محمد فرزند احمد معروف به ((ابوریحان بیرونى)) سوم ذیحجه سال ۳۶۲ هجرى در ((بیرون)) از نواحى خوارزم- قسمتهاى بین دریاى جیحون و دریاى خزر- که جزو ایران آن روز محسوب مىشد، چشم بدنیا گشود.
محمد بسیار خردسال بود، که تحصیل علم را آغاز کرد و ((ابو منصور)) منجم و ریاضیدان بزرگ خوارزمى به سرپرستى و تربیت او پرداخت. هوش و استعداد این کودک آن چنان جوشان و فعال بود، که در سن هفده سالگى با ابتکار خود از یک حلقه درجه دار که بیش از نیم درجه را نشان نمىداد، استفاده کرد و ارتفاع نصف النهارى خورشید را در شهر خود اندازه گرفت.
چهار سال بعد تصمیم داشت رصدهاى دیگرى انجام دهد، براى این کار دایرهاى به قطر هفت متر و نیم با وسائل دیگر فراهم کرد، اما فقط فرصت یافت در دهکدهاى در جنوب شهر و مغرب ((آمودریا)) انقلاب صیفى سال ۳۸۵ را رصد کند، که در آن سرزمین جنگ داخلى درگرفت و ابوریحان مدتى آن محل را ترک گفت و آواره و بى سرو سامان گردید!
ابوریحان گفته است:
پس از آن مدت چند سال نتوانستم در یک جا بمانم، تا این که روزگار برایم آرامش خاطر فراهم کرد و توانستم به کارهاى خود بپردازم…
مدت آوارگى ابوریحان را که با فقر و تنگدستى سخت دست به گریبان بوده، حدود ۲ سال مىتوان دانست، که در این مدت به قول برخى از مورخین او در ((رى)) و گیلان به سر مىبرده است، اما در سال ۳۸۷ باز به وطن خود باز مىگردد و به مطالعات و خدمات نجومى خود مىپردازد.
اما آنطور که از شواهد تاریخى بدست مىآید، آشفتگیهاى جنگ و اجتماعى سبب مىشود، که ابوریحان وطن خویش را ترک کند و با یک مسافرت چهل ساله در هند و مناطق مختلف آن زندگى کند.
در همین روزگار است که کار مطالعه و تحقیق ابوریحان، او را به عنوان دانشمندى بزرگ مطرح مىگرداند، که در علم نجوم، ریاضیات، تاریخ، جغرافیا، تفسیر، لغتشناسى، طب و ادبیات معلومات زیادى کسب مى کند و آثار عمیق فراوانى از خود به جاى مى گذارد.
وضع آوارگى و گرسنگى این دانشمند بزرگ داستانهاى زیادى دارد، او براى بدست آوردن نسخه یک کتاب تاریخى که مورد احتیاجش بود، مدت چهل سال جستجو مىکرد، مطالعه و کار و تلاش او آنقدر زیاد بود، که در سن پنجاه سالگى به بیماریهاى سختى دچار شد، چشم و گوش او بسیار ضعیف شده بود و با دستیارى یک نفر دیگر کارهاى خود را انجام مىداد، اما هرگز از مطالعه و نوشتن و تحقیق جدا نمىشد.
در حالى که از بیماریهاى سخت رنج مىبرد، شبى در خواب دید که در جستجوى هلال ماه نو است، وقتى هلال پنهان شد هاتفى به او گفت: صد و هفتاد بار دیگر این کار را خواهد کرد. این خواب مایه امید و دلگرمى او شد و ابوریحان در طول عمر آنقدر تلاش و مطالعه کرد، که زبانهاى عربى و فارسى و هندى را به خوبى فرا گرفت و توانست از خود ۱۴۶ اثر و کتاب با حدود سیزده هزار برگ یا صفحه به جاى بگذارد، که آثار او به زبانهاى مختلف زنده جهان ترجمه شده است.
آثار
معروفترین آثار علمى ابوریحان بیرونى، که برخى از آنها به زبان فارسى هم ترجمه شده، عبارت است از:
۱- آثار الباقیه من القرون الخالیه.
۲- کتاب فى استیعاب الوجوه الممکنه فى صنعه الاسطرلاب .
۳- حکایه آلاله، المسماه بالسدس الفخرى.
۴- تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن .
۵- مقاله فى النسب التى بین الفزات و الجواهر فى الحجم .
۶- افراد المقال فى امر الظلال.
۷- استخراج الاوتار فى الدائره.
۸- التفهیم لاوائل صناعه التنجیم.
۹- تحقیق ما للنهد…
۱۰- قره الزیجات.
۱۱ قانون المسعودى.
۱۲- تمهید المستقر لتحقیق الممر.
۱۳- الجماهر فى معرفه الجواهر.
۱۴- کتاب الصید نه فى الطب.
ابوریحان بیرونى دانسمند محققى بود، که حقیقت را فقط در نوشتهها و گفته ها نمى جست، بلکه علاقه شدیدى به تحقیق مستقیم روى پدیده هاى طبیعى داشت و این کار را گاهى در سخترین شرائط انجام مى داد. اعتقاد اسلامى او آن چنان محکم بود که براى نوشتن کتاب ((لوازم الحرکتین)) که تحقیقى بهتر از آن نمىتوان سراغ داشت، بیشتر مطالب آن را از آیات قرآن کریم گرفته است.
در عین حالى که بیشتر زندگى ابوریحان در آوارگى و مسافرتهاى همراه با فقر و گرسنگى و رنج و سختى سپرى مىشد، او دانشمندى خوش اخلاق و خوش برخورد بود، زبان نرم و لحن جذابى داشت و زندگى خود را با پاکى و پاکدامنى و عفت سپرى نمود. روح قناعت و مناعت طبع او آن چنان بلند و زیبا بود، که وقتى کتاب ((قانون مسعودى)) را تصنیف کرد سلطان براى او جایزه و مال فراوانى فرستاد،
ابوریحان آن را نپذیرفت و گفت: آن را به خزانه برگردانید، من از مال و ثروت بى نیازم چون عمرى را با قناعت گذراندهام و ترک این عادت براى من هرگز سزاوار نیست.
مهمترین ویژگى این دانشمند بزرگ این است، که هیچگاه دست و چشم و فکر او از کار و تلاش باز نمى ماند، قلم و کاغذ از او جدا نمى شد، پیوسته در حال اندیشیدن و مطالعه و تحصیل عمل بود، تمام روزهاى سال را به کار و تحقیق اشتغال داشت و فقط دو روز ((نوروز)) و مهرگان را براى تهیه وسائل زندگى و استراحت تعطیل مى کرد. (۱)
در مورد مسائل علمى بسیار دور اندیش و گشاده فکر بود، و به همین دلیل گاهى مورد خشم و بى مهرى عالمان دیگر قرار مىگرفت، چنانکه وقتى وسیلهاى ساخت که ساعات نماز را تعیین مىکرد و آن را به عالمى نشان داد، آن عالم استفاده از این وسیله را تقلید از کفار دانست و او را مورد انتقاد شدید قرار داد.
روحیه کار و کوشش و عشق به مطالعه و دانا شدن این دانشمند کم نظیر تا آنجا بود، که فقیه بزرگ ابوالحسن بن عیسى مىگوید: وقتى ابوریحان در بستر بیمارى افتاده بود براى احوالپرسى به عیادتش رفتم، او در حالت سخت جانکندن قرار داشت و با سختى نفسهاى آخر را مىکشید، چون حضور مرا احساس نمود، چشم باز کرد، و گفت: راستى جواب آن مسئله فقهى درباره ارث که یک روز مطرح کردى چه شد؟
گفتم: اکنون حال تو مناسب نیست و چنین صحبتهائى جائى ندارد.
ابوریحان گفت: اى مرد! کدام یک از این دو کار بهتر است؟ این مسئله را بدانم و بمیرم، یا نادانسته و با جهل از دنیا بروم؟!
آن گاه من آن مسئله فقهى را توضیح دادم و مطلب براى او روشن شد، و چون او حال خوبى نداشت خانه را ترک گفتم، اما هنوز چند قدم از خانه دور نشده بودم، که از خانه صداى گریه و ناله بلند شد و متوجه شدم ابوریحان جان به جان آفرین تسلیم کرده است. (۲)
ابوریحان بیرونى دانشمند بزرگ و ریاضیدان کم نظیر مسلمان قرن چهارم و پنجم هجرى، در آخر عمر طولانى و پر برکت خود، که بیش از هشتاد سال بوده، پى از یک زندگى سراسر افتخار و شرافت، با به جاى گذاشتن کتابهاى علمى کم نظیر، در ((غزنه)) بعد از سال ۴۴۲ هجرى، زندگى را بدرود گفته است.
زندگینامه علمى دانشمندان اسلامى، ص ۳۲۱-۳۰۵
۱-الکنى و الالقاب، ج ۱، ص ۷۶٫
۲-لغت نامه دهخدا، ج ۲، ص ۴۶۱