۱۱ر).
حبش ادعا نکرده که محاسبات این روش ابداع اوست و احتمالا این روش نیز، مانند برخى روشهاى دیگر، از نجوم هندى به نجوم دوره اسلامى راه یافته است (کندى، ۱۹۶۹، ص ۲۴۸). اما این موضوع درباره چند جدولى که در زیج حبش، و با عنوان کلى «جدول تقویم» یا «جداول تقویم» ذکر شدهاند، مصداق ندارد. در این جدولها حبش مجموعهاى از چهار تابع را جدولبندى کرده است (رجوع کنید به زیج، نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۱۴۷پ ـ ۱۴۸پ).
او از قاعدهاى خلاقانه در ترکیب این توابع براى حل عددى مسائل متعارف نجوم کروى استفاده کرده است (رجوع کنید به ایرانى، که پایاننامه خود را درباره این جدولها با عنوان >«جدول تقویم حبش حاسب»< تألیف کرده است، نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونى، ۱۹۸۵، مقدمه دبارنو، ص ۵۴ـ۶۳). این جداول حبش، نخستین مجموعه از جداول در نوع خود هستند و مؤلفان بعدى به تقلید از او مجموعههاى این چنینى از توابع را استخراج کردهاند. اکثر این مؤلفان گاه کار خود را برتر از کار حبش میدانستند، اما در واقع از همان روش اساسى وى براى استخراج این توابع استفاده میکردند.
در جدول تقویم زیج حبش (رجوع کنید به نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، همانجا) او توابع موردنظر خود را با کارکردهاى چندگانه در نجوم دوره اسلامى ارائه کرده است (رجوع کنید به کندى، ۱۳۷۴ش، ص ۱۲۶) که از جمله آنها استفاده از این توابع در محاسبه مطالع فلکالبروج و میل ستارگان و مانند آنهاست.
یکى از مهمترین گزارشهاى موجود درباره این جدولها، رساله نسبتآ مفصّل ابونصرِ عراق، در قالب نامهاى به ابوریحان بیرونى (رجوع کنید به رساله ابینصر منصوربن علیبن عراق…الى ابیالریحان…) چگونگى استفاده از این جدولها را وصف نموده و عینآ یکى از جدولها (بین ص ۲ و ۳) را آورده است (قس حبش حاسب، زیج، نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، همانجا).
مجموعه آرا و دستاوردهاى نجومى حبش نشان میدهد که او دانشمندى بوده که در زمان خود در شاخههاى کاربردى ریاضى در دانش نجوم تبحر داشته است. بسیارى از آراى او در نوشتههاى نسلهاى بعدى منجمان منعکس شده است، بهویژه گروهى از آنان که دانش نجومى آنها آنقدر وسعت داشت که به دستاوردها یا نظریات جدید بینجامد (از جمله رجوع کنید به ابونصر عراق، رساله فى البرهان على عمل حبش فى مطالع السمت فى زیجه؛ ابوریحان بیرونى، ۱۹۲۳، ص ۱۹۶). بنابه گزارش عبداللّهبن مسرور* حاسب در کتاب عللالزیجات (گ ۱پ)، بنواماجور* نیز بخشى از جدولهاى نجومى زیج حبش را تصحیح و بازنویسى کرده بودند.
آثار.
در میان آثار منسوب به حبش حاسب (رجوع کنید به ابنندیم، ص ۳۳۴؛ قفطى، ص۱۷۰)، کتابهایى هستند که به سبب عدم اطلاع کافى درباره آنها، شاید هرگز نتوان نسبت آنها را با آثار موجود حبش اثبات نمود؛ از جمله، زیجهاى مأمونى و دمشقى، که ابنندیم (همانجا) آنها را از حبش دانسته است.
علاوه بر فهرستى که برخى نویسندگان دوره اسلامى از آثار حبش تهیه کردهاند (رجوع کنید به ابنندیم؛ قفطى، همانجاها)، کمابیش به برخى آراى او و نام بعضى آثارش در متون نجومى دوره اسلامى نیز برمیخوریم؛ از جمله (کتاب فى) صنعهالاسطرلاب الشمالى و الجنوبى و الرساله الکامله فى رؤیه الهلال، که ابونصر عراق (رساله دوائرالسموت فیالاسطرلاب، ص ۱۳؛ همو، رساله فى البرهان على عمل حبش فى مطالع السمت فى زیجه، ص ۳) به آنها اشاره کرده است.
باتوجه به ذکر نام پارهاى از آثار حبش در متون مختلف، هنوز فهرست جامعى از آثار او تهیه نشده است، اما چند فهرست درهمکرد از این آثار وجود دارد (رجوع کنید به بروکلمان، ج ۱، ص۲۵۰، >ذیل<، ج ۱، ص ۳۹۳؛ سزگین، ج ۵، ص ۲۷۶، ج ۶، ص ۱۷۳ـ۱۷۵؛ روزنفلد و احساناوغلو، ص ۲۷ـ ۲۸).
آثار موجود حبش به این شرحاند :
۱) زیج حبش، مهمترین اثر باقى مانده از او، که دو دستنویس از آن شناسایى شده است: یکى در ترکیه (رجوع کنید به کراوزه، ص ۴۴۶) و دیگرى در آلمان (رجوع کنید به آلوارت، ج ۵، ص۲۰۰). در ابتداى دستنویس محفوظ در ترکیه (رجوع کنید به نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، گ ۶۹ پ) عنوان این کتاب زیج دمشقى است، اما در ابتداى نسخه آلمان (رجوع کنید به نسخه خطى کتابخانه دولتى برلین، گ ۱ پ) عنوان خاصى براى کتاب درج نشده است. چون کل این زیج نتیجه پژوهشهاى حبش در سامراست، احتمالا عنوان زیج دمشقى را کاتبى آشنا با سنّت کتابشناسى در دوره اسلامى به این دستنویس داده و احتمالا، براساس نوشته ابنندیم (همانجا)، از اینکه حبش زیجى با این عنوان داشته آگاه بوده است. امروزه مشخص شده که دستنویس موجود در آلمان بازنویسى جدیدى از نسخه استانبول است (براى آگاهى از مشخصات و عنوان فصول زیج در این دستنویس رجوع کنید به آلوارت، ج ۵، ص۲۰۰ـ۲۰۳).
این بازنویسى احتمالا پس از سال ۵۱۱ هجرى انجام شده است (رجوع کنید به کندى، ۱۳۷۴ش، ص ۱۹). در دستنویس استانبول جداول و فهرست ستارگان براى سال ۳۰۴ تنظیم شدهاند (کونیچ، ص ۲۸۵). کندى (۱۳۷۴ش، ص ۱۱۷ـ۱۳۰) گزارشى مختصر از محتویات این دو دستنویس فراهم آورده است. آیدین صاییلى مقدمه حبش در این زیج را، به همراه ترجمه انگلیسى آن، در >مجله دانشکده زبان و تاریخ ـ جغرافیاى دانشگاه آنکارا< (ج ۱۳، ش ۴، ۱۹۵۵) به چاپ رسانده است (نیز رجوع کنید به دبارنو، ص ۳۸ـ۶۶؛ براى میکروفیلمى از نسخه ترکیه در ایران رجوع کنید به دانشپژوه، ۱۳۴۸ش،ج۱، ص۴۳۴). مقدمه دستنویس ترکیه، از این نظر اهمیت دارد که در آن درباره فرمان مأمون ــمبنى بر جمعآورى و بررسى کتابهاى نجومى گذشتگان و همچنین دستور وى به یحییبن ابیمنصور براى تشکیل حلقهاى علمى از منجمان ــ مطالبى آمده است.
۲) فى معرفه الکره و العمل بها، رسالهاى در دو مقاله، درباره چگونگى ساخت و کاربردهاى کره فلکى. مقاله اول این کتاب به چگونگى ساخت کره فلکى و مقاله دوم آن در چهارده باب به کار با کره فلکى اختصاص دارد، اگرچه گزارش بسیار مختصرى در هر کدام از این بابها درباره کاربردهاى کره فلکى داده شده است. این رساله حبش، در کنار رساله قسطابن لوقا* به نام رساله فى الکره ذات الکرسى الآفاقى (رجوع کنید به حبش حاسب، ۱۴۰۸ـ ۱۴۰۹، فهرست منابع از کرموش فراجى، ص ۲۶۴)، از نخستین رسالهها در موضوعِ ساخت و کار کره فلکى به شمار میآیند (رجوع کنید به لورچ و کونیچ، ص ۶۹). علاوه بر دستنویسهاى موجود از این کتاب (درباره این دستنویسها رجوع کنید به سزگین، ج ۶، ص ۱۷۴ـ۱۷۵؛لورچ و کونیچ، ص ۷۶؛حبش حاسب، ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹، مقدمه کرموش فراجى، ص ۲۴۵ـ۲۴۶)، دو چاپ نیز از این رساله وجود دارد: چاپ لورچ و کونیچ به همراه ترجمه انگلیسى متن رساله (چاپ اول ۱۳۶۴ش/ ۱۹۸۵، چاپ دوم ۱۳۷۴ش/ ۱۹۹۵) و چاپ کرموش فراجى در ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹٫ این رساله و رساله العمل بالاسطرلاب الکرى و عجائبه، درباره ساز و کار اسطرلاب کروى (درباره این رساله رجوع کنید به ادامه مقاله) از نخستین نمونههاى توصیف این ابزارها در نجوم دوره اسلامى به شمار میآیند.
۳) عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ. تنها دستنویس این کتاب در کتابخانه ملى فرانسه نگهدارى میشود (رجوع کنید به سلان، ص ۴۳۲). در این کتاب، حبش به چگونگى ساز و کار اسطرلاب مبطخ (خربزه شکل) پرداخته است. روش محاسبه کمانهاى مورد نیاز در اسطرلاب مبطخ جالبتوجه است. در این روش معمولا نمودارى دقیق مبتنى بر روشهاى مثلثاتى رسم میشود، سپس مثالى عددى عرضه میگردد. ریاضیدانان هندى از چنین روشهایى استفاده میکردند، اما روشهاى آنان به پیچیدگى روش حبش نیستند. بهویژه که در منابع هندى به استفاده از پرگار براى رسم چنین نمودارهایى، اشارهاى نشده است.
ابوریحان بیرونى در رساله فى تسطیح الصور و تبطیخ الکور (ص ۳۰۵) از این رساله حبش یاد کرده و آن را رسالهاى کوچک دانسته است. رساله حبش به همراه ترجمه انگلیسى آن، به تصحیح و ترجمه کندى، کونیچ و لورچ در >اسطرلاب مُبَطَّخ در نجوم اسلامى< چاپ اشتوتگارت ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹ آمده است.
۴) رساله فى عمل الصَفیحه الجامعه. به دلیل قرار گرفتن این رساله ضمن مجموعهاى با نویسندگان ناشناس در انگلستان، بهرغم معرفى آن از سوى نویسندگان مختلف، مؤلف آن ناشناس مانده بود (رجوع کنید به سزگین، ج ۶، ص ۲۸۱، که مؤلف آن را ناشناس دانسته است)، اما با پژوهشهاى شارت و اشمیدل تعلق آن به حبش قطعى شده است (رجوع کنید به حبش حاسب، ۲۰۰۱، مقدمه شارت و اشمیدل، ص۱۱۰ـ۱۱۴). در این رساله طرز کار ابزار نجومى پیچیدهاى، که از سه ربع مُجَیب و یک عِضاده تشکیل شده، آمده است؛ابزارى که چگونگى کار با آن هنوز روشن نیست. حبش همچنین براى استفاده از این وسیله جدولهایى شامل مختصات تعدادى از ستارگان و نیز توابع نجوم کروى طراحى کرده است (رجوع کنید به ۲۰۰۱، ص ۱۲۹). در عین حال شباهتهایى نیز بین آنچه درباره این وسیله شرح داده شده و محاسبات مربوط به اسطرلاب مبطخ دیده میشود. متن عربى این رساله، به همراه ترجمه انگلیسى آن، را شارت و اشمیدل به چاپ رساندهاند.
۵) العمل بالاسطرلاب الکُرى و عجائبه (سزگین، ج ۶، ص ۱۷۵؛نیز رجوع کنید به کراوزه، ص ۴۴۷). در این رساله حبش به بحث استفاده از اسطرلاب کروى در عرضهاى جغرافیایى خاص پرداخته است. این رساله تاکنون به چاپ نرسیده، اما تنها رسالهاى از حبش است که احتمالا نسخهاى از آن در ایران نگهدارى میشود (رجوع کنید به دانشپژوه، ۱۳۴۱ش، ص۱۲۰ که آن را حبیشبن عبداللّه ثبت کرده است).
۶) الاجرام و الابعاد (حبش حاسب، ۲۰۰۰، ص ۲۳۲) ــکه به نام ابعاد و اجرام نیز شناخته میشود (ابوریحان بیرونى، ۱۹۶۲، ص ۱۹۹، ۲۰۲؛نیز رجوع کنید به سزگین، ج ۵، ص ۲۷۶)ــ رساله کوچکى است که با توضیح دستاورد منجمان مأمون در اندازهگیرى طول یک درجه از نصفالنهار محیط زمین آغاز میشود. در ادامه، حبش با محاسباتى، مقادیرى را براى قطر و محیط خورشید و ماه و فلکهایشان عرضه میکند و به روش اندازهگیرى فاصله بین بغداد و مکه میپردازد. وى همچنین به توضیح دشواریهاى رصدهاى دقیق با ابزارهاى بسیار بزرگ به سبب تغییر شکل ابزارها بر اثر تابیدگى آنها میپردازد. ابوریحان بیرونى از این رساله بارها در کتاب تحدید نهایات الاماکن (ص ۱۹۹، ۲۰۲، و جاهاى دیگر) یاد کرده است. از این کتاب چند نسخه خطى وجود دارد و کینگ متن آن را به چاپ رسانده است (درباره این کتاب رجوع کنید به لانگرمن، ص ۱۰۸ـ۱۲۸).
۷) کتاب العمل بذات الحَلَق لبطلمیوس (براى نسخههاى خطى رجوع کنید به کراوزه، ص ۴۴۶؛نیز رجوع کنید به سزگین، ج ۶، ص ۱۷۵، که این کتاب را به صورت معرفه کیفیه الرصد و العمل بذات الحلق معرفى کرده است). حبش در این رساله ابزارى را شرح داده که ترکیبى است از تواناییهاى ذاتالحلق ابداعى بطلمیوس و اسطرلابهاى مبطخ (رجوع کنید به چلنتانو، ص ۱۹ـ۲۰، ۲۴ـ۳۳، ۴۶ـ ۵۳). متن رساله حبش بسیار شبیه رساله یعقوببن اسحاق کِنْدى در همین زمینه است، با عنوان شرح الآله المعروفه بذات الحلق التى ذکرها بطلمیوس فى اول القول الخامس من کتاب المجسطى (رجوع کنید به روزنفلد و احسان اوغلو، ص۴۰)؛اما رساله کندى در بیشتر بخشها مفصّلتر از رساله حبش و همراه با مقدمهاى طولانى است. شاید رساله کِنْدى اقتباسى از رساله حبش بوده است.
سزگین (همانجا)، به نقل از ابونصر عراق و ابنصلاح همدانى، رسالهاى به نام صنعهالاسطرلاب المسطح را به حبش نسبت داده است؛اما باتوجه به امکان قرائتالمبطخ به المسطح در دستنویسها، به نظر میرسد بتوان استنادات ابونصر عراق و ابنصلاح را به رساله اسطرلاب مبطخ حبش دانست، نه رساله مستقلى درباره اسطرلاب مسطح از او.
منابع :
(۱) ابنصاعد اندلسى، التعریف بطبقات الامم: تاریخ جهانى علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجرى، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۲) ابنعبرى، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانى یسوعى، لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۳) ابنندیم (تهران)؛
(۴) ابنیونس، الزیج الکبیرالحاکمى، نسخه خطى کتابخانه لیدن، ش ۱۴۳or.؛
(۵) نسخه عکسى کتابخانه بنیاد دایرهالمعارف اسلامى؛
(۶) ابوریحان بیرونى، الآثارالباقیه عنالقرون الخالیه، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳؛
(۷) همو، تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، چاپ محمدبن تاویت طنجى، آنکارا ۱۹۶۲؛
(۸) همو، رساله الى ابیسعید السجزى فى معرفه القبله، نسخه خطى کتابخانه لیدن، ش ۱۶/ ۱۶۸or.؛
(۹) همو، رساله فى تسطیح الصور و تبطیخ الکور، نسخه خطى کتابخانه دانشگاه لیدن، ش ۱۵/ ۱۴٫ro؛
(۱۰) ابونصر عراق، رسائل ابینصر منصوربن عراق الى البیرونى، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۷/۱۹۴۸؛
احمدبن عبداللّه حبش حاسب، رساله فى عملالصفیحهالجامعه، چاپ فرانسیس شارته و پترا اشمیدل، در
(۱۱) Francois Charette and Petra G.Schmidl, “A universal plate for timekeeping by the stars by Habash al-Hasib: text, translation and preliminary commentary”, Suhayl, 2(2001);
همو، زیج، نسخه خطى کتابخانه دولتى برلین، ش ۵۷۵۰، نسخه عکسى
(۱۲) کتابخانه بنیاد دایرهالمعارف اسلامى؛
(۱۳) همان، نسخه خطى کتابخانه ینیجامع استانبول، ش ۷۸۴، میکروفیلم کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ش ۲۱۱؛
(۱۴) همو، فى معرفهالکره و العملبها، چاپ عدنان على کرموش فراجى، در مجله معهد المخطوطاتالعربیه، ج ۳۲، ش ۲ (ذیقعده ۱۴۰۸ـ جمادیالاولى ۱۴۰۹)؛
همو، کتابالاجرام و الابعاد، چاپ دیوید کینگ، در
(۱۵) David A. King, “Too many cooks… a new account of the earliest Muslim geodetic measurements”, Suhayl, 1(2000);
(۱۶) همو، کتاب عمل الاسطرلاب المُبَطَّخ، نسخه خطى کتابخانه ملى فرانسه، ش ۳۰/۲۴۵۷؛
(۱۷) محمدتقى دانشپژوه، فهرست میکروفیلمهاى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج ۱، تهران ۱۳۴۸ش؛
(۱۸) همو، «فهرست نسخههاى خطى کتابخانه خصوصى دکتر اصغر مهدوى»، در نسخههاى خطى: نشریه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، دفتر۲، زیرنظر محمدتقى دانشپژوه و ایرج افشار، تهران ۱۳۴۱ش؛
(۱۹) عبداللّهبن مسرور حاسب، کتاب علل الزیجات، نسخه خطى کتابخانه ملى مصر، مجموعه تیمور پاشا، ش ۹۹؛
(۲۰) علیبن یوسف قفطى، تاریخ الحکماء، و هو مختصرالزوزنى المسمى بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳؛
(۲۱) ادوارد استوارت کندى، پژوهشى در زیجهاى دوره اسلامى، ترجمه محمد باقرى، تهران ۱۳۷۴ش؛
(۲۲) مسعودى، تنبیه؛
(۲۳) کارلو آلفونسو نالینو، علمالفلک: تاریخه عندالعرب فى القرون الوسطى، رم ۱۹۱۱، چاپ افست قاهره (بیتا.)؛
(۲۴) یحییبن ابیمنصور، الزیج المأمونى الممتحن، چاپ عکسى از نسخه خطى کتابخانه اسکوریال، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۲۵) Abu Rayhan Biruni, Kitab Maqaid ilm al-hay’a: la trigonometrie spherique chez les Arabes de l’Est a la fin du xe siecle, ed. and trans. by Marie-Therese Debarnot, Damas 1985;
(۲۶) W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der koniglichen Bibliothek zu Berlin, Berlin 1887-1899;
(۲۷) J. L. Berggren, “A comparison of four analemmas for determining the azimuth of the qibla”, Journal for the history of Arabic science, vol.4, no.1 (Fall 1980);
(۲۸) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937- 1942;
(۲۹) G. Celentano, “L’Epistola di al-Kindi sulla sfera armillare”, Supplemento n.33 agli Annali, vol.42 (1982), fasc. 4, Istituto Orientale di Napoli, Naples 1982;
(۳۰) Marie-Therese Debarnot, “The Zij of Habash al-Hasib: a survey of MS Istanbul Yeni Cami 784”, in From deferent to equant: a volume of studies in the history of science in the ancient and medieval Near East in honor of E. S. Kennedy, ed. David A. King and George Saliba, New York: The New York Academy of Sciences, 1987;
(۳۱) EI2, s.v. “Habash al- Hasib al-Marwazi” (by W. Hartner);
(۳۲) Edward Stewart Kennedy, “An early method successive approximations”, Centaurus, 13 (1969), repr.in Edward S. Kennedy, Studies in the Islamic exact sciences, Beirut 1983;
(۳۳) Edward Stewart Kennedy and Yusuf Id, “A letter of al-Biruni: Habash al-Hasib’s analemma for the qibla”, Historia mathematica, vol.1 (1974), repr.in ibid;
(۳۴) Max Krause, “Stambuler Handschriften islamischer Mathematiker”, Quellen und studien zur Geschichte der Mathematik, Astronomie und Physik, pt. B: study 3 (1936);
(۳۵) Paul Kunitzsch, “Die arabische Herkunft von zwei Sternverzeichnissen in cod. Vat.gr. 1056”, Zeitschrift der Deutschen Morgenlandischen Gesellschaft, 120 (1970), repr.in Paul Kunitzch, The Arabs and the stars: texts and traditions on the fixed stars, and their influence in Medieval Europe, Northampton 1989;
(۳۶) Y. T. Langermann, “The book of bodies and distances of Habash al-Hasib”, Centauvus, 28 (1985);
(۳۷) Richard P. Lorch and Paul Kunitzsch, “Habash al-Hasib’s book on the sphere and its use”, in Zeitschrift fur Geschichte der arabisch- islamischen Wissenschaften, 2, Frankfort on the Main, 1985, repr. in Richard P. Lorch, Arabic mathematical sciences: instruments, texts, transmission, Aldershot, Gt. Brit, 1995;
(۳۸) Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin Ihsanoglu, Mathematicians, astronomers, and other scholars of Islamic civilization and their works (7th-19th c.), Istanbul 2003;
(۳۹) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-;
(۴۰) M. Le Baron de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris 1883-1895.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲