عبداللّه بن حسین ، ملقب به عزالدین ، از عالمان امامیه دوره صفوی . از سال و محل تولد وی اطلاعی در دست نیست و تنها نسبت تستری می تواند حاکی از انتساب او به شوشتر (تستر) باشد. در منابع ، غالباً شرح حال وی و فقیه معاصرش ، ملاعبداللّه بن محمود تستری ، در آمیخته و این امر، تفکیک مطالب راجع به این دو فقیه را دشوار کرده است .
برای مثال افندی ، با آنکه خود به این نکته توجه داشته ، مطالبی از شرح حال این دو را در آمیخته و لقب ملاعبداللّه بن محمود تستری و اربعین او را (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۴، ۴۲۰) از عبداللّه بن حسین تستری دانسته است (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۲۴۸، قس ص ۱۹۵، ۱۹۷).
برخی منابع به تلمّذ طولانی تستری (حدود سی سال ) نزد مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳) اشاره کرده اند (اسکندرمنشی ، ج ۲، ص ۱۴۱۷؛قس خوانساری ، ج ۴، ص ۲۳۵)، اما همانگونه که افندی خاطرنشان کرده ، زمانِ شاگردی تستری نزد مقدس اردبیلی چندان طولانی نبوده است (ج ۳، ص ۲۰۴).
وی در ۹۸۸ بعد از سفر حج به عَیْناثا، در جبل عامل ، رفت و از عالم امامی آنجا، سید نعمت اللّه بن خاتون عاملی (متوفی بعد از ۹۸۸)، و پسر وی ، احمدبن نعمت اللّه عاملی (متوفی ۱۰۰۲)، اجازه روایت کتب حدیث دریافت کرد (همان ، ج ۳، ص ۱۹۹ـ۲۰۳؛ محمدباقر مجلسی ، ج ۱۰۹، ص ۸۸ ـ۹۶؛خوانساری ، همانجا؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۲۶، ۱۴۶)، سپس به عراق بازگشت و در ۹۹۱ در نجف تألیف شرحی بر الفیه شهید اول را در فقه به پایان برد (حسینی خاتون آبادی ، ص ۴۹۳). تستری تا ۱۰۰۴ در کربلا اقامت داشت و در آن سال در حالت خوف راهی ایران شد. گویا علت مهاجرت وی تضییقات مقامات عثمانی بوده که در این تاریخ بر کربلا تسلط یافته بودند (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۵، ص ۶۶).
محمدتقی مجلسی (متوفی ۱۰۷۰) که خود از شاگردان تستری بوده ، از اقامت چهارده ساله وی در اصفهان سخن گفته است (ج ۱۴، ص ۳۸۲). بر این اساس ، وی می بایست در حدود ۱۰۰۶ به ایران آمده باشد (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۱۱، ص ۳۴۳). افندی از مهاجرت تستری به مشهد خبر داده و علت آن را خوف وی از شاه عباس اول (حک : ۹۹۶ـ ۱۰۳۸) بیان کرده ، ولی منشأ خوف را ذکر نکرده است (ج ۳، ص ۱۹۵؛نیز رجوع کنید به خوانساری ، ج ۴، ص ۲۳۴).
تستری در مشهد ماند تا آنکه در سفر شاه عباس به مشهد در ۱۰۰۹، شاه با وی دیدار و از او دلجویی و درخواست کرد تا به اصفهان باز گردد. تستری ضمن قبول این دعوت ، شاه عباس را به ساختن مدرسه ای تشویق کرد. مدرسه عباسی و مدرسه ای که فقیه معاصر تستری ، شیخ لطف اللّه میسیِ عاملی ، در آن تدریس می کرد، در پی این توصیه ساخته شد. همچنین گفته اند که موقوفات شاه عباس در ۱۰۱۵ به نام چهارده معصوم (در باره آنها رجوع کنید به اسکندرمنشی ، ج ۲، ۱۲۴۹ به بعد) به توصیه تستری بوده است (افندی اصفهانی ؛خوانساری ، همانجاها).
مرجوع کنید بهید مطلب راجع به ساخت مدارس ، گزارش اسکندربیگ منشی است که در شرح احوال شیخ لطف اللّه میسی ، از ماجرای احداث مدرسه شیخ لطف اللّه سخن می گوید. به نوشته وی (ج ۱، ص ۲۵۰) شیخ لطف اللّه میسی تا ۹۹۷ در مشهد اقامت داشت ، سپس به قزوین رفت و سرانجام به خواست شاه عباس اول در اصفهان اقامت گزید (نیز رجوع کنید بهافندی اصفهانی ، ج ۴، ص ۴۱۹ـ۴۲۰). اسکندربیگ تاریخی ذکر نکرده ، اما زمان این مهاجرت بعد از ۱۰۰۶، سال انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت ، بوده است .
تستری پس از بازگشت به اصفهان تا پایان عمر در این شهر به سر برد و فقط به فعالیتهای آموزشی پرداخت . بر اثر تلاشهای علمی وی حوزه علمیه اصفهان رونق فراوان یافت . به نوشته محمدتقی مجلسی (همانجا) تعداد محصلان علوم دینی در زمان ورود تستری به اصفهان پنجاه تن بوده و هنگام وفات وی به هزار تن رسیده بود. به تصریح او انتشار فقه و حدیث در اصفهان مرهون مساعی تستری بود. زهد و تقوا و التزام جدّی تستری به همه آداب شرع زبانزد بوده و گزارشهای چندی در این باره نقل شده است (تفرشی ، ج ۳، ص ۹۹؛خوانساری ، ج ۴، ص ۲۳۸ـ۲۳۹).
رحلت
وی در ۲۶ محرّم ۱۰۲۱ درگذشت (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۲۰۳) و جمع کثیری نزدیک به صد هزار تن در تشییع جنازه وی حضور داشتند که تا آن زمان در اصفهان بی سابقه بوده است ( رجوع کنید به محمدتقی مجلسی ، همانجا). میرداماد، فقیه و فیلسوف مشهور و معاصر تستری ، بر وی نماز خواند و در مقبره امامزاده اسماعیل بن زید به رسم امانت به خاک سپرده شد و سپس جسدش را به کربلا انتقال دادند (اسکندر منشی ، ج ۲، ص ۱۴۱۸؛محمدتقی مجلسی ، همانجا).
مشهورترین شاگردان
از مشهورترین شاگردان تستری فرزندش ، مولی ابوالحسن علی ، مشهور به حسنعلی تستری ، محمدتقی مجلسی و سیدمصطفی تفرشی * ، مرجوع کنید بهلف نقد الرجال ، بودند (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۱۹۵ـ۱۹۶). تفرشی که کتاب نقدالرجال خود را در زمان حیات استادش نگاشته ، به مناسبت یادکرد او ضمن برشماریِ مقامات علمی و اخلاقی وی ، نوشته است که بیشتر نکات علمی و تحقیقی این کتاب ( نقد الرجال ) از تستری است (ج ۳، ص ۹۹، ج ۵، ص ۴۲۶).
محمدتقی مجلسی (همانجا) نیز او را با عنوان «شیخ الطائفه الامامیه فی عصره » شناسانده و مانند تفرشی نکات علمی کتابش ، روضه المتّقین ، را از افادات استادش ، تستری ، دانسته است . بهاءالدین عاملی نیز که معاصر تستری بوده ، در اجازه ای که در ۱۰۳۰ برای مولی حسنعلی نوشته ، مقام بلند دانش و ورع تستری را ستوده است ( رجوع کنید بهمحمدباقر مجلسی ، ج ۱۰۷، ص ۲۳ـ ۲۴).
تستری رساله ای فارسی در باره نماز جمعه نگاشت و در آن از نظریه وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت امام دفاع کرد؛
از این رساله تنها بخشی برجا مانده است (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۱۹۶؛مدرسی طباطبائی ، ص ۲۱۷). مهمترین اثر فقهی موجود وی جامع الفوائد فی شرح القواعد (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۵، ص ۶۵ـ۶۶؛حسینی اشکوری ، ج ۲۱، ص ۳۶۱؛
مدرسی طباطبائی ، همانجا) نام دارد که شرحی بر قواعدالاحکام علامه حلّی است .
هدف اصلی او در این کتاب تبیین مطالبی است که در شرح محقق ثانی / محقق کَرَکی (متوفی ۹۴۰) بر قواعد الاحکام به نام جامع المقاصد ، مجمل مانده است (افندی اصفهانی ، ج ۳، ص ۱۹۷) و به نوشته محمدتقی مجلسی (همانجا) مراتب علم و دقت تستری از این کتاب شناخته می شود. اثر دیگری از وی با عنوان خواص القرآن و چند رساله فقهی ، از جمله حاشیه ای بر الفیه شهید اول ، نیز موجود است (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۷، ص ۲۷۳؛همو، ۱۴۱۱، ص ۳۴۴، ۳۴۶؛مدرسی طباطبائی ، ص ۲۱۷ـ ۲۱۸؛حسینی اشکوری ، ج ۱۳، ص ۱۶۵).
تستری با آنکه خود از مشایخ اجازه روایت حدیث بوده ، مانند شماری از فقها و محدّثان ، در خصوص جوامع شناخته شده و رایج و متواتر حدیث مانند کافی و من لایحضره الفقیه قائل به لزوم دریافت اجازه روایت حدیث نبوده است (تفرشی ، ج ۳، ص ۹۹، پانویس ۱).
فرزند تستری
مولی حسنعلی ، نیز از فقهای برجسته عصر خود بوده و اجازات چند تن از علما و فقهای معاصرش ، چون بهاءالدین عاملی و میرابوالقاسم فندرسکی / میرفندرسکی به وی حاکی از مرتبه بلند علمی اوست . میرفندرسکی از وی با عنوان «مجتهدالزمانی »، لقبی که برای فقهای برجسته به کار می رفته ، یاد کرده است ( رجوع کنید به محمدباقر مجلسی ، ج ۱۰۷، ص ۲۰ـ۲۴؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۷۸، ۲۵۰).
وی بر خلاف پدرش به حرمت نماز جمعه قائل بود و در رساله ای با عنوان رساله در حرمت نماز جمعه نظر خود را تبیین کرد (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۱۱، ص ۱۵۱؛در مورد نسخه های این رساله رجوع کنید بهمدرسی طباطبائی ، ص ۲۳۹). مولی حسنعلی حواشی فراوانی نیز بر اربعین قاضی سعید قمی نگاشته است (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۵۱). وی بعد از وفات پدرش ، بجای او بر کرسی تدریس نشست و در دوره دوم وزارت خلیفه سلطان (بعد از ۱۰۵۵) از این سمت معزول شد (افندی اصفهانی ، ج ۱، ص ۲۶۲؛حسینی خاتون آبادی ، ص ۵۲۳).
عیسی بیگ (میرزا عیسی )بن محمدصالح افندی پدر صاحب ریاض العلماء ، محمدتقی و محمدباقر مجلسی از وی حدیث روایت کرده اند (افندی اصفهانی ، همانجا). اثر مهم فقهی وی التبیان فی الفقه است که افندی (همانجا) آن را ستوده و فقط یک نسخه از آن شناخته شده ( رجوع کنید به مدرسی طباطبائی ، همانجا) که مشتمل بر مبحث طهارت است .
رساله ای نیز با عنوان مقدمه الدعوات در آداب نماز و دعا از فرزند وی بهاءالدین محمد برجا مانده است (حسینی اشکوری ، ج ۱۰، ص ۳۰۰). برخی ، تاریخ وفات وی را ۱۰۶۹ ثبت کرده اند ( رجوع کنید به حرّ عاملی ، قسم ۲، ص ۷۴)؛افندی در این تاریخ تردید کرده (ج ۱، ص ۲۶۳) و حسینی خاتون آبادی (همانجا) سال درگذشت او را ۱۰۷۵ ذکر کرده است .
منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) همو، طبقات اعلام الشیعه : الروضه النضره فی علماء الماه الحادیه عشره ، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
(۳) اسکندر منشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، چاپ محمداسماعیل رضوانی ، تهران ۱۳۷۷ش ؛عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی ، قم
(۴) ۱۴۰۱ـ۱۴۱۵؛
(۵) مصطفی بن حسین تفرشی ، نقدالرجال ، قم ۱۴۱۸؛
(۶) محمدبن حسن حرّ عاملی ، امل الا´مل ، چاپ احمد حسینی ، قسم ۲، قم ۱۳۶۲ش ؛
(۷) احمد حسینی اشکوری ، فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی مدّظلّه العالی ، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش ؛
(۸) عبدالحسین حسینی خاتون آبادی ، وقایع السنین و الاعوام ، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری ، چاپ محمدباقر بهبودی ، تهران ۱۳۵۲ش ؛
(۹) خوانساری ؛
(۱۰) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۱) محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی ، روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی ، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳؛
(۱۲) حسین مدرسی طباطبائی ، مقدمه ای بر فقه شیعه : کلیات و کتابشناسی ، ترجمه محمد آصف فکرت ، مشهد ۱۳۶۸ ش .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۷